September 27, 2016

دوباره زامبی ها وارد کوچه و خیابان میشند . . بزودی

کاریکاتور روز!

عکسی که بعد از سه دهه انتشار یافت +۱۸

سلمان رشدی در نقل قول معروفی می گوید :


از همان آغاز، انسان برای توجیه اعمال توجیه ناپذیرش از خدا استفاده کرد ،شاید هیچ انسانی به اندازه ی محمد از خدا برای توجیه اعمالش مایه نگذاشته باشد ،کنیز و برده جنسی گرفت ، زنانی که مثل خدیجه همسر خودش قبلا آزاد بودند را به زیر سلطه اش کشید. خانه نشینشان کرد و در جامه پیچید و به پشت پرده ای راند ....!
و برای حرف زدن انگشت به دهانشان کرد .حق طلاق را ازشان گرفت و با ٩ ساله خوابید ،چند زنی فقط برای مرد را باب کرد و تا آخرعمرش زنبارگی کرد ، برای خودش حقوق خاصی قائل شد ، و عدالت خود ساخته ی خودش را هم زیر پا گذاشت ،خون غیر مسلمانان را حلال خواند و زنانشان را غنیمت شمرد ، حکم قتل مخالفانش را داد، به راه زنی و دزدی پرداخت،برای پیش برد اهدافش وعده های دروغین داد ،به جنگ وخون ریزی همت بست و تخم کینه و دشمنی بین پیروانش با دیگران را کاشت ،کافران به کیشش را کورو کر و الاغ و نفهم نامید ،و تهدید به مرگشان کرد و سزاور آتش جهنمش دید ، و این همه را هم به نام الله . بت دیروزی که تبدیل به خدای مکار حیله گر عصبانی نامرئی جدیدی شده بود کرد، و رکوردی جدید و دست نیافتنی در خمیدن حقیقت خود بینی و خود خواهی نسل بشر به جایی گذاشت 

ننگ بر این فقر فرهنگی و ننگ بر جمهوری اسلامی

کودکانی که در سن و سال این کودک هستند در کشورهای غربی به کودکستان و مدرسه فرستاده می شوند تا در آینده فرد مفیدی برای کشورشان و ملتشان باشد ، ولی در ایران ما کودکان را به زیر لاستیکهای ابو غراضه هایشان می کشانند تا با آن پولی به جیب بزنند و گاوتر از صاحب بچه ،مردمانی هستند که ایستاده اند و شگفت انگیزانه نگاه می کنند به درد کشیدن کودک(با احترام بسیار برای جناب گاو ) ،

تصویر زیر زنانی که به اسارت داعش در آمده اند و در خیابانی در موصل برای فروش گردانده می شوند را نشان می دهد... با مادران و دختران ایرانی هم 1400 سال پیش همین کار را کردند...

عبدالحسین زرین کوب در کتاب دو قرن سکوت می نویسد:
“فاتحان [اعراب مسلمان پیروز در جنگ با ایران]، گریختکان را پی گرفتند؛ کشتار بیشمار و تاراج گیری به اندازه ای بود که تنها سیصد هزار زن و دختر ایرانی به بند کشیده شدند.
شصت هزار تن زن و دختر ایرانی را به همراه نهصد بار شتری زر و سیم بابت خمس به دارالخلافه فرستاده شدند و در بازارهای برده فروشی اسلامی به فروش رسیدند؛ با زنان در بند به نوبت همخوابه شدند و فرزندان پدر ناشناخته ی بسیار بر جای نهادند.”
ای ایرانی، از عبادت متجاوزان به مادران و خواهران اجدادی خود دست بکش و اسلام را به زباله دان بینداز... ای ایرانی بیدار شو...
زمانی که سرنگونی جمهوری اسلامی و آزادی زنان را را در برهنه شدن و بی‌ هویت کردن آیین نیک زنان پارسیان میدانند دیگه چه انتظاری میتوان داشت؟!

اظهارات مصطفی پور محمدی یکی از بی رحم ترین و خونخوارترین عوامل اعدام های ننگین دسته جمعی سال 67 هست......

آرام هستم و در طول تمام این سال ها یک شب هم بی‌خوابی نکشیده‌ام. تمام تلاش و سعی بنده این بوده که طبق قانون و شرع اسلام عمل کنم و امروز از لحاظ وجدانی راضی هستم.
این 

خبر نهی رهبری از کاندید شدن محمود برای انتخابات آینده

، بیش از آنکه به زیان محمود باشد به زیان رهبر است. فقط فرض کنید که همه منابعی که این ادعا را مطرح کرده اند و این داستان را ساخته اند دروغ بگویند. با انتشار این داستان محمود نفع زیادی خواهد کرد. چگونه؟
آزادیخواهان خواهند پرسید که چرا رهبری دیکتاتور مابانه در انتخابات دخالت مستقیم می کند و به کاندیداها امر و نهی می کند؟ آنان به درستی تاکید خواهند کرد که این مردم هستند که در پای صندوق باید به محمود «نه» بگویند و نه رهبر!
لذا رهبری برای اینکه هزینه بیشتری ندهند احتمالا طی مدت باقی مانده تا انتخابات، ناچار خواهند بود تا این دیدار و این داستان را تکذیب کنند. تکذیب این داستان پیروزی آزادیخواهی در برابر استبداد است. در واقع کاندید شدن محمود می شود نماد آزادیخواهی!
از سوی دیگر بگذارید اعتراف کنم که به اخباری که از منابع اصولگرا می آید اصلا اعتماد ندارم. اصولگرایان در دوره محمود نشان دادند که به خاطر پول حاضرند خودفروشی هم بکنند. و محمود هم چیزی که کم ندارد پول است! این خبر هم فقط از منابع اصولگرای خاص نشات گرفته است.
به گمان من محمود را باید خودمان به زباله دان فکرمان بفرستیم. او با تک تک این داستان ها ارضای شخصیتی می شود. او را رها کنیم. دست کم در زمین بازی او برای انتخابات بازی نکنیم. یادمان باشد که او موجود بی پدر مادر و بی شرفی است که از روش های مختلفی برای ادامه اختلاسش استفاده خواهد کرد.