January 19, 2017

دستفروشيي بازيگرسينما 😔 احمدپورمخبر


بازیگرسينما که الان شغلش دستفروشیست.
که ازهیچ جای دیگرتامین مالی نمیشود!عکس ‏‎Ehsan Fatahi‎‏

آخرین پیام عزرائيل به جنتی اگر امسال جانت نگيرم استعفاء ميدهم

عکس ‏‎Ehsan Fatahi‎‏

بنيانگذار ساختمان پلاسكو توسط خلخالي اعدام شد. محاکمه صاحب ساختمان پلاسکو اقای حبیب الله القانیان چون یهودی بود

عکس ‏‎Mahmud Maheri‎‏
چندی پس از انقلاب ایران (۱۳۵۷) دولت جدید او را دستگیر کرده و به جرایم مختلف از جمله «فساد» از راه «تماس با اسرائیل و صهیونیسم» و «جنگ با خدا و دوستان خدا» محاکمه و در دادگاهی که تنها ۲۰ دقیقه به‌طول انجامید، به حکم صادق خلخالی محکوم به اعدام شد.[۷] او در ۱۹ اردیبهشت ۱۳۵۸ تیرباران شد.
وی در دفاعیات خود گفت «اینجانب حبیب القانیان، افتخار می‌کنم کلیمی ایرانی هستم... تا به حال هیچ گونه کمک و یا اعانه به نفع اسرائیل نداده و نخواهم داد. من موافق کشتار مردم فلسطین نیستم... افتخار می‌کنم دارای سهمی از کارخانجات پلاسکو ملامین، پلاستیک شمال، لوله شمال و کارخانه یخچال جنرال الکتریک و پروفیل آلومینیوم می‌باشم.» وی همچنین تاکید کرد هیچ دارایی به نام او در اسراییل وجود ندارد. او در وصیت نامه اش از وراثش درخواست کرد که به حساب هایش رسیدگی کنند و بدهکاری هایش را به افراد مربوط پرداخت کنند و حقوق عقب افتاده کارمندانش را به آنان بدهند. او ضمن خداحافظی از خانواده‌اش از آن‌ها خواست که یک سال برایش دعا کنند.[۸][۹]
مجالس سنا و نمایندگان آمریکا در اعتراض به اعدام او قطعنامه‌ای صادر کرد. دولت ایران این را مداخله در امور داخلی خود خواند و تظاهراتی در جلوی سفارت امریکا برگزار کرد که در آن تصاویر کارتر و بگین را آتش زدند.[۳][۱۰]
در دادگاه به اسنادی اشاره شد که ساواک پیرامون ارتباط وی و بسیاری دیگر از سران یهودیان ایران با اسرائیل داشته و به سرمایه‌گذاری‌های گسترده در آنجا پرداخته بودند. در یکی از اسناد ساواک در باره سرمایه‌گذاری وی در اسرائیل به تاریخ هفتم اردیبهشت ۲۵۳۵ (۱۳۵۵) تحت عنوان «برادران القانیان» آمده است: «آقای حبیب القانیان رئیس انجمن کلیمیان تهران و سرمایه‌دار معروف یهودی در حال حاضر مشغول احداث ساختمان بزرگ چندین طبقه در بین راه هرتصلیا و تل‌آویو در اسرائیل می‌باشد. بلندی این ساختمان سه برابر بلندی ساختمان آلومینیوم یا پلاسکو [در تهران] می‌باشد.»
و در گزارش مورخ ۲۹ دی ۲۵۳۵ (۱۳۵۵) می‌خوانیم: «داود القانیان برادر حبیب سرمایه‌دار معروف کلیمی در حال حاضر در بین راه تل‌آویو و تیکوا ۱۲ کیلومتری محل بورسجواهرات اسرائیل مشغول احداث ساختمان ۳۳ طبقه می‌باشد که عن‌قریب آماده بهره‌برداری است.»[۱۱]
به گفته خاخام یدیدیا شوفط مقامات نخست درخواست خویشان القانیان برای تحویل جسد وی را برای خاکسپاری رد کردند. با میانجی‌گری خاخام یدیدیا شوفط و سایر رهبران جامعهٔ کلیمی تهران دولت اجازهٔ دفن وی را در انتها داد.

فن آوری هواشناسی در اسلام: نماز و دعای طلب نزول باران در شیراز (خدایا بشا..)


او همان خداوندی است که در موقع خشکسالی باران رحمت خود را نازل نمود
 خرافات و عوامفریبی در جمهوری اسلامی از سر گندیده حکومت می جوشد و بر مغز عوام می بارد.عکس ‏‎Mahmud Maheri‎‏

خرافات عامل اصلی فروپاشی ساختمان پلاسکو: یکی اینکه بس که دورش جمع شدند و نفوس بد و چشم زخم زدن و هی گفتن الانه که بریزه؛ داره میریزه، و اونم در ایکی ثانیه فرو ریخت!


دوم اینکه اسکولها مرتب کمک و مدد از ائمه اطهار و مردگان پوسیده هزارساله عربها طلب کردند که وای حسین یا حسین نریزه و تابلوی چند متری "یاحسین" بر بالای ساختمان پلاسکو که نتوانست بلای آتش و ریزش را بدور کند و اینهمه آدم زیر آوار حسین ماندند و تلف شدند.
 خب حالا لااقل یک الاغ حسینی شیعه توضیح دهد که این حسین حسین پس کجا و به چه درد می خورد؟ که سگ حسین هم شدید و هر بلایی سرتان میاد بجای تعقل هوار میزنید: یا حسین!
 پس این زیارت عاشور که هر هفته عده ای از کسبه گوسپند در طبقه نهم جمع می شدند و می خواندند برای چی بود؟ که برای نرمی گلو چایی، باید درست میکردند و ترکیدن کپسول گاز پیک نیک آنها، موجب آتش سوزی اولیه شد. حسین و زیارت عاشورا عامل اصلی فاجعه پلاسکو شد!

عکس ‏‎Mahmud Maheri‎‏

پول و دیگر هیچ! "ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺯﺍﻣﺒﯽ ﺷﺪﻩﺍﻧﺪ".




اگرچه درج این گزارش ازطرف رادیو ﺑﯿﻦﺍﻟﻤﻠﻠﯽ ﭼﯿﻦCRII تکذیب شده، ولی هیچ از واقعیات نمی کاهد.
 ﺍﯾﻦ ﻣﺘﻦ ﺍﻧﺘﻘﺎﺩﯼ ﮐﻪ ظاهرا ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﻩ آن مهندسی ژاپنی که درعسلویه بوشهر کار میکند ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻣﺎﻧﻨﺪ "ﺯﺍﻣﺒﯽﻫﺎ" ﻫﯿﭻ ﻫﺪﻑ ﻭ ﺁﺭﺯﻭﯾﯽ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺻﺒﺢ ﻭ ﺷﺐﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﻢ ﭘﯿﻮﻧﺪ ﻣﯽﺯﻧﻨﺪ. این متن در سایت های داخل کشور با حذف بخش مربوط به اسلام درج شده است. در واقع وضعیت بمراتب بدتر و ازهمه بدتر اینکه هرکس که متن را میخواند، علیرغم اینکه می بیند شرح حال خود اوست، پوزخندی درآینه میزند با قیافه حق بجانب که گویا توصیف متن شامل هر کسی می شود جز خود او!
ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺯﺍﻣﺒﯽ ﺷﺪﻩﺍﻧﺪ!
 ﯾﮏ ﭼﺮﺍﻍ ﺟﺎﺩﻭ ﺭﺍ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﮕﻮﯾﯿﺪ ﮐﻪ ﻏﻮﻝ ﺩﺍﺧﻞ ﺁﻥ ﯾﮏ ﺁﺭﺯﻭﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍ برآﻭﺭﺩﻩ ﻣﯽﮐﻨﺪ. ﻫﺮ ﻓﺮﺩﯼ ﺍﺯ ﻫﺮ ﮐﺸﻮﺭﯼ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺷﺖ. ﯾﮑﯽ ﺑﻮﮔﺎﺗﯽ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ ﻭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮐﺸﺘﯽ ﺗﻔﺮﯾﺤﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ، ﯾﮑﯽ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎﯼ ﺷﺨﺼﯽ ﻭ ﯾﮑﯽ ﮐﺎﺧﯽ ﺑﺰﺭﮒ ﺭﺍ ﻃﻠﺐ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﻭ ﯾﮑﯽ ﻫﻢ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ ﺻﺎﺣﺐ ﯾﮏ ﺳﺎﯾﺖ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻓﯿﺲﺑﻮﮎ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺷﺎﯾﺪ ﮐﺴﯽ ﻫﻢ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﻓﻀﺎﻧﻮﺭﺩﯼ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﻗﺪﻡ ﺭﻭﯼ ﻣﺮﯾﺦ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ.
ﺣﺎﻻ ﻫﻤﺎﻥ ﭼﺮﺍﻍ ﺟﺎﺩﻭ ﺭﺍ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﮕﯿﺮ. ﻧﻔﺮ ﻧﺨﺴﺖ ﭘﻮﻝ ﺯﯾﺎﺩ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ، ﺁﻥ ﯾﮑﯽ ﭘﻮﻝ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ، ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﭘﻮﻝ ﻫﻨﮕﻔﺖ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ، ﺁﻥ ﯾﮑﯽ ۳۰۰۰ ﻣﯿﻠﯿﺎﺭﺩ ﻃﻠﺐ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﻭ ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﯿﻦ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭﺗﺮﯾﻦ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﻫﺮﮔﺰ ﺛﺮﻭﺕ ﮐﺴﯽ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﻧﺮﻭﺩ.
ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ، ﺁﺭﺯﻭﯾﯽ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ. ﺁﻧﻬﺎ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﻫﺮ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﺭﺍ ﺑﺎ ﭘﻮﻝ ﺣﻞ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﻫﺮ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪﮔﺬﺍﺭﯼ ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ﻣﺎﻟﯽ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺑﯿﺎﻭﺭﻧﺪ. ﺁﻧﻬﺎ ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﻋﻀﺎﯼ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﻨﺪ، ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﻣﺎﻟﯽ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ: "ﺍﮔﺮ ﺷﻔﺎ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﺪ، ۵۰۰ ﺗﻮﻣﻦ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﻡ ﮐﻨﺎﺭ". ﺗﻌﺮﯾﻒ ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺯ "ﻧﺬﺭ ﮐﺮﺩﻥ"، ﺍﺭﺍﺋﻪ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎﺩ ﻣﺎﻟﯽ ﺑﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ. ﮐﺴﯽ ﻧﺬﺭ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻣﺸﮑﻠﺶ ﺣﻞ ﺷﺪ، ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ریاکاری و فریب ﺭﺍ ﮐﻨﺎﺭ ﺑﮕﺬﺍﺭﺩ انان دور قبر امام زاده پول می ریزند و اعتقاد دارند تا پول ندهند نذرشان پذیرفته نیست، در صورتی که تعالیم دینشان این را نمی گوید.
ﺍﮔﺮ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﻘﯿﻪ ﺩﻭﺳﺖﺷﺎﻥ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ، ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭ ﺟﻠﻮﻩ ﻣﯽﺩﻫﻨﺪ ﻭ ﺍﺗﻮﻣﺒﯿﻞﻫﺎﯼ ﻣﺪﻝ ﺑﺎﻻ ﺳﻮﺍﺭ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ ﺗﺎ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻋﺎﺷﻖﺷﺎﻥ ﺷﻮﻧﺪ. ﺁﻧﻬﺎ ﻣﯽﺩﺍﻧﻨﺪ ﺍﮔﺮ ﺩﻭﺳﺖ ﻭ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﻭﺿﻊﺷﺎﻥ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﻧﯿﺴﺖ، ﻃﺮﺩﺷﺎﻥ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ؛ ﭘﺲ ﻭﺍﻧﻤﻮﺩ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﺩﻏﺪﻏﻪ ﻣﺎﻟﯽ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ. ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮﯼ ﻣﯿﻬﻤﺎﻧﯽ ﻣﯽﻧﺸﯿﻨﻨﺪ، ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻗﯿﻤﺖ ﺟﺪﯾﺪ ﺧﻮﺩﺭﻭﻫﺎ ﻣﯽﭘﺮﺳﻨﺪ ﻭ ﻣﯽﮔﻮﯾﻨﺪ ﮐﻪ ﻗﺼﺪ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﯾﮑﯽ ﺑﺨﺮﻧﺪ، ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﺩﺭصورتیکه پراید یا پژو ۲۰۰۰ ﺳﻮﺍﺭ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ. ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺗﺎﺟﺮﺍﻥ ﺧﺎﻧﮕﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﺁﻧﻬﺎ ﻃﻼﯼ ﺍﻧﺪﻭﺧﺘﻪ ﺩﺍﺭﻧﺪ، ﺩﻻﺭ ﻭ ﯾﻮﺭﻭ ﺧﺮﯾﺪﻩﺍﻧﺪ ﯾﺎ ﺩﺭ ﭘﯽ ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ﺳﻮﺩ ﺣﺴﺎﺏ ﺑﺎﻧﮑﯽ ﺧﻮﺩ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﭘﺲ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﺳﻪ ﻧﻮﺑﺖ ﺻﺒﺢ، ﻇﻬﺮ ﻭ ﻋﺼﺮ، ﻗﯿﻤﺖ ﺍﺭﺯ ﻭ ﺳﮑﻪ ﺭﺍ ﭘﯿﮕﯿﺮﯼ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ، ﭼﻮﻥ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪﺧﻮﺩ ﻫﺴﺘﻨﺪ.
ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ و در واقع زندگی ندارند. ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ﮐﻪ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﻫﻤﺎﻫﻨﮓ ﺑﺎ ﺩﺭﺁﻣﺪ ﺧﻮﺩ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﺪ. ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﯾﺨﭽﺎﻝ ﺳﺎﯾﺪ ﺑﺎﯼ ﺳﺎﯾﺪ ﺭﺍ ﻧﻤﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺛﺮﻭﺕ ﻣﯽﺩﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥ هاﯼ ﺗﺨﺖ ﺭﻭﯼ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ. ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻣﺎﻫﺎﻧﻪ ﻗﺴﻂ ﺧﺎﻧﻪ ﻭ ﺍﺗﻮﻣﺒﯿﻞ ﻭ ﻭﺳﺎﯾﻞ ﺍﻟﮑﺘﺮﻭﻧﯿﮑﯽ ﺭﺍ ﻣﯽﭘﺮﺩﺍﺯﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻧﯿﺎﺯﯼ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ. ﺁﻧﻬﺎ ﭘﺎﺭﮐﯿﻨﮓ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ، ﺍﻣﺎ ﺍﺗﻮﻣﺒﯿﻞ ﮔﺮﺍﻥﻗﯿﻤﺖ ﻣﯽﺧﺮﻧﺪ ﻭ ﻧﯿﻤﻪﺷﺐ ﺑﺎ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﺻﺪﺍﯼ ﺁﮊﯾﺮ ﺩﺯﺩﮔﯿﺮ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﻣﯽﭘﺮﻧﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻋﺠﻠﻪ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﺸﺖ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻣﯽﺭﺳﺎﻧﻨﺪ ﻭ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺭﺍ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ.
ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ، با اینکه وضع خوبی دارند، ﺍﻣﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻧﺎﻟﻪ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﭘﻮﻝ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ. ﺁﻥﻫﺎ ﺧﻮﺩﺭﻭﻫﺎﯼ ﻣﺪﺭﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻗﯿﻤﺖ ﺁﻥ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﻣﯽﺧﺮﻧﺪ ﻭ ﺟﺪﯾﺪﺗﺮﯾﻦ ﮔﻮﺷﯽﻫﺎﯼ ﻣﻮﺑﺎﯾﻞ ﻭﺗﺒﻠﺖﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻣﯽﮔﯿﺮﻧﺪ. ولی روز و شب تکراری و زندگی شبیه مردگان دارند. دروغ و فریب و تظاهر و بی هدفی شخصیت اصلی آنان است تمام سخن آنان دم زدن از معنویات است در حالیکه دروغ میگویند و اصلا زندگی آنان مطابق با دین و عقایدشان نیست و تمام فکر آنها پول است.
آنان ازدواج را مقدس می دانند ولی تمام عقدنامه آنها پولی و مادی است آنها اعتقاد دارند که خدایشان هم مانند خودشان پولی است و با هفت تومان صدقه هفتاد نوع بلا را دفع میکند و دیدن خون نذری گوسفند و گاوی از گناهان آنان میگذرد، درک آنان از اسلام با تمامی مردم دنیا فرق دارد. به همین خاطر روز به روز به مسلمانان اروپا و سایر کشورها اضافه می شود و از مسلمانان ایران کم می شود…
من بجز ایران در خیلی کشورها کار کرد ه ام و یا مسافرت رفته ام ولی چنین موجوداتی را هیچ جا ندیده ام. آنان به خدای نادیده و عذابهای او اعتقاد دارند ولی همه نوع جرم و گناهی را هم مرتکب میشوند اعمالی که محال است یک ژاپنی که پیرو مکتب شینتو است یا یک مسلمان واقعی انجام دهد، خود را مسلمان می دانند و بر خلاف تعالیم اسلام عمل می کنند. دروغ گویی در دینشان بزرگترین گناه به شمار می رود، ولی خودشان بیشتر از سایرین دروغ می گویند. آنان مشروب را حرام می دانند ولی از ما ژاپنی ها که شراب رامقدس می دانیم بیشتر می خورند!
عکس ‏‎Mahmud Maheri‎‏

در عکس زیر، لباس پاسداری که خامنه ای را حمل میکند و همچنین سمت راست لباس و لباده خامنه ای غرق در خون است.

عکس ‏‎Mahmud Maheri‎‏در عکس زیر، لباس پاسداری که خامنه ای را حمل میکند و همچنین سمت راست لباس و لباده خامنه ای غرق در خون است. این تازه اولین لحظات پس از انفجار است. و دست خامنه ای به خاطر قطع شریانش دچار خونریزی شدید بوده است. و عکس بعدی چند ماه بعد در بیمارستان.
دکترمیلانی یکی از پزشکان جراح خامنه ای میگوید: سمت راست بدن پر از ترکش و قطعات ضبط صوت بود، حتی یکی از ترکشها زیر گلوی آقا جا خوش کرده بود. قسمتی از سینه ایشان کامل سوخته بود! یکی دو تا از دندانها هم شکسته بود. دست راست هم کامل از کار افتاده بود و از شدت ضربه ورم کرده بود. استخوانهای کتف و سینه کامل دیده میشد. ۳۷ واحد خونی و فرآورده های خونی به آقا زده بودند که خود این تعداد، واکنشهای انعقادی را مختل میکرد... دو سه بار نبض آقا افتاد و چند بار مجبور شدیم پانسمان را باز کنیم و دوباره رگها را مسدود کنیم... خیلی عجیب بود، انگار هیچ چیز به اراده ما نبود.

کاریکاتور روز :ضمن عرض تسلیت به خانوادگان قربانیان این فاجعه خصوصا پرسنل آتشنشانی

عکس ‏‎Mahmud Maheri‎‏