December 9, 2015

حکومت فنلند می‌گوید: پناهجویان باید بطور رایگان کار کنند

صدراعظم فنلند Juha Sipila یوها سیپیلا روز سه شنبه اظهار داشت، افرادی که برای پناهنده‌گی به این کشور می‌روند باید بطور رایگان کار کنند، این اقدام بخاطر سخت ساختن شرایط برای مهاجرینی که به این کشور می‎روند، اتخاذ شده است.یوها سیپیلا صدراعظم فنلند
حکومت فنلند اظهار می‌دارد بعد از این وضعیت کشورهای اصلی پناه جویان را سال دو بار بررسی می‎‎کند و در صورت نیاز با در نظر داشت وضعیت این کشورها اجازه اقامت پناهجویان را لغو می‌کند.
این کشور می‌افزاید، بعد از بررسی های اخیر در مورد وضعیت افغانستان به این نتیجه رسیده است که دیگر آنها به اشخاصی که ادعا می‌کنند در ولایات شرقی و جنوبی افغانستان خطر مرگ آنها را تهدید می‌کند، پناهندگی نمی‌دهند.
حکومت هلسنکی اظهار می‌دارد، اخراج آن عده از پناهجویان را که به نظر آنها با شرایط مهاجرت سازگار نیستند سرعت بخشیده و پناهنده‌گی افرادی را که در کتگوری سوم لست مهاجرین قرار دارند، رد خواهد کرد.
به گفته صدراعظم فنلند، این اقدامات شرایط را برای مهاجرین دشوار ساخته و دیگر این کشور را برای مهاجرت جالب جلوه نمی‌دهد.
در حدود ۳۲ هزار پناهجو در سال جاری به کشورهای قطب شمال رو آورده اند در حالی که در سال گذشته این تعداد به ۳۶۰۰ نفر می رسید.
حکومت فنلند گفته است به آن پناهجویانی که در سن کاری قرار دارند کارهای را خواهد داد که آنها باطل نمانند و از بیکاری خسته نشوند.
وزیر کار فنلند گفته است، حتمی نیست که این کار در برابر پول باشد زیرا به هر اندازه که مردم تنبل بمانند به همان اندازه خسته می‌شوند.
همچنان حکومت فنلند در نظر دارد که در مورد فرهنگ و ارزش‌های اجتماعی این کشور که در آن حقوق زنان و اطفال هم شرح شده است به پناهجویان معلومات بدهد.
به گفته مقامات فنلند، از این به بعد هیچکس گفته نخواهد توانست که از این حقوق خبر نداشتند.
قبل از این ناوری هم اعلان ها را برای افغان‌ها به نشر رسانده بود تا آنها را از مهاجرت به این کشور منصرف بسازد.
به گفته حکومت افغانستان در سال جاری در حدود ۱۴۰ هزار افغان به نیت کشورهای اروپایی مملکت خود را ترک کرده‌اند.

ما خود افراط‌‌‌گرایی اسلامی را به‌وجود آوردیم

آنانی که اسلام را بخاطر داعش سرزنش می کنند، چه بسا که اسامه بن لادن را در دهه‌ی ۸۰ حمایت می‌کردند.
تاریخ بی‌رحم است، چون با وضاحت کامل نشان میدهد که افراط‌گرایی اسلامی که امروز جهان را به بربادی کشانیده،‌ زاده‌ی سیاست‌های دیروزی غرب است.
گور ویدال (نویسنده امریکایی) طی گفته‌ی معروفی ایالات متحده امریکا را «ایالات متحده فراموشکاری» عنوان می‌کند. چو ان لای (Zhou Enlai) صدراعظم سابق چین همین مطلب را با ظرافت بیشتری بیان نموده و با طنز می‌گوید: «یکی از چیزهای پسندیده در مورد امریکایی‌ها این است که آنها قطعاً حافظه تاریخی ندارند.»
برای درک ظهور گرو‌ه‌های شبه‌نظامی سلفی مانند داعش و القاعده و برای اینکه ذهن ما منطق حملات شنیع و نفرت‌آور آنان به غیر نظامیان در ایالات متحده، فرانسه، سوریه، عراق، لبنان، نایجریا، ترکیه، یمن، افغانستان و بسیاری از کشورهای دیگر را بتواند درک کند، باید این حافظه تاریخی را بیدار بسازیم.
افراط‌گرایی خشونت‌آمیز اسلامی چگونه بوجود آمد؟ این سوالی است که هیچکس در پی حملات وحشت‌زای پاریس در روز جمعه ١٣ نوامبر نمی‌پرسد، درحالی که مهم‌ترین‌ پرسش همین است. اگر کسی نداند که مشکلی چرا پدید آمده، و نتواند ریشه‌ی آن را دریابد، هرگز به حل و ریشه‌کن ساختن آن قادر نخواهد شد.
گروه‌های جنگجوی سلفی مانند داعش و القاعده چگونه بوجود آمدند؟ پاسخ این سوال آنگونه که بسیاری‌ها ‌می‌ انگارند پیچیده نیست، اما برای فهمیدن آن باید تاریخ جنگ سرد یعنی دوره‌ی تاریخی‌ای را کاوید که غرب شاید از همه بیشتر در مورد آن دروغ گفته است.


چگونه غرب اسامه بن لادن را پرورش داد

لازم نیست به گذشته‌های دور تاریخ برویم، فقط به چند دهه عقب برمی‌گردیم.
گزارشی درمورد اسامه بن لادن در روزنامه «اندیپندنت» انگلستان
مقاله‌ای در حمایت از اسامه بن لادن در روزنامه «اندیپندنت» انگلستان
یکی از عکس‌هایی که فراوان دست ‌به دست شده است عکس مقاله‌ایست که در سال ١٩٩٣ در روزنامه انگلیسی «اندیپندنت» منتشر شد و نمونه‌ای از فریبکاری‌های پیچیده‌ی غرب را بدست می‌دهد. این عکس با عنوان «جنگجوی ضد شوروی، لشکر خود را در مسیر صلح سوق داده است» تصویر بزرگی از اسامه بن لادن را دارد که در آن زمان متحد غرب بود.
روزنامه «اندیپندنت» در آن مقاله خاطرنشان می‌سازد که بن لادن یک گروه شبه نظامی متشکل از هزاران جنگجوی خارجی از سراسر شرق میانه و شمال آفریقا را سازمان داده و آنها را در مبارزه علیه اتحاد جماهیر شوروی در سالهای ١٩٨٠ «با سلاح‌ها و تجهیزات ساختمانی متعلق به خودش مجهز نموده است». بن‌لادن با افتخار ادعا می‌کرد که «ما اتحاد شوروی را شکست ‌دادیم.»
مجاهدین یعنی شبه نظامیان اسلامی‌ای که بن لادن آنها را تمویل می‌کرد، یکجا با «مکتب الخدمت» یعنی سازمانی که بن‌لادن برای جلب و جذب و تمویل جنگجویان اسلامگرا ایجاد کرده بود در نهایت به القاعده و طالبان تغییر شکل دادند.
اندیپندنت ‌نوشت که «وقتی تاریخ جنبش مقاومت افغانستان نوشته ‌شود، سهمی که خود آقای بن لادن در داعیۀ مجاهدین ایفا کرد... شاید نقطه‌ی عطفی در تاریخ متأخر بنیادگرایی پیکارجو تلقی گردد.»
با ارائۀ تصویر مثبت و پسندیده‌ای از بن لادن،‌ کمتر از هشت سال پیش از آنکه اندیشه‌ی بزرگترین حمله‌ی تروریستی در ظرف چندین دهه در خاک امریکا را پی‌ریزی کند، انتشارات بریتانیایی ادعا می‌کردند که «این تاجر سعودی که مجاهدین را به جهاد جلب و جذب می‌کرد حالا از آنان برای پیشبرد پروژه های بزرگ ساختمانی در سودان کار می‌گیرد». در واقع بن لادن صحنه را برای آنچه قرار بود به شکل القاعده تبارز کند تدارک می‌دید.


هشدارهایی که توجهی به آنها نشد

در اساطیر یونانی «کاسندرا» شخصیت اسطوره‌ای بود که قدرت پیشگویی حوادث را داشت، اما محکوم به آن بود که کسی به هشدارهای او توجه نکند. اقبال احمد فقید، دانشمند سیاسی، ‌مورخ و متخصص مطالعه تروریزم، «کاسندرای» روزگار ما بود.
وی در طی یک سخنرانی در پوهنتون کلورادو در ماه اکتوبر سال ١٩٩٨ هشدار داد که سیاست های امریکا در افغانستان نتیجه‌ی برعکس خواهند داد. وی اظهار داشت:
«در تاریخ اسلام، جهاد به عنوان یک پدیده خشونت بین‌المللی در ٤٠٠ سال گذشته عملاً ناپدید شده بود ولی به کمک امریکا بطور ناگهانی در سال‌های ١٩٨٠ دوباره احیا شد. وقتی اتحاد شوروی در افغانستان مداخله کرد، ضیأالحق دیکتاتور نظامی پاکستان کشور هم‌مرز افغانستان، که خود تحت الحمایۀ امریکا بود، فرصت را مغتنم دیده و در مقابل کمونیزم خداناشناس در آن کشور اعلام جهاد کرد. ایالات متحده موقعیت بدست آمده را فرصت خدادادی دید برای بسیج یک میلیارد مسلمان در برابر آنچه ریگان آنرا «امپراتوری شر» می‌نامید.
استقبال ریگان از مولوی یونس خالص یکی از جاهل‌ترین رهبران تنظیمی افغانستان در کاخ سفید
استقبال ریگان از مولوی یونس خالص یکی از جاهل‌ترین رهبران تنظیمی افغانستان در کاخ سفید
سیل پول به سرازیر شدن آغاز کرد. ماموران سی.آی.ای در سراسر جهان اسلام می‌گشتند و مردم را به جهاد کبیر فرا می‌خواندند. بن‌لادن یکی از جذبی‌های نخبه در همان اوایل کار بود. او نه تنها عرب بود، نه تنها سعودی بود بلکه میلیونری بود که حاضر بود پول خود را نیز در این راه به مصرف برساند. بن لادن به جلب و جذب برای داعیه‌ی جهاد علیه کمونیزم کمر همت بست.
من اولین بار در سال ١٨٨٦ با او ملاقات کردم. وی توسط یک مقام رسمی امریکایی که نمیدانم مامور سی آی ای بود یا نه به من معرفی شد. من حین صحبت ازین مقام امریکایی پرسیدم: «از عرب‌ها اینجا کیست که آدم جالبی باشد؟»، منظورم از اینجا، افغانستان و پاکستان بود. وی جواب داد: «باید با اسامه دیدار کنید.» به دیدن اسامه رفتم، مرد ثروتمندی که درست مانند شیخ عبدالرحمن دست اندرکار آوردن جذبی‌ها از الجزایر، سودان و مصر بود. این شخص متحد ما بود و متحد ما باقی ماند.
ولی او در لحظه‌ی خاصی چرخش کرد. در سال ١٩٩٠ نیروهای ایالات متحده به عربستان سعودی یعنی به سرزمین ‌مکه و مدینه که مکان های مقدس مسلمانان اند وارد شدند. نیروهای خارجی هیچ‌گاهی پیش از آن در عربستان گام ننهاده بودند ولی در سال ١٩٩٠ به بهانه‌ی کمک به عربستان سعودی در شکست دادن به صدام حسین در هنگام جنگ خلیج فارس به آن کشور داخل شدند. اسامه خاموش بود.
صدام شکست خورد، ولی نیروهای امریکایی در سرزمین کعبه، مقدس‌ترین محل مسلمانان در مکه، باقی ماندند. اسامه نامه پی نامه می‌نوشت و پیهم می‌پرسید که «شماها اینجا چه می‌کنید؟، خارج شوید!، شما برای کمک آمدید اما اینجا پا سخت کردید.» وی سرانجام علیه اشغالگران جهاد راه انداخت. ماموریت کنونی او راندن نیروهای خارجی از عربستان سعودی بود. ماموریت قبلی اش راندن نیروهای روسی از افغانستان بود.»
احمد افزود که از نظر بن‌لادن «امریکا قول خود را زیر پا کرده بود؛ دوست وفادار مرتکب خیانت شده بود یعنی کسی که تو با او پیمان خون بسته بودی، به تو خیانت کرده بود.»
احمد سه سال قبل از حملات ١١ سپتامبر هشدار داد: «اینان قصد جان شما را خواهند کرد و بسی بیشتر از آن را انجام خواهند داد. اینان عاقبت اعمال شمایند که دامنگیر شما خواهند شد.»
ما حالا می‌دانیم که حق با احمد بود، اما مانند کاسندرا، قدرتمندان هشدارهای خردمندانه او را ناشنیده گرفتند و عواقب وحشتبار آنرا دیدند.


«مبارزان آزادی» افراط‌گرا

در سالهای ١٩٥٠ و ١٩٦٠ افغانستان تا اندازه‌ای کشور سکیولاری بود که در آن زنان از حقوق نسبتاً برابری با مردان برخوردار بودند. چه چیزی افغانستان را به کانون افراط‌گرایی امروزی مبدل نمود؟ ده‌ها سال مداخله‌ی غرب.
جلسه رئيس جمهور ریگان با نمایندگان تنظیم‌ها در دفترش
جلسه رئيس جمهور ریگان با نمایندگان تنظیم‌ها در دفترش
در سراسر سال های ١٩٨٠، سی‌.آی.ای از طریق دولت پاکستان و بطور اخص از طریق سازمان استخبارات آن کشور (آی.اس.آی) مجاهدین افغانستان را در جنگ علیه اتحاد شوروی، آنچه «عملیات طوفان» لقب داده شده بود، تسلیح و حمایت می‌نمود. رئیس جمهور رونالد ریگان در سال ١٩٨٣ دیدار معروفی با مجاهدین در دفتر کارش در کاخ سفید داشت که طی آن اظهار نمود: «دیدن نبرد رزمندگان باشهامت آزادی افغانی مقابل زرادخانه های مدرن، با سلاح‌های ساده‌ی دستی، برای آنانی که به آزادی عشق می ورزند الهام‌بخش است.»
آن «مبارزان آزادی» همانا اجداد داعش و القاعده امروزی هستند. وقتی آخرین سربازان شوروی در سال ١٩٨٩ از افغانستان خارج شدند مجاهدین به سادگی از جنگ دست ‌برنداشتند بلکه به گونه‌ای جنگ‌ داخلی آغاز گشت که در خلای قدرت بوجود آمده گروه‌های مختلف جنگجویان اسلامگرا برای گرفتن قدرت با هم می‌جنگیدند. طالبان بر همه فایق آمدند و یک رژیم مذهبی قرون وسطایی را جانشین دولت سوسیالیست «بی‌خدا» کردند.
در هر دینی افراط گرایان وجود دارند، اما شمار شان معمولاً معدود بوده و ضعیف و منزوی می‌باشند. سلفی‌گری در شکل مدرن نظامی شده‌ی آن ریشه در سالهای ١٩٢٠ و حتا پیشتر از آن دارد. این جنبش به مدت ده‌ها سال ضعیف و منزوی باقی ماند ولی در سالهای ١٩٧٠ و ١٩٨٠، دولت‌های سرمایه‌داری غربی به ویژه امریکا با استراتیژی جدید جنگ سرد یعنی استراتیژی حمایت از همین گروه‌های اسلامی افراط‌گرای حاشیه نشین به عنوان سدی در برابر سوسیالیزم، وارد میدان شدند.
ایالات متحده به هیچ وجه تنها کشوری نبود که چنین استراتیژی‌ای را دنبال می‌کرد. اسرائیل نیز با پژواک سیاست ایالات متحده در قبال افغانستان از حماس که اکنون ابر دشمن قسم خورده‌ی اسرائیل است، حینی که این گروه‌ اسلامگرا در سالهای ١٩٨٠ در آوان تشکل خود بود حمایت نموده، به منظور تضعیف مقاومت سکیولار سوسیالیستی سازمان آزادی بخش فلسطین (س.ا.ف) از شیخ احمد یاسین بنیانگذار حماس پشتیبانی نمود.
یک مقام سابق دولت اسرائیل در مقاله‌ای تحت عنوان «چگونه اسرائیل به نطفه‌بندی حماس کمک کرد» در سال ٢٠٠٩ به «وال استریت ژورنال» اظهار داشت:‌ «با تاسف که حماس ساخته‌ی دست اسرائیل است.»
این استراتیژی جنگی موفق از آب درآمد: پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی، گروه‌های سکیولار سوسیالیستی که بر جنبش‌های مقاومت شرق‌میانه چیره بودند برای افراط‌گرایان اسلامی که قبلاً توسط غرب حمایت می‌شدند جا خالی کردند.
این تصادفی نیست که بیشتر کشورهای سکیولار در تاریخ شرق میانه به گونه‌ای سوسیالیستی بودند. در تمایز با این واقعیت، مرتجع‌ترین کشورها، یعنی کشورهایی که در آنها زنان از حقوق برابر برخوردار نیستند و قانون بر اساس شریعت استوار است، اکثراً متحدین غرب بوده اند. چرا؟ چون غرب خیلی خیلی بیشتر به حفظ سرمایه‌داری علاقمند است تا به اجازه‌ دادن به سکولاریزم، برابری جنسیتی و برابری نسبی اقتصادی که تحت حاکمیت سوسیالیزم شکوفا می‌شوند.


موضع‌‌گیری شرق‌شناسانه

بسیاری از صاحب‌نظران، از جمله لیبرالها، استدلال می‌کنند که شرق میانه، آفریقای شمالی و اکثر بخش های مسلمان‌نشین آسیای جنوبی در حال حاضر از آنچه می‌توان آنرا سیر موازی با عصر تاریک غرب نامید یعنی عصر خونین افراط‌گرایی مذهبی، می‌گذرند. این صاحب نظران بار ملامتی ظهور گروه‌های افراطی چون داعش و القاعده را بر گردن خود اسلام و یا فرهنگ ظاهراً «عقب‌مانده» شرق میانه می‌اندازند، اما براحتی از روی تاریخچه و سیاست‌های کثیف کشورهای خود می‌گذرند.
امریکا و متحدانش به عنوان بخشی از استراتیژی جنگ سرد شان سکولاریزم را نابود کردند.
درین مفکوره‌ی شرق شناسانه که مشعر بر آنست که بنابر هر دلیلی که هست، مسلمانان شرق میانه قرن‌ها از غرب مسیحی منور عقب‌افتاده ترند، چیزی بیشتر از رگه‌ای از نژادپرستی نهفته است. این ادعای سخیف حتا از بوته‌ی آزمون سطحی‌ترین بررسی تاریخی هم نمی‌گذرد.
یکی آنکه چیزی که هرگز ذکر نشده این حقیقت است که تنها تا چند دهه پیش، بیشتر کشورهای خاورمیانه مستعمره‌ی غرب بودند و مردم غیرنظامی آنها به شکل وحشیانه مورد اجحاف و دهشت قدرت‌های استعمارگر غربی قرار می‌گرفتند.
گذشته از آن، سکولارترین و مدرن‌ترین دولت‌ها در تاریخ شرق میانه کدام ها بودند؟ چنین دولت ها اکثراً یا طرفدار شوروی بودند یا بی‌طرف چپ‌گرا که در قبال غرب یا دشمنی داشتند یا در جنگ سرد متحد آن نبودند.
صرف نظر از از انتقاداتی که بر بسیاری از مشکلاتی که این دولت‌ها داشته اند وارد است – که بجای خود مسئله‌ی جداگانه ایست – واقعیت این است که شرق میانه در اوج جنگ سرد نظر به امروز به گونه‌ی قابل توجهی مترقی و سکیولار بود. این یک تصادف نیست. امریکا و متحدانش به عنوان بخشی از استراتیژی جنگ سرد شان سکولاریزم را نابود کردند.


جنگ سرد دامنگیر جنگ‌افروز می‌شود

استراتیژی جنگ سرد تا به امروز همچنان دامنگیر جنگ افروزان است، آنهم بگونه‌ی بسیار سخت. بخاطر همین سیاست است که ما حالا با مدینه‌های فاسده‌ی سرمایه‌داری چون عربستان سعودی، قطر یا امارات متحده عربی روبرو هستیم، یعنی دولت های خرپول نفتی که در آنها سوداگران در بحر پول غرق اند درحالیکه بردگان معاصر مهاجر که اقتصاد این کشورها روی شانه‌های شان استوار است رمه‌وار بکام مرگ و نابودی فرو می‌روند، و پادشاهان مذهب‌سالار شان هر کسی را که رژیم را به چالش بکشد زندانی می‌‌کنند یا حتا گردن‌ می‌زنند.
افراط‌گرایی اسلامی با خشونت، با آمیزه‌ای از دسیسه‌های امپریالیستی و افراطی‌سازی افراد بر اثر استبداد و فقر بی حد و حصر، بر شرق میانه تحمیل شده است.
کشورهای حوزه خلیج فارس همچنان ازجمله مرتجع‌ترین و افراطی‌ترین کشورهای جهان باقی ‌مانده اند و در ضمن متحدین نزدیک غرب نیز هستند، بخصوص عربستان سعودی که سرچشمه اسلامگرایی سنی پیکارجوست. بااینهم، اداره‌ی اوباما فقط در طی پنج سال به ارزش بیش از ١٠٠ میلیارد دالر معامله‌ی فروش تسلیحات را با مملکت عربستان سعودی انجام داده است. در واقع، کمتر از سه روز پس از حملات پاریس، امریکا به ارزش ١.٣ میلیارد دالر دیگر به عربستان سعودی بمب فروخت - بمب‌‌هایی که سعودی ها به احتمال زیاد آنها را بالای یمن خواهد ریخت یعنی بالای کشوری که بنابر گفته‌ی سازمان‌های حقوق بشر عربستان سعودی در آنجا مرتکب جنایات جنگی فاحشی گردیده است و هرج و مرج ایجاد شده توسط ائتلاف تحت رهبری سعودی به القاعده و داعش کمک کرده است تا در آن کشور گسترش یابند.
باب گراهام (Sen. Bob Graham) سناتور سابق ایالات متحده اظهار داشته است که گروه‌های افراطی سنی امروزه مانند القاعده و داعش «محصول آرمان‌ها، پول و حمایت سازمانی عربستان سعودی هستند.» تلگرام‌های دولتی افشا شده توسط ویکی‌لیکس نشان ‌می‌دهند که ایالات متحده به خوبی آگاه است که القاعده و دیگر گرو‌ه‌های سلفی توسط ثروتمندان سعودی پشتیبانی می‌شوند.
فراموش نکنیم که اسامه بن‌لادن یک سوداگر میلیونر و از خانواده‌ای با ثروت افسانوی بود که با خاندان سلطنتی سعودی روابط نزدیکی داشت. او از این ثروت برای تمویل یک شبکه بین‌المللی افراط‌گرایان اسلامی که به شکل القاعده باهم قوام یافت استفاده نمود.
این بدان معنی نیست که داعش عروسکی است که تارهای برقص آوردنش بدست نظام سلطنتی سعودی است، چون داعش حالا دشمن این نظام است، بلکه بدان معنی است که برنامه جهانی سعودی‌ها مبنی بر دعوت به اسلام و تمویل گروه‌ها و نهاد‌های وهابی این گرو‌ه‌های افراطی را که زمانی حاشیه نشین بودند بسی قوی‌تر و مطرح‌تر ساخته است.
ایدئولو‌ژی‌ها جدا از واقعیت مادی نیستند. درست است که در هر دینی افراط‌گرایان وجود دارند، اما چرا در سائر ادیان به همین اندازه نیرومند نیستند ؟ چیزی به نام ایدئولوژی مستقل از شرایط مادی و مستقل از نیروهای اجتماعی‌ای که آن ایدئولوژی را به شکل مادی یعنی سیاسی در واقعیت به کرسی بنشاند وجود ندارد. افراط‌گرایی اسلامی با خشونت، با آمیزه‌ای از دسیسه‌های امپریالیستی و افراطی‌سازی افراد بر اثر استبداد و فقر بی حد و حصر، بر شرق میانه تحمیل شده است.


دشمن تراشی برای خود

گرایش امپریالیزم غرب آنست که دشمنان خود را بدست خود ایجاد می‌کند.
در سراسر جنگ ایران و عراق که سالهای ١٩٨٠ را احتوا کرد تا زمان جنگ خلیج در سال ١٩٩٠، ایالات متحده پشتیبان صدام حسین بود یعنی پشتیبان دیکتاتوری بود که بدست خود با قهر در سال ٢٠٠٣ برانداخت. دوسیه‌های سی.آی.ای که حالت محرم بودن شان رفع شده است نشان می‌دهند که چگونه دولت ایالات متحده با صدام حسین آن گاهی که از سلاح‌های کیمیاوی روی افراد ملکی ایرانی استفاده می‌کرد کمک می‌نمود. دولت بریتانیا به رژیم صدام حسین اجازه داد تا با استفاده از عوامل کیمیاوی که توسط شرکت‌های بریتانیایی به عراق فروخته شده بود، سلاح کیمیاوی بسازد. ازین سلاح‌های تهیه شده توسط غرب در کارزار نسل‌کشی صدام حسین علیه کردها نیز استفاده گردید.
صدام حسین اولین هیولای فرانکنشتاین بود که سیاست امریکا در عراق ایجاد کرد، القاعده دوم آن بود و اکنون داعش سومی آنست.
اگر به دو دهه بعدتر خیز برداریم، اکنون به طور گسترده اذعان می‌شود که جنگ نامشروع راه انداخته شده تحت رهبری ایالات متحده در عراق، یعنی اشغال فاجعه‌بار آن کشور که به مرگ حداقل یک میلیون نفر منجر شد، سراسر خاورمیانه را بی‌ثبات ساخت، شرایط حد افراط ایجاد کرد که در آن گروه‌های پیکارجو مانند القاعده همچون آتش در بیشه زار خشک گسترش یافتند و در نهایت منجر به ظهور داعش شدند. جنرال بازنشسته مایکل فلین (Gen. Michael T. Flynn) رئیس سابق استخبارات فرماندهی مرکزی ایالات متحده و فرماندهی مشترک عملیات ویژه (JSOC) با این نظر موافق است و اذعان می‌دارد که سیاست های ایالات متحده در عراق «مطلقاً» گروه‌های پیکارجوی سلفی مانند القاعده را تقویت نموده است. وی سوگمندانه می‌گوید که «بدون تردید ما روی آتش پترول ریختیم.»
چاک شومر (Chuck Schumer) نماینده‌ی نیویارک در مجلس نمایندگان امریکا در سال ١٩٩١ اظهار داشت که صدام حسین «با مجموعه‌ای از برنامه‌های دولت، بانک‌ها، و شرکت‌های خصوصی در لابراتوار کاخ سفید ایجاد شده است.»
صدام حسین اولین هیولای فرانکنشتاین (۱) بود که سیاست امریکا در عراق ایجاد کرد، القاعده دوم آن بود و اکنون داعش سومی آنست.


سرزنش اسلام برون اندازی تصویر ضمیر نهانی است
ریگان با برهان الدین ربانی رهبر یکی از گروه‌های بنیادگرا و افراطی افغانستان در کاخ سفید
صاحب‌نظران غربی با سرزنش کردن اسلام بخاطر ظهور افراط‌گرایی تصویر جنایات کشورهای خود را بر ١.٦ میلیارد مسلمان جهان برون می‌اندازند.
«همه در مورد متوقف کردن تروریزم نگران اند، خوب، راه بسیار ساده‌ای وجود دارد: در آن دست نداشته باشید.»
نوام چامسکی
کسانی که اسلام و مسلمانان را به سبب گسترش افراط‌گرایی ملامت می‌کنند افرادی هستند که ایمان مفرط به امپراتوری غرب دارند و حتی اگر اذعان کنند که رفتار امپراتوری غرب «گاه‌گاهی» مشکل ساز بوده است، با آنهم در ژرفای باطن خود باور دارند که امپراتوری غرب اساساً بر مبنای حسن نیت، انسان‌دوستی، پیشرفت و دعوت به تمدن بنا یافته است.
این همان منطقی است که نسل‌کشی استعمارگران اروپا، توسعه طلبی غربیان، «سرنوشت آشکار»(۲) و «کوله بار انسان سفید»(۳) را توجیه می‌کند. همین منطق است که سیاست‌های نظامیگری و ریاکارانه‌ی ضداسلامی و ضدپناهندگان را در واکنش به حملات پیکارجویان اسلامگرا تبلیغ میکند و در عمل هیمه‌کش آتش افراط‌گرایی می‌گردد.
همین کارشناسانی که اسلام را بخاطر ظهور داعش سرزنش می‌کنند و ایمان راسخ به حسن نیت ادعایی امپراتوری غرب دارند، چه بسی که با جان و دل از اسامه ‌بن لادن در سالهای ١٩٨٠ پشتیبانی می‌کردند، چه بسی که پدر القاعده را در نبرد قهرمانانه‌اش در برابر اتحاد شوروی شریر «مبارز آزادی» نام می‌دادند.
در سخنرانی یاد شده، احمد در مورد پنج نوع تروریزم بیاناتی داشت ولی سوگمندانه اظهار کرد که از جمله‌ی این پنج نوع تروریزم، تمرکز توجه رسانه‌ها فقط روی یکی از آنها یعنی روی «ترور سیاسی راه انداخته شده توسط گروه ‌های خاص، ترور از روی مخالفت» است که به گفته‌ی او «دارای کمترین اهمیت از نگاه ضایعه‌ی جانی و مالی» می‌باشد. بر اساس توضیح او، «ترور دولتی بالاترین ضایعه را دارد». او تخمین زد که تناسب افراد کشته شده توسط تروریزم دولتی در برابر افرادی که با اعمال انفرادی تروریستی کشته می‌شوند، با تخمین خوددارانه ١٠٠٠٠٠ در برابر ١ است.
اگر ما واقعاً می‌خواهیم که به اعمال شنیع و خشونت‌آمیز گروه‌های افراط‌گرا مانند داعش و القاعده پایان دهیم، باید مشوره‌ی ساده ولی عمیق نوام چامسکی، کاساندرای دیگر روزگار ما را به خاطر بسپاریم: «همه در مورد متوقف کردن تروریزم نگران اند، خوب، راه بسیار ساده‌ای وجود دارد: در آن دست نداشته باشید.»


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱- هیولای فرانکنشتاین اشاره به شخصیت وحشتناک آفریده شده بدست یک دانشمند در اثر داستانی معروف‌ مری شلی نویسنده انگلیسی است.

۲- «سرنوشت آشکار» (Manifest Destiny) طرز تفکر شایع در ایالات متحده در سراسر قرن ۱۹ یعنی دوران وسعت‌یابی و سکناگزینی مهاجرین اروپایی در سراسر امریکای شمالی بود. بر اساس این طرز تفکر این باور تبلیغ می‌شد که این حکم سرنوشت است که ایالات باهم متحد شده‌ی امریکا گستره‌ی امریکای شمالی را از اوقیانوس اتلانتیک تا اوقیانوس پاسیفیک زیر اداره و سیطره‌ی خود بیارند. بر اساس این طرز تفکر کشتار و غصب زمین های مردمان بومی و جنگ با مکسیکو توجیه می‌گردید.

۳- «کوله بار انسان سفید» (White Man’s Burden) شعر معروفی از رودیارد کیپلنگ نویسنده و شاعر انگلیسی قرن ۱۹ و مبلغ برتری نژادی و استعمار غرب است که در آن اظهار می‌دارد که مستعمره ساختن «ملل غیر متمدن» رسالتی است که بر دوش انسان سفید پوست سنگینی می‌کند.

کارشناسان سازمان ملل‌متحد خواستار توقف سرکوب و ارعاب روزنامه‌نگاران در ایران شدند



کارشناسان حقوق‌بشر سازمان ملل‌متحد نسبت به ارعاب، دستگیری، محاکمه و آزار و اذیت روزنامه‌نگاران و فعالان فضای مجازی در ایران هشدار دادند.
احمد شهید، گزارشگر ویژه سازمان ملل‌متحد در مورد وضعیت حقوق‌بشر در ایران گفت:“افزایش ارعاب روزنامه‌نگاران مانع توانایی آنان برای فعالیت آزاد در کشور می‌شود“.
وی بازداشت روزنامه‌نگاران توسط لباس شخصیهای سازمان اطلاعات سپاه پاسداران را نگران‌کننده دانست.
احمد شهید گفت:” ایران نباید صداهای منتقد یا مخالف را تحت لوای نگرانی‌های مبهم و بی‌اساس خاموش کند“.
همچنین دیوید کی، گزارشگر ویژه سازمان ملل‌متحد در مورد حق آزادی عقیده و بیان گفت: ”زمان افزایش بازداشتها و آزار و اذیت روزنامه‌نگاران، در حالی که انتخابات مجلس در راه است، نگران‌کننده است “.
وی افزود: ”متأسفانه این یک نگرانی جدید نیست؛ نگرانی‌های مشابه توسط کارشناسان سازمان ملل‌متحد در خصوص دستگیری روزنامه‌نگاران درست قبل از انتخابات سال ۲۰۱۳ نیز ابراز شده بود“

یک صلوات بلند عنایت فرمایید

چهارشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۴ / ۹ دسامبر ۲۰۱۵ مهدی شمس‌زاده کیست؟




کورش کبیر
شاید مخاطبین ومردمی که اخبارپرونده "نفت درمقابل طلا وارز" بابک زنجانی را پیگیری می کنند برای اولین باربانام مهدی شمس دردوسال قبل آشناشده باشند رسانه Daily Beast درشماره 28 دسامبر2013 خود گزارشی به قلم Jamie Dettmer تحت عنوان شمای دورزدن تحریم های بین المللی ایران ودررابطه با برنامه اتمی وموشکی خود ازطریق پول درمقابل نفت توسط دولتهای ترکیه وایران یا Turkey And Iran Accused Of Oil-For-Cash Sanctions Scheme رامنتشرکرد ودرآن به جابجایی حدود 120 میلیارددلاردرآمدهای نفتی ایران ازطریق شبکه رضاضراب وبابک زنجانی درایران وترکیه ودوبی اشاره کرده بود.
درهمین گزارش ابتداء به اداره دوشرکت درانگلیس درسال 2006 (1385 شمسی) توسط علی اشرف افخمی مدیرعامل سابق کشتیرانی وبعد بانک کارآفرین متعلق به گروه سرمایه گذاری تدبیروابسته به ستاداجرایی فرمان امام که ازبنیادها وتراست های مالی زیرنظرخامنه ای است سخن به میان می آید سپس به خرید شرکت هواپیمایی اونارایرترکیه ازسوی مهدی شمس (زاده) به نمایندگی ازبابک زنجانی بعنوان یک میلیاردرایرانی که توسط دولت آمریکا بدلیل نقش وی درجابجایی میلیاردها دلاربه نفع رژیم ایران ودهها میلیون دلار به نفع سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درلیست سیاه وزارت خزانه داری آمریکا قرارگرفته اشاره می شود .
این گزارش سپس به انکاربابک زنجانی درخصوص دست داشتن دراین افتضاح مالی اشاره ومی گوید دروب سایت شرکت رنجانی ادعا شده است که تمام فعالیتهای وی درکشورایران قانونی بوده است ومعاملات وی با رضاضراب درترکیه بسیارمحدود بوده است یعنی متهمی که درمرکزافتضاح مالی عملکرد هالک بانک ومعاملات نفت درمقابل طلا بوده ووی ازآن بی خبربوده است.
با دستگیری رضاضراب درترکیه ولورفتن حداقل 87 میلیارددلار معاملات وی دررابطه با تحریم های ایران وسروصدایی که اتفاقا ازسایت تابناک و وابسته فرمانده دست راستی اسبق سپاه پاسداران محسن رضایی که البته توسط یک نیروی جوان ومنتقد بنام دکتر فوادصادقی اداره می شد درداخل ایران نیزماجرای بابک زنجانی به عرصه عمومی کشورکشیده ودریک فراربه جلو تعدادی ازنمایندگان مجلس ازقوه قضاییه خواستند نسبت به فعالیت های غیرقانونی بابک زنجانی واکنش نشان بدهد والبته بابک زنجانی تحت سناریوی بدهی حدود یک میلیار وششصدمیلیون دلاری به شرکت نفت ایران ونیازبه ردمال بابت نفت های فروخته شده دستگیرگردید اما اینکه واقعا هدف ازاین امرچه بوده است هنوزدرپرده ابهام قراردارد ودوسناریوی محتمل را می توان برای آن درنظرگرفت اول آنکه این دستگیری بدنبال برآمدن دولت اعتدالی روحانی وبرای استرداد وجه فوق بوده است که این ظاهرقضیه است زیرا دولت ایران بیش ازبکصدمیلیارددلارضبط شده دربانکهای کشورهای گوناگون ونزدشرکتهاواشخاص مختلف دارد که به انتظاررفع تحریم ها نشسته اند ,
ودیگراینکه درعرصه داخلی نیزسرمایه دارانی حدود 200 میلیارددلاربدهی به نظام بانکی داشته که به بهانه تحریم ها وبحران ورکوداقتصادی ازبازپرداخت بدهی خودسرباززده وبعضا حتی به دادگاه احضارهم نشده اند ضمن اینکه اصولا این بدهی ما درقوانین قضایی ایران نظیرسایرکشورها ازماهیتی حقوقی ونه کیفری برخورداراست که نمی تواند دراولین مرحله به توقیف یا دستگیری متهمین بیانجامد ودیگراینکه اموال زنجانی درایران کفایت ازپرداخت بدهی خود به دولت را می کند ودرنتیجه دلیلی بردستگیری وزدن اتهاماتی نظیر فساددرنظام اقتصادی کشوربه متهم که مجازات اعدام را دربردارد وجود ندارد.
اماسناریوی دوم می گوید بابک زنجانی درمعاملاتی بیش ازیکصدمیلیارد دلار درگیربوده است وبخش اعظمی ازفعالیت ها وجمع کردن ثروت وی ازناحیه همکاری با نهادهای مالی ونظامی تحت نظررهبری ایران آیت الله خامنه ای وباحمایت مجتبی خامنه ای فرزند پرمساله رهبرایران صورت گرفته است ولذا پرونده سازی برعلیه وی اولا نمایشی برای مبارزه با فساد برای پنهان کردن فساد استراتژیک وغارت سازمان یافته طی یک دهه 2013-2003 (1392-1382) بوده است که ازشهرداری احمدی نژاد شروع وتاپایان دوره دوم ریاست جمهوری وی ادامه داشته است ثانیا با اتهام فساد یا اخلال درنظام اقتصادی براحتی امکان مصادره بقای اموال بابک زنجانی درداخل وخارج توسط دادگاه انقلاب وانتقال آن اموال به نهادهای تحت کنترل رهبری فراهم می کرد و متهم ازترس اعدام نظیر سلف خود امیرمنصورآریا (متهم پرونده 3000 میلیاردتومانی یا 3 میلیارددلاری) اموال خودراتقدیم دادگاه کرده ونهایتا نیزبرای رد گم کردن ساختاراصلی مافیای اقتصادی اعدام می شود.
البته عدم پیگیری نهادهای مالی ونظامی درگیردراین مفاسد اقتصادی نظیر ستاداجرایی فرمان امام و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ( قرارگاه خاتم الانبیاء) با اعدام بابک زنجانی ویکی دونفردیگرنظیرمهدی شمس زاده (برای القاء شبکه سازی) نیز ازاهداف این محاکمه می باشد.
اما مهدی شمس زاده کیست؟
درابتدای دهه 70 شمسی مهدی شمس زاده متولد 1348 تهران بعنوان دانشجوی رشته عرشه کشتیرانی دردانشگاه چابهارمشغول به تحصیل بود که بعنوان یکی ازنیروهای نخبه وباهوش به عضوهیات مدیره ومعاون فنی وعملیاتی کشتیرانی جمهوری اسلامی (IRISL) که درآنزمان مهندس ناصردزفولی بود معرفی می شود وپس ازمدتی با مصاحبه ای که با وی توسط معاون فنی شرکت حاکمیتی فوق بعمل می آید مقررمی شود مهدی شمس زاده پس ازپایان تحصیلات دردفترتوسعه فنی یا همان واحد R&D که وظیفه نوآوری سیستم ها واداره پروژه های فنی کشتیرانی را برعهده داشت بکارگیری شود.
با روی کارآمدن دولت خاتمی یکی ازمدیران کل سابق وزارت اطلاعات بنام احمدمحمدی که رابطه بسیارنزدیکی با بیت رهبری دارد مسئولیت مدیرعاملی این شرکت حاکمیتی را برعهده می گیرد وپس ازمدتی نظیردیگرموسسات دولتی وشبه دولتی همانطوریکه افتد ودانی بساط فساد مالی و مهره چینی و جاسوسی وریخت وپاش (نظیر همان مواردی که دردوران شهرداری وریاست جمهوری احمدی نژاد شاهد آن بودیم) دراین شرکت حاکمیتی براه افتاد ودرهمین رابطه تا آنجا پیش رفت که با همکاری باندسعید امامی ومدیرعامل کشتیرانی معاون فنی وعملیاتی که شدیدا درمقابل این گروه مافیایی مقاومت می کرد نیزبا پرونده سازی آنها برعلیه وی (مشابه کیس شهرداری تهران در دوره غلامحسین کرباسچی) با ابزارزندان وشکنجه ازصحنه مدیریت کشتیرانی حذف شد.
درآنزمان احدمحمدی مدیرعامل اطلاعاتی جدید با جذب افرادضعیف النفس یا فاسد وجویای نام اقدام به سازماندهی تیم فساد خود دراین شرکت با فعالیت های بین المللی کرده یکی ازاین افراد مهدی شمس زاده بود.
روش کاراین مدیرعامل فاسد نیزاین بود که ابتداء یک فعالیت غیرقانونی ومبتنی برفسادکوچک را به طرف خود می داده واگروی ازآن با موفقیت بیرون می آمد بتدریج پروژه های بزرگتری را به وی داده تا کاملا وی را با خود همدست نماید تاسیس شرکتی بنام آلیانس دردوبی با هدف تدارک کشتی های ناوگان با کمک برادران محبی (که دوایرانی ساکن دوبی وازمنابع ومخبرین وزارت اطلاعات درآن کشوربودند) اولین ماموریت محوله به مهدی شمس زاده با عنوان جدید مشاورمدیرعامل ازسوی احمدمحمدی بود که ظاهرا با موفقیت انجام شد وبخاطرآن مهدی شمس زاده بعنوان رییس دفترکشتیرانی دریکی ازکشورهای اروپا منصوب شد ( هامبورگ آلمان یا لندن انگلیس) تا ازیکطرف سرپل مطمئنی برای پوشش دادن به فعالیت های مخرب مدیرعامل ودستگاه اطلاعاتی همراه وی باشد وهم قدردانی ازعناصروابسته به پدرخوانده مافیا درکشتیرانی قلمداد شود.
درواقع نقطه آغازین تبدیل مهدی شمس زاده بعنوان یک نخبه علمی دانشگاه سیستان وبلوچستان به یک عنصرهمکاردستگاه اطلاعاتی کشور ازسوی احد محمدی ازپروژه تاسیس شرکت آلیانس دردوبی وبعد هم استفاده اطلاعاتی ازدفاتر کشتیرانی دراروپا شروع گردید وهمانطوریکه دربخش دوم توضیح خواهیم داد بشدت گسترش پیدا کرد.
شاید مخاطبین ومردمی که اخبارپرونده "نفت درمقابل طلا وارز" بابک زنجانی را پیگیری می کنند برای اولین باربانام مهدی شمس دردوسال قبل آشناشده باشند رسانه Daily Beast درشماره 28 دسامبر2013 خود گزارشی به قلم Jamie Dettmer تحت عنوان شمای دورزدن تحریم های بین المللی ایران ودررابطه با برنامه اتمی وموشکی خود ازطریق پول درمقابل نفت توسط دولتهای ترکیه وایران یا Turkey And Iran Accused Of Oil-For-Cash Sanctions Scheme رامنتشرکرد ودرآن به جابجایی حدود 120 میلیارددلاردرآمدهای نفتی ایران ازطریق شبکه رضاضراب وبابک زنجانی درایران وترکیه ودوبی اشاره کرده بود.
درهمین گزارش ابتداء به اداره دوشرکت درانگلیس درسال 2006 (1385 شمسی) توسط علی اشرف افخمی مدیرعامل سابق کشتیرانی وبعد بانک کارآفرین متعلق به گروه سرمایه گذاری تدبیروابسته به ستاداجرایی فرمان امام که ازبنیادها وتراست های مالی زیرنظرخامنه ای است سخن به میان می آید.
سپس به خرید شرکت هواپیمایی اونارایرترکیه ازسوی مهدی شمس (زاده) به نمایندگی ازبابک زنجانی بعنوان یک میلیاردرایرانی که توسط دولت آمریکا بدلیل نقش وی درجابجایی میلیاردها دلاربه نفع رژیم ایران ودهها میلیون دلار به نفع سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درلیست سیاه وزارت خزانه داری آمریکا قرارگرفته اشاره می شود .
این گزارش سپس به انکاربابک زنجانی درخصوص دست داشتن دراین افتضاح مالی اشاره ومی گوید دروب سایت شرکت زنجانی ادعا شده است که تمام فعالیتهای وی درکشورایران قانونی بوده است ومعاملات وی با رضاضراب درترکیه بسیارمحدود بوده است یعنی متهمی که درمرکزافتضاح مالی عملکرد هالک بانک ومعاملات نفت درمقابل طلا بوده ووی ازآن بی خبربوده است.
با دستگیری رضاضراب درترکیه ولورفتن حداقل 87 میلیارددلار معاملات وی دررابطه با تحریم های ایران وسروصدایی که اتفاقا ازسایت تابناک و وابسته فرمانده دست راستی اسبق سپاه پاسداران محسن رضایی که البته توسط یک نیروی جوان ومنتقد بنام دکتر فوادصادقی اداره می شد درداخل ایران نیزماجرای بابک زنجانی به عرصه عمومی کشورکشیده ودریک فراربه جلو تعدادی ازنمایندگان مجلس ازقوه قضاییه خواستند نسبت به فعالیت های غیرقانونی بابک زنجانی واکنش نشان بدهد والبته بابک زنجانی تحت سناریوی بدهی حدود یک میلیار وششصدمیلیون ددلاری به شرکت نفت ایران ونیازبه ردمال بابت نفت های فروخته شده دستگیرگردید .
اما اینکه واقعا هدف ازاین امرچه بوده است هنوزدرپرده ابهام قراردارد ودوسناریوی محتمل را می توان برای آن درنظرگرفت اول آنکه این دستگیری بدنبال برآمدن دولت اعتدالی روحانی وبرای استرداد وجه فوق بوده است که این ظاهرقضیه است زیرا دولت ایران بیش ازبکصدمیلیارددلارضبط شده دربانکهای کشورهای گوناگون ونزدشرکتهاواشخاص مختلف دارد که به انتظاررفع تحریم ها نشسته اند ودیگراینکه درعرصه داخلی نیزسرمایه دارانی حدود 200 میلیارددلاربدهی به نظام بانکی داشته که به بهانه تحریم ها وبحران ورکوداقتصادی ازبازپرداخت بدهی خودسرباززده وبعضا حتی به دادگاه احضارهم نشده اند ضمن اینکه اصولا این بدهی ما درقوانین قضایی ایران نظیرسایرکشورها ازماهیتی حقوقی ونه کیفری برخورداراست که نمی تواند دراولین مرحله به توقیف یا دستگیری متهمین بیانجامد ودیگراینکه اموال زنجانی درایران کفایت ازپرداخت بدهی خود به دولت را می کند ودرنتیجه دلیلی بردستگیری وزدن اتهاماتی نظیر فساددرنظام اقتصادی کشوربه متهم که مجازات اعدام را دربردارد وحود ندارد.
اماسناریوی دوم می گوید بابک زنجانی درمعاملاتی بیش ازیکصدمیلیارددلار درگیربوده است وبخش اعظمی ازفعالیت ها وجمع کردن ثروت وی ازناحیه همکاری با نهادهای مالی ونظامی تحت نظررهبری ایران آیت الله خامنه ای وباحمایت مجتبی خامنه ای فرزند پرمساله رهبرایران صورت گرفته است ولذا پرونده سازی برعلیه وی اولا نمایشی برای مبارزه با فساد برای پنهان کردن فساد استراتژیک وغارت سازمان یافته طی یک دهه 2013-2003 (1392-1382) بوده است که ازشهرداری احمدی نژاد شروع وتاپایان دوره دوم ریاست جمهوری وی ادامه داشته است .
ثانیا با اتهام فساد یا اخلال درنظام اقتصادی براحتی امکان مصادره بقای اموال بابک زنجانی درداخل وخارج توسط دادگاه انقلاب وانتقال آن اموال به نهادهای تحت کنترل رهبری فراهم می کرد و متهم ازترس اعدام نظیر سلف خود امیرمنصورآریا (متهم پرونده 3000 میلیاردتومانی یا 3 میلیارددلاری) اموال خودراتقدیم دادگاه کرده ونهایتا نیزبرای رد گم کردن ساختاراصلی مافیای اقتصادی اعدام می شود. البته عدم پیگیری نهادهای مالی ونظامی درگیردراین مفاسد اقتصادی نظیر ستاداجرایی فرمان امام و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ( قرارگاه خاتم الانبیاء) با اعدام بابک زنجانی ویکی دونفردیگرنظیرمهدی شمس زاده (برای القاء شبکه سازی) نیز ازاهداف این محاکمه می باشد.

ترامپ از مسلمانان بیزار است، ولی پولشان را دوست دارد که وارد امیریکا شود

۱۸ آذر سالروز قتل محمدجعفر پوینده


مجمدجعفر پوینده در هفدهم خردادماه ۱۳۳۳ در اشکدز استان یزد به دنیا آمد.
پوینده فعالیت‌های سیاسی خود را از دوران دانشجویی شروع کرد. او دارای مدرک فوق لیسانس جامعه‌شناسی بود که در سال ۱۳۵۶ از دانشگاه سوربن فرانسه اخذ کرده بود. پوینده در بحبوحه انقلاب یعنی در شهریور سال ۱۳۵۷ به ایران بازگشت. او از آن پس وقت خود را بیش‌تر وقف ترجمه آثار فلسفی و ادبی و جامعه‌شناختی از زبان فرانسه به فارسی کرد.
پوینده به دلیل فشارها و ناملایمات عمدتا اعمال‌شده از جانب حاکمیت هم‌واره وضعیت مالی نامناسبی داشت به طوری که در مقدمه کتاب «تاریخ و آگاهی طبقاتی» اثر گئورگ لوکاچ شرایط خود را چنین توصیف می‌کند:
«ترجمه کتاب تاریخ و آگاهی طبقاتی را در اوج انواع فشارهای طبقاتی و در بدترین اوضاع مادی و روانی ادامه دادم و شاید هم مجموعه همین فشارها بود که انگیزه و توان به پایان رساندن ترجمه‌ی این کتاب را در وجودم برانگیخت. و راستی چه تسلاّیی بهتر از به فارسی در آوردن یکی از مهم‌ترین کتاب‌های جهان در شناخت دنیای معاصر و ستم‌های طبقاتی­ آن؟ تا چه قبول افتد و چه در نظر آید».
پوینده در ۸ آذرماه ۱۳۷۷ از منزل خود خارج شد و دیگر بازنگشت و چند روز بعد جسد بی‌جان این مترجم و نویسنده در "روستای بادامک" در شهرستان شهریار پیدا شد. او را خفه کرده بودند. او را در امام‌زاده طاهر کرج به خاک سپردند. آرام‌گاه او در کنار محمد مختاری دیگر قربانی قتل‌های سریالی جمهوری اسلامی قرار دارد.
از آثار فراوان محمدجعفر پوینده در عمر کوتاهش می‌توان به ترجمه هگل و اندیشه فلسفی در روسیه نوشته گی‌پلانتی-بونژرو، پیکار با تبعیض جنسی نوشته آندره میشل، اعلامیه جهانی حقوق بشر و تاریخچه آن نوشته گلن جانسون، سپیده‌دمان فلسفه تاریخ بورژوازی نوشته ماکس هورکهایمر، جامعه‌شناسی رمان نوشته گئورک لوکاچ و … اشاره کرد.

افرین به مردم شیراز

وعده محاکمه همدستان ‫#‏بابک_زنجانی‬/ آیا ‫#‏سپاه‬ می‌گذارد رستم قاسمی هم محاکمه شود؟


در نوزدهمین جلسه رسیدگی به پرونده بزرگترین فساد اقتصادی تاریخ ایران، امروز هم متهم ردیف دوم برابر قاضی صلواتی ایستاد. او هم مانند متهم ردیف اول یعنی بابک زنجانی نوک حمله خود را به سوی دولت و زیر سوال بردن کارشناسان پرونده گرفت. متهم م. ش امروز مقابل قاضی یک بار دیگر تایید کرد بابک زنجانی مورد اعتماد و از نزدیکان وزیر نفت دولت محمود احمدی نژاد بوده و همچنین تاکید کرد که قرارگاه خاتم وابسته به سپاه از مشتریان خاص بابک زنجانی بوده و نهادی است که بارها متهم ردیف اول به سپاه خدمات ارایه داده است. با آن که در این جلسه قاضی دادگاه بابک زنجانی وعده داد که در این پرونده بزرگ فساد اقتصادی، برخی مدیران نفتی دولت سابق نیز محاکمه خواهند شد. باید دید آیا سپاه به عنوان شریک اصلی بابک زنجانی خواهد گذاشت این سردار سابق و وزیر احمدی نژاد هم در این پرونده، محاکمه شود؟ همچنین در جلسه نوزدهم این دادگاه، «م.ش» متهم ردیف دوم به اظهارات «س.ج» مدیرعامل سابق یکی از شرکت های نفتی اشاره کرد که او را بانفوذ خوانده بود و گفت: من اگر نفوذ داشتم ۱۹ ماه در زندان نبودم؛ اما آقای «ج» تنها چهار ماه در حبس بود و بعد با قید وثیقه آزاد شد. صلواتی هم برای خنثی کردن تاثیر سخنان این متهم، وعده داد که او و برخی دیگر از مدیران نفتی سابق نیز در دور بعدی دادگاه محاکمه خواهند شد. متهم ردیف دوم پرونده فساد نفتی در طول دفاعیات خود به دادسرا توهین کرده و از دولت سخن می گفت. در این جلسه م . ش توضیحاتی تخصصی در حوزه اقتصادی همراه با نمودار ارائه کرد که قاضی خطاب به متهم گفت: اینجا کلاس اقتصاد نیست که درس اقتصاد می دهید. از خود دفاع کنید! م . ش گفت: در شرکت نفتی ISO نه سهامدار بودم نه عضو هیئت مدیره و نه حق امضا داشتم، فقط یک کارگزار بودم. در میان دفاعیات م . ش اتهاماتی را به برخی و حتی دادستانی وارد کرد که قاضی دادگاه گفت: شما نمی توانید به دادسرا اتهام بزنید و نباید توهین کنید. تا کم می آورید از دولت مایه می گذارید. متهم گفت: حقیقت این است که زمان بازپرسی فکر می کردم SCT BANKERS بانک بوده است. م.ش، در ادامه نوزدهمین جلسه محاکمه متهمان پرونده نفتی که در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به ریاست قاضی صلواتی برگزار شد، اظهار داشت: پس از بازداشت زنجانی نخستین محموله به خانم یو فروخته شد که در همین ارتباط به همراه س. ج به هنگ کنگ رفتم. شرکت چینی برای هر بشکه ۹۷ دلار تعیین کرده بود اما شرکت نیکو ۱۰۳ دلار می‌خواست و به همین خاطر معامله صورت نگرفت و این محموله برگشت خورد....

وای بر ما و آینده ایران !!!

تو که یه عمر نماز خوندی چه کار مفیدی برای مردم انجام دادی؟

سیمای دروغگوی جمهوری اسلامی این طور از مردم مصاحبه می گیرد - منتشر كنيد

قیام مازیار سردار طبرستان


****************************
طبرسـتان به بخشـی از سـرزمینھـای میـان کوھھـای البرز و دریای خزر اطلاق
میشدهاست و از لحاظ جغرافیایی شامل بخشھایی از استانھای مازندران و
گلســتان و اســتان ســمنان میشـدهاسـت. از قرن دھـم نـام مازنـدران بر این
سرزمین گذاشته شد. منسوب به طبرستان را طبری میخوانند.
موقعیت جغرافیـایی این سـرزمین که میـان کوه و دریا واقع شـده بود و دشواری
دسترسی، آن را تبدیل به آخرین سنگرھای مقاومت ایرانیان در مقابل مھاجمان
خـارجی بـدل سـاخته بود. برای مثـال تـا بیش از یـک سـده پس از تازش تازیان
بازمانــدگان ساسانیــان در طبرســتان بــا عنـوان اســپھبدان طبرســتان فرمـان
میراندند.
بـا برانـداختن سلسـله امويـان توسـط ابومسـلم خراسـاني و بـه روي كـار آمـدن
عباسـیان، آنھا توانسـتتند پس از چنـد لشكركشـي به طبرسـتان به اين نواحي
رخنه كنند. اما مردم طبرسـتان در يك شورش ھمگاني به رھبري «ونداد ھرمز»
كه مازيار از نیاي وي بود، استقلال طبرستان را برپاداشتند.
در تاريخ طبرسـتان آمده است كه ونداد ھرمز با مردم خويش پیمان بست كه در يك زمان بر تازيان شھر بشورند و ھر طبرستاني در ھر
جا كه چشمش بر پیروان خلیفه افتاد وي را بكشد و در يك روز، شھر از پیروان خلیفه تھي شد.
پس از مرگ ونـداد ھرمز، «كارن» به جاي پدر تكیه زد كه درگیر اختلافات داخلي شد و در جنگ با يكي از شاھان محلي به نام شـھرار
كشته گشت و فرزندش «مازيار» به اسیري رفت. مازيار به حیله اي از چنگ شھريار گريخت و به بغداد نزذ مامون خلیفه بغداد رفت. در
آنجـا بـا منجمي به نـام «بزيست فیروزان» آشـنا و به خلیفه معرفي شـد، خلیفه نیز فرمان داد مسـلماني به او عرض دادنـد. مازيار نیز
اسلام قبول كرد و مامون او را محمد مولي امیرالمومنین نام نھاد. خلیفه به حكمراني طبرستان، رويان و دماوند رسید.
آقـای عبـدالعظیم رضائی، در «تاریـخ ده ھزار ساله ایران» نوشـته انـد: «یکسـال پس از قتل بابک
یعنی در ســال 224 ھجری یکی ازاسـپھبدان طبرسـتان موسوم به مازیـار پسـر کـارن که تعصـب
خاصی بدین زرتشتی داشت و آئین و آداب ایرانیان فرزانه را محترم میشمرد...
مازیـار نخستین كسـی از خانـدان كارن است كه به ظاھر در سال ٢٠٩/٢١٠ دین اسلام
پـذیرفت، و به عنوان یک والی مسـلمان و یک نماینـده خلیفه عباسـی، تمام طبرسـتان و
رویــان را قلمرو خـویش اعلاــم کرد و بـه رسـم معمـول عھــد ساسانیـان بـه خـود عنـوان
پَتشـخوارگر شـاه داد، به این ترتیب تفوق طاھریـان خراسان را ھم که طبرسـتان و گیلان
زمین از جھت تقسیمات اداری جزو قلمرو آنھا محسوب میشد، نادیده گرفت.
وی خراج طبرسـتان و رویـان را که بر طبق رسوم دیوانی میبـایست از طریق طاھریان به
خزانه بغـداد پرداخته میشد، بی واسـطه نزد خلیفه فرسـتاد. بدین گونه با قطع رابطه با
والی خراسـان، در واقـع نسـبت به دیـوان خلیفه و سازمـان مـالی و اداری او به طـور غیر
رسمی اعلام عصیان کرد و خراسان و بغداد ھر دو را بر ضد خود برانگیخت.
دوره پادشاھي مازيار ھفت سال بود. وی ھمینكه پایه ھای قـدرت خویش را مسـتحكم كرد، ھمان را ِه جـد خود ونـداد ھرمز را در پیش
گرفت و بر آن شد كه به مقاومت دست زند.
مامون نیز فرسـتادگانی به آن نواحی فرسـتاد تا از اوضاع اطلاع یابند. مازیار نیز دسـتور داد زمانی كه فرسـتادگان خلیفه به اولین شھر
رسـیدند، تمام مردم با لباس سپید و نیزه ای در دست بر سـر راھشان بایسـتند، ترفند مازیار كارگرگشت و فرستادگان در گزارش خود
برای خلیفـه شمارسـربازان مازیـار را زیـاد گزارش دادنـد و ھمچنین به مـامون خـبر دادنـد كه مازیـار خلـع طـاعت كرده و ھمـان كشـتی
زرتشتی بمیان بسته و با مسلمانان ظلم و جور می كند.
در آن زمـان مـامون عازم روم بود و مازیار از این فرصت اسـتفاده نموده و براھل آمل، ساری و رویان كه غالبا" مسـلمان بودنـد شوریـد و
آنھـا را از بین برد. آنگـاه حصارھای ساری و آمل را تعمیركرد و در كوھسـتانھا قلعه ساخت و به محكم كردن شـھرھا و راه ھا پرداخت.
مسـجدھا را ویران كرد و آثـار اسـلام را از میـان برد. زمینھـای كشـاورزی را كه قبلاـ" در اختیار مسـلمانان بود از آنھا گرفته و به ایرانیان
واگذار كرد.
در تاریـخ طبری از حوادث سال ٢٢۴ بود، آمده: وقتی مازیـار مصـمم مخالفت شـد، مردم را به بیعت خوانـد که نا به دلخواه با وی بیعت کردنـد و از آنھا
گروگانھا گرفت و در برج (زندان) اسپھبد بداشت. کشاورزان املاک (املاکی که به اعراب آنجا تعلق داشت) را بگفت تا بر ضد صاحبان املاک بپا خیزند
و اموالشان را به غارت برند...
تا اینكه معتصم جانشـین مامون شده و خبر به او رسـید. معتصم دسـتور داد تا مازیار را دسـتگیر كنند. سـرانجام شورش مازیار با فریب
برخی نزدیكانش به وسـیله خلیفه به پایان رسید. زمانی كه لشكریان خراسان به مازندران رسیدند، خیانتكاران مازیار را تحویل نیروھای
تازیان دادند تا نزد خلیفه ببرند.
زمانی كه مازیار به نزدیكی سامرا رسـید خواسـتند ماننـد بابك وی را نیز با پیل درون شـھر بگرداننـد پیل را نزد مازیار بردند اما مازیار كه
شنیده بود بابك را با ھمین پیل درون شـھر برده بودند سوار پیل نشد و گفت من در اندازه ای نیستم كه بر جای بابك خرمی تكیه كنم.
در پایان به دسـتور خلیفه، مازیار را چھارصدوپنجاه تازیانه زدند تا وی بمرد. مازیار را پس از مرگ بر ھمان داری كردند كه جنازه بابك ھنور
بر آن بود.
مورخان تازی گویند پس از چندی رویدادی شـگفت انگیز روی داد و تن مازیار و یك سردار رومی كه او نیز بر دار شده بود ھر دو به سوی
تن بابك خم شدند گویی در حال كرنش بودند.
در تاریخ طبری از حوادث سال ٢٢۵ درباره شھامت «دری» سردار مازیار نیز چنین نوشته شده است:
«از داود بن قحـذء آورده انـد که گویـد: در آنوقت که دری ومحمد بن ابراھیم برکنـار دریـا، مابین کوه و جنگل و دریا به ھم پیوسـتند و دریا وجنگل به دیلم
پیوسـته بود، دری که مردی شـجاع و دلیر بود به خویشـتن، به یاران محمد ھجوم میبرد تا پسشان می راند. سپس حمله میبرد و ھزیمت نمیشد، که
می خواست وارد جنگل شود.
یکی از یاران محمد بن ابراھیم به نام فند پسـرجاجبه بدو حمله برد و اسـیرش کرد و باز پس برد، سپاھیان یارانش را تعقیب کردند وھرچه اثاث و مال و
اسب با وی بود بگرفتند. محمد بن ابراھیم دستور داد، «بزر جشنس» برادر «دری» سردار مازیار را بکشند. دری را پیش خواندند. دست خویش را دراز
کرد که از مرفق (آرنج) قطع شد، پایش را درازکردند که از ران قطع شد، و نیزدست دیگرو پای دیگر. پس «دری» بر ته خویش نشـست و سخن نکرد و
اضطراب نیاورد. محمد دستورداد گردنش را بزنند. محمد بن ابراھیم به یاران دری ظفر یافت و آنھا را در بند کرد..»
بن مایه: مازيار – صادق ھدايت – ١٣١٢
دلیران جانباز – ذبیح اله صفا
Encyclopedia Iranica
Encyclopedia of Islam

عکسی که دوست نازنینی امروز صبح از خیابان قدمگاه شیراز برداشته نشون می ده که مهربانی در سرزمین مهربانان، با وجود همه ی فشارها و بی عدالتی ها، از بین رفتنی نیست!

عکس:

رای نمیدهیم

در اطراف مرز ايران

در اطراف مرز ايران
👆عزيزاني در چنين سرمايي، با چنين وضعيت و امكاناتي در خط اول نبرد با تروريست ها و داعشي هاي خون خوار هستند، تا من و شما، با وجود همه مشكلات كوچك و بزرگمان در " امنيت " باشيم و بي دغدغه از ناامني هاي دور و برمان، زندگي كنيم .