September 9, 2015

اولتیماتوم ژنرال استرالیایی به لشکر بی‌ساز و برگ پناهجویان

از قدیم گفته اند٬ صلاح مملکت خویش خسروان دانند. من و شمای ایرانی٬ نمی توانیم برای کشوری مثل استرالیا تصمیم بگیریم. آن ها هم برای خودشان قانون دارند٬ مجری قانون دارند٬ ارتش و ژنرال دارند٬ نیروی هوایی و دریایی دارند... حال می خواهند کشور خودشان را -که به اندازه ی یک قاره است-٬ از لوث وجود پناه جویان سیه چرده و سبزه و شرقی پاک نگه دارند. خب حق شان است. کشور خودشان است. پناه جو غلط می کند با قایق بادی راه می افتد از اندونزی به شکل قاچاق خودش را به استرالیا می رساند. در این جاست که لشکر مجهز استرالیا٬ و نیروی دریایی آن باید وارد عمل شود٬ و حتی شده٬ آن قایق را با سرنشینان اش به توپ و تفنگ ببندد٬ تا پای هیچ پناه جوی بی چشم و رو و پر رو و وقیحی که جرات کرده بدون پاسپورت و ویزا راه بیفتد به طرف استرالیا٬ به خاک آن کشور عزیز و ارجمند و تمیز و سفید نرسد.
اینجاست که باید به کسانی که وقیح هستند و حرف حساب سرشان نمی شود٬ با قاطعیت و به زبان سرخپوستی که بی سوادان شرقی هم بفهمند گفت که: NO WAY , NO VISA. این هشدار و اولتیماتوم را هم باید کسی بدهد که وقتی ما قیافه اش را می بینیم٬ از ترس بر خود بلرزیم و مطمئن باشیم که طرف شوخی-موخی نمی کند و جدی جدی می زند قایق را روی دریا ساقط می کند! به دَرَک که عده ای می میرند! به دَرَک که کودکان خردسال می میرند! ما که گفتیم NO WAY پس چرا بیخود پا شدید راه افتادید آمدید اینجا؟! حرف از این صحیح تر و منطقی تر؟! حرف از این زیبا تر و بشر دوستانه تر؟! تازه آن هم به صورت فیلمی که در یوتوب گذاشته شده است و یک دوبلور هیجان زده ی فارسی زبان هم آن را به فارسی بلیغ ترجمه کرده است! اول اش هم گفته و نوشته است که استرالیا وطن شما نخواهد شد!
حال ممکن است بفرمایید که شاید مردم این ویدئو را نبینند و همین طور خوش خوشان و پا کوبان روانه اندونزی شوند و از آن جا٬ میل به پارو زدن و شراع کشیدن به سمت استرالیا پیدا کنند. نخیر! استرالیایی های زیباروی سفید پوست چشم سبز خوش تیپ و مهمان نواز٬ وقتی سایت سفارت شان را در ایران باز می کنی٬ همان اولین صفحه٬ سه عدد ویدئوی تهدیدکننده و ارعاب انگیز گذاشته اند! یعنی درست درْ ورودی سایت٬ که یک زمان هایی٬ همان زمان های یادش به خیر٬ از زیبایی های کشور مربوط سخن گفته می شد٬ از فرهنگ و دانش و علم و ادب مردمان آن سرزمین٬ از زیبایی های طبیعت که توریست می تواند به آن جا ها برود و چند روزی را به خوشی در آن جا بگذراند٬ از امنیت و صلح٬ از مهربانی شهروندان کشور مربوط٬ از چگونگی پذیرش نخبگان و دانشجویان٬ از چگونگی پذیرش بیماران٬ حتی از چگونگی درخواست طرح مهاجرت و اقامت در آن سرزمین...
اما امروز به برکت وجود حکومت اسلامی در ایران٬ همه ی این بند و بساط ها از صفحه ی اول سایت سفارت استرالیا جمع شده٬ و تصویر ژنرال کمپبل گرامی با چشم های بُراق و قیافه ی جدی سربازی٬ به شما لشکریان پناه جوی بدبخت مفلوک و از ایران رانده و از دنیا مانده٬ اولتیماتوم می دهد که نزدیک خاک ما نشوید والّا اِلِه و بِلِه تان می کنیم. گویی دارد به یک ارتش متخاصم تا بن دندان مسلح٬ اولتیماتوم جنگ می دهد. مترجم جناب ژنرال هم٬ گویی مسابقه ی فوتبال گزارش می کند٬ چنان با هیجان این کار را انجام می دهد٬ و چنان مکث ها و تاکید ها را به شکلی بلیغ ادا می کند که بیننده و شنونده همان اول کار حساب کار دست اش می آید و خیلی باید غلط بکند که بخواهد با به خطر انداختن جان اش با قایق پارویی٬ اقیانوس پیمایی کند و خودش را به این خاک مثلا پاک برساند و از همین ژنرال ها و امثال این ها تقاضای پناهندگی بکند. این بخت هم با او همراه باشد٬ و ژنرال و قایق هایش همان وسط آب های آزاد ترتیبات او را ندهند٬ بدون هیچ رحم و شفقتی او را می گیرند و به گینه و جاهایی می فرستند که آدم جرات قدم زدن در کوچه های آن را هم نداشته باشد و اگر داشته باشد یا از مردم محلی کتک می خورد یا مورد تجاوز قرار می گیرد.
ما در این جا هیچ اعتراضی به جناب ژنرال و دولت فخیمه ی استرالیا نداریم! همان طور که گفتیم صلاح مملکت خودشان را خودشان می دانند. حتی قصد نداریم که رفتار دولت استرالیا را با مثلا رفتار دولت آلمان و خانم صدر اعظم مرکل مقایسه کنیم که همین چند روز پیش با وجود هزاران مشکل مالی و مکانی و کاری و امنیتی٬ قبول کرد که در آلمان٬ ۸۰۰۰۰۰ پناه جو بپذیرد. بله. نه مثل بعضی از کشورها ۸۰ نفر٬ نه ۸۰۰ نفر٬ نه ۸۰۰۰ نفر٬ بلکه هشتصد هزار نفر! زنان و مردان و پیران و جوانان و بچه های آلمانی هم سنگ تمام گذاشتند برای پناه جویان تازه وارد که خسته و آشفته به مونیخ و برلین رسیده بودند. چه ها کردند برای این ها که بیان اش نیاز به مطلب جداگانه دارد. و چه کشیده اند پناه جویان در سفر های یکی دو ماهه ی خود که من وقتی داستان دو نفر از آن ها را از خودشان شنیدم٬ دچار تاثری شدید شدم و هزاران بار در دلم از دولت آلمان سپاسگزاری کردم٬ که این پناه جویان رنج دیده را حتی اگر شده به طور موقت پذیرفته است و اگر هم بخواهد آن ها را روزی در آلمان نگه ندارد٬ حق انسان دوستی و محبت انسانی را در این مرحله ی دشوار به جا آورده و این عده را در وسط جنگل ها و کوه ها و راه ها سرگردان نگذاشته است.
حتی به دولت استرالیا پیشنهاد می کنیم٬ شما که تا این جای کار را گفته اید و کرده اید٬ به ناوهای جنگی و زیر دریایی ها و حتی نیروی هوایی تان دستور بدهید٬ برای زهر چشم گرفتن از پناه جویان بعدی و کشتن گربه دم حجله٬ هر چه پناه جو وسط دریا مشاهده کردید با توپ و خمپاره بزنید که این موثرتر از یک ویدئوی تهدید آمیز خشک و خالی است. توانستید فیلم این عملیات زیبا را هم بگیرید و در یوتوب برای عبرت کسانی که به سرشان می زند تا خود را به استرالیا...٬ ببخشید گینه برسانند٬ بگذارید.

No comments:

Post a Comment