August 31, 2015

عکس دزد دکل گمشده پیدا شد

نادر قاضی پور،نماینده مردم ارومیه در مجلس مدارکی در خصوص پرونده دکل گمشده منتشر کرد.
به گزارش پارسینه، ملت نادر قاضی پور، نماینده مردم ارومیه درباره پرونده دکل گمشده، مدارکی را منتشر کرده که متن آن به نقل از خانه ملت در زیر می آید:الف) عکس مربوط به "آ.ش " و عمر کامل آل سواده می‌ باشد که بر روی دکل گمشده یا همان دکل "شرکت دین" یا همان دکل "فورچونا" و در کشور ترکیه گرفته شده است.
1- آقای "ش"، کارمند اخراجی شرکت ملی حفاری (اهواز) بوده و علت اخراج ایشان، ارائه فاکتوری صوری و جعلی نسبت به خرید 10 دستگاه مخزن اسید از کارخانه مخزن‌سازی اراک،‌ به شرکت ملی حفاری (اهواز) بوده است.
ایشان مالک شرکت حفاری "سپنتا بین‌الملل" و شرکت‌های متعدد اقماری نفتی دیگر، در داخل و خارج از کشور می‌باشد.
2- جالب اینجاست که آقای "ش" در عین حال، حدود 8 سال "مشاور عالی مدیرعامل" شرکت تاسیساتی دریایی بوده‌اند! و دستور پرداخت کلیه وجوه دکل گمشده به "شرکت دین" را ایشان شخصاً صادر کرده‌اند.
3- وفق قرارداد اولیه و مطابق عرف و رویه معاملا دکل‌های نفتی دست دوم، می‌بایستی قبل از تحویل دکل، فقط 20 درصد وجه‌المعامله به شرکت فروشنده پرداخت می‌گردیده است، ولی قرارداد مزبور توسط آقای شیرانی با قرارداد دیگری که خریدار را موظف و ملزم به پراخت 100 درصد قیمت دکل در ابتدای معامله و قبل از تحویل دکل می‌نماید، تعویض گردیده است که متن هر دو قرارداد متعاقباً تقدیم خواهد گردید.
4- متاسفانه طبق اخبار واصله، رسید دریافت و تحویل دکل هم به طرف خارجی داده شده است!
فلذا احتمالاً از طریق دادگاه‌ها ون مراجع بین‌المللی نیز قادر به استرداد وجوه و یا تحویل گرفتن دکل نمی‌باشیم.
5- آقای "عمر کامل آل سواده" مدیرعامل شرکت "دین" می‌باشد که چندین بار به دعوت آقای "ش" و به صورت محرمانه به ایران آمده و مهمان ویژه و خصوصی آقای "ش" بوده است. ایشان اردنی‌الاصل می‌باشد و درست قبل از معامله دکل، "شرکت صوری دین" را گویا در انگلستان تاسیس و ثبت می‌نماید.
6- آقای عمل کامل آل سواده، سال‌ها مشاور حقوقی آقای "ش"  در شرکت‌های خارجی ایشان بوده است.
7- همانطوری که ملاحظه می‌فرمایید فرم ایستادن این دو و قرابت فیزیکی خاص ایشان هنگام عکس گرفتن، حکایتی فراتر از یک رابطه تجاری سالم را به ذهن متبادر می‌نماید و از طرفی لبخند معنادار و عمیق ایشان، می‌تواند حاکی از سود سرشاری باشد که هر دو طرف را به غایت و تمامی، سیراب نموده است.
8- مبالغی که آقای "ش" دستور پرداخت آنها در وجه شرکت دین یا مدیرعامل آن را صادر نموده‌اند.
 
 
تاریخ  معادل ...... دلار

15/7/2012
  17.400.000

25/12/2012
 40.000.000

12/02/2013
 29.600.000

جمع کل
 87.000.000
 
ب) عکس زیر مربوط به نمایی دیگر از دکل گمشده و گرفته شده در کشور ترکیه می‌باشد.
ج) عکس مربوط به آقای "ش" و دو نفر دلال آمریکایی و هلندی می‌باشد که روی دکل گمشده ایستاده‌اند.
1- ایستادن تنگاتنگ و حالت دستان این سه نفر و همچنین لبخند خاص آنها، حاکی از آینده‌ای به ظاهر روشن برای ایشان و به ظاهر تاریک برای بیت‌المال کشور اسلامی عزیزمان، ایران است.
گفتیم به ظاهر، چون باطن امور را عدالت رقم خواهد زد که این وعده الهی و رویه تاریخ بوده است.
2- این دو دلال، گویا مقدمات حمل دکل را به کشور مکزیک فراهم آورده‌اند، جایی که دکل خریداری شده با هزینه بیت‌المال، هم‌اکنون در آنجا مشغول به کار است!

قاسم سلیمانی و جزئیات «بازی ایران» در عراق

در اواسط ماه اوت جاری، درگیری لفظی میان مقامات فرودگاه بین المللی بغداد از یک سو و نمایندگانی از سپاه قدس و سفارت جمهوری اسلامی ایران از سوی دیگر، اتفاق افتاد.
موضوع اختلاف میان عراقی ها و ایرانی ها این بود که مسئولان فرودگاه، خواستار تفتیش هواپیمای ایرانی مظنون به حمل سلاح شده بودند.
پس از اینکه این دو نتوانستند به نتیجه برسند، لازم بود که نماینده سپاه قدس در سفارت ایران در بغداد و نخست وزیری عراق برای حل مشکل دخالت کنند.
همکاران قاسم سلیمانی در سپاه قدس، عادت نداشتند که در هنگام اجرای عملیات لجستیکی در عراق اینگونه مورد فشار قرار گیرند، حتی اگر به نقض حاکمیت این عراق یا تعهدات بین المللی این کشور، بینجامد.
حیدر العبادی نخست وزیر عراق، اخیرا دستور داده است که به «فعالیت آزاد ایران» در فرودگاههای عراق، پایان داده شود.
العبادی حرکت هواپیماها و خالی کردن محموله های آن را مسئولیت عراق دانست. یک مقام عراقی بلند مرتبه در دفتر نخست وزیری عراق، اقدام العبادی را اینگونه توضیح داد:« هر کشور مستقلی لازم است بر آنچه در خاک خود اتفاق می‌افتد، نظارت داشته باشد.»
فعالیت آزاد سپاه قدس، بویژه در استفاده از حریم هوایی عراق و فرودگاه های این کشور، حتی تحریم های بین المللی علیه تهران را نیز زیر پا گذاشته است. این فعالیت ها در زمان نوری المالکی آغاز و در دوره هادی العامری به عنوان وزیر وزارت حمل و نقل به اوج خود رسید. اما العبادی اخیرا در چارچوب اصلاحات به عمل آمده، جهت کاهش فعالیت های سپاه قدس اقدام کرده است. ایران اصلاحات العبادی را بر علیه فعالیت های خود به شمار آورده است.
یک نماینده عراق، که نخواست نامش فاش شود، در این باره گفت :« سلیمانی میان مرجعیت در عراق و بغداد، برای نجات مالکی از یک سو و ضمانت ادامه آزادی عمل سپاه قدس در عراق جهت حرکت به سمت سوریه و لبنان از سوی دیگر، در حال رفت و آمد است.»

اصل داستان؟

ایران « بخش 198» وابسته به سپاه قدس را جهت انتقال اسلحه و تجهیزات نظامی به سوریه با تنظیم پروازهای از ایران از طریق حریم هوایی عراق و فرود در فرودگاه بین المللی دمشق در سوریه اختصاص داده است.
هواپیماهای ایرانی گاهی در بغداد فرود می آیند و بقیه مسیر را برای فرار از نظارت بین المللی، به عنوان هواپیماهای عراقی ادامه می دهند.
این پروازها، به دو شکل صورت می گیرد: پرواز تجاری، که هفته ای سه بار از طریق شرکت هواپیمایی Mahan Air و ایران ایر انجام می شود. و دیگری پرواز اختصاصی از طریق نیروهای هوایی سوریه صورت می گیرد.

نقض قانون بین الملل

آنچه که اکنون عراق را نگران کرده، اینکه انتقال اسلحه از طریق خاک و حریم هوایی این کشور نقض آشکار قطعنامه های بین المللی به شمار می رود و عراق را به دلیل تسهیل عملیات غیر قانونی ایران، در فهرست ناقضین قوانین بین المللی قرار می دهد.
به عنوان مثال قطعنامه 2231 درباره حمایت از توافقنامه هسته ای در 20 ژوئیه صادر شد. بر اساس این قطعنامه همه کشورها لازم است از تعامل تسلیحاتی با ایران از جمله فروش، یا انتقال اسلحه از این کشور خودداری کنند.

چرا ایرانی‌ها «عصبانی‌ترین» مردم جهان‌ هستند؟

موسسه نظرسنجی گالوپ، مردم ایران و همچنین عراقی‌ها را «عصبانی‌ترین» مردم جهان خوانده است. 
در نظرسنجی این موسسه آمریکایی که نتایج آن در روزنامه بریتانیایی ایندیپندنت منتشر شده، همچنین آمده که مردم ایران، عراق و کامبوج، دارای بالا‌ترین میزان «تجربههای منفی روزانه» در جهان نیز هستند. 
در نظرسنجی سال ۲۰۱۴ این موسسه، ۱۵۳ هزار نفر از ۱۴۳ کشور جهان به پرسشهای مطرح شده پاسخ داده‌اند. 
بر اساس این نظرسنجی پاراگوئه خوشحال‌ترین مردم جهان را دارد. پس از آن به ترتیب مردم کلمبیا، اکوادور، گواتمالا، هندوراس، پاناما، ونزوئلا، کوستاریکا، السالوادور و نیکاراگوئه قرار دارند. 
مردم سودان، تونس و بنگلادش نیز به ترتیب، ناراحت‌ترین مردم جهان با کمترین میزان تجربههای مثبت روزانه هستند. 
رادیو فردا در گفت‌و‌گو با حسین قاضیان، جامعه‌شناس و پژوهشگر اجتماعی ساکن واشینگتن، ابتدا پرسیده چرا ایرانی‌ها «عصبانی‌ترین» مردم جهان‌ هستند؟

دو همسفر، ناصرالدین‌شاه و امپراتور ژاپن
سوغات این دو مسافر از سفر به اروپا برای کشورهای‌شان چه بود؟

تقارن جالبی است؛ ناصرالدین شاهِ ما و امپراتور مِی‌جیِ ژاپن در یک زمان به اروپا رفتند؛ اروپایِ پیشرفته و صنعتی. قرار بود این سفر، نگرشی تازه برای زمامداران دو کشور به‌وجود بیاورد. مِی‌جی از سفر که بازگشت، سه هیات با سه ماموریت ویژه به اروپا فرستاد. یک گروه مسئول بررسی و کنکاش در نظام آموزش و پرورش چند کشور مثل بلژیک، هلند، آلمان، فرانسه شد. گروه دوم مسئول بررسی قانون اساسی این کشورها و نحوۀ اجرایی شدن آن شد و گروه سوم هم ماموریت یافت تا صنایع جدیدی که در اروپا متداول شده بود را فرا گیرند. به‌هر سه گروه البته ماموریت ویژه «بررسی نظام حکومتداری کشورها» نیز محول شد. اما رهاورد ناصرالدین‌شاه از سفر به اروپا، سه دستور عجیب بود. او سالن نمایش «آلبرت هال» را در لندن دید و دستور داد تا با الگوبرداری از آن، «تکیه دولت» را در تهران احداث کنند و در آن گروه‌های تعزیه هنر خود را به‌نمایش بگذارند! دستور دومش این بود که به‌رسم رقصنده‌های اروپایی، زنان حرمسرا، دامن‌های چین‌دار بپوشند. و سومین دستور این که «سرسره» وارد کشور کنند تا او از بالا به آغوش زنان حرمسرا بیفتد! (احتمالا شما هم از این تفاوت فکر شوکه شده‌اید و بی‌اختیار می‌خندید) امپراتور مِی‌جی با تکیه بر گزارش‌های سه‌هیات، در اولین قدم ژاپن را به‌هشت قسمت تقسیم کرد، در هر قسمت ۲۰۰مدرسه، ۳۰دبیرستان و یک دانشگاه تاسیس کرد و عجیب اینکه در همان‌سال‌هدر ایران، حسن رشدیه برای تاسیس مدرسه به فلاکت و بیچارگی دچار شده بود و مدارسش را تخریب می‌کردند و از ترس، از شهری به‌شهر دیگر پناه می‌برد و نهایتا با این تعقیب و گریزها موفق شد ۱۵مدرسه بسازد.
جالب اینکه تفاوت‌های ژاپن و ایران همچنان ادامه دارد ...
نویسنده: علی عالی


  • Yousef Najafloo
    نظری بنویسید…

عکس :



عکس





فرش هنری +18


فرش هنری که در تبریز به قیمت 335 میلیون فروخته شد

کاربرد کشتی برای یورش! در گذشته و زمان حال: فاتحان، پناهندگان


اتحادیه آوارگی در اروپا!


هنر عریان: پاد زهر حجاب اجباری!

گلشیفته فراهانی هم نباشد، ضد تعصب و آخوندکُش که هست!
.
آیت الله ناصر مکارم شیرازی از مراجع تقلید قم گفت: باید با موج ضد حجاب مقابله شود. زیرا حجاب یک مسأله سرنوشت ساز و مهم است و فقط جنبه فساد اخلاقی آن مطرح نیست، بلکه امروز جنبه سیاسی، مبارزاتی، دهن کجی به نظام نیز پیدا کرده‌ است.
او اضافه کرد: حجاب از فروع دین است، اما امروز با آن معامله اصول دین می‌شود. یعنی اگر کسی بخواهد با اسلام مخالفت کند، با حجاب مقابله می‌کند. زیرا جنبه سیاسی پیدا کرده و دشمنان فهمیده‌اند که حجاب ضروی دین است. از این‌رو بعنوان سمبل اسلام با آن به مبارزه برخواسته‌اند.

رانت‌جویی و رانت‌خواری نتیجه فضای بسته است

در محیط بسته هر کسی که بتواند خود را به دایره قدرت وصل کند و در حاشیه امن قدرت قرار بگیرد، این موقعیت را پیدا می‌کند که از رانت و فرصت‌های اقتصادی که در فضای بسته ایجاد می‌شود استفاده‌های کلان ببرد. / قانونمندی، گردش آزاد اطلاعات، حضور احزاب قوی، مطبوعات آزاد، نظارت‌های متعدد جامعه از پارلمان تا نهادهای جامعه مدنی، باعث می‌شود چنین شرایطی به وجود نیاید. اگر احزاب مخالف در جامعه وجود داشته باشند، هرگونه رانت‌خواری در دستگاه‌ها برملا می‌شود.

زن نیکوکار و ۲۰۰ گربه در آتش سوختند

زن ۶۰ ساله مدیر مرکز نگهداری ۵۰۰ گربه وقتی ۱۰‌سال پیش در اشتهارد پایگاهی برای نگهداری حیوانات آسیب‌دیده راه انداخت، هرگز تصور نمی‌کرد که در محاصره آتش جانش را از دست بدهد. حالا هم او و هم ۲۰۰ گربه بی‌سرپرست و معلول در پایگاه نگهداری از حیوانات در آتش سوختند. علت این آتش‌سوزی هنوز مشخص نیست.
خاوران و بحران پاسخ‌گویی و مسئولیت‌پذیری حکومت 

منصوره بهکیش
• خانم منصوره بهکیش در این گزارش شرح می دهد که امسال نیز ماموران امنیتی و لباس شخصی حکومت مانع حضور خانواده ها در خاوران و بر مزار اعدام شدگان سال ۶۷ شده اند ...
از آن تابستان شوم که ارتباط عزیزان‌مان را با ما خانواده‌ها قطع کردند و زندانیان سیاسی ایستاده بر عقاید را با شقاوت بسیار، گروه گروه بی‌خبر کشتند و در کانتینرها ریختند و در کانال‌هایی در خاوران مدفون کردند، بیست و هفت سال می‌گذرد، ولی آن داغ و دادخواهی برای ما و این ننگ و بیدادگری برای دست اندرکاران دیروز و امروز جمهوری اسلامی هم چنان تازه است. پس از این همه سال، نه تنها هیچ مقام مسئولی به این جنایت و دیگر جنایت‌های سی و هفت سال حکومت اسلامی برای حذف دگراندیشان پاسخی در خور و رسمی نداده است، بلکه با بی‌شرمی تمام، هم چنان خانواده‌ها را برای ساده‌ترین خواست خود مورد اذیت و آزار و توهین قرار می‌دهند و کسی پاسخ‌گو نیست.

جمعه ششم شهریور طبق روال هر سال که جمعه‌ی نزدیک به دهم شهریور در خاوران گرد هم می‌آییم تا یاد عزیزان‌مان را زنده نگاه داریم، به خاوران رفتیم. اطلاعات از یکی دو روز قبل به تعدادی از خانواده‌ها زنگ زده و محترمانه تهدید کرده بود که به خاوران نیایند که متاسفانه تعدادی از خانواده‌ها نیز به این خواست امنیتی‌ها تن دادند و نیامدند. این خانواده‌ها هرچند در دل بسیار ناراحت و شاکی‌اند و این حداقل را حق خود می‌دانند، ولی حکومت بیدادگر است و انسان‌های تحت ستم، گاهی مجبور می‌شوند برای جلوگیری از فشار بیشتر، به این بی‌حقوقی‌ها تن دهند و نمی‌توان خانواده‌ها را سرزنش کرد، زیرا خانواده‌ها در طی این سال‌ها همواره به اشکال مختلف بر عهد و پیمان خود ایستاده‌اند و به این بیدادگری‌ها اعتراض کرده‌اند. خانواده‌ها آنقدر مورد توهین و اذیت و آزار و محرومیت واقع شده‌اند که گاهی چاره‌ای نمی‌بینند که در برابر این همه بیدادگری به طور موقت سکوت کنند، ولی قطعا این سکوت دوامی ندارد و حکومت نیز می‌داند که بالاخره روزی صبر خانواده‌ها سر ریز خواهد شد و باید از آن روز ترسید و برای همین از رفتن حتی یک نفر به تنهایی به خاوران و گل باران کردن آن جا وحشت دارند، زیرا می‌دانند این پیامی اعتراضی است که می‌تواند سایرین را نیز با خود همراه کند.    
امسال کمی زودتر از همیشه به خاوران رفتیم تا شاید زودتر از نیروهای حافظِ امنیتِ حکومت به آن جا برسیم و بتوانیم داخل شویم، ولی آن‌ها نیز زودتر از معمول آمده بودند و با درِ بسته روبرو شدیم، من و تنی چند از خانواده‌ها ساعت هشت صبح آن جا بودیم، شنیدیم که تنی چند نیز صبح زودتر و تعدادی نیز پس از ما آمده بودند، ولی باز هم با در بسته روبرو شدند. یک ماشین نیروی انتظامی در خیابان لپه زنک روبروی در اصلی ایستاده بود و یک ماشین نیروی امنیت و یک ماشین وزارت با تنی چند سرنشین جلوی در پشتی ایستاده بودند و یک ماشین با لباس شخصی نیز بعد آمد. ما بی‌توجه به آن‌ها از ماشین پیاده شدیم و گل‌ها را برداشتیم و به سمت در رفتیم، نیروهای انتظامی نیز پیاده شدند و معترض به ما که چرا آمده‌اید و باید بروید، ما مقاومت کردیم و گفتیم این حق ماست، باید در را باز کنید. از آن‌ها تهدید و از ما مقاومت و بالاخره تصمیم گرفتیم بر جدول خیابان در آفتاب تند بنشینیم. مادران با پاهای دردناک‌شان به سختی بر جدول نشستند تا دیگر خانواده‌ها نیز بیایند. آن‌ها نیز ناامید از رفتنِ ما، به سمت ماشین خود رفتند و منتظر ماندند. کم کم خانواده‌ها آمدند، تعدادمان زیاد شد، ولی نه آن طوری که شایسته بود. آن طرف تر، ماموران اطلاعات جوانی را مورد پرس و جو قرار دادند که چرا آمده است و کارت شناسایی او را گرفتند، متاسفانه این کار در حضور ما انجام نشد تا اعتراض کنیم و نگذاریم کارت او را ضبط کنند و بعد خبردار شدیم. تا ساعت نزدیک به ده صبح آن جا بودیم و ماموران هم منتظر که ما چه کار می‌خواهیم بکنیم، آفتاب و گرمای هوا حال مادران را خراب کرده بود و ماموران نیز ما را تهدید می‌کردند که باید بروید. بالاخره همه جمع شدیم و گل‌های‌مان را در دست گرفتیم و جلوی در بسته پشتی پرپر کردیم. به یک باره تمام نیروهای با لباس فرم و شخصی دور و بر ما ریختند و می‌خواستند از پرپر کردن گل‌ها ممانعت کنند که نتوانستند، به خشونت متوسل شدند و گل‌های دست من و یکی دو تن از خانواده‌ها را گرفتند، ولی ما باز مقاومت کردیم و گل‌ها را از دست‌شان گرفتیم و پرپر کردیم. تهدیدمان کردند ولی ما توجهی نکردیم و بالاخره توانستند ما را با زور باز گرداندند. دو جوان دیگر نیز آمده بودند، یکی از خانواده‌ها می‌گفت موبایل جوانی که داشت عکس می‌گرفت را نیز گرفتند. در راه بازگشت در جاده لپه زنک نیز جلوی در اصلی ایستادیم و گل‌های‌مان را به داخل خاوران پرتاب کردیم و تعدادی را نیز در خیابان پرپر کردیم، مقداری را نیز در جاده اصلی خاوران ریختیم که عطر و اثر آن در سرتاسر این منطقه پخش شود. ماموران نیروی انتظامی مستقر در جاده لپه زنک از داخل ماشین پیاده شدند و پلاک ماشین‌های را یادداشت کردند و از ما عکس و فیلم گرفتند. چه کار بیهوده‌ای، تمام این شماره‌ها و عکس‌ها را دارند و فکر می‌کنند به این وسیله می‌توانند خانواده‌ها را بترسانند. 
تعدادی از خانواده‌ها تمایل داشتند از آن جا به دیدار مادرم برویم که خوشحال از این پیشنهاد، به سوی خانه راه افتادیم، پس از طی این راه طولانی، به خانه رسیدیم و خانواده‌ها یکی یکی آمدند، با این که هیچ برنامه از قبل تنظیم شده‌ای نداشتیم و بی‌خبر به آن جا رفتیم. مامان جان خیلی خوشحال شد، لباسش را عوض کردیم و به جمع ما پیوست. جالب بود که این حضور گرم و بی آلایش احساس خیلی خوبی به همه‌ی ما داده بود، پس از رفع تشنگی و نفس تازه کردن، خانواده‌ها یکی یکی از آن روزها و تجربیات‌شان گفتند، با این که نگذاشتند به خاوران برویم، ولی این دیدار و جمع شدن در فضایی صمیمی بدون حضور پلیس به همه‌ی ما حس خوبی داده بود، هر کدام چیزهایی گفتند که شاید تا به حال نشنیده بودیم. خاوران که می‌رویم شاید کمتر فرصت شود تا به درد دل‌ همدیگر گوش کنیم، چیزی که امروز شاهدش بودیم و آرامش عجیبی برای همه‌ی ما داشت. هر کدام از روزهای ممنوع الملاقات بچه‌ها گفتند و این که چه بلایی سرشان آمده است. هرچند تمام این گفته‌ها بسیار تلخ بود، ولی همین که در جمعی نشسته بودیم که همه دردی مشترک داشتند، با جان و دل به حرف‌های همدیگر گوش ‌دادیم و هر نشانه‌ای برای آن دیگری آشنا بود و این باعث شد که انرژی دوباره بگیریم. یکی از مادران که در آفتاب تند خاوران فشارش بالا رفته بود، حالش جا آمد و گفت چه خوب شد که اینجا آمدیم و توانستیم کمی با همدیگر حرف بزنیم. دلم داشت دق می‌کرد و کم مانده بود منفجر شوم. یکی می‌گفت یک سال بعد از این که ساک‌ پسرم را دادند، یکی به من گفت پسرت زنده است و پول زیادی از ما گرفت و گفت جای او را به تو نشان خواهم داد و بعد غیب‌اش زد، دیگری می‌گفت ده سال پیش یکی به ما گفت که برادرت زنده است و بیخود می‌گویند که او را کشته‌اند.    
با خود می‌گویم اگر روزی این خانواده دهان باز کنند و خاطرات‌شان و بلایایی که بر سرشان آمده است را بلند بلند در رسانه‌های عمومی باز گویند، جمهوری اسلامی دیگر نمی‌تواند کمر راست کند و مجبور است بالاخره پاسخ دهد که چرا و چگونه و با چه حقی مرتکب این همه جنایت شده و خانواده‌ها را نیز از دانستن حقیقت محروم کرده است، نه جنازه‌ای، نه وصیت نامه‌ای، نه برگه فوتی که علت واقعی مرگ را در آن نوشته باشند، نه سنگ گوری، نه بگذارند در همین گورهای جمعی آزادانه جمع شوند و یاد عزیزشان را زنده نگاه دارند و نه حتی به راحتی بتوانند در چهار دیواری خانه‌ها مراسم یادبود بگیرند. مسئولان حکومت اسلامی چاره‌ای ندارند و باید خاوران و دیگر گورهای بی نام و نشان را به رسمیت بشناسند و در سطح ملی و بین المللی از خانواده‌ها پوزش بخواهند، بعد از آن چه شود، زمان و شرایط تعیین خواهد کرد.
جمهوری اسلامی گمان می‌کند که مادرها و پدرها می‌میرند و همه چیز تمام می‌شود، شاید برخی از ما نیز این‌گونه فکر می‌کنیم و برای همین خیلی ناامید شده‌ایم، ولی وقتی برخورد جوان‌هایی که حالا انسان‌های برومندی شده‌اند را می‌بینیم که بی‌تابانه می‌خواهند به خاوران بیایند، باید به حرکت دادخواهانه‌ی خود ایمان بیاوریم و بدانیم که با مُردن چند مادر و پیر و ناتوان شدن خانواده‌ها خاموش نخواهد شد، ممکن است امروز ما جلوی جوان‌ها را بگیریم که به خاوران نیایند یا حرکتی نکنند، ولی هر روز این شعله در درون‌شان شعله ورتر می‌شود و می‌خواهند بدانند چرا و چگونه مادران و پدران‌ و خواهران و برادران و همسران‌شان را اعدام کرده‌اند و چرا حق ندارند بر خاک عزیزشان گلی بگذارند یا شمعی روشن کنند و برای‌شان آزادانه مراسم یادبود بگیرند. بالاخره این زخم نیمه باز سر باز می‌کند و چرک آن دیر یا زود بیرون می‌زند و فوران می‌کند و تمام پیکیر جمهوری اسلامی را می‌گیرد. 
هرچند می‌دانیم حکومت اسلامی چاهی برای خود کنده است که خلاصی از آن به این راحتی برایش امکان پذیر نیست، از یک طرف می‌داند اگر درِ خاوران را باز بگذارد و جلوی خانواده‌ها را نگیرد، مانند دهه هشتاد، پیش از پادگانی کردن خاوران، صدها و شاید هزاران نفر در مراسم سالگرد کشتار زندانیان سیاسی و جمعه‌ی آخر سال شرکت می‌کنند، از طرف دیگر اگر هم چنان جلوی خانواده‌ها را بگیرد، خانواده‌ها به اشکال دیگر جلوی این بی‌عدالتی‌ها می‌ایستند و صدای‌شان را یکی یکی بلند می‌کنند و همین جمع‌ها و ایستادگی‌های کوچک، بزرگ و همه گیر می‌شود و همه چیز را به هم می‌ریزد.
باری، جمهوری اسلامی چاره‌ای ندارد و باید با این مساله برخورد کند و مسئولیت آن را بپذیرد. این چالشی است که باید با آن روبرو شود، ممکن است آن را به تاخیر بیاندازد، ولی دیر یا زود باید این بحران را پشت سر بگذارد، زیرا خانواده‌ها پاسخ می‌خواهند و مسئولان باید پاسخ دهند و دیگر نمی‌توانند هر کدام جنایت را گردن دیگری بیاندازند و از زیر بار مسئولیت ‌شانه خالی کنند. 
حتی خانواده‌هایی که فقط در سال‌های اول با شهامت مراسم می‌‌گرفتند و سال‌هاست که آن‌ها را نمی‌بینیم یا حضورشان خیلی کم رنگ شده است، قطعا در درون‌شان بی‌تابی شدیدی موج می‌زند که باز دوباره به خاوران بیایند و به اشکال مختلف اعتراض خود را نشان دهند. این اعتراض نیز در طی این سال‌ها به اشکال مختلف بوده است، از نامه نگاری به مسئولان حکومتی به شکل علنی و مخفی تا نامه نگاری به مسئولان بین المللی و افشاگری و مصاحبه و نوشتن مطلب و دیدار همدیگر و حضور در خاوران و غیره، ولی اگر جمهوری اسلامی با این مساله برخورد نکند، بی تردید این اعتراض‌های خفته و نهفته، دیر یا زود از خانه‌ها به گورستان‌ها و جلوی زندان‌ها و از آن جا به رسانه‌ها و نهادهای بین المللی و در نهایت به کف خیابان‌ها کشیده خواهد شد و سایر جنبش‌های اعتراضی نیز به حرکت در می‌آیند و دیگر جمهوری اسلامی با هیچ اسلحه و قدرتی نمی‌تواند آن را مهار کند.    

منصوره بهکیش
هفتم شهریور ۱٣۹۴

عذرخواهی وزير اطلاعات از مقام معظم رهبری



عذرخواهی وزير اطلاعات از مقام معظم رهبری

روزنامه جوان (پاسداران): وزير اطلاعات در اصلاحيه‌اي با عذرخواهي از مقام معظم رهبري، نقل قول مطرح شده از رهبر انقلاب در برنامه تلويزيوني نگاه يك را تصحيح كرد.
در اصلاحيه حجت‌الاسلام علوي آمده است: در برنامه تلويزيوني نگاه يك از قول مقام معظم رهبري نقل شد كه «اين خط تبليغي دروغ كه از خطوط قرمز عبور شده است صحت ندارد» پس از مراجعه به متن سخنراني معظم‌له ملاحظه شد كه عبارت صحيح اين است «اين خط تبليغي غير صحيح كه از برخي خطوط قرمز رسمي در جلسات خصوصي صرف نظر شده است خلاف واقع و دروغ است». ضمن پوزش از معظم‌له و مردم شهيدپرور در نقل خطاي بيان معظم‌له از منتقدين محترمي كه ما را به اين خطاي در نقل توجه دادند، صميمانه سپاسگزاري مي‌شود.