September 28, 2015

روایت هاشمی رفسنجانی از نامه به رهبر جمهوری اسلامی در سال ۸۸

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام درباره انتشار نامه‌اش به مقام معظم رهبری در فاصله دو روز پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ توضیحاتی ارائه کرد. او گفته درباره همان نامه با ایشان دیداری داشته است.
به گزارش ایسنا، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در مصاحبه با هفته‌نامه طلوع، درباره علت رد صلاحیت خود در انتخابات ۹۲ نیز گفته است: من می‌دانم چه شد. آنها قبل از اینکه تصمیم بگیرند که من نباشم، آقای مصلحی وزیر وقت اطلاعات با معاونانش به آنجا رفته بودند. آیین‌نامه آنها اجازه نمی‌دهد که در بحث‌های انتخاباتی کسی از خارج باشد. با حضور مصلحی مخالفت شده بود که نباید او باشد. خیلی اصرار شده بود که گفتند پس معاونان نباشند و خود مصلحی باشد. یکی از اعضای خبرگان به من خبر داد که مصلحی در جلسه آنها گفته که ما صبح و ظهر و شب به طور مرتب آرای آقای هاشمی را رصد می‌کنیم که ساعت به ساعت بالا می رود و الان به ۷۰ درصد رسیده است و در این چند روز تا انتخابات اگر همین‌طور بالا برود، ایشان از ۹۰ درصد بالاتر می‌رود و ما مصلحت نمی‌دانیم، چون اگر ایشان بیاید، همه رشته‌های دوره‌های ما را پنبه می‌کند.
متن این مصاحبه را در زیر می‌خوانید:* اگر اجازه بدهید به انتخابات سال ۸۸ برگردیم. آیا حضرتعالی مناظره مشهور سال ۸۸ آقای احمدی‌نژاد و مهندس موسوی را به صورت زنده مشاهده کردید؟
- «زنده» بالاخره دیدم. اینکه همه را به صورت دیدم یا نه، نمی‌دانم.
* سؤال ما این است که پس از ایراد اتهامات متعدد به شما، آن لحظه واکنش شما چه بود؟
- من دیدم که حرف بی‌سندی را می‌زند. ایشان رقیب‌های خودش را ندیده می‌گرفت و می‌گفت که رقیب من فلانی (هاشمی رفسنجانی) است و مسأله را به این طرف آورده بود که حرف ناحقی بود. من در آن انتخابات از کسی حمایت نکرده بودم که ایشان این‌گونه می‌گفت. بعد هم حرف‌هایی زد که من در مراسم امام(ره) که ایشان را دیدم، گفتم که شما خیلی حرف‌های خلاف گفتید. خودتان اصلاح کنید و اگر اصلاح نکنید، من باید جواب بدهم.
* کاغذی هم به او دادید؟
- همان بود که می‌خواستم تذکر بدهم که این‌ها را اشتباه کردید. خیلی دوستانه گفتم. اما ایشان اصلاح نکرد و من هم نامه‌ای به رهبری نوشتم و آن را منتشر کردم.
* همان نامه‌ای که پیش از انتخابات نوشتید؟
- بله، همان نامه‌ای که هرکس می‌خواست، آن را دید و بارها منتشر شده است. همان موقع من نمی‌خواستم بدون خواندن رهبری منتشر کنم، عصر که نامه تمام شد، برای ایشان فرستادم و آخرین فرصتی بود که پیش از انتخابات می‌توانستم، چون ظاهراً عصر سه‌شنبه بود، درست یادم نیست، جمعه هم انتخابات بود. می‌خواستم قبل از انتخابات منتشر شود. برای رهبری فرستادم که اگر نظری دارند، بدهند. عصر هم با ایشان ملاقات داشتم. وقتی به ملاقات رفتم، به ایشان گفتم که شما جواب مرا ندادید. ایشان گفتند «الان که آمدی، داشتم از روی کامپیوتر می‌خواندم». گفتم روی آن نظری دارید؟ گفتند «روی محتوا هیچ نظری ندارم، ولی روی زمان آن نظر دارم و اگر از من می‌پرسیدی، می‌گفتم که بعد از انتخابات باشد». گفتم من که پرسیدم و شما جواب ندادید و وقت هم تمام شد و رسانه‌ها فردا نمی‌توانند بنویسند و باید همین امشب بدهم که جوابم را چاپ کنند.
* اگر بعد از انتخابات منتشر می‌کردید، چه می‌شد؟
- گفتم اگر احمدی‌نژاد پیروز شود، خوب نیست که با انتشار این جواب دوباره دعوایی را شروع کنم، چون تمام شده بود و اگر هم شکست بخورد که این دیگر شبیه چوب زدن به مرده است و هنر این است که همین حالا که ایشان با هدف انتخاباتی گفته، من هم با همان هدف جوابش را بدهم. ایشان گفتند «حق شما بود و من باید دفاع می‌کردم که برای بعد از انتخابات گذاشتم». البته این کار را هم کردند و به نماز جمعه رفتند و به آن صورت مفصل گفتند.
* فکر می‌کنید چرا تلویزیون و صداوسیما حاضر نشد جوابیه شما را پخش کند؟
- صداوسیما پیش از انتخابات و حتی یک سال قبل از انتخابات ۸۴ دربست در اختیار آن جریان بود. به هر حال تمام دستاوردهای انقلاب را با آوردن بعضی از آدم‌هایی که بعدها مشخص شد به کدام جریان وابسته هستند، زیر سؤال می‌بردند که در همان ایام و حتی قبل از انتخابات ۸۴ من گفته بودم که صداوسیما به خاطر دستمالی قیصریه را به آتش نکشد. احمدی‌نژاد از گروه ایثارگران بیرون آمد و عضو آنجا بود. رئیس صداوسیما هم عضو آنجا بود. اینها با هم پیمان داشتند و در صداوسیما هم هرچه می‌خواستند، انجام می‌دادند.
* آیا قبل از ۸۴، آقای احمدی‌نژاد را به عنوان فردی که روزگاری استاندار شما بوده، می‌دیدید؟
- همیشه ایشان را می‌دیدیم. شهردار تهران بود که برای بازدید از تونل رسالت از من دعوت کرده بود و من به اتفاق ایشان از آن پروژه بازدید کردم و همچنین برای مراسم افتتاح پارک پلیس در شرق تهران از من دعوت کرده بود که با هم رفتیم و آن پارک را افتتاح کردیم و موارد اینگونه زیاد بود.
* شایعه شد که قبل از ۸۴ از شما برای حضور در انتخابات کسب تکلیف کردند.
- پیش من نیامد، اما به محسن گفته بود. وقتی که من اسم نوشتم، به محسن گفته بود که اگر ایشان مایل باشند که من نباشم، من کنار می‌روم. این را محسن به من گفت و می‌توانید از محسن بپرسید.
* واکنش شما چه بود؟
- نه، در انتخابات شرکت کند.
* اگر اجازه بدهید وارد انتخابات ۹۲ شویم. شما چقدر احتمال می‌دادید که رد صلاحیت شوید؟ همیشه انسان احتمال می‌دهد. عده‌ای حضرتعالی را پیروز اصلی انتخابات می‌دانستند، چون مشایی را حذف کرده و شخص مورد نظر شما رأی آورد. این را قبول دارید؟
- مردم به دکتر روحانی رأی دادند. این یک واقعیت سیاسی است. البته در خصوص ردصلاحیت، بله، من می‌دانم چه شد. آنها قبل از اینکه تصمیم بگیرند که من نباشم، آقای مصلحی وزیر وقت اطلاعات با معاونانش به آنجا رفته بودند. آیین‌نامه آنها اجازه نمی‌دهد که در بحث‌های انتخاباتی کسی از خارج باشد. با حضور مصلحی مخالفت شده بود که نباید او باشد. خیلی اصرار شده بود که گفتند پس معاونان نباشند و خود مصلحی باشد. یکی از اعضای خبرگان به من خبر داد که مصلحی در جلسه آنها گفته که ما صبح و ظهر و شب به طور مرتب آرای آقای هاشمی را رصد می‌کنیم که ساعت به ساعت بالا می‌رود و الان به ۷۰ درصد رسیده است و در این چند روز تا انتخابات اگر همین‌طور بالا برود، ایشان از ۹۰ درصد بالاتر می‌رود و ما مصلحت نمی‌دانیم. چون اگر ایشان بیاید، همه رشته‌های دوره‌های ما را پنبه می‌کند.
* چقدر قبول دارید که جنابعالی نسبت به سالیان پیشین یا دهه‌های قبل، تغییرات فکری داشته‌اید؟ الان برخی منتقدان شما مکرراً ادعا می‌کنند شما نسبت به گذشته تغییرات جدی کرده‌اید؟
- نه، خیلی قبل از انقلاب از زمانی که مبارزه شروع شد، تفکراتم از لحاظ سیاسی شکل گرفته است. نه تصادفی و نه تقلیدی، بلکه مطالعه کردم و قرآن را خواندم و اسناد را نگاه کردم و تاریخ را خواندم و همان شکل محفوظ است. همان سخنرانی‌هایی که پیش از انقلاب می‌کردم، بعد از انقلاب هم می‌گفتم. قبل از انقلاب در یک ماه رمضان در مسجدی در بازار درباره عدالت اجتماعی صحبت کردم که درباره همان موضوع به تناسب با مسائل روز چندین خطبه در نماز جمعه خواندم. مطالبش یادداشت شده بود و داشتم که از بیشتر مطالب پیش از انقلاب فرق نمی‌کرد.
* در مورد چند سال اخیر چطور؟ مثلاً می‌گویند شما پس از انتخابات ۸۴ دچار تغییرات جدی شدید و این روند همچنان ادامه دارد.
- تفکراتم همین است. در مجلس که بودم، همه می‌دانند که دو طرف را حفظ می‌کردم و بلکه سه طرف را. هم نهضت‌آزادی‌ها بودند که آنها را حفظ می‌کردم و هم محافظه‌کارها و چپگراها بودند که با همه کار می‌کردم و مشکلی نداشتم و فراجناحی عمل می‌کردم. در ریاست جمهوری هم همین کار را کردم. کابینه من معتدل‌ترین کابینه‌هاست که حداقل نصف - نصف از دو جناح بود و بعضی‌ها هم مستقل بودند. بعد از دوره ریاست جمهوری، در انتخابات دوم خرداد، بی‌طرف بی‌طرف کار کردم و فقط انتخابات را سالم برگزار کردم. شبهه دخالت دیگران بود که من جلوی آن را گرفتم و سالم برگزار کردم. البته یک جناح خوشش نمی‌آمد، ولی من برای برگزاری سالم انتخابات کمک کردم. بعد بعضی از تندروها از جناح رادیکال که مسائل خاصی با من داشتند، شروع به تخریب کردند. ولی الان همان‌ها برگشتند و عوض شدند. محافظه‌کارها هم از این طرف مخالف هاشمی افتادند. اینها که الان اینگونه حرف می‌زنند می‌گفتند هاشمی مخالف رهبر است. اینها عوض شدند و من عوض نشدم. یعنی نظر آنها نسبت به ما عوض شده است. تفکرات من مال ۵۰ سال قبل است و هنوز محفوظ است، منتها متناسب با زمان اصلاح می‌شود.

از قادسیه تا منی، علیرضا نوری زاده

غرب زدگی و شرق زدگی و عرب زدگی بد است اما ازآ ن بدتر دشمنی با غرب و شرق و عرب است. هیچیک از ما ملیت خود را برنگزیده ایم و آمیزش اقوام در طول تاریخ، نه فارس خالص به جا گذاشته نه عرب خلص. همه ما آمیزه ای هستیم از اقوامی که طی قرنها از منطقه ما عبور کرده و یا در آن مانده اند. دشمنی به خاطر یک تجاوز تاریخی در 1400 سال پیش اگر ملاک باشد با یونانی و مغول و تیموری و ازبک و ... چه باید بکنیم 
آن روز که رفتند حريفان پي هر کار
زاهد سوي مسجد شد و من جانب خمار
من يار طلب کردم و او جلوه گه يار
حاجي به ره کعبه و من طالب ديدار
او خانه همي جويد و من صاحب خانه
" شیخ بهائی "
آنچه دکتر صادق زیبا کلام، با شجاعت و درایت همیشه اش درباره حادثه دردناک و خونین منی، عنوان کرده است بدون تردید یکی از بهترین نوشته های او در سالهای اخیر است. نوشته ای که به پیام خطرناک تبلیغاتی می پردازد که از نخستین ساعات پس از حادثه خوین، علیه سعودیها و در نهایت عربها،آغاز شده و با شدت هرچه تمامتر ادامه دارد. من در این نوشته نه قصد تبرئه اداره کنندگان شؤون حج را دارم ونه پایمال کردن خون شهدا را ، که جمع کثیری از آنها هموطنان بیگناه من بوده اند. بلکه قصد من آشکارکردن حقیقتی تلخ است که ادامه یافتن عمر نظام حاکم بر ایران ، هرروز برابعاد آن میافزاید .

پیش از حادثه منی، مشاهده حاشیه هائی از مسابقه فوتبال بین دوتیم ایرانی و سعودی در تهران مرا در اندیشه نوشتن این مقاله برده بود. در مسابقه، نوحه خوانی، از پهلوی شکسته فاطمه زهرا میگفت و جماعتی اشک میریختند و به خلیفه دوم ناسزا میگفتند، بعضی ترقه و نارنجک بر سر بازیکنان مهمان میریختند و عده ای نیز از موش و سوسمارخوری آنها یاد میکردند. نگاهی حتی سرسری بر نوشته های شماری از سایتهای وابسته به تشکیلات رهبری و سپاه و امنیت خانه مبارکه پس از حادثه مکه آشکار میکند که رژیم در تبلیغاتی هدایت شده ، برآن است تا با سیاسی کردن حادثه منی انتقام شکست خود را در یمن و بحرین ، با هدایت خشم عمومی به سوی عربستان و عربها، بگیرد. آنهم رژیمی که نه تنها برای شهروندان خود ارزشی قائل نیست بلکه ناکارآمدی و فسادش در حمایت از حقوق شهروندانش بارها و بارها ثابت شده است به گفته محمد هاشمی برادر رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام که نه وابسته به اپوزیسیون است و نه در خارج ایران زندگی میکند هشت میلی متر باران در تهران تعدادی کشته به همراه دارد و نمیشود از تهران بدون دانستن واقعیتها در باره حادثه منی قضاوت کرد ( نقل به مضمون ) .
رژیم گذشته ایران و سیاستمدارانی که دربینشان پان ایرانیستهای آرزومند برپائی ایران بزرگ تاریخی هم بودند، هرگز ضد عرب نبود. با عبدالناصر و بعث و قوم گرایان عرب دشمن بود و این دشمنی را پنهان نمیکرد اما هرگز، عربها را به عنوان یک قوم تحقیر نمیکرد بلکه برعکس میکوشید همسایگان حاشیه خلیج فارس و شمال افریقا را جذب و تحبیب کند. در کنار مصالح سیاسی و استراتژیک ایران که بالمآل سیاست نزدیکی با همسایگان عرب را ضروری کرده بود وجود ملیونها هموطن عرب ایرانی ( ونه عرب زبان چنانکه بعضی این روزها مدعی میشوند ) به عنوان شهروندان کشور ما ، عامل دیگری بود که دولتهای پیش از برپائی جمهوری ولایت فقیه را ، به تفاهم و گاه تحبیب عربها و نه تحقیر و دشمن تراشی ، وامیداشت .
رهبر رژیم إیران به هیچ روی بیشتر از رضاشاه عاشق ایران و فرهنگ و تمدن ایرانی و زبان ملی ما فارسی، نیست. رضاشاه عربی نمیدانست، از بیگانه متنفربود، به تاریخ ایران پیش از ظهور اسلام سخت دلبسته بود با اینهمه حتی یک عبارت در ضدیت با عربها و دیگر اقوام ایرانی از او به جا نمانده است. أقای خامنه ای عربی میداند .پیش از انقلاب دشمنان شاه و ایران چون قذافی را ستایش میکرد (در این زمینه و دلبستگی به عبدالناصر – که خود من نیز دلبسته اش بودم چون اورا مصدق دیگری میدانستم – از زبان خود ایشان و در جمع خاص و عام بسیار شنیده ام ) وقتی خطبه میخواند حتما بخشی را به زبان عربی ادا میکند . سالانه صدها ملیون دلار از کیسه ملت ایران خرج عربهای لبنان و فلسطین و عراق و سوریه و بحرین میکند . جوانان ایران را برای دفاع از یک رژیم بعثی که ادبیاتش ضد ایرانی است و خلیج همیشه فارس را عربی و سه جزیره تا ابد ایرانی را عربی و اماراتی میداند ، به مسلخ حلب و زبدانی و دمشق میفرستد اما همزمان ، ضدیت و دشمنی با عرب سنی را سرلوحه تبلیغات خود قرار داده است. تکلیف علمای جیره خوار ولی فقیه در قم هم معلوم است که هنوز شیپور رهبری به صدا در نیامده، برای رقص صف کشیده اند.
بگذارید برای چندمین بار حقایقی را که اغلب وقتی رگهای گردنمان سیخ شده از یاد میبریم باز گویم.
الف : کشور ما در اروپا واقع نشده و همسایگان ما اتریش و مجارستان و آلمان و ایتالیا نیستند. ما در قلب خاور میانه قرار گرفته ایم. با پانزده کشور مرز زمینی و دریائی داریم که نیمی از آنها عربند. نه ما میتوانیم خانه پدری را جا به جا کنیم و نه آنها میتوانند جای خود را تغییر دهند.
ب : در ایران ما هموطنان عرب داریم که حضورشان در خوزستان محسوس و در جزایر خلیج فارس و نقاط دیگری از وطن معلوم است. این عربها هم یادگارهای شیرین در نقشهای تخت جمشید دارند و هم شانه های سوراخ شده در عصر شاپور ذوالاکتاف . این هموطنان عرب که بعضا از قبایلی هستند که تا جزیرة العرب و یمن در جنوب و عراق و اردن و سوریه در غرب ، امتداد دارند ، همواره هموطنانی وفادار به ایران و سازگار و زحمتکش بوده اند و در ساختن ایران ، همراه با دیگر ایرانیان مشارکتی فعال داشته اند . در طول جنگ ایران و عراق وطن پرستی و عشق خود به آب و خاک اجدادی شان را با صدها شهید و ویرانی شهرها و روستاهایشان به خوبی ثابت کرده اند . آنها با رد رشوه های مادی و معنوی و سیاسی و سرزمینی صدام حسین که امید بسیار به همیاری آنها داشت همراه با دیگر هموطنانشان رویای قادسیه دوم تکریتی خونریز را به کابوس قادسیه تبدیل کردند .
ج : نزاع رژیم ایران با سعودیها بر سر منافع ملی و جلوگیری از تجاوز نیست بلکه دعوا سرلحاف ملای زعامت اسلام است و البته افسانه پهلوی شکسته و فدک. آیا اختلافی بر سرچند نخل بعد از رحلت پیامبر، ربطی به مردمانی که 1400 سال بعد زندگی میکنند و نه در فدک بوده اند و نه در جلولاء و نهاوند رویاروی هم قرار گرفته اند، دارد؟
راستی را این علمای اعلام و حافظان بیضه اسلام (أنهم از نوع محمدی انقلابی ولائی ناب) هنوز هم نمیخواهند پاسخ این سوال ساده را بدهند و به غائله هزار و چهار صد ساله خاتمه دهند که اگر ادعای شما در باب حمله خلیفه دوم به بیت حضرت علی و شکستن پهلوی دخت پیامبر و سقط جنین او حقیقت دارد، پس در زمان حمله ، زوج فاطمه یعنی حضرت علی ، شیر خدا و شمشیر غالب او، پهلوان پهلوانان کجا بود ؟ به گفته شما در پستوی خانه از ترس مرگ پنهان شده بود ! آیا علی کسی بود که به همسرش حمله کنند و او در پستو نشیند ؟ این علی چگونه با قتل همسرش بر اثر زخم پهلو ، دخترش را به قاتل همسرش ( البته به قول شما ) شوهر میدهد ؟! خودتان به این افسانه نمیخندید ؟ آنکس که دلاورترین پهلوان عرب را در نوجوانی به زمین زد مثل شما آقایان نبود که اگر زمانی پاسبانی در خانه شان را میزد از پشت بام میگریختید و عین خیالتان نبود بر سر همسر و فرزندانتان چه خواهد آمد .
عداوت ایدئولوژی حاکم به اهل سنت که به برکت دهها کانال تلویزیونی و صدها شبکه اجتماعی حالا عالمگیر شده ، این واقعیت را منظور ندارد که 14 ملیون یا بیشتر از اهالی ایران پیرو مذاهب اربعه اهل سنت هستند و این نوع تبلیغات سر جراحاتی را باز میکند که به عهد اسماعیل صفوی و قزلباش و قلندرانش بازمیگردد که سنی کشی را وظیفه الهی میدانستند .
د : در ماههای پیش از انقلاب ما بهترین روابط را با همسایگان و غیر همسایگان عرب خود داشتیم . با حل مشکلات با عراق و رشوه 600 ملیون دلاری به حافظ الاسد و آغاز کمک رسانی به فلسطینی ها ، تنها قذافی بود که در صف دشمنان جای داشت تازه او نیز برای تقرب واسطه میتراشید اما شاه او را به حساب نمی آورد و همین شد که عبدالسلام جلود را با 50 ملیون دلار به سراغ آقای خمینی فرستاد و امام موسی صدر را از سر راه انقلابیون اسلام ناب انقلابی محمدی برداشت . با اینهمه بسیاری از عربها حتی صدام حسین از انقلاب ایران استقبال کردند و در پیامهایشان به خمینی و مهندس بازرگان یادآورشدند که به گزینه مردم ایران احترام میگذارند و خواستار ادامه یافتن روابط دوستانه هستند . این خمینی بود که از همان آغاز بدمستی آغاز کرد و بعد به دنبال فتح قدس از راه کربلا و کویت و بحرین و حجاز و ... رفت .
ه : بیش از هزار و چهار صد سال پیش امپراتوری ساسانی، بعد از یک سلسله نبرد با تازه مسلمانان شکست خورد و بنیانش برکنده شد اما مقاومت مردم ما ادامه یافت ( این کتاب ارزنده و درخشان دکتر محمود کویر از ساسانیان تا سامانیان را بخوانید و پرکشیدنهای ققنوس وطن را در آن دو قرن درد، و پروازهای بلندترش را در قرن چهارم و پنجم هجری مشاهده کنید . نادر کتابی است که مبنای علمی دارد و مستند است نه برگرفته از خیال و غلو) . هویت ملی ما تا حد زیادی حفظ شد . زبان ملی مان را با تغییراتی نگاه داشتیم . موسیقی و شعر و رقص ومعماری و کاشیکاری و زیبا پسندیمان را که پشت قباله مادریمان بود دو دستی چسبیدیم حتی بعد از این انقلاب شومتر از شوم ، نوحه خانشان را به رقص شش و هشت کشاندیم و واعظشان را به شرح انواع عشقباری و فواید ساک ... واداشتیم . ولی فقیهشان را مثل شاه قاجار با زمزمه ساز ( عبادی ) خواب کردیم و رئیس جمهورشان را به جای شال سبز و سیاه بنفش پوش کردیم . از دلشان حجت الاسلام زم را بیرون آوردیم که فیلمسازی را تشویق کند ، عبدالله نوری را که سرباز دمکراسی شود ، محمدخاتمی را که مظهر تساهل و تسامح باشد و عطاءالله مهاجرانی را که از سود سپرده حج ، بداد اهل کتاب و فرهنگ برسد. اینها همه خلخالی وار سوار اسب قدرت شدند این ملت ما بود که استر قدیمی را رنگ کرد و زین و برگش نهاد و آقا را سوارش کرد که هرچه هم بتازاند استرش بیشتر از این نمیرود . روزیکه مرحوم صادق قطب زاده به تلویزیون آمد بچه های شورای مؤسس بنان و مرضیه و الهه پخش میکردند. دستور آمد خفه کنید این ملاعین را ! و خفه کردند . حالا اما یک ملیون پیر و جوان در مرگ خواننده جوان پاپ که زمزمه دیروزی ها را با کیبورد خوانده است به بدرقه اش میروند . خلخالی قصد ویران کردن تخت جمشید را داشت و کوروش را آنکاره میدانست . حالا در فیلمهای تبلیغاتی شان تصویر مزار کوروش را عرضه میکنند و به تخت جمشید پز میدهند و هزاران ایرانی در پای مزار کوروش و نه امامزاده بیژن و سید گارنیک ، نوروز را جشن میگیرند .
غرب زدگی و شرق زدگی و عرب زدگی بد است اما ازآ ن بدتر دشمنی با غرب و شرق و عرب است. هیچیک از ما ملیت خود را برنگزیده ایم و آمیزش اقوام در طول تاریخ، نه فارس خالص به جا گذاشته نه عرب خلص. همه ما آمیزه ای هستیم از اقوامی که طی قرنها از منطقه ما عبور کرده و یا در آن مانده اند. دشمنی به خاطر یک تجاوز تاریخی در 1400 سال پیش اگر ملاک باشد با یونانی و مغول و تیموری و ازبک و ... چه باید بکنیم. اینکه من مثلا اسمم را از علیرضا به استاذسیس یا هوخشتره تغییر دهم و فاطی خانم هم بشود آرتمیس ، نه ذهنیت ما را تغییر میدهد و نه ملیت و باورهای ما را . زیبائی ایرانی بودن درپاسداری از همه ی آئین ها و سنت های پسندیده ای است که اقوام متنوع و متعدد ایرانی با أئین و زبان و ادبیات و هنر شکوفا ی خود طی قرنها درهم آمیخته اند . . پیش از انقلاب وقتی به اهواز یا خرمشهر میرفتیم با هموطن عرب خوزستانی مان همانقدر همدل بودیم که با کرد و بلوچ و ترک و آذری و ترکمن . گیلک و تالش و مازندرانی را همانقدر نزدیک به خود میدانستیم که کاشی و یزدی و اصفهانی و شیرازی و همدانی و تهرانی را . چه فرقی میکرد که رفیقمان بختیاری بود یا قشقائی، بویر احمدی بود یا کرمانی .
اگر رژیم به خاطرآرزوها و اهداف خود ( که اغلب با آرزوها و اهداف اکثر ما در تعارض است ) در کنار کعبه مرگ بر آمریکا و اسرائیل و آل سعود سرمیدهد و حاجی مسکین ایرانی را هدایت میکند در طواف کعبه به جای اللهم لبیک ، حسین حسین بگوید و سینه بزند ، ما چرا همصدایش میشویم ؟ . فاجعه منی ، مصیبت بزرگی است و بدون تردید باید اسباب ودلائل رخدادنش آشکار شود و اگر قصوری در کار بوده ، مقصران مجازات شوند اما سیاسی کردن کار ، تنها زمینه ساز کینه های بیشتر و باز شدن زخمهای تاریخی بیشتری است و این به مصلحت ما و منطقه نیست . به مصلحت فرزندان و نوادگان و نسلهای بعد از آنها نیست . زخم تاریخی را اروپائیها پس از قرنها جنگ و ویرانی به بهترین وجه معالجه کردند . به رابطه ژاپن و همسایگانش به ویژه چین نگاه کنید . تاکی ما میخواهیم انتقام قادسیه را از همسایگانی بگیریم که دیروز دوستمان داشتند و تقلیدمان میکردند امروز از عملکرد رژیم در خوف و نسبت به ما بدگمانند . فقط یک لحظه فکر کنید عده ای زائر سنی از عربستان و عراق و مصر به ایران بیایند و دور حرم امام رضا فریاد مرگ بر سوریه ، نابود باد حزب الله ، سرنگون باد ولایت فقیه سر دهند ، آیا ما به راحتی حضورشان را تحمل خواهیم کرد ؟ حتی اگر شیعه باشند پوستشان را میکنیم .
در اردوگاه اسیران عراقی در گرگان در زمان جنگ ، هنگام بازدید نمایندگان صلیب سرخ ، جمعی از اسرا زبان به شکایت از وضعشان گشودند . برادران غیور سپاه صدای أنها را در برابر چشمان وحشتزده نمایندگان صلیب سرخ ، با مسلسل خاموش کردند. دهها تن در این حادثه کشته و زخمی شدند .

و : رژیم جمهوری اسلامی هیچگاه در برابرمرگ صدها تن از هموطنانمان در سقوط هواپیماهای فکسنی مسافر بر روسی عزای عمومی اعلام نکرد . صدها تن در فرو ریختن سدی که سپاه برای تمرین مردان غورباغه ایش در ارتفاعات شمیران برپا کرده بود جان باختند ، عزای عمومی اعلام نشد . چنانکه در فاجعه سیل و زلزله و ... کشتار 60 و 67 و 88 و البته 18 تیر و افسریه و ... جای خود که عزای حقیقی ملت بود .حالا نه برای همدردی با خانواده قربانیان و همدلی با آنها ، بلکه برای انتقام گیری از آل سعود به خاطر شکست یمن ، سه روز عزا اعلام میشود .و از امام جمعه یالقوزآباد تا آیا ما باید در این بازی زشت همصدای رژیم شویم .مأمور شکنجه اوین و از خبرگان گرفته تا خود آقا ، همه و همه خواهان سلب حاکمیت سعودی از مکه و اداره حج میشوند و عاشورای دیگری بر پا میشود.
حداقل آل سعود به خاطر مسئولیتی که در اداره حج دارند به خانواده قربانیان و به مجروحان حوادث حج ، جان بها و غرامتی میپردازند . رژیم برای قربانیان حوادثی که بسیاری شان قابل پیشگیری بود چه غرامتی پرداخته است ؟ آیا هزاران قربانی اتومبیلهای خارج استاندارد وطنی مستحق غرامت نیستند ؟. در برنامه خندوانه رامبد جوان ، یکی از معلولان جنگی ، از بی توجهی ها و بی مهری ها نسبت به کسانی گفت که جان و جوانیشان را برای پاسداری از خانه پدری مایه کردند . جنگیدند نه برای خمینی و اسلام عزیزش و فتح قدس از راه کربلا و کویت و ریاض بلکه برای آنکه موئی از سر ایران خانم کم نشود و امروز کسی به فکر آنها نیست . خانواده نظامی سعودی که در جنگ یمن کشته یا مجروح میشود بین 300 هزار تا یک ملیون دلار از دولت جان بها و غرامت دریافت میکند . رژیم ولایت برای فرزندان شهید و معلول ایران زمین در جنگی که پس از فتح خرمشهر دیگر نه ملی بود و نه لازم ، چه کرده است.

(برنامه رامبد جوان را حتما ببینید.)
ز : میماند یک حرف خطاب به حافظان بیضه اسلام در قم و مکه و قاهره و رباط ، در خارطوم و جاکارتا ، در آنکارا و اسلام آباد ، کابل و دارالسلام و ... یعنی أعاظم مراجع شیعه و مشایخ و مفتی های سنت . آیا زمان آن نرسیده به جای فتوای چگونگی وضو و تیمم در مریخ و صیغه اینترنتی و مجامعت با همسر متوفی تا شش ساعت پس از مرگش، برای سنن و آداب و مناسک حج ، چاره ای بیندیشید ؟ چه بخواهیم چه نخواهیم حج باقی است و نظیر حوادث منی باز هم تکرار میشود مگر آنکه چاره ای اساسی بیندیشیم . در قرن بیست و یکم هستیم همه ادیان مبنای تسامح و تساهل در مناسک و شعائر دینی را نصب العین قرار داده اند . من فقیه نیستم اما گمان میبرید اگر رمی جمره در قالبی تازه قرار گیرد که امنیت و سلامت حجاج به خطر نیفتد ، خدا غضب میکند . اگر سنگتان به جای قلب ستون سنگی به اطرافش خورد حج تان باطل میشود ؟ ادیان باید در خدمت انسان باشد نه انسان در خدمت ادیان . فقط دکان داران دین هستند که ادیان را فراتر از انسان قرار میدهند . این اولویت بخشیدن با فلسفه وجود الهی در تعارض است . خداوند بخشنده مهربان و البته نه قاصم جبار ، اهل معنا و درون است نه قیل و قال و سنگ اندازی به شیطان . و مگر نمادهای مسلم خناس از نوع خلخالی و ریشهری و فلاحیان و طائب و محمود هاشمی شاهرودی و دیگر اهالی ولایت فقیه ، به شیطان ،و بعضا بارها سنگ نینداخته اند ؟ با اینهمه ، عملکردشان ، شیطان را روسفید کرده است .
* در نهایت تردیدی ندارم که این نوشته من بار دیگر سیل اتهامات را علیه صاحب این قلم سرازیر خواهد کرد که دیدی فلانی از سعودیها حمایت کرد و کوشید تبرئه شان کند ؟ من نه قصد تبرئه سعودیها را دارم نه کاستن از تقصیر مقصران را . حرف من این است که زیبنده ملت ما نیست با تحقیر از همسایگانمان یاد کنیم و در تاس لغزنده رژیمی فرو افتیم که کمترین ارزشی برای جان و آبرو و امنیت و سلامت ما و حاکمیت ملی و فرهنگ و تمدن و تاریخ ایران زمین قائل نیست.

قربون صدقه رفتن امام خمینی به همسرشان (تصویر)

بازگشت حسن روحانی از آمریکا؟ "زور برادر حسین بر حسن چربید"

سایت خودنویس - حسین شریعتمداری، روز گذشته به روحانی تاخت، که چرا بعد از واقعه منا به ایران بازنگشته است. روحانی امروز بعد از سخنرانی در سازمان ملل، فورا به تهران باز خواهد گشت و بخت دیدار احتمالی با اوباما نیز از بین خواهد رفت.
بعد از مرگ گروهی از حجاج ایرانی در مکه، حمله‌های زیادی از سوی مسوولان ایرانی متوجه عربستان سعودی شده است، اما انتقاد تند حسین شریعتمداری از حسن روحانی به خاطر بازنگشتنش به کشور، متفاوت از دیگر انتقادها دیده شد.
حسین شریعتمداری، نماینده ولی فقیه در موسسه کیهان، دیروز در گفتگو با خبرگزاری فارس، ادامه سفر رئیس جمهور بعد از فاجعه منا را اهانت به مردم دانست: «پس از وقوع ضایعه جانسوز منا و شهادت صدها تن از حجاج ایرانی، انتظار آن بود که رئیس جمهور بلافاصله سفر خود را متوقف کرده و به کشور بازمی گشت. ادامه سفر ایشان علاوه بر آن که در عرف دیپلماتیک اقدامی سئوال برانگیز و غیرقابل توجیه تلقی می شود، اهانت به مردم و بی اعتنایی به جانباختگان فاجعه منا و خانواده های آنان نیز هست.»
شریعتمداری با مثال آوردن از اتفاق‌های مشابه برای کشورهای دیگر که با بازگشت رئیس دولت همراه می‌شود افزود: «این یک اصل شناخته شده دیپلماتیک است و تعجب آور است بعد از فاجعه جانسوز شهادت و مجروح شدن صدها تن از حجاج ایرانی، آقای روحانی که از قضا بیش از همه روسای جمهور قبل بر رعایت مبانی دیپلماتیک و حفظ حرمت مردم ایران در جهان تاکید می ورزند، همچنان برنامه های عادی سفر خود را ادامه دادند.»
شریعتمداری از جواد ظریف نیز به خاطر ماندن در نیویورک نیز انتقاد کرد: «این بی اعتنایی زمانی دردناک تر می شود که حتی آقای ظریف وزیر امورخارجه نیز که همراه رئیس جمهور در سفر نیویورک به سر می برد، به ایران بازنگشت در حالی که به دلیل کشته و مجروح شدن صدها حاجی ایرانی در کشور سعودی به طور طبیعی ایجاب می کرد وزیر امور خارجه کشور برای پیگیری مسائل به کشور بازگردد نه این که وزیر بهداشت و ارشاد مامور پیگیری مسئله و سفر به عربستان شوند که متاسفانه دولت سعودی حتی ویزا هم به آنها نمی دهد.»
یک کارشناس سیاسی همکار اتحادیه اروپا به شرط ناشناس ماندن، به خودنویس گفت: «به نظر می‌رسد نگرانی از دیدار احتمالی روسای جمهوری ایران و آمریکا، باعث مشوش شدن برخی از اطرافیان آیت‌الله خامنه‌ای شده و مساله بازگشت روحانی از نیویورک با هدف کاستن ازبخت دست‌یابی به "مومنتوم" سیاسی رئیس جمهوری ایران طرح شده است.»
به اعتقاد این کارشناس، این مساله نشان می‌دهد که هنوز زور کسانی چون حسین شریعتمداری بر حسن روحانی می‌چربد. حسین شریعتمداری یکی از مخالفان دولت فعلی و توافق هسته‌ای است و روزنامه کیهان دائما به عدم بررسی «برجام» در مجلس اعتراض می‌کند.

جدال لفظی تهران و ریاض درباره سرنوشت سفیر سابق ایران در لبنان

در حالی که شبکه خبری العربیه به نقل از منابع عربستان سعودی اعلام کرده که غضنفر رکن آبادی، سفیر سابق ایران در لبنان، وارد این کشور نشده، سخنگوی وزارت خارجه ایران می‌گوید که وی با گذرنامه عادی عازم سفر حج شده است. 
مقامات سازمان حج و زیارت و وزارت خارجه ایران اعلام کرده‌اند که غضنفر رکن‌آبادی، سفیر سابق ایران در لبنان، روز دوم مهر در جریان حادثه «رمی جمرات» در منا مفقود شده است. 
با این حال شبکه العربیه به نقل از منابع عربستانی اعلام کرده که نام آقای رکن آبادی در مبادی ورودی عربستان سعودی «ثبت نشده است و در فهرست حجاج ایرانی نیست». 
به گفته این شبکه، سفیر سابق ایران در لبنان اگر هم وارد عربستان شده باشد، به روش «نامشخصی» وارد شده است. 
مرضیه افخم، سخنگوی وزارت خارجه ایران روز دوشنبه ششم مهر این گزارش و گزارش‌های مشابه را «شتابزده» خواند و گفت که آقای رکن آبادی با گذرنامه عادی خود عازم سفر حج شده و اطلاعات «دقیق» پاسپورت همه حجاج ایرانی از جمله وی در اختیار مراجع رسمی دولت عربستان سعودی است.بر اساس قانون گذرنامه، سفیران سابق ایران نیز می‌توانند از گذرنامه سیاسی استفاده کنند. 
به گفته خانم افخم، پاسپورت عادی آقای غضنفر رکن آبادی «مهمور به مهر روادید حج است» و «طبق اطلاعات واصله در اختیار» مقامات عربستان سعودی قرار گرفته است. 
به گزارش خبرگزاری دولتی ایرنا، خانم افخم تاکید کرد که «خبرسازی‌ها» در این باره «نادرست و ناشی از اغراض و اهداف دیگر» است. 
به گزارش خبرگزاری فارس، حمید محمدی معاون سازمان حج و زیارت ایران نیز در واکنش به گزارش شبکه العربیه گفت که «تمام اسناد و مدارک حضور غضنفر رکن‌آبادی در کشور عربستان و تشرف وی به حج موجود است». 
به گفته مقامات سازمان حج و زیارت ایران، پس از گذشت چند روز از حادثه «رمی جمرات» در منا همچنان ۲۹۸ زائر ایرانی مفقود هستند. 
مقامات جمهوری اسلامی، دولت عربستان سعودی را متهم می‌کنند که با سازمان حج زیارت ایران برای شناسایی کشته شدگان و پیگیری وضعیت مفقودان حادثه منا «همکاری نمی‌کند». 
در واکنش به اظهارات مقامات ایرانی علیه مدیریت عربستان سعودی در برگزاری مراسم حج، عادل الجبیر، وزیر خارجه عربستان روز شنبه در نیویورک، ایران را «به سوء استفاده سیاسی» از این حادثه متهم کرده و گفته بود که بهتر است ایرانی‌ها منتظر روشن شدن نتایج تحقیقات باشند.

اوباما: شعار مرگ بر آمریکا در ایران شغل ایجاد نمی‌کند


اوباما: تاریخ دو دهه اخیر نشان می‌دهد که دیکتاتوری‌ها ناپایدارند و حاکمان قدرتمند امروز جرقه انقلاب‌های فردا می‌شوند. او در مورد دیکتاتورها گفت شما می‌توانید مخالفان و رقیبان خود را زندانی کنید اما نمی‌توانید عقیده را حبس کنید، شما می‌توانید سعی کنید تا دسترسی به اطلاعات را کنترل کنید، اما نمی‌توانید دروغ را به حقیقت تبدیل کنید. / ایرانیان تاریخ پرافتخاری دارند اما شعار مرگ بر آمریکا اشتغال‌زایی نمی‌کند و این کشور را امن‌تر نمی‌کند. اوباما گفت اگر ایران مسیر دیگری را انتخاب کند این برای همه بهتر است.

مداحی اتمی دبیرکل حزب سراسری مداحان ج. اسلامی

بگو حامی ات کیست تا بگویم کیستی!
مداحی اتمی دبیرکل
حزب سراسری مداحان ج. اسلامی 
 
 
 
 

منصور ارضی که یک حاجی هم پیشوند اسمش کرده و شده "حاج منصور ارضی" از یارغارهای رسوای مصباح یزدی و سر تیم مداحان حامی احمدی نژاد است. شبکه مداحان برای خودش تبدیل شده به یک حزب سراسری درایران و منصور ارضی دبیرکل این حزب است. البته اختلاف میان دست راستی های تند رو و کند رو و اصول گرا و سنت گرا و ... بر سر انتخابات دو مجلس شورا و خبرگان آینده، به حزب مداحان هم سرایت کرده و فعلا آنها هم به دو فراکسیون تبدیل شده اند. حالا بخوانید خلاصه سخنرانی ایشان را در حسینیه لباس‌ فروش های تهران که سایت رجانیوز وابسته به مصباح یزدی آن را پوشش خبری داده است. این که لباس فروش های تهران چه رابطه ای با مصباح یزدی و مداحان دارد، نمیدانیم اما باید داشته باشد، چرا که اگر نداشتند مثلا حاج منصور ارضی می رفت در سندیکای کارگران و یا شورای صنفی معلمان سخنرانی می کرد و رجانیوز هم هیچ پوشش خبری به آن نمی داد! از قدیم گفته اند "کور کور را می جوید و آب گودال را" . نه آن که لباس فروشی عیب و ایرادی داشته باشد، خیر! ندارد. اما باید دید پایگاه دست راستی ها کجاست!
منصور ارضی در جریان مداحی اش خیلی زود زد به صحرای کربلای "برجام" و گفت:
«... شما الان از برجام که همان جام زهر است چه می‌دانید؟ من هشدار می‌دهم به نمایندگان مردم در مجلس، چون ما دیگر به کسی امید نداریم‌، که مواظب باشید قیامتی هم هست، فریب نخورید، حقیقت این است که این مسئله سازش با دشمن است، هر کسی از نمایندگان حسینی است باید فریاد بزند، گرچه ٢٠٦ نفر فریاد زدند، منتها بعضی مسئولان مجلس به آن بی‌توجهی کردند، اینها چگونه می‌خواهند جواب خدا را بدهند؟ اگر این نمایندگان اشتباه کنند همه را به جهنم می‌برند و کسی نمی‌تواند کاری بکند. نمایندگان جایی نروند که در بن‌بست گیر کنند و مجبور شوند قبول کنند. اگر قبول کنند خیلی مشکلات به وجود می‌آید.»
حاج منصور ارضی که نتوانست جمله ای را در موضع گیری های دو سال اخیر رهبر جمهوری  اسلامی در باره مخالفت با مذاکرات و بویژه تفاهم اخیر اتمی پیدا کند، با یک چشم بندی حیله گرانه رفت به چند سال پیش و ادامه داد:
«یاد کلام مقام معظم رهبری افتادم که چندین سال پیش فرمودند مگر ما بالاتر از زمان امیرالمؤمنین علیه‌السلام هستیم؟ امیرالمؤمنین علیه‌السلام خانه‌نشین شد. چه شد که ٥٠ سال بعد از رسول اکرم صلوات‌الله علیه، اباعبدالله علیه‌السلام را به آن وضعیت به شهادت رساندند و سر از بدنش جدا کردند؟ ملت آن موقع نفهمیدند و درست تشخیص ندادند، اگر خدایی ناکرده این نفهمی بر ما هم مستولی شود چه می‌شود؟ برای همین است که می‌گویم استغفار کنید».

پاسدار قاليباف: همه حوادث زیر سر آمریکاست


فرهنگ بسيج ما را به پيشرفت هاي مادي و معنوي مي رساند
شهردار تهران گفت: بسیج مظهر وحدت مقدس ملت و تبلور مشارکت در خدمت و پیشرفت کشور بر اساس باورهای انقلاب است.
به گزارش صدا و سیما، محمد باقر قالیباف در همایش بسیجیان افزود: اگر لباس بسیج را بر تن می کنیم وظیفه بزرگی بر دوش ماست و باید برای تکامل فرهنگ آن تلاش کنیم .
وی گفت: فرهنگ بسیج ما را به پیشرفت های مادی و معنوی می رساند.
قالیباف افزود: باید درباره حوادثی که امروز در منطقه خاورمیانه اتفاق می افتد حساس باشیم و از آن غافل نمانیم.
وی گفت: آنچه که در سوریه ، لبنان ، بحرین و عراق می بینیم نشان دهنده ظلم به مسلمانان و مبارزه اسلام ناب و اسلام آمریکایی است .

شهردار تهران افزود‌: بسیج باید مسائل روز را تحلیل کند و باید به این موضوع توجه داشته باشد که همه حوادث زیر سر آمریکاست . 

روایت دلواپسان از عینک های جاسوسی در پارچین


حمید رسایی در صفحه اینستاگرامش نوشت: خط قرمز نظام جمهوری اسلامی در سایه خوش بینی های دولت یازدهم یکی پس از دیگری در حال نقض شدن است.
جوان آنلاین: آخرین مورد آن حضور آمانو و کارشناسان آژانس در بخشی از مهمترین سایت نظامی ایران (پارچین) بود. مسئولان مربوطه با اعتماد به نفس اعلام کرده اند که حتی موبایلهای آنها را هم گرفته ایم اما وقتی در عکسهای منتشر شده از ملاقات های آمانو وهمکارانش با مقامات کشورمان دقت می کنید، در کمال تعجب میبینیم که همگی آنها عینکی هستند!

حالا به این چند خبر دقت کنید:
1 . کلمه "عینک جاسوسی" را در اینترنت جستجو کنید تا به انباشتی ازاطلاعات دراین باره دسترسی پیدا کنید. عینکهایی که قابلیت سه ساعت فیلمبرداری، ضبط و ارسال بی سیم تصاویر را دارند. تصاویر ضبط شده نیز بر روی کارت حافظه داخلی هشت گیگابایتی ذخیره میشوند. این عينکها بطور آنلاین به اينترنت وصل میشوند و امکان فيلمبرداري و عکسبرداري مداوم را دارند.

2 . اعتراف مونیز، وزیر انرژی آمریکا (9 مرداد 94) به نفوذ شیطان بزرگ بر بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی: از سال ۱۹۸۰، ما تمامی بازرسان آژانس را در آزمایشگاه ملی لوس‌آلاموس تربیت کرده‌ایم. ما برای آنها ده ها دوره آموزشی برگزار کرده و اطمینان حاصل می‌کنیم که آنها از پیشرفته‌ترین تجهیزات و ابرازهای الکترونیکی برخوردار هستند که اکثر آنها هم ساخت خود ما است.

3 . آمانو پس از بازگشت از ایران (30 شهریور 94): یکشنبه به همراه «وارجورانتا» معاون خودم از سایت پارچین بازدید کردیم. این برای نخستین بار است که آژانس ازاین سایت بازدید می‌کرد. وارد ساختمانی شدیم که پیش‌تر تنها می‌توانستیم از طریق تصاویر ماهواره‌ای ببینیم. درآنجا نشانه‌هایی از فعالیت‌های اخیر دیدیم. حال متخصصان ما براساس داده‌های جمع آوری شده به تجزیه و تحلیل می‌پردازند.

4 . کمالوندی، سخنگوی سازمان انرژی اتمی (31 شهریور 94): بازدید مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی از سایت پارچین را با هدف رفع ابهامات و با رعایت اصول و خطوط قرمز دانست.کمالوندی گفت: دراین بازدید، بازرسی از محل انجام نشد، زیرا معمولا بازرسان با امکانات و تجهیزاتی حضور مییابند که میتواند مشکل‌آفرین باشد و از آن می‌شود استفاده جاسوسی کرد. اما شخص ‌آقای ‌آمانو وهمکارانش بدون هیچ گونه امکانات ووسایل وحتی بدون داشتن تلفن همراه "صرفا با مشاهده عینی و بصری از نزدیک" حضور یافتند.

ظاهرا آقایان باید برای بار دیگر - اگر بار دومی برای عبور از این خط قرمز متصور باشد - عینکهای شاگردان مونیز را مانند موبایل هایشان بگیرند!

مافیای مسکن خیز برداشت


گرچه شماری از فعالان و دست‌اندرکاران قاطعانه هرگونه افزایش نجومی قیمت طی امسال و سال آینده در بازار مسکن را منتفی می‌دانند اما شواهد نشان می‌دهد مافیای مسکن برای افزایش قیمت‌ها خیز برداشته است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، چندی پیش عضو انجمن انبوه‌سازان استان تهران با تشریح وضعیت بازار مسکن به مردم توصیه کرد نسبت به ورود به این بازار و خرید مسکن تا پایان سال اقدام کنند چراکه دوره رکود این بخش رو به پایان است و نباید فرصت را از دست داد.
ایرج رهبر با اشاره به این‌که یک سال است که ثبات در بازار مسکن احساس می‌شود، گفته بود: «چنانچه مردم قصد خرید دارند، باید به‌سرعت دست به کار شوند وگرنه زمان را از دست می‌دهند چون افزایش تقاضا بعد از یک دوره رکود حتماً روی داده و در این صورت مردم برای خرید هجوم می‌آورند و مسکن مسلماً استعداد افزایش قیمت را دارد».
وی افزود: توصیه می‌کنم الآن که بازار مسکن به وضعیت ثبات رسیده، مردم از هرگونه انتظار پرهیز کنند و اگر تصمیم به خرید خانه دارند، تردید نکنند.
اما نگاهی به اظهارات سایر دست‌اندرکاران بازار مسکن از جمله رئیس اتحادیه مشاوران املاک حکایت دیگری را درباره بازار مسکن طی امسال و سال بعد بازگو می‌کند. حسام عقبایی اواسط شهریور ماه امسال به تسنیم گفته بود: «بازار مسکن در سال 94 وضعیتی رو به رشد دارد و پیش‌بینی ما این است که در ماه‌های باقی‌مانده سال مردم در خصوص سرمایه‌گذاری در مسکن یا انجام معاملات به‌دلیل بحث توافق انتظار می‌کشیدند تا ببینند بازار چه می‌شود، بخشی از این منتظران در حوزه اقتصاد مسکن قاعدتاً به بازار مسکن ورود پیدا می‌کنند. پیش‌بینی می‌کنم تا پایان سال شاهد افزایش حجم معاملات مسکن خواهیم بود. ظرفیت افزایش قیمت مسکن و رشد آن با توجه به نبود نقدینگی در دست مردم وجود ندارد و از سوی دیگر نداشتن قدرت خرید و نزدیک شدن قیمت مسکن به قیمت‌های واقعی، نبود تسهیلات خاص مسکن، حجم انباشته تولیدکنندگان مسکن، ایجاد انگیزه‌ برای تولید آپارتمان کوچک و کاهش روند تولید ساختمان همگی دست به دست هم می‌دهند تا قیمت‌ها ثابت بماند. جهش قیمت یا سونامی قیمتی یا رشد نامتعارف و غیرمنطقی را تا پایان سال جاری پیش‌بینی نمی‌کنم و بازاری تقریباً آرام و به‌دور از هرگونه طوفانی خواهیم داشت. در یکی دو سال پیش رو شاهد کنش و واکنش آن‌چنانی در بازار مسکن در قیمت‌ها نخواهیم بود».
گرچه بخشی از سخنان دست‌اندرکاران ساخت و ساز مسکن در رابطه با رکود و انتظار مردم برای کاهش قیمت‌ها با واقعیت‌های بخش مسکن همخوانی دارد، اما شواهد نشان می‌دهد اقدامات پیدا و پنهانی برای تحریک مردم جهت ورود به بازار مسکن با هدف نهایی افزایش قیمت‌ها در حال انجام است.
اواخر سال گذشته دلالان و سوداگران بازار مسکن اقدام به انتشار شایعاتی در خصوص افزایش قیمت مسکن کردند تا به این وسیله زمینه افزایش نرخ‌ها را فراهم کنند، اما آنها به این هدف خود در سالی که گذشت، نرسیدند. حال به نظر می‌رسد پس از سپری شدن حدود 7 ماه یک بار دیگر مافیای بازار مسکن دست به کار شده و در صدد است با انتشار شایعاتی سرنوشت شومی را برای این بخش رقم بزند.
بازار مسکن از خردادماه 92 وارد رکود شد و امروز پس از گذشت دو سال و اندی همچنان در پاییز 94 نیز وضعیت پایداری را از این حیث پشت سر می‌گذارد.

اما با این حال باید منتظر اظهارنظرهای متعددی در رابطه با افزایش قیمت‌ مسکن آن هم از سوی برخی فعالان این بخش بود، فعالانی که طی سال‌های متمادی برای ساخت و ساز خود در بخش مسکن سودهای تا 150درصدی داشته‌اند و با گسترده شدن دامنه رکود به هر اقدامی برای بر هم زدن جو آرام مسکن دست خواهند زد.

حمایت از تجمع معلمان؛ آزادیخواهان به پا خیزید

حمایت از تجمع معلمان؛ آزادیخواهان به پا خیزید

حمایت قاطع از تجمع ۱۳ مهر
حشمت اله طبرزدی : آزادیخواهان به پا خیزید
هم میهنان آگاه، آزادی خواه و مسئولیت پذیر. می دانیم به واسطه ی جهالت، جزم اندیشی و قدرت طلبی روحانیون حاکم و همدستانشان، مردم و کشور در بحران های گوناگون غوطه ور شده و از اقتصاد، اخلاق و امنیت اجتماعی ،اثری نمانده است. طبقات گوناگون اجتماعی با فقر و بیکاری دست به گریبان هستند، شکاف طبقاتی به مرز وحشتناکی رسیده، اما رانت خواری و دزدی های حکومتی و فساد و خشونت های اجتماعی، ناشی از ستم و زیاده خواهی باند قدرت حاکم به رهبری خامنه ای و دستیارانش در نهاد های نظامی، امنیتی، انتظامی و روحانیان سیاسی- حکومتی،بیداد می کند.
سرکوب و فشار و خفقان در کنار فقر و فساد و نا امیدی،موجب از هم گسیختگی ملی و اجتماعی شده و بذر یاس و بی اعتمادی را در همه جا پراکنده است. در چنین شرایط زجر آور، معلمین و کارگران برای رسیدن به حقوق خود قیام کرده و سایر طبقات آگاه، به ویژه دانشجویان و دانش آموختگان را به یاری می طلبند.
اگر امروز که این زحمتکشان و مزد بگیران به پا خاسته اند و تصمیم دارند در روز ۱۳ مهر که روز جهانی معلم است، دست به اعتراضات مدنی بزنند، از آنها پشتیبانی نکرده و مساله آنها را مساله ملی ندانیم، معلوم نیست فردا، کسی به فریاد سایر طبقات اجتماعی برسد. معلم ها زندانی شده اند، از حقوق کافی برخوردار نیستند و از تبعیض رنج می برند.
حکومت امید خود را به ترحم آمریکا در برداشتن تحریم ها بسته و البته اگر چیزی گدایی کند، در عراق و سوریه و یمن برای جنگ افروزی هزینه می کند و به مردم چیزی نخواهد رسید اما هزاران نیروی نا راضی در نهادهای گوناگون، دم فروبسته و علیه این ستم حکومتی سخن نمی گویند. روحانیون غیر حکومتی و مومنین به اسلام نیز به خوبی می دانند که بین اسلام و حکومت دینی هم صنفان خود، یکی امکان زنده بودن داشته و به همین دلیل، روند اسلام ستیزی با تداوم حکومت دینی تشدید خواهد شد ،اما حتا برای دین خود نیز تلاشی نمی کنند.
در این شرایط سخت و خفقان آور، از همگان دعوت می کنم تا همان گونه که تشکل های صنفی معلمین دعوت کرده و خوشبختانه گروه زیادی از احزاب و جبهه ها، برای پشتیبانی از خواست به حق آنها دست به همبستگی زده اند، به اتحاد عملی برای روز ۱۳ مهر ماه رو بیاورند و نشان بدهند، توان این را دارند تا با قدرت ملی، راه امید رهایی زحمتکشان و همه ی ایرانیان را خلق کنند. تردیدی نیست که ،این همبستگی ملی، نقطه اتکای مردم ایران برای حرکت به سوی پیشرفت و غلبه بر دیو یاس و بی اعتمادی و به ویژه، آزادی همیشگی خواهد بود.

حشمت اله طبرزدی
دبیرکل جبهه دموکراتیک ایران
۵ مهر ماه ۱۳۹۴ خورشیدی