October 28, 2015

عکس:قضاوت با شما

آخوندی وارد یک آسیاب گندم شد. دید چوب آسیاب به گردن یک قاطر بسته شده. قاطر می‌چرخید و آسیاب کار می‌کرد اما به گردن قاطر یک زنگوله آویزان بود. از صاحب آسیاب پرسید: «برای چه به گردن قاطرت زنگوله بسته‌ای!» آسیابان گفت: «برای اینکه اگر ایستاد بفهمم و متوجه شوم که آسیاب کار نمی‌کند». آن آخوند دوباره پرسید: «خب! اگر قاطر ایستاد و سرش را تکان داد، از کجا می‌فهمی؟»
آسیابان گفت: «بیا برو این پدرسوخته‌بازی‌ها رو به قاطر من یاد نده !!!

No comments:

Post a Comment