January 24, 2016

We Never forget her..

گوسفند تلفنی‌ها Jean Luc Cornec / 1989

تحریم رفت، بیکاری آمد!/میرزا تقی خان


خبرگزاری مهر در آستانه برداشته شدن تحریم ها خبر داده بود که به زودی، میلیون ها شاغل در ایران بیکار می شوند و از عید نوروز سرکار خود برنمی گردند.

رقم خیلی بالاست. لینک خبر را گذاشتم که خودتان بخوانید و شرّش گردن من نیفتد. صحبت از بیست میلیون و هشتصد هزار نفر است، البته در مملکت ما دیگر رقم کم معنی و مفهوم خود را از دست داده است. وقتی همه اختلاس ها میلیاردی است، بیکاری هم باید بالای بیست میلیون باشد.
این توضیح را بدهم که این بیست میلیون نفر بیکار نمی شوند، جابجا می شوند. به زبان ساده تر، بیست میلیون نفر اخراج می شوند و به جای آنان بیست میلیون جوان تحصیلکرده تازه نفس استخدام می شوند. جوان هایی که از بیکاری جانشان به لب شان رسیده و حاضرند با نصف حقوق کارمندان وکارگران قبلی، کارکنند! درست مثل زندگی که یکی می آید و یکی می رود، بیکاری هم می آید و تحریم می رودtahrim
آنطور که در خبر آمده و می توانید بخوانید، اصولا از این به بعد دیگر قراردادهای کاری همه موقت خواهد بود تا کارفرما بتواند سر سال نفر قبلی را خیلی راحت اخراج کند و یک دانه رسیده تر و بهترش را سوا کند و به نصف قیمت به جای نفر قبلی به کار بگمارد…. اگر اینطور نبود، یعنی اگر واقعن بیست میلیون نفر با هم بیکار می شدند، حالا که تحریم ها برداشته شده، سرمایه گزاران خارجی چگونه حاضر می شدند در مملکتی سرمایه گذاری کنند که شب عید و به عنوان عیدی! حکم بیکاری می دهد دست بیست میلیون نفر از شاغلان اش؟
بدیهی است کارفرماها هم برای استقبال از قراردادهای یک ساله و موقت دلایل خود را دارند. می گویند وقتی ازدواج های امروزی که با قربونت برم و دورت بگردم و تا آخر عمر نوکرتم شروع می شود، شش ماه یا یک سال بیشتر دوام نمی آورد، چرا ما باید کارگر سبیل کلفتی را که نه قربون صدقه اش رفته ایم و هی نق می زند که آخه من با این چندرغاز چه جوری زندگی کنم، بیشتر از یک سال تحمل کنیم؟!

چرا من رئیس جمهور نمی شوم؟

یکی از علاقمندان نوشته های من پرسیده است چرا تو رئیس جمهور نمی شوی؟ و برای دلگرم کردن من قسم خورده است که اگر داوطلب شوم، ده بیست تا از قوم و خویش هایش را به زور پس گردنی هم که شده می آورد تا به من رای بدهند!
این شخص محترم البته توصیه کرده است که من رئیس جمهور آمریکا بشوم و گفته است آنجا، هم حقوق و مزایایش بیشتر است، و هم اهن و تولوپش…
برایش نوشتم من عادت کرده ام که خودم صبح ها بروم نان تازه بخرم و بیاورم، و برای رئیس جمهور آمریکا زشت است که اولن در آلمان زندگی کند، و دوماً صبح به صبح برود توی نانوائی و به زبان آلمانی بگوید لطفن چهار تا از اون نان کنجدی ها …!
حالا اینها که شوخی بود ولی رئیس جمهور آمریکا شدن هم حوصله می خوادها …آقای “تد کروز” سناتور اهل تکزاس که داوطلب ریاست جمهوری آمریکاست، در سخنرانی انتخاباتی اش، از اوباما انتقاد کرده است که چرا ملوان های آمریکایی در ایران بازداشت شده اند.
پدر آمرزیده، یک قایق نفهمیده چه غلطی می کنه، یک ذره کج وکوله رفته اومده توی آب های ایران، توقیف شده و آمریکا هم تونسته ظرف بیست و چهار ساعت ملوان هایش را آزاد کند. دیگه چیکار می خواستی بکنه؟ لابد اگر یک خانمی در فلوریدا هم داشت سوسیس سرخ می کرد و سوسیس هایش زیادی برشته شد، مسئولش رئیس جمهور آمریکاست؟
امان از دست این کاندیداها که موقع انتخابات چه وعده ها که نمی دهند و چه ایرادها که از رئیس جمهور قبلی نمی گیرند.
حالا شما هم نمیخواد یاد حرف های آقای روحانی و وعده هاش بیفتین ….پاشین برین سر کارتون!

حقوق کودک در ایران اضافه می شود!

children-labour 
دوباره نمی دانم چه شده است که بحث حقوق کودک در ایران داغ شده است. نیم وجبی ها هفته ای چند هزار تومن پول توجیبی می گیرند، اما اعتراض دارند که با این پول ها یک دونه بستنی لیسی هم نمی شود خرید و تقاضای پول بیشتری دارند.
جامعه شناسان آگاه گفته اند برعکس آن چیزی که مطرح می شود، آن طور نیست که حقوق کودک در ایران پایمال شود و صدایش هم درنیاید. غیر از تخمه کدو و بستنی لیسی که با پول توجیبی شان می خرند، یک کودک در ایران حق دارد وقتی کتک می خورد گریه کند، جیغ بزند و اگر توانست، فرار کند در حالی که همین حقوق ابتدایی در خارج از ایران رعایت نمی شود، به این دلیل که بچه های خارجی با این نوع خوراکی، یعنی کتک! بیگانه هستند.
از نظر دانش و معلومات هم که کودک خارجی، به گرد کودک ایرانی نمی رسد. به عنوان مثال اگر از یک کودک هشت ساله در انگلیس یا آلمان بپرسی یک آجر چقدر وزن دارد؟ مثل بز اخفش آدم را نگاه می کند و می پرسد آجر چیه؟ در حالی که کودکان ایران نه تنها می دانند آجر چیه، بلکه می دانند سه تاش را که بگذاری روی هم و جا بجا کنی، شب از کمردرد خوابت نمی برد.
ایرانی ها به خاطر آنکه فردوسی شان گفته است ز نیرو بود مرد را راستی، بچه ها را ازکودکی وا می دارند که در بازار و کوره پزخانه کار کنند تا بدنی ورزیده و سالم داشته باشند چون ضرب المثل دیگری هم دارند که می گوید عقل سالم، در بدن سالم است و بدن سالم بدون خرحمالی کردن به دست نمی آید! ترا به خدا یک بچه سوئیسی را پیدا کنید،200 کیلو بار را بگذارید روی یک چرخ دستی و بهش بگوئید این را بکش ببر بازار فرش فروش ها تحویل حاج آقا بده و برگرد. هرچی گفت روی یک کاغذ یادداشت کنید و بیاورید من برایتان ترجمه کنم، یکی دو بار رفته ام سوئیس و زبان شان را بلدم.
بدیهی است در هر جامعه ای کودکان کم هوش هم وجود دارند. کودکانی که اگر صد مرتبه با آنها راجع به مفاهیم اجتماعی مثل آزادی، حقوق برابر، و “ادالت” که همان عدالت خودمان باشد صحبت کنیم، باز هم حالی شان نمی شود و آن را می نویسند روی یک پارچه، می آیند توی خیابان و از مردم می پرسند این عدالت که گفتی یعنی چی؟!
ما اسامی زیباترین و خوشبوترین گل ها را روی دختربچه هایمان می گذاریم که هم خودمان کیف کنیم، هم آنها: مینا، مریم، شکوفه، بنفشه گل بیرون بیا….ببخشید، نام بنفشه مرا یاد آهنگ بنفشه گل ناصر مسعودی انداخت و قاطی کردم!
اما خارجی ها چه اسمی روی دخترهایشان می گذارند؟ اسامی که نه بو دارد نه خاصیت : جنیفر لوپز، بریتنی اسپیرز، کلودیا شیفرز، شکیلا …( لطفن نگوئید این خانم ها بهترین عطرها را به خودشان می زنند، می دانم، منظورم اسم شان است که بو وخاصیتی ندارد)
لطف رفتار ما با کودکان در این است که گرچه اسم زیبا ترین گل ها را روی دخترانمان می گذاریم، اما وادارشان می کنیم پاچه هایشان را بزنند بالا و خشت زنی کنند که مرد زندگی بار بیایند و یاد بگیرند که یک من ماست، چقدرکره می دهد.
حالا چرا با وجود اینهمه توجهی که ما به کودکانمان می کنیم باز هم همایش کودک برگزار می شود و از حقوق کودک ازدست رفته صحبت می شود؟، آدم نمی فهمد!

نوآوری در سرقت!

روزی که دکل نفتی ایران را دزدیدند، هرکس شنید گفت: دِ، مگه میشه؟ دکل نفتی که اندازه یک کوه حجم و وزن دارد را چه جوری دزدیده اند؟
امروز که بی بی سی خبر داد یک رئیس زندان در روسیه به اتهام “دزدیدن اتوبان” بازداشت شد، مردم فهمیدند شیوه دزدی در دنیا عوض شده و دیگر دزدها هم دزدهای سابق نیستند.
و باید هم اینطور باشد! قرن بیست و یکم است، بشر خیر سرش ترقی کرده و همانطور که یاد گرفته می شود چند هزار تا چندهزار تا را با هم اعدام کرد و48 تا 48 تا را با هم گردن زد، می شود دکل نفتی و اتوبان را هم دزدید…
خود من اولین باری که در نوجوانی شنیدم فلانی، فلان آهنگ را دزدیده، گفتم یعنی چی؟ مگه آهنگ فرشه که بدزدند؟ علتش هم این بود که فرش خودمون را تازه دزدیده بودند و خیال می کردم فقط فرش را میشه دزدید!
چند سال پیش هم که برای اولین بار خواندم سه هزار میلیارد تومان از پول های ملت را به سرقت برده اند، اولین فکری که به ذهنم رسید این بود که این ملت کیه که جیبش اینقدر گل و گشاده که سه هزار میلیارد تومن پول توش جا می گیره و چقدرگیج بوده که جیبش را زده اند و نفهمیده.
دلیلش هم این بود که یه دفعه توی اتوبوس تهران، یکی سعی کرد یک دانه بیست تومنی را که در جیبم بود بزند، فهمیدم، شروع کردم به داد و بیداد، دزده هم یک خودکار از جیبش درآورد، به عنوان مدرک نشان داد وگفت مردم من دانشجو هستم، اینم خودکارم!
و حالا که خواندم و دیدم بلوک های سیمانی 50 کیلومتر از اتوبان را هم میشه کم کم کند و فروخت، فهمیدم قرن بیست و یکمی که اینهمه براش رویا ساخته بودم یعنی چی و ضمناً فهمیدم ضرب المثلی که می گوید کار نشد ندارد، درست است!
*میرزا تقی خان، طنزپرداز و سریال نویس پیشکسوت، با سابقه 50 سال طنزنویسی در توفیق، کشکیات، کاریکاتور، کیهان و تلویزیون از همکاران افتخاری شهروند است. از این نویسنده کتاب “آدم های زیادی” در سال 2013 منتشر شده است.

شیرین عبادی: ایدئولوژی داعش با بمباران از بین نمی‌رود


جمعه ۶ آذر ۱۳۹۴ - ۲۷ نوامبر ۲۰۱۵

ebadi15.jpg
با شدت گرفتن بحران پناهجویان در اتحادیه اروپا و اتخاذ سیاست‌های سخت‌گیرانه از سوی برخی کشورهای این اتحادیه، سه تن از برندگان جایزه صلح نوبل برای بررسی شرایط پناهجویان و حمایت از آنها راهی صربستان شدند.

به گزارش رادیو فردا، طی این بازدید جودی ویلیامز برنده آمریکایی جایزه نوبل صلح، از صربستان خواست تا تنها گذرگاهی برای پناهجویان و مهاجران نباشد و نقش بیشتری در این زمینه ایفا کند.

دیگر برنده نوبل صلح که در این سفر حاضر بود، شیرین عبادی از ایران است که روز سه‌شنبه ۲۶ آبان در صربستان، به پرسش‌های برانکا تریویچ (Branka Trivic) خبرنگار بخش بالکان رادیو اروپای آزاد/رادیو آزادی پاسخ داده‌است.


مصاحبه شيرين عبادی در بلگراد با برانکا تریویچ از بخش بالکان رادیو اروپای آزاد/رادیو آزادی


برخی از قوانین ایران چندان تفاوتی با قوانین داعش ندارند


پنجشنبه ۲۶ آذر ۱۳۹۴ - ۱۷ دسامبر ۲۰۱۵

نرگس توسلیان

narges_tavassolian2.jpg
«دولت اسلامی عراق و شام یکی از جنگ‌جویان خود را به جرم جاسوسی و اختلاس سر برید»؛ «دولت اسلامی عراق و شام یک پسر ۱۷ ساله را به جرم ارتداد به صلیب کشید»؛ «دولت اسلامی عراق و شام اقدام به کشتار دسته جمعی ۱۶۰ نفر از زندانیان خود کرد»؛ «زنی که متهم به زنا شده بود، توسط دولت اسلامی سنگسار شد«، «مردی که متهم به هم‌جنس‌گرایی شده بود، در دولت اسلامی به عنوان مجازات از بالای ساختمان به پایین پرتاب شد» و...

این خبرها فقط چند نمونه از اجرای قانون مجازات اسلامی «داعش» هستند؛ قانونی که تحت عنوان «بیان الحدود» [تشریح مجازات های حدی] در ۱۵ دسامبر ۲۰۱۴ (۲۴ آذر ۱۳۹۳) در حلب به تصویب رسید.

در فقه، «حد» به مجازات هایی اطلاق می شود که نوع و میزان آن ها از قبل در شرع مشخص شده باشد. با نگاهی کلی به قانون مجازات اسلامی داعش، متوجه شباهت های بسیار زیاد آن با قانون مجازات اسلامی در ایران می شویم.

مطابق قانون مجازات اسلامی داعش، مجازات «سب الله» (توهین به خداوند)، «سب النبی» (توهین به پیامبر) و توهین به اسلام مرگ است. مجازات «زنای محصنه» (رابطه غیرمشروع کسی که همسر دارد) سنگسار و «زنای غیرمحصنه» (رابطه نامشروع شخصی که همسر ندارد) ۱۰۰ ضربه شلاق و تبعید به مدت یک سال است. برای عمل «لواط» (هم جنس‎گرایی مردان) مجازات مرگ برای هر دو طرف تعیین شده است. مجازات «قذف» (انتساب عمل لواط یا زنا به دیگری) و «شرب خمر» (نوشیدن مشروبات الکلی) ۸۰ ضربه شلاق و سرقت، قطع دست است. مجازات ارتداد هم مرگ است. جاسوسی برای کفار مجازات مرگ به همراه دارد و مجازات راهزنی برای کسانی که اقدام به قتل و سرقت کرده اند، صلب و مرگ است. مجازات کسانی که اقدام به قتل کرده اند مرگ و برای کسانی که مرتکب سرقت شده اند، قطع دست راست و پای چپ و کسانی که به ایجاد رعب و وحشت در میان مردم دست زده اند، تبعید است.

تمامی این جرایم و مجازات ها در بخش حدود قانون مجازات اسلامی ایران نیز منظور شده اند. مطابق مواد ۲۶۲ و ۲۶۳ قانون مجازات اسلامی ایران، مجازات دشنام و یا قذف نسبت به پیامبر اسلام یا هر یک از انبیا یا ائمه معصوین و یا حضرت فاطمه مانند قانون مجازات اسلامی دولت اسلامی، اعدام است.
مطابق قانون مجازات اسلامی ایران، حد زنا در مواردی اعدام، در مواردی سنگسار و در مواردی شلاق است. مجازات زنا با محارم نسبی و هم چنین زنا با زن پدر و زنای مرد غیرمسلمان با زن مسلمان و زنای به عنف یا «اکراه» (تجاوز)، اعدام زانی است.
هم چنین مطابق ماده ۲۲۵ قانون مجازات اسلامی، حد زنا برای زانی محصن و زانیه محصنه، «رجم» (سنگسار) است.
مطابق ماده ۲۳۰ قانون مجازات اسلامی، حد زنا در مواردی که مرتکب غیرمحصن باشد، 100 ضربه شلاق است.

در قانون مجازات اسلامی، لواط نیز جرم انگاری شده است اما نکته عجیب تر آن که بر خلاف قانون مجازات دولت اسلامی، قانون مجازات ایران بین مجازات مرتکبین عملی واحد، تفاوت قایل شده است. مطابق ماده ۲۳۴ قانون مجازات اسلامی، مجازات لواط برای مفعول در هر صورت اعدام و برای فاعل در صورت عنف، اکراه یا احصان، اعدام و در غیر این حالات، ۱۰۰ ضربه شلاق است.

شاید ریشه چنین طرز تفکری را بتوان در فرهنگ مردسالار قانون گذار جست و جو کرد؛ فرهنگی که مردی را که به اصطلاح «مردانگی» خود را نتوانسته است حفظ کند، مورد غضب بیش تری قرار داده و برای شریکش تخفیف قائل می شود.
حد قذف (نسبت دادن زنا یا لواط به دیگری) و شرب خمر (نوشین مشروبات الکی) در قانون مجازات اسلامی ایران به مانند قانون مجازات اسلامی دولت اسلامی، 80 ضربه شلاق است. سرقت در قانون مجازات اسلامی ایران در مواردی از نوع حدی و در مواردی از نوع تعزیری است. سرقت برای این که حدی محسوب شود، باید شرایطی داشته باشد از جمله این که مال مسروق در «حرز» (مکانی که مال عرفا در آن از دست‌بُرد محفوظ می ماند) باشد، سارق، پدر یا جد پدری صاحب مال نباشد، ارزش مال مسروق در زمان اخراج از حد معینی (معادل چهار و نیم نخود طلای مسکوک) کم تر نباشد و... .
مجازات سرقت حدی در مرتبه اول قطع چهار انگشت دست راست، در مرتبه دوم قطع پای چپ، در مرتبه سوم حبس ابد و در مرتبه چهارم اعدام است.

در قانون مجازات اسلامی ایران به طور خاص از ارتداد سخنی به میان نیامده اما ماده ۲۲۰ قانون مجازات اسلامی عنوان می کند:«در مورد حدودی که در این قانون ذکر نشده است (از جمله ارتداد)، طبق اصل ۱۶۷ "قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران" عمل می شود.»

مطابق این اصل قانون اساسی، قضات موظف هستند که در صورت سکوت قوانین مدونه، با استناد به‏ منابع‏ یا فتاوای‏ اسلامی حکم‏ صادر کنند. با توجه به این که مجازات ارتداد در بسیاری از فتاوی، مرگ عنوان شده، در نتیجه امکان صدور حکم مرگ بر این اساس وجود دارد. البته هر چند تا به حال افرادی چون «یوسف ندرخانی»، «سعید عابدینی» و «بهروز صادقی خانجانی» به خاطر تغییر دین محاکمه شده اند اما معمولا اتهام این گونه افراد در مراحل بالاتر به جرایم امنیتی تغییر پیدا می کند.

به نظر می رسد جمهوری اسلامی ایران برخلاف داعش، در سطح بین المللی چندان مایل به اذعان مجازات افراد بر اساس جرم ارتداد نیست.

مجازات جاسوسی در قوانین ایران برای افراد عادی حداکثر ۱۰ سال حبس است. البته مجازات جاسوسی افراد عادی با افراد نیروهای مسلح تفاوت دارد. در قانون مجازات اسلامی برای جاسوسی نظامیان مجازات های سنگین تری هم چون حبس های طولانی مدت و بعضا اعدام منظور شده است.

ماده ۲۷۹ در تعریف «محاربه» عنوان کرده است:«محاربه عبارت است از کشیدن سلاح به قصد جان، مال یا ناموس مردم یا ارعاب آن ها به نحوی که موجب ناامنی در محیط گردد.»

ماده ۲۸۱ نیز سه دسته را به عنوان محارب معرفی می کند؛ راهزنان، سارقان و قاچاق‌چیانی که دست به سلاح ببرند و موجب سلب امنیت مردم و راه ها شوند.

ماده ۲۸۲ قانون مجازات اسلامی محاربه را یکی از چهار مجازات زیر به اختیار قاضی عنوان می کند: اعدام، صلب، قطع دست راست و پای چپ و نفی بلد.

در بسیاری از موارد دولت اسلامی به عنوان مجازات، اقدام به مصادره اموال ساکنان شهرهایی که به تصرف خود در آورده، کرده است. این اموال ضبط شده در حقیقت یکی از منابع مالی دولت اسلامی را تشکیل می دهند.

در بسیاری از موارد، دولت اسلامی پس از حمله به موزه ها و اماکن قدیمی شهرهایی که به تصرف خود در آورده است، اشیای عتیقه را در بازار سیاه به فروش می رساند. هم چنین افراد در خیابان ها به بهانه های مختلف هم چون بلند بودن یا کوتاه بودن ریش و یا حمل اشیا غیرمجاز (مانند سیگار) و نداشتن مدارک لازم ... ملزم به پرداخت مالیات می شوند.

مصادره به عنوان مجازات در ایران نیز امر غریبی نیست؛ از جمله مهم ترین دستورکار «ستاد اجرایی فرمان امام» که در سال ۱۳۶۸ با دستور آیت الله خمینی تاسیس شد، شناسایی و مصادره اموال وابستگان رژیم شاه بود. سال ۲۰۱۳، خبرگزاری «رویترز» در گزارشی ثروت این ستاد که اکنون تحت نظر آیت الله خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی اداره می شود را ۹۵ میلیارد دلار ارزیابی کرد.

مصادره اموال گاه بر اساس قوانین مختلف هم چون قانون اساسی نیز انجام می شود. مطابق اصل ۴۹ قانون اساسی، دولت موظف است ثروت های ناشی از ربا، غصب، رشوه، اختلاس، سرقت، قمار، سوء استفاده از موقوفات، سوء استفاده از مقاطعه کاری ها و معاملات دولتی، فروش زمین های موات و مباحات اصلی، دایر کردن اماکن فساد و سایر موارد غیر مشروع را گرفته و به صاحب حق رد کند و در صورت معلوم نبودن او، به بیت المال بدهد. این اصل تاکنون بیش تر در مورد افرادی که در رژیم سابق سمتی داشته اند، اجرا شده است.

این شواهد نشان می دهند هر چند حکومت جمهوری اسلامی ایران، داعش را مورد انتقاد شدید قرار داده و حتی سرداران و نیروهای نظامی خود را به جنگ با آن ها فرستاده اما حداقل در برخی از قوانین مصوبه خود چندان تفاوتی با داعش ندارد.

۷۰۰ تن از هنرمندان فرانسه طی نامه ای به رئیس قوه قضائیه خواستار آزادی کیوان کریمی شدند

کیوان کریمی، مستندساز ایرانی، از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی مقیسه، به شش سال زندان و ۲۲۳ ضربه شلاق محکوم شد. اتهام‌های وی «توهین به مقدسات و رابطه نامشروع» عنوان شده است
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، در پی این حکم، ۷۰۰ تن از فیلمسازان، نویسندگان و شاعران فرانسه در نامه‌ای سرگشاده به رئیس قوه قضائیه خواستار باطل کردن فوری تمام مجازات‌های تصمیم گرفته شده بر علیه کیوان کریمی شدند.
متن کامل نامه به شرح زیر می‌باشد:
نامۀ سرگشاده به رئیس قوۀ قضائیۀ ایران برای آزاد سازی فوری کیوان کریمی برای ملاحظۀ رئیس قوۀ قضائیۀ ایران
آقای لاریجانی دو ماه پیش آگاه شدیم که همکار سینماگر کرد ما ،کیوان کریمی، برای «تبلیغ علیه نظام» و «دشنام به معیارهای مقدس» به علت فیلمش «نوشتن بر شهر»، به ۶ ماه زندان و ٢٢٣ ضربه شلاق محکوم شده است. پیش از این در سال ٢٠١٣، کیوان کریمی در سلول انفرادی انضباطی به مدت ٢ هفته نگهداری شده، سپس به قید وثیقه اما تحت بازداشت خانگی بدون امکان ترک کشور آزاد شده بود.
هفتۀ گذشته در دادگاه تجدید نظر محاکمه شد به طرزی که ما را به یک تصمیم قضایی به نفع او امیدوار باقی می‌دارد.
هنرمندانی مثل او برای پرده برداری از واقعیت‌ها کار می‌کنند، اما همچنین سعی می‌کنند زندگی را برای انسانیت، زیبا‌تر و با گذشت‌تر جلوه دهند؛ ما متقاعدیم که فیلم‌های کیوان کریمی در این جهت تهیه می‌شود. در یک مقطع زمانی مثل ما، این همه با تنفر حک شده، ما فکر می‌کنیم که حکومت و شهروندان، بجای تشویق کردن خشونت نظامی یا ترس، که یک تهدید برای همۀ ما هستند، نیرو‌هایشان را تنگاتنگ‌تر می‌باید متحد کنند.
در وضعیت اضطراری، به منظور نجات کیوان کریمی از سخت‌گیری داوری که او را تهدید می‌کند، ما مصمم هستیم افکار عمومی را برای دفاعش صرف نظر از موضوعات ملیت و دین، بسیج کنیم.
چنانکه شاعر بزرگ سعدی ابراز داشت:
«چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضو‌ها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بی‌غمی نشاید که نامت نهند آدمی»
به وسیلۀ این نامه، از شما می‌خواهیم برای باطل کردن فوری تمام مجازات‌های تصمیم گرفته شده بر علیه کیوان کریمی، از اقتدار خود استفاده کنید. برای اینکه او بتواند مسافرت کند و به کارش بدون ترس ادامه دهد.
لطفاً اطمینان از احترامات فائقۀ ما را بپذیرید، کمیتۀ بین المللی سینماگران

پرستو فروهر از دستبرد دوباره به خانه فروهرها میگوید

مدتی پیش باخبر شدم که بار دیگر به خانه‌ی پدرومادرم در تهران دستبرد زده شده است. دستبرد پیشین در اردیبهشت‌ماه امسال رخ داده بود.
به روایت بستگانم، که چند ساعت پس از واقعه خود را به آن خانه رسانده‌اند، ویرانی و غارت این بار ابعاد گسترده‌ای داشته است. به گفته‌ی آهنگری که به کمک فراخوانده شده، تجاوزگران با استفاده از پتک و اره‌ی برقی به درون خانه راه باز کرده‌اند.
شواهد موجود نه تنها نمایانگر کارکشتگی آنان و کارایی ابزارهایشان، که آشکارکننده‌ی آزادی‌‌عملی ست که از آن برخوردار بوده‌اند.
اگر دستبرد پیشین به قصد تکرار تصویرهای تفتیش و تجاوز انجام شده بود و به بردن چند شیء نمادین بسنده کرده بودند، این بار اما هدفشان غارت گسترده‌ی این خانه بوده است. نه تنها فرش و قالیچه و شمعدان و ظرف و قاب عکس و شیر آب و اسبابی از این دست، که بسیاری از لباس‌ها و اشیاء شخصی پدرومادر نازنینم را نیز برده‌اند. گستردگی دستبرد نمایانگر زمان طولانی آن است و تأییدی بر آزادی‌عمل دستبردزنندگان به هنگام ارتکاب جرم.
پرسش اینجاست که در محله‌ای در مرکز شهر تهران با بافت فشرده‌ی خانه‌ها و ساکنان پرشمار، در کوچه‌ای که راه میان دو خیابان اصلی‌ست و تا نیمه‌های شب معبر خودروها، چگونه چنین گستره‌ای از قدرت و آزادی‌عمل برای یورش و غارت فراهم بوده است؟
آیا چنین آزادی عمل گسترده‌ای، در چنین موقعیتی از شهر جز در هم‌سویی نهادهای رسمی قابل تصور است؟ دهه‌هاست که در کشور ما اعمال خشونت سیاسی از مجراهای غیررسمی به ابزاری پنهان در دست سردمداران حکومتی بدل شده است. نمونه‌ها کم نبوده‌اند؛ گروه‌های فشار که به ظاهر «خودجوش» و زیر نام «تعهد مکتبی» به مناسبت‌ها و مکان‌های ناخوشایند برای سردمداران حکومتی هجوم برده‌اند، جوخه‌های پنهان مرگ که دگراندیشان را اینجا و آنجا به قتل رسانده‌اند، آنان که به بهانه‌ی «غیرت و آبرو» به چهره و تن زنان «بدحجاب» اسید پاشیده‌اند، بدگویانی که تهمت‌های کثیف زده‌اند و شایعه و دروغ پراکنده‌اند تا آوازه‌ی مخالفان سیاسی را بیالایند.
آیا چنین بافتی از خشونت و تجاوز بدون پشتیبانی ساختارهای رسمی قدرت قابل تصور است؟
و پرسش دیگر اینجاست که آیا تجاوز به خانه‌ی فروهرها جز در فضای ترس‌خورده‌ای که گماشتگان امنیتی سال‌هاست با شدت و پیگیری بر گرداگرد آن تحمیل می‌کنند، ممکن بوده است؟ و آیا چشم‌پوشی و سکوت، فضای لازم را برای تجاوزگران نگشوده است؟
دستبرد اخیر را باید در پس‌زمینه‌ی تاریخی این خانه دید و دریافت. در طی سال‌های زندگی داریوش و پروانه فروهر این خانه جایگاه تلاش‌های سیاسی آنان بود و به مرور به مکانی برای رفت‌وآمد و هم‌گرایی دگراندیشان، مکانی برای پایداری در برابر ستم بدل شد، پیوسته زیر کنترل امنیتی و همواره مورد تهدید. در شب یکم آذر ۱۳۷۷ که تیم عملیاتی وزارت اطلاعات به این خانه هجوم برد و فروهرها را در خفا به قتل رساند، این مکان به قتلگاه دو چهره‌ی برجسته و پراحترام مخالفان سیاسی بدل شد.
همان روز و در پی پخش خبر جنایت، گماشتگان انتظامی به بهانه‌ی ردیابی قاتلان، این خانه را به تصرف خود درآوردند. آنچه کردند اما تفتیش خانه بود و غارت سندها و آرشیوهای سیاسی، که در آن نگهداری می‌شد. هیچ‌ گزارش رسمی درباره‌ی این عملکرد داده نشد و آنچه به غارت رفت هیچگاه بازگردانده نشد.
هنگامی که موج اعتراض به قتل‌های سیاسی در جامعه فراگیر شد، این خانه پذیرای مردم پرشماری شد که می‌آمدند تا آنجا را به مکانی برای سوگواری و همبستگی و اعتراض بدل کنند. اگرچه با اوج‌گیری سرکوب، این موج اعتراض به نتیجه‌ی درخور نرسید، اما خواسته‌ی پیگیری و دادرسی قتل‌های سیاسی در حافظه‌ی جمعی ماند. خانه‌ و قتلگاه فروهرها گواهی شد بر حقانیت این خواسته، مکانی برای به‌یادآوردن؛ به‌یادآوردن زندگی پرتکاپوی دو آزادیخواه، به‌یادآوردن آن جنایت سیاسی که قربانی‌اش شدند، به‌یادآوردن یک دادخواهی ناتمام و مسئولیت پیشبرد آن.
و حالا سال‌هاست که این خانه مکان دعوت برای بزرگداشت کشته‌شدگان در سالروز قتل آنان شده است. ممنوعیت بی‌وقفه‌ی این بزرگداشت، که هرساله با شدت و حدت تحمیل می‌شود، کنترل امنیتی این خانه در ورای آن سالروز، که به صورت پیگیر و با شگردهای گوناگون اعمال می‌شود، نمایانگر عمق کینه‌ی نظام حاکم از داریوش و پروانه فروهر و میراث سیاسی آنان است. تجاوز به خانه‌ی آنان و غارت یادگارهایشان نیز پی‌آمد این کینه است.
به زودی عازم تهران هستم؛ راهی خانه‌ی پدرومادرم. دوباره رد پای یورش و دستبرد را مستند خواهم کرد، گزارش خواهم نوشت، تعمیرات لازم را خواهم کرد و به آشفتگی سر و سامان خواهم داد. یادگارهای پدرومادرم که به غارت رفته‌اند جایگزینی ندارند و نبودشان زخمی ست که در حافظه‌ی این خانه خواهد ماند. اما اعتراض به این تجاوز نیز برگی خواهد شد از تاریخ پایداری که در این خانه نمود یافته است.
اگرچه روبرویی با آن خانه‌ی درهم‌شکسته دردناک خواهد بود، با این امید می‌روم که صدای اعتراض بلند خواهد شد و به دریافت حس مسئولیت در برابر اینگونه مکان‌ها، که حافظ تاریخ دگراندیشان‌اند، دامن خواهد زد. پاسداری و تلاش برای ماندگاری مکان‌های یادآوری تاریخ، مسئولیتی جمعی‌ست که تنها در همبستگی و همکاری ممکن خواهد شد. با این برداشت، امید می‌بندم به روزهای بهتر.
پرستو فروهر، سوم بهمن ۱۳۹۴khane-fruharha02

عکس کودک عراقی که مسی دنبالش می گردد


546927_644انتشار تصویری از کودک عراقی که در فقر از یک پلاستیک برای خود پیراهن لیونل مسی را درست کرده بود احساسات زیادی از جمله احساسات این بازیکن را برانگیخت.
صفحه رسمی توییتر برترین بازیکن جهان در سال ۲۰۱۵ خواستار آشنایی با این کودک و فرستادن پیراهن امضاء شده خود برای این کودک شده است.
لیونل مسی در حالی پنج بار به عنوان برترین بازیکن جهان انتخاب شده است که در طول دوران فوتبال خود خیلی کم اسیر حواشی شده و تنها روی فوتبال خود تمرکز کرده است و چهره خوبی از خود در بین علاقه مندان به فوتبال ایجاد کرده است.
+ایسنا

بیانیه ۸۵ تشکل دانشجویی در اعتراض به رد صلاحیت‌های گسترده انتخابات مجلس


تعداد زیادی از تشکلهای دانشجویی در بیانیه ای اعتراض خود را نسبت به رد صلاحیت‌ها انتخابات مجلس دهم اعلام کردند. به گزارش نظر در این بیانیه که نام ۸۵ تشکل دانشجویی را به همراه دارد اعلام شده است: شاید برخی از جریانات افراطی که گویی دائم در تلاشند تا به مردم القا کنند که با آمدن دولت جدید، تغییری اتفاق نیفتاده و در بر همان پاشنه‌ی سابق می‌چرخد، با استقبال از فضای ایجاد شده در خیال ناامیدی جامعه باشند! اما زنهار که این خیال باطل رنگ واقعیت بگیرد و شعله‌های امید در سینه‌های ما خاموش شود. مخالفت جریانی در کشور با مشارکت و حضور همه‌ی سلایق در رقابت‌های سیاسی منجر به یأس از گام برداشتن در مسیر تقویت جمهوریت و احقاق منافع ملی از طریق صندوق‌های رأی نخواهد شد.
متن کامل:
بسم الله الرحمن الرحیم
اعدلوا هو أقرب للتقوى
با پیروزی گفتمان اعتدال در انتخابات گذشته، این انتظار ایجاد شد که رویه‌ی اعتدالی منحصر در قوه‌ی مجریه نمانده و بر جامعه و دیگر نهادهای حاکمیتی هم سایه افکند؛ لکن گویی برخی گوش به این خواست عمومی نداده و همچنان بر طبل افراط می‌کوبند.
در شرایطی که خبر اجرای برجام کام مردم را شیرین کرده بود، با خبر رد صلاحیت‌های گسترده‌ی کاندیداهای انتخابات مجلس شورای اسلامی، موجی از تأسف و ناخشنودی در میان آحاد ملت ایجاد شد. شورای محترم نگهبان می‌بایست با عدالت و بی‌طرفی و بدون در نظر گرفتن مواضع سیاسی کاندیداها و در عین حال با لحاظ فراهم شدن زمینه‌ی مشارکت حداکثری مردم در انتخابات، در رسیدگی به صلاحیت‌ها اقدام می‌کرد. آیا از عدم تأیید صلاحیت قریب به ۶۰ درصد از مجموع کاندیداها و همچنین ۹۹ درصد کاندیداهای یک جریان سیاسی چنین عدالت و ملاحظه‌ای استنباط می‌شود؟! عجیب‌تر از همه این که درصد بالایی از کاندیداها مشمول عنوان «عدم احراز صلاحیت» هستند! تشخیص وجود یا عدم شرایط قانونی در مورد کاندیداها وظیفه‌ی شورای محترم نگهبان است؛ پذیرفته نیست که این شورا وضعیت تعداد بالایی از کاندیداها را مبهم اعلام کند و نتیجه‌ی رد صلاحیت را بر آن بار کند. گناه این افراد چیست که باید تاوان ناتوانی شورای نگهبان در تعیین وضعیت کاندیداها را بدهند.
این شیوه‌ی رد صلاحیت با سخنان و مواضع بنیانگذار انقلاب نیز فاصله‌ی زیادی دارد. این سخن ایشان است که می‌فرماید: «مردم در انتخابات آزادند و احتیاج به قیم ندارند و هیچ فرد یا گروه و دسته‌ای حق تحمیل فرد یا افرادی را به مردم ندارند». نمی‌شود تنها به یک طیف سیاسی خاص اجازه حضور در انتخابات داد و در عین حال انتظار مشارکت حداکثری داشت. مجلسی که از دل چنین انتخاباتی بیرون آید، مجلسی برآمده از رأی اقلیت خواهد بود و چنین نهادی را نمی‌توان عصاره‌ی فضایل ملت و در رأس امور دانست. مجلسی که برآمده از رأی اکثریت مردم نباشد، از فلسفه وجودی خود دور خواهد افتاد و مطالبات حداکثری مردم را دنبال نخواهد کرد. نیز از مجلسی که برگزیده اقلیت جریانات سیاسی کشور باشد، نمی‌توان انتظار ترجیح منافع ملی بر منافع گروهی را داشت.
کسانی که سعی می‌کنند با محدود کردن دایره‌ی اثرگذاری مردم در سرنوشت خویش و کاهش عیار جمهوریت نظام، از ارایه‌ی چهره مردم سالار از اسلام در زمانه‌ی حاکمیت تکفیر و خشونت به نام اسلام، ممانعت کنند، ناخواسته نقش دوستان نادان انقلاب را بازی می‌کنند. رجوع به نظرات تئوریسین‌های انقلاب، بزرگانی چون شهیدان مطهری و بهشتی، مهندس بازرگان و آیت‌الله منتظری و حتی متن مذاکرات خبرگان قانون اساسی نشان می‌دهد چه جریان خطرناکی آگاهانه یا غیر آگاهانه هدم آرمان‌های انقلاب را پیش می‌برد.
در چنین شرایطی که نیاز به نشاط اجتماعی، اتحاد و وحدت ملی برای غلبه بر مشکلات داخلی و تهدیدهای خارجی و منطقه‌ای که به نزدیکی مرز هایمان رسیده اند بیش از هر زمانی احساس می شود، از همه‌ی مسئولین و دلسوزان انقلاب اسلامی مستدعی است که در جهت تغییر شرایط به وجود آمده و احقاق حق مردم و کاندیداهای تأیید صلاحیت نشده همت گمارند. از فقها و حقوقدانان محترم شورای نگهبان نیز انتظار می‌رود که با لحاظ خواست عمومی ایجاد شده با تجدید نظر در مواردی که تضییع حقی از کاندیداها صورت گرفته، موجبات رضایت حداکثری مردم را فراهم آورند. گرفتن حق انتخاب قانونی مردم شرعاً، قانوناً و اخلاقاً مذموم است.
بیش از همه از ریاست محترم جمهور به عنوان منتخب ملت و مجری قانون اساسی انتظار می‌رود با استفاده از تمامی اختیارات موجود اجازه ندهد امید ایجاد شده در دل مردم ناامید شود. بر ایشان است که نگذارد نهادی که می‌بایست به عنوان چشمی ناظر صحت جریان انتخابات را رصد می‌‌کرد، به مثابه دستی بلند در آرایش صحنه انتخابات بازیگری کند.
شاید برخی از جریانات افراطی که گویی دائم در تلاشند تا به مردم القا کنند که با آمدن دولت جدید، تغییری اتفاق نیفتاده و در بر همان پاشنه‌ی سابق می‌چرخد، با استقبال از فضای ایجاد شده در خیال ناامیدی جامعه باشند! اما زنهار که این خیال باطل رنگ واقعیت بگیرد و شعله‌های امید در سینه‌های ما خاموش شود. مخالفت جریانی در کشور با مشارکت و حضور همه‌ی سلایق در رقابت‌های سیاسی منجر به یأس از گام برداشتن در مسیر تقویت جمهوریت و احقاق منافع ملی از طریق صندوق‌های رأی نخواهد شد.
در آخر خطاب به ملت خاصه جامعه‌ی دانشجویی باید گفت:
زکار بسته میندیش و دل شکسته مدار که آب چشمه‌ی حیوان درون تاریکی است
۱- انجمن اسلامی دانشجویان پیشرو دانشگاه تربیت مدرس
۲- انجمن اسلامی دانشجویان آزادی‌خواه دانشگاه شهید بهشتی
۳- انجمن اسلامی دانشجویان ترقی‌خواه دانشگاه صنعتی امیرکبیر (پلی تکنیک تهران)
۴- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی تهران
۵- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف
۶- مجمع اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی امیرکبیر (پلی تکنیک تهران)
۷- انجمن فرهنگ و سیاست دانشگاه صنعتی امیرکبیر (پلی تکنیک تهران)
۸- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی
۹- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی تهران
۱۰- انجمن اسلامی آرمان دانشجویان دانشگاه علم و صنعت
۱۱- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی سهند تبریز
۱۲- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تبریز
۱۳- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شهید مدنی تبریز
۱۴- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تبریز
۱۵- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه هنر اصفهان
۱۶- انجمن اسلامی دانشجویان پیرو خط امام (ره) دانشگاه اصفهان
۱۷- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
۱۸- انجمن اسلامی دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
۱۹- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی اصفهان
۲۰- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه کاشان
۲۱- انجمن اسلامی دانشجویان پیرو خط امام (ره) دانشگاه یزد
۲۲- تشکل توسعه و اعتدال دانشجویان دانشگاه یزد
۲۳- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد
۲۴- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شیراز
۲۵- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی شیراز
۲۶- انجمن اسلامی امید دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شیراز
۲۷- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه باهنر شیراز
۲۸- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه استهبان
۲۹- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه فسا
۳۰- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی فسا
۳۱- انجمن اسلامی دانشجویان پیرو خط امام (ره) دانشگاه علوم پزشگی جهرم
۳۲- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی مشهد
۳۳- انجمن اسلامی دانشجویان نواندیش دانشگاه فردوسی مشهد
۳۴- مجمع اسلامی دانشجویان دانشگاه حکیم سبزواری
۳۵- انجمن فرهنگ و سیاست دانشجویان دانشگاه بیرجند
۳۶- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی بیرجند
۳۷- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی بیرجند
۳۸- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه بجنورد
۳۹- انجمن اسلامی دانشجویان موسسه‌ی آموزش عالی دانشگاه اشراق بجنورد
۴۰- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی ارومیه
۴۱- انجمن دانشجویان ایران اسلامی دانشگاه ارومیه
۴۲- مجمع اسلامی دانشجویان دانشگاه شهید باهنرکرمان
۴۳- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کرمان
۴۴- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه ولی عصر رفسنجان
۴۵- انجمن اسلامی دانشجویان عدالت‌گرا دانشگاه رازی کرمانشاه
۴۶- انجمن اسلامی دانشجویان ترقی‌خواه دانشگاه علوم پزشکی همدان
۴۷- انجمن اسلامی دانشجویان معتدل دانشگاه بوعلی همدان
۴۸- انجمن اسلامی امید دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی اردبیل
۴۹- مجمع اسلامی دانشجویان دانشگاه سمنان
۵۰- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه دامغان
۵۱- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی سمنان
۵۲- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شاهرود
۵۳- مجمع اسلامی دانشجویان دانشگاه ایلام
۵۴- مجمع دانشجویان پیرو خط امام (ره) دانشگاه ایلام
۵۵- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی ایلام
۵۶- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه قم
۵۷- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی قم
۵۸- انجمن نسل نو دانشگاه قم ( برادران)
۵۹- انجمن نسل نو دانشگاه قم ( خواهران)
۶۰- انجمن اسلامی اعتدال دانشگاه علوم پزشکی قم
۶۱- انجمن اسلامی دانشجویان پیرو خط امام (ره) دانشگاه شهید چمران اهواز
۶۲- انجمن اسلامی دانشجویی دانشگاه شهید چمران اهواز
۶۳- انجمن اسلامی دانشجویان پیرو خط امام (ره) دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
۶۴- تشکل اسلامی فرارو دانشگاه صنعتی جندی شاپور دزفول
۶۵- انجمن اسلامی دانشکده های پرستاری و مامایی قزوین
۶۶- انجمن اسلامی دانشکده های بهداشت و پیراپزشکی قزوین
۶۷- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه گلستان
۶۸- انجمن اسلامی دانشجویان کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
۶۹- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی اراک
۷۰- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه اراک
۷۱- تشکل اسلامی رویش دانشگاه صنعتی اراک
۷۲- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه خلیج فارس بوشهر
۷۳- انجمن اسلامی دانشجویان پیرو خط امام (ره) دانشگاه سیستان وبلوچستان
۷۴- انجمن اسلامی دانشجویان پیرو خط امام (ره) دانشگاه علوم پزشکی زاهدان
۷۵- تشکل وحدت اسلامی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
۷۶- انجمن اسلامی دانشجویان پیرو خط امام (ره) دانشگاه یاسوج
۷۷- انجمن اسلامی دانشجویان پیرو خط امام (ره) علوم پزشکی یاسوج
۷۸- انجمن اسلامی دانشجویان کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه ساری
۷۹- انجمن ایران اسلامی دانشجویان دانشگاه مازندران
۸۰- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه هرمزگان
۸۱- انجمن اسلامی دانشجویان پیرو خط امام (ره) دانشگاه زنجان
۸۲- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی لرستان
۸۳- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه لرستان
۸۴- جمعیت اسلامی دانشجویان دانشگاه شهرکرد
۸۵- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه کردستان

پالتوی گلدار ایرانی محبوب هیلاری کلینتون


12522972_1049343648461399_497712231953630785_nپالتوی گلدار هیلاری کلینتون، همسر رئیس جمهور سابق آمریکا، وزیر امور خارجه در دوره اول رئیس جمهوری اوباما و نامزد فعلی انتخابات ۲۰۱۶ ایالات متحده، خبرساز شده است!
هیلاری که این پالتو با نقش و نگار‌های ایرانی را در چند مراسم و به مناسبت های مختلف از جمله دیروز در کنار دختر باردارش در نیویورک پوشیده است میگوید این پالتو رو بیشتر از هر کت دیگه‌ای دوست دارم تنم کنم اما منتقدان میگویند این نوع لباس گلدار پوشیدن شایسته‌ و مناسب یک زن سیاستمدار بلندپایه که قرارست در صورت برنده شدن در انتخابات سال آینده، رئیس جمهور ابرقدرت آمریکا شود نیست! هیلاری کلینتون، این پالتوی زیبای دست دوز و نفیس با نقش و نگارهای ایرانی رو چند سال پیش در جریان سفرش به افغانستان از یک تاجر ایرانی در شهر کابل خرید.
+ انجمن علوم سیاسی دانشگاه خوارزمی

کاریکاتور نقاش فقیر از جواد علیزاده


10430372_923884717697774_221594655262384721_nیکی از کارتونهایی که همیشه منو خیلی تحت تأثیر قرار میده و هر بار نگاهش می کنم برام تازه است این اثر از استاد علیزاده ست. اثری که وفادارانه انعکاس دهنده ابعاد مختلفی از محیط ما و برخاسته از متن زندگی و تجربه اجتماعی ماست.
مضمونی تلخ و زهرآگین که با اجرایی بسیار هوشمندانه و در عین حال ساده، گزنده تر شده. هیچ حرکتی از هیچ جنبنده ای توی تصویر دیده نمیشه و هیچ چیز اضافه ای هم در اون وجود نداره؛ سکوت معناداری که توی چهره شخصیت نقاش هست و فریادی که از طرف او سر داده نمیشه و به گوش هم نمیرسه بسیار هولناکه و مثل یه سیلی هشدار دهنده ست!
این اثر برای من نمونه کمال یافته از یک طنز واقعیه و هر بار دیدن چیزی از تازگیش کم نمی کنه.

تیتر جلد همشهری جوان: معمای شاه به فنا رفت

نشریه ارگان شهرداری سریال معمای شاه را مقوای شاه نامگذاری کرد و روی جلدش نوشت معمای شاه به فنا رفت.
CZPq4qJWEAA-o1C.jpg large

تصویری از شبکه های اجتماعی یک دهه قبل

تصویری از شبکه های اجتماعی یک دهه قبل

شبکه های اجتماعی یک دهه قبل را در یک تصویر ببینیم.photo_2016-01-21_15-42-29