December 8, 2015
وحیدفرخنده خوی فرد: دلیل قهر مردم ایران با اپوزیسیون خارج ازکشور چیست!؟
رضا پهلوی ،فرزند ارشد محمدرضا پهلوی در چندین سال گذشته فعالیت خود را در نقش اپوزسیون بیشتر کرده است. او که در سال های دور موضعی محکم در رابطه با پادشاهی بودن ایران می داشت، اکنون به این باور است که هرگز قصد پادشاه شدن در ایران را ندارد و تمام صحبتهای خود را درچهارچوب انتخابات آزاد و وقوع دموکراسی در کشور ایراد می کند.
ایشان که مدتی ست شورای ملی ایرانیان را تاسیس و به عنوان لیدر در این شبکه فعالیت دارد، مانند سابق حتی دیگر پیشوند شاهزاده را در عناوین اسمی خود استفاده نمی کند. بااین حال اکثریت سلطنت طلب ها همچنان اصرار به خطاب کردن او بنام شاهزاده دارند. ازسویی عملکرد خمینی و سران نظام بعداز انقلاب پنجاه وهفت ، کاری با وطن کرد که اکثر جوانان ایران زمین درحال حاظر از پدران خودبه علت برآورده نشدنِ دموکراسی وآزادی دربعدانقلاب ، ناراضی می باشند این دل چرکین بودن جوانان از نظام ولایت فقیه نه تنها افسوس سالهای قبل از انقلاب را درپی دارد،بلکه تمام ارزشهای اخلاقی و انسانی دربین جوانان جامعه ازبین رفته است. خمینی که به محض ورود کردن به ایران وعده مقام انسانیت را به ملت داد،در عملکرد خود چیزی جز کشتارواعدام،فقروفحشا، زندان ، تجاوز ، تبعید وآوارگی برای مردم ایران به ارمغان نیاورد.حکایتِ انقلاب و روی کار آمدن ولایت فقیه مانند قصه خاتمی و احمدی نژاد در چندین سال اخیر است. عملکرد محمدخاتمی وبرآورده نکردن خواسته های مردم، باعث شد محمود احمدی نژاد روی کار بیاید و پس از روییت عملکرد این موجود عجیب الخلقه ، اکثر مردم در کوچه وخیابان سخن به زبان می آوردند که خدا پدر خاتمی را بیامرزد. حکایت پهلوی و جمهوری اسلامی مصداق همین مثال می باشد. زیرا پهلوی ها هم توسط نیروی خارجی وارد شدند و بادست همان ها به اتمام رسیدند. درآن زمان هیچگاه استقلال ، آزادی وهمچنین دموکراسی جایگاهی در کشور نداشت، زیرا اگر وجود داشت مردم به نشانه اعتراض به پا نمیخواستند. باوجود اینکه سران آنها افرادی اغلب باسواد و کارآمد بودند و در آبادانی کشور نقش بسزایی را ایفا کردند اما وابستگی آنها به غربی ها را نمیتوان در تاریخ انکار کرد. برای نمونه می توان به فشار آمریکا و انگلیس در جدا شدن بحرین از ایران و کاپیتولاسیون و... اشاره کرد. بیش از سی سال است که باوجود مخالفتهای مردم واغلب جوانان بارژیم ولایت فقیه ، فعالیت های سیاسی ، مدنی و... اکثرا با شکست مواجه شده است. مهمترین اعتراضاتی که بدون نتیجه باقی ماند ، اعتراضات بعد انتخابات سال هشتاد وهشت بود. حال باید پرسید چگونه با وجود بیش از دو دهه مبارزه با این رژیم فاشیسم ،حاصلی جز اصلاح طلبان و اعتدال گران نداشته است!؟
بعد از افشاگری دکتر رزم آرا در رابطه با ارتباط هاشمی رفسنجانی و رضا پهلوی ، مدارک دیگری هم دراین خصوص افشاشدکه نزدیک به ادعاهای دکتر رزم آرا بود.
دکتر نیما فرمین در مطلبی به این مورد پرداخته است. او در بخش هایی به این رابطه بین دو خاندان اشاره می کند. دراین افشاگری آمده است: یک بار دیگر نام رضا پهلوی، به عنوان محورسرگردانی اپوزیسیون و عامل اصلی بروز اختلاف میان مخالفین حکومت اسلامی در رسانه های فارسی زبان مطرح شد. نقش کلیدی وی در اغلب شکست ها و ناکامی های اپوزیسیون در برابر حکومت اسلامی بر آگاهان روشن است، تا جایی که برخی از ایرانیان بر این باورند که پس از ملاقات مدعی سلطنت با سید حسین، نوه خمینی، که چند سال پیش در واشینگتن پایتخت آمریکا، رخداد ، توافقی محرمانه میان خاندان پهلوی و خاندان شیخ اکبرهاشمی رفسنجانی، به دلالی سید حسین خمینی صورت گرفته است.
گفته می شود؛ سید حسین خمینی، حامل پیشنهاد مهمی برای خاندان پهلوی بود، در این پیشنهاد؛ رفسنجانی متعهد شد که با نفوذی که درحکومت اسلامی دارد، امنیت جانی و مالی مدعی سلطنت و بستگان وی را تاًمین کند و در ازای این خدمت! مدعی سلطنت دست از ادعای تاج و تخت بر باد رفته بردارد و به سرگرم کردن مردم و چوب گذاشتن لای چرخ اپوزیسیون بپردازد.
چند سال پیش، یک خبرنگار فرانسوی، از ملاقات فرستاده ویژه فائزه هاشمی، دختر شیخ اکبر هاشمی رفسنجانی و خانم فرح دیبا در پاریس پرده برداشت. دراین گزارش آمده بود که چند ماه پس از این ملاقات، فائزه شخصاً به قاهره رفت و در حاشیه مراسم سالگرد در گذشت محمد رضا شاه با فرح دیدار کرد. گفته شد که فائزه، هدایای ارزنده ای برای فرح به ارمغان آورده بود. در پی همین دیدار، فرح دیبا، در گفتگویی از کوشش های فائزه هاشمی، در باره بهبودی وضعیت زنان در ایران، تجلیل کرد و فائزه نیز در سوم آوریل سال نودونه در روزنامه زن که به مدیریت خودش در ایران به چاپ می رسید، پیام نوروزی فرح دیبا را منتشر کرد.
نماینده ویژه خاندان رفسنجانی و فائزه ، در ملاقات با فرح دیبا، کاملیا انتخابی فرد خبرنگار سابق روزنامههای همشهری، آفتابگردان و « زن » به مدیریت فائژه بود، وی پس از خروج از ایران، برای رادیو فردا و پایگاه اطلاع آمریكایی « واشینگتنپریزم » كار میكرد. کاملیا انتخابی فرد، در ادامه خاطرات روزانه اش که به عنوان پاورقی در روزنامه کویتی القبس می نوشت، با ادعای انجام مصاحبه ای با فرح پهلوی به درخواست فائزه هاشمی، نوشت: :« باتوجه به اینکه موافقت خانواده رفسنجانی برای ملاقات با خانواده سلطنتی در خارج از ایران کار ناپسندیده و غیر عادی به نظر می رسید اما این امر با موافقت و حمایت کامل فائزه رفسنجانی انجام شد. مصاحبه ای که نوار کاست آن نزد یک از دوستان آمریکایی ام پنهان شد و هیچ وقت در روزنامه زن منتشر نشد.
همچنین ایرنا مصاحبه ای را منتشرکرد: رضا پهلوی فرزند شاه مخلوع ایران در مصاحبه ای با نشریه "اشپیگل" آلمان گفت:خوشحالم که هاشمی رفسنجانی و خاتمی در مسیر درست حرکت میکنند.
طبق این گزارش، رضا پهلوی ضمن اظهار این مطلب درباره نقش هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی در این جریانات وتاثیر انتقادات آنان گفت: مهم این نیست که آنها چه تاثیری دارند ، بلکه این مهم است که آنها تحت تاثیر نارضایتی مردم قرار گیرند. آنها می بینند که باید طرف ملت باشند و خوشحالم که آنان در مسیر درست حرکت می کنند.
وی ادامه داد: من امیدوارم که انها به شکل صریح تری انتقادات خود را نه تنها نسبت به تصمیمات رهبری ، بلکه به تمام نظام ابراز کنند.
رضا پهلوی افزود: به عنوان مخالف سیاسی رژیم روحانیون در ایران فعال بوده و با اصلاح طلبان و معترضین در تماس هستم.
البته شهلا ممتاز هم در فیس بوک شخصی خود دست به چنین افشاگری زد و این ملاقات ها و ارتباط بین دو خانواده را تایید کرد. ضعف اپوزسیون خارج از کشور، سالها مانع از تحرکات سیاسی، اجتماعی درداخل شده است.دربخشی از حضوربنده در اعتراضات جنبش سبز و در تجمع هایی که در تهران برگزار میکردیم، بارها جوانان عکس هایی از دکتر محمد مصدق را در دست داشتند.
در بخشی دیگر این اعتراضات جنبش سبز وطبق مشاهدات عینی خود، اکثریت جوانان به دنبال استقلال ، آزادی ایران و جمهوریتی که سالها از آن محروم بوده ایم . همه ما آگاهی داشتیم که میرحسین موسوی و کروبی از جنس نظام هستند اما چاره ای نداشتیم زیرا برای به پا خواستن بهانه ای لازم بود . امااز هجده تیر هفتادوهشت تا اعتراضات جنبش سبز، هربار رسانه های خارج با عواملی که سالهاست دستشان دربین جوانان روشده ، در تحرکهای داخل کشور مداخله میکنند و رهبران وابسته آنها هم سریعا وارد عمل می شوند. دراین باب ودرهمه حال پای رضا پهلوی ها و رجوی ها به این میدان باز می شود.
مردم ایران از ترس به قدرت رسیدن پهلوی چی ها به سرکردگی رضا پهلوی و مجاهدین خلق به سرکردگی مریم رجوی تروریست اسلامگرای سرخ و ، در براندازی حکومت اسلامی تردید می کنند. مردم ایران نه خواهان بازگشت پهلوی چی ها می باشند و نه مجاهدین بنیادگرای اسلامی.
مشکل ما اتحاد نیروهای سیاسی با سلطنت طلبان پهلوی چی و فرقه مجاهدین خلق نیست. مشکل ما این است که اتحاد با این دو نیرو، جلوی اتحاد ملت ایران را می گیرد، که مردم از این دو نیرو همانقدر منزجرند که از حکومت اسلامی هستند.
پهلوی چی ها و فرقه مجاهدین خلق دررسانه های خود با فحش و ناسزا حمله می کنند. زمانی که رهبرانشان، رضا پهلوی و مریم رجوی، در تلویزیون زیبا و متین حرف می زنند، همانگونه است که حزب اللهی ها به روشنفکران حمله می کنند و خامنه ای در تلویزیون اظهار بی اطلاعی کرده و زیبا و با لبخند مصاحبه می کند.
البته بسیاری از کسانی که به این دو نیرو پیوستند، برای مبارزه جهت پایان دادن به حکومت اسلامی و ایجاد دموکراسی در ایران بوده است و انحلال این دو گروه، افراد صادق را آزاد می کند تا که به جنبش براندازی بپیوندند. بجای آنکه وقت خود و دیگران را با افسانه سلطنت دوباره پهلوی تلف کنند و یا انرژی شان را در فعالیتهای مجاهدین بر ضد جنبش براندازی به هدر دهند.
و تا زمانی که این دو گروه به نام اپوزیسیون فعالیت می کنند ، جنبش آزادی خواهی مردم ایران هیچگاه به نتیجه نخواهد رسید. به طوری که این روزها شاهد هستیم که چطور ملت ایران از فقر اپوزسیون دست به دامن امثالی مانند حسن روحانی می شوند تا اندکی تغییر در زندگی خود بوجود آورند. عده ای دیگر هم بعداز این بازیهای مسخره ای که به اصطلاح اپوزیسیون راه انداختند،سیاست را رها کرده ومشغول به تماشای سریالهای شبکه های ماهواره ای شده اند. واین هدفی است که دشمنان ایران به دنبال آن می باشند.
ایشان که مدتی ست شورای ملی ایرانیان را تاسیس و به عنوان لیدر در این شبکه فعالیت دارد، مانند سابق حتی دیگر پیشوند شاهزاده را در عناوین اسمی خود استفاده نمی کند. بااین حال اکثریت سلطنت طلب ها همچنان اصرار به خطاب کردن او بنام شاهزاده دارند. ازسویی عملکرد خمینی و سران نظام بعداز انقلاب پنجاه وهفت ، کاری با وطن کرد که اکثر جوانان ایران زمین درحال حاظر از پدران خودبه علت برآورده نشدنِ دموکراسی وآزادی دربعدانقلاب ، ناراضی می باشند این دل چرکین بودن جوانان از نظام ولایت فقیه نه تنها افسوس سالهای قبل از انقلاب را درپی دارد،بلکه تمام ارزشهای اخلاقی و انسانی دربین جوانان جامعه ازبین رفته است. خمینی که به محض ورود کردن به ایران وعده مقام انسانیت را به ملت داد،در عملکرد خود چیزی جز کشتارواعدام،فقروفحشا، زندان ، تجاوز ، تبعید وآوارگی برای مردم ایران به ارمغان نیاورد.حکایتِ انقلاب و روی کار آمدن ولایت فقیه مانند قصه خاتمی و احمدی نژاد در چندین سال اخیر است. عملکرد محمدخاتمی وبرآورده نکردن خواسته های مردم، باعث شد محمود احمدی نژاد روی کار بیاید و پس از روییت عملکرد این موجود عجیب الخلقه ، اکثر مردم در کوچه وخیابان سخن به زبان می آوردند که خدا پدر خاتمی را بیامرزد. حکایت پهلوی و جمهوری اسلامی مصداق همین مثال می باشد. زیرا پهلوی ها هم توسط نیروی خارجی وارد شدند و بادست همان ها به اتمام رسیدند. درآن زمان هیچگاه استقلال ، آزادی وهمچنین دموکراسی جایگاهی در کشور نداشت، زیرا اگر وجود داشت مردم به نشانه اعتراض به پا نمیخواستند. باوجود اینکه سران آنها افرادی اغلب باسواد و کارآمد بودند و در آبادانی کشور نقش بسزایی را ایفا کردند اما وابستگی آنها به غربی ها را نمیتوان در تاریخ انکار کرد. برای نمونه می توان به فشار آمریکا و انگلیس در جدا شدن بحرین از ایران و کاپیتولاسیون و... اشاره کرد. بیش از سی سال است که باوجود مخالفتهای مردم واغلب جوانان بارژیم ولایت فقیه ، فعالیت های سیاسی ، مدنی و... اکثرا با شکست مواجه شده است. مهمترین اعتراضاتی که بدون نتیجه باقی ماند ، اعتراضات بعد انتخابات سال هشتاد وهشت بود. حال باید پرسید چگونه با وجود بیش از دو دهه مبارزه با این رژیم فاشیسم ،حاصلی جز اصلاح طلبان و اعتدال گران نداشته است!؟
بعد از افشاگری دکتر رزم آرا در رابطه با ارتباط هاشمی رفسنجانی و رضا پهلوی ، مدارک دیگری هم دراین خصوص افشاشدکه نزدیک به ادعاهای دکتر رزم آرا بود.
دکتر نیما فرمین در مطلبی به این مورد پرداخته است. او در بخش هایی به این رابطه بین دو خاندان اشاره می کند. دراین افشاگری آمده است: یک بار دیگر نام رضا پهلوی، به عنوان محورسرگردانی اپوزیسیون و عامل اصلی بروز اختلاف میان مخالفین حکومت اسلامی در رسانه های فارسی زبان مطرح شد. نقش کلیدی وی در اغلب شکست ها و ناکامی های اپوزیسیون در برابر حکومت اسلامی بر آگاهان روشن است، تا جایی که برخی از ایرانیان بر این باورند که پس از ملاقات مدعی سلطنت با سید حسین، نوه خمینی، که چند سال پیش در واشینگتن پایتخت آمریکا، رخداد ، توافقی محرمانه میان خاندان پهلوی و خاندان شیخ اکبرهاشمی رفسنجانی، به دلالی سید حسین خمینی صورت گرفته است.
گفته می شود؛ سید حسین خمینی، حامل پیشنهاد مهمی برای خاندان پهلوی بود، در این پیشنهاد؛ رفسنجانی متعهد شد که با نفوذی که درحکومت اسلامی دارد، امنیت جانی و مالی مدعی سلطنت و بستگان وی را تاًمین کند و در ازای این خدمت! مدعی سلطنت دست از ادعای تاج و تخت بر باد رفته بردارد و به سرگرم کردن مردم و چوب گذاشتن لای چرخ اپوزیسیون بپردازد.
چند سال پیش، یک خبرنگار فرانسوی، از ملاقات فرستاده ویژه فائزه هاشمی، دختر شیخ اکبر هاشمی رفسنجانی و خانم فرح دیبا در پاریس پرده برداشت. دراین گزارش آمده بود که چند ماه پس از این ملاقات، فائزه شخصاً به قاهره رفت و در حاشیه مراسم سالگرد در گذشت محمد رضا شاه با فرح دیدار کرد. گفته شد که فائزه، هدایای ارزنده ای برای فرح به ارمغان آورده بود. در پی همین دیدار، فرح دیبا، در گفتگویی از کوشش های فائزه هاشمی، در باره بهبودی وضعیت زنان در ایران، تجلیل کرد و فائزه نیز در سوم آوریل سال نودونه در روزنامه زن که به مدیریت خودش در ایران به چاپ می رسید، پیام نوروزی فرح دیبا را منتشر کرد.
نماینده ویژه خاندان رفسنجانی و فائزه ، در ملاقات با فرح دیبا، کاملیا انتخابی فرد خبرنگار سابق روزنامههای همشهری، آفتابگردان و « زن » به مدیریت فائژه بود، وی پس از خروج از ایران، برای رادیو فردا و پایگاه اطلاع آمریكایی « واشینگتنپریزم » كار میكرد. کاملیا انتخابی فرد، در ادامه خاطرات روزانه اش که به عنوان پاورقی در روزنامه کویتی القبس می نوشت، با ادعای انجام مصاحبه ای با فرح پهلوی به درخواست فائزه هاشمی، نوشت: :« باتوجه به اینکه موافقت خانواده رفسنجانی برای ملاقات با خانواده سلطنتی در خارج از ایران کار ناپسندیده و غیر عادی به نظر می رسید اما این امر با موافقت و حمایت کامل فائزه رفسنجانی انجام شد. مصاحبه ای که نوار کاست آن نزد یک از دوستان آمریکایی ام پنهان شد و هیچ وقت در روزنامه زن منتشر نشد.
همچنین ایرنا مصاحبه ای را منتشرکرد: رضا پهلوی فرزند شاه مخلوع ایران در مصاحبه ای با نشریه "اشپیگل" آلمان گفت:خوشحالم که هاشمی رفسنجانی و خاتمی در مسیر درست حرکت میکنند.
طبق این گزارش، رضا پهلوی ضمن اظهار این مطلب درباره نقش هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی در این جریانات وتاثیر انتقادات آنان گفت: مهم این نیست که آنها چه تاثیری دارند ، بلکه این مهم است که آنها تحت تاثیر نارضایتی مردم قرار گیرند. آنها می بینند که باید طرف ملت باشند و خوشحالم که آنان در مسیر درست حرکت می کنند.
وی ادامه داد: من امیدوارم که انها به شکل صریح تری انتقادات خود را نه تنها نسبت به تصمیمات رهبری ، بلکه به تمام نظام ابراز کنند.
رضا پهلوی افزود: به عنوان مخالف سیاسی رژیم روحانیون در ایران فعال بوده و با اصلاح طلبان و معترضین در تماس هستم.
البته شهلا ممتاز هم در فیس بوک شخصی خود دست به چنین افشاگری زد و این ملاقات ها و ارتباط بین دو خانواده را تایید کرد. ضعف اپوزسیون خارج از کشور، سالها مانع از تحرکات سیاسی، اجتماعی درداخل شده است.دربخشی از حضوربنده در اعتراضات جنبش سبز و در تجمع هایی که در تهران برگزار میکردیم، بارها جوانان عکس هایی از دکتر محمد مصدق را در دست داشتند.
در بخشی دیگر این اعتراضات جنبش سبز وطبق مشاهدات عینی خود، اکثریت جوانان به دنبال استقلال ، آزادی ایران و جمهوریتی که سالها از آن محروم بوده ایم . همه ما آگاهی داشتیم که میرحسین موسوی و کروبی از جنس نظام هستند اما چاره ای نداشتیم زیرا برای به پا خواستن بهانه ای لازم بود . امااز هجده تیر هفتادوهشت تا اعتراضات جنبش سبز، هربار رسانه های خارج با عواملی که سالهاست دستشان دربین جوانان روشده ، در تحرکهای داخل کشور مداخله میکنند و رهبران وابسته آنها هم سریعا وارد عمل می شوند. دراین باب ودرهمه حال پای رضا پهلوی ها و رجوی ها به این میدان باز می شود.
مردم ایران از ترس به قدرت رسیدن پهلوی چی ها به سرکردگی رضا پهلوی و مجاهدین خلق به سرکردگی مریم رجوی تروریست اسلامگرای سرخ و ، در براندازی حکومت اسلامی تردید می کنند. مردم ایران نه خواهان بازگشت پهلوی چی ها می باشند و نه مجاهدین بنیادگرای اسلامی.
مشکل ما اتحاد نیروهای سیاسی با سلطنت طلبان پهلوی چی و فرقه مجاهدین خلق نیست. مشکل ما این است که اتحاد با این دو نیرو، جلوی اتحاد ملت ایران را می گیرد، که مردم از این دو نیرو همانقدر منزجرند که از حکومت اسلامی هستند.
پهلوی چی ها و فرقه مجاهدین خلق دررسانه های خود با فحش و ناسزا حمله می کنند. زمانی که رهبرانشان، رضا پهلوی و مریم رجوی، در تلویزیون زیبا و متین حرف می زنند، همانگونه است که حزب اللهی ها به روشنفکران حمله می کنند و خامنه ای در تلویزیون اظهار بی اطلاعی کرده و زیبا و با لبخند مصاحبه می کند.
البته بسیاری از کسانی که به این دو نیرو پیوستند، برای مبارزه جهت پایان دادن به حکومت اسلامی و ایجاد دموکراسی در ایران بوده است و انحلال این دو گروه، افراد صادق را آزاد می کند تا که به جنبش براندازی بپیوندند. بجای آنکه وقت خود و دیگران را با افسانه سلطنت دوباره پهلوی تلف کنند و یا انرژی شان را در فعالیتهای مجاهدین بر ضد جنبش براندازی به هدر دهند.
و تا زمانی که این دو گروه به نام اپوزیسیون فعالیت می کنند ، جنبش آزادی خواهی مردم ایران هیچگاه به نتیجه نخواهد رسید. به طوری که این روزها شاهد هستیم که چطور ملت ایران از فقر اپوزسیون دست به دامن امثالی مانند حسن روحانی می شوند تا اندکی تغییر در زندگی خود بوجود آورند. عده ای دیگر هم بعداز این بازیهای مسخره ای که به اصطلاح اپوزیسیون راه انداختند،سیاست را رها کرده ومشغول به تماشای سریالهای شبکه های ماهواره ای شده اند. واین هدفی است که دشمنان ایران به دنبال آن می باشند.
اژهای: سه ایرانی بازگشته به کشور بازداشت شدند
اژهای: سه ایرانی بازگشته به کشور بازداشت شدند
سخنگوی قوه قضاییه ایران از بازداشت سه نفر از ایرانیانی که به تازگی به کشور بازگشتهاند خبرداد. علاوه براین به گفته اژهای درهفتههای اخیر چندین نفر دیگر بازداشت، ممنوعالخروج و یا برایشان پرونده قضایی تشکیل شده است.
غلامحسین محسنی اژهای، سخنگوی قوه قضایی ایران روز دوشنبه (۹ تیر / ۳۰ ژوئن) در نشست مطبوعاتی هفتگی خود با خبرنگاران در تهران گفت: «دو سه نفر در هفتههای اخیر ممنوعالخروج شدند و چند نفر دیگر که به خارج از کشور رفته بودند در حین بازگشت بازداشت شده و کیفرخواست این افراد صادر و در انتظار محاکمه هستند.»
اژهای همچنین گفت: «تعداد دیگری از متهمان فراری فتنه سال ۸۸ به صورت غیابی محاکمه شدند و پرونده این افراد به اجرای احکام میرود.» علاوه بر بازداشتها و محاکمههای سیاسی، سخنگوی قوه قضاییه از بازداشت ۳ نفر دیگر در ارتباط با پرونده بابک زنجانی و محاکمهی غیابی برخی افراد مرتبط با پرونده مهآفرید خسروی خبر داد.
سخنگوی قوه قضاییه از کسانی که دربازگشت از خارج به کشور بازداشت شدهاند نامی نبرد. اما رسانههای ایران در هفتههای اخیر از بازداشت حسین نورانینژاد، سراجالدین میردامادی و عبدالحسین هراتی خبر دادهاند.
حسین نورانینژاد، فعال سیاسی و از اعضای جبهه مشارکت ایران روز اول اردیبهشت ۱۳۹۳ (۲۱ آوریل)، چند روز پس از بازگشت از استرالیا بازداشت شد. او در استرالیا در مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه سیدنی تحصیل میکرد.
سراجالدین میردامادی، روزنامهنگار و فعال سیاسی نیز که پیشتر در فرانسه زندگی میکرد پس از انتخابات ۲۴ خرداد ۹۲ به ایران بازگشت و پس از چندین دور احضار و بازجویی، بازداشت و زندانی شد.
اژهای همچنین گفت: «تعداد دیگری از متهمان فراری فتنه سال ۸۸ به صورت غیابی محاکمه شدند و پرونده این افراد به اجرای احکام میرود.» علاوه بر بازداشتها و محاکمههای سیاسی، سخنگوی قوه قضاییه از بازداشت ۳ نفر دیگر در ارتباط با پرونده بابک زنجانی و محاکمهی غیابی برخی افراد مرتبط با پرونده مهآفرید خسروی خبر داد.
سخنگوی قوه قضاییه از کسانی که دربازگشت از خارج به کشور بازداشت شدهاند نامی نبرد. اما رسانههای ایران در هفتههای اخیر از بازداشت حسین نورانینژاد، سراجالدین میردامادی و عبدالحسین هراتی خبر دادهاند.
حسین نورانینژاد، فعال سیاسی و از اعضای جبهه مشارکت ایران روز اول اردیبهشت ۱۳۹۳ (۲۱ آوریل)، چند روز پس از بازگشت از استرالیا بازداشت شد. او در استرالیا در مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه سیدنی تحصیل میکرد.
سراجالدین میردامادی، روزنامهنگار و فعال سیاسی نیز که پیشتر در فرانسه زندگی میکرد پس از انتخابات ۲۴ خرداد ۹۲ به ایران بازگشت و پس از چندین دور احضار و بازجویی، بازداشت و زندانی شد.
عبدالحسین هراتی، فعال سیاسی منتقد حکومت پیش از بازگشت به ایران در استرالیا زندگی میکرد. پس از بازگشت به کشور به عنوان سرپرست اداره کل اسناد و مدارک دانشگاه آزاد اسلامی منصوب شد اما بلافاصله این سمت برکنار و چند روز بعد (۳۰ خرداد ۱۳۹۳) بازداشت شد.
منتقدان حکومت میگویند بازداشت این عده پیغام حاکمیت ایران به آندسته از ایرانیان علاقمند به بازگشت به کشور است که از تصمیم خود منصرف شوند و اقامت در خارج را بر بازگشت به کشورشان ترجیح دهند. حسن روحانی در ماههای نخست دولتاش ایرانیان خارج را به بازگشت به کشورشان دعوت کرده بود.
بازداشت و ممنوعالخروج شدگان
در هفتههای اخیر دو روزنامهنگار جوان بهنامهای صبا آذرپیک و ریحانهطباطبایی بازداشت شدهاند. آذرپیک خبرنگار روزنامه اعتماد و هفتهنامه تجارت فردا بود و روز چهارشنبه هفتم خرداد بازداشت شد. ریحانه طباطبایی نیز سرویس سیاسی برخی روزنامهنامهها مانند شرق، فرهیختگان و بهار فعالیت داشت.
هر دوی این روزنامهنگاران پیشتر برای مدتی بازداشت شدهبودند. محسنی اژهای از آنها به عنوان کسانی نام برد که "بعد از آزادی مجددا اقدامات مجرمانه داشته که تحت تعقیب قرار گرفته و پرونده آنها دوباره باز و در حال رسیدگی قرار گرفته است".
این بازداشتها تنها در تهران افتاده است. بازداشتهای صورت در شهرستانها از میان فعالان سیاسی یا وابستگاه به اقلیتهای قومی و مذهبی کمتر مورد توجه رسانهها قرار میگیرند.
محسنی اژهای همچنین در نشست مطبوعاتی خود همچنین گفت دو سه نفر در هفتههای اخیر ممنوعالخروج شدند. او نامی از این افراد نبرد. این میان این عده خبرگزاری ایسنا هفته گذشته تنها از ماشالله شمسالواعظین خبر داد که به گفته خودش ممنوعالخروج و برای بازپرسی به دادگاه احضار شده است.
شمسالواعظین درباره احضارش به ایسنا گفت: صبح امروز (شنبه ۲۱ خرداد ۹۳) دو احضاریه به منزل من ارسال شد؛ احضاریه اول از سوی دادسرای اوین است و در آن درخواست شده که تا سه روز آینده خود را برای ادای پارهای از توضیحات به این دادسرا معرفی کنم، در غیر اینصورت حکم جلب من صادر خواهد شد.
منتقدان حکومت میگویند بازداشت این عده پیغام حاکمیت ایران به آندسته از ایرانیان علاقمند به بازگشت به کشور است که از تصمیم خود منصرف شوند و اقامت در خارج را بر بازگشت به کشورشان ترجیح دهند. حسن روحانی در ماههای نخست دولتاش ایرانیان خارج را به بازگشت به کشورشان دعوت کرده بود.
بازداشت و ممنوعالخروج شدگان
در هفتههای اخیر دو روزنامهنگار جوان بهنامهای صبا آذرپیک و ریحانهطباطبایی بازداشت شدهاند. آذرپیک خبرنگار روزنامه اعتماد و هفتهنامه تجارت فردا بود و روز چهارشنبه هفتم خرداد بازداشت شد. ریحانه طباطبایی نیز سرویس سیاسی برخی روزنامهنامهها مانند شرق، فرهیختگان و بهار فعالیت داشت.
هر دوی این روزنامهنگاران پیشتر برای مدتی بازداشت شدهبودند. محسنی اژهای از آنها به عنوان کسانی نام برد که "بعد از آزادی مجددا اقدامات مجرمانه داشته که تحت تعقیب قرار گرفته و پرونده آنها دوباره باز و در حال رسیدگی قرار گرفته است".
این بازداشتها تنها در تهران افتاده است. بازداشتهای صورت در شهرستانها از میان فعالان سیاسی یا وابستگاه به اقلیتهای قومی و مذهبی کمتر مورد توجه رسانهها قرار میگیرند.
محسنی اژهای همچنین در نشست مطبوعاتی خود همچنین گفت دو سه نفر در هفتههای اخیر ممنوعالخروج شدند. او نامی از این افراد نبرد. این میان این عده خبرگزاری ایسنا هفته گذشته تنها از ماشالله شمسالواعظین خبر داد که به گفته خودش ممنوعالخروج و برای بازپرسی به دادگاه احضار شده است.
شمسالواعظین درباره احضارش به ایسنا گفت: صبح امروز (شنبه ۲۱ خرداد ۹۳) دو احضاریه به منزل من ارسال شد؛ احضاریه اول از سوی دادسرای اوین است و در آن درخواست شده که تا سه روز آینده خود را برای ادای پارهای از توضیحات به این دادسرا معرفی کنم، در غیر اینصورت حکم جلب من صادر خواهد شد.
وی درباره احضاریه دوم نیز اظهار کرد: در احضاریه دوم که مشخص نیست از سوی چه دستگاهی صادر شده؛ ممنوعالخروجی به من اعلام و گفته شده است که در صورت اعتراض به این حکم میتوانم تا ۲۰ روز آینده به دادگاه مراجعه کنم.
شمسالواعظین از بعد از حوادث تابستان ۱۳۸۸ ممنوعالخروج شده بود اما به گفته خودش در آذرماه سال گذشته (۱۳۹۲) از وزارت اطلاعات با او تماس گرفته و لغو شدن ممنوعیتش برای انجام سفرهای خارجی به او اعلام شده بود.
بازداشتهای مرتبط با پرونده بابک زنجانی
سخنگوی قوه قضاییه در گفتوگوی خود با رسانهها همچنین از بازداشت و نیز محاکمه چندین نفر در ارتباط با پروندههای فساد مالی خبر داد.
شمسالواعظین از بعد از حوادث تابستان ۱۳۸۸ ممنوعالخروج شده بود اما به گفته خودش در آذرماه سال گذشته (۱۳۹۲) از وزارت اطلاعات با او تماس گرفته و لغو شدن ممنوعیتش برای انجام سفرهای خارجی به او اعلام شده بود.
بازداشتهای مرتبط با پرونده بابک زنجانی
سخنگوی قوه قضاییه در گفتوگوی خود با رسانهها همچنین از بازداشت و نیز محاکمه چندین نفر در ارتباط با پروندههای فساد مالی خبر داد.
اژهای گفت: در مورد پرونده متهمی که مربوط به وزارت نفت است [بابک زنجانی] چهار نفر بازداشت هستند یعنی غیر از متهم اصلی، سه نفر دیگر بازداشت شدهاند.
اژهای از بازداشت مدیر عامل بانک مسکن خبر داد و افزود: «از تعدادی از مدیران بانکهای ملت، مسکن، مرکزی، وزارت نفت و تعدادی از مدیران قبلی و فعلی تحقیق شده است و اینها با قرار مناسب آزاد شدهاند.»
سخنگوی قوه قضاییه ادامه داد: متهم در این پرونده [بابک زنجانی] رسما و به طور مکتوب اعلام کرده است که حاضرم کل اموال من را ارزیابی کنید. اگر میخواهید آنها را همین الان بفروشید، اگر نه همه آنها را در اختیار دولت و وزارت نفت قرار بدهم یا به نام آنها سند صادر کنم.
به گفته سخنگوی قوه قضاییه، ۳۴ هیات کارشناسی برای ارزیابی املاک بابک زنجانی تعیین شده است.
بابک زنجانی میلیاردر جوان ایرانی دیماه سال ۱۳۹۲ به خاطر بدهی بیش از ۳ میلیارد دلاری به وزارت نفت و برخی اتهامهای مالی بازداشت شد. اما نام او بیشتر با فعالیتهای کلان پولشویی و نقل وانتقال غیرقانونی ارز و طلا به ایران و دور زدن تحریمهای بینالمللی مطرح شده است. یک سر دایره فعالیت زنجانی به ترکیه وصل بود که به جنجال بزرگ و استعفای دو وزیر و جند مقام دولتی در این کشور منجر شد.
اژهای از بازداشت مدیر عامل بانک مسکن خبر داد و افزود: «از تعدادی از مدیران بانکهای ملت، مسکن، مرکزی، وزارت نفت و تعدادی از مدیران قبلی و فعلی تحقیق شده است و اینها با قرار مناسب آزاد شدهاند.»
سخنگوی قوه قضاییه ادامه داد: متهم در این پرونده [بابک زنجانی] رسما و به طور مکتوب اعلام کرده است که حاضرم کل اموال من را ارزیابی کنید. اگر میخواهید آنها را همین الان بفروشید، اگر نه همه آنها را در اختیار دولت و وزارت نفت قرار بدهم یا به نام آنها سند صادر کنم.
به گفته سخنگوی قوه قضاییه، ۳۴ هیات کارشناسی برای ارزیابی املاک بابک زنجانی تعیین شده است.
بابک زنجانی میلیاردر جوان ایرانی دیماه سال ۱۳۹۲ به خاطر بدهی بیش از ۳ میلیارد دلاری به وزارت نفت و برخی اتهامهای مالی بازداشت شد. اما نام او بیشتر با فعالیتهای کلان پولشویی و نقل وانتقال غیرقانونی ارز و طلا به ایران و دور زدن تحریمهای بینالمللی مطرح شده است. یک سر دایره فعالیت زنجانی به ترکیه وصل بود که به جنجال بزرگ و استعفای دو وزیر و جند مقام دولتی در این کشور منجر شد.
افغان-ایرانیهای بیوطن | حسین اعتمادی
در حالی که برخی مجموعههایی تلویزیونی در ایران اعتراضهای وسیع اجتماعی را به بار میآورد، و گاهی سریالهایی از این دست به خاطر ظاهرا توهین به لر، کرد، ترک و یا فارس نیمهتمام میماند، افسوس که ایرانیهای کمی احساس میکنند سریالهای طنزی که دستمایه خنده هفتاد میلیون ایرانی است، شاید دو میلیون افغان-ایرانی را که سالهاست در این خاک زندگی میکنند، بیازارد. هنگام پخش این دست سریالها، در دوران آوارگیام در ایران، همیشه به نظرم بسیار مضحک و غیرانسانی میرسید که هفتاد میلیون نفر در یک سرزمین شبها دور هم جمع شوند تا به دومیلیون باقیمانده بخندند…! فراموش نمیکنم سریال طنزی را که نام یک افغان را نیسان (نوعی ماشین باربری) گذاشته بودند و یا در بهترین حالت ایام هفته را برای نامگذاریشان انتخاب میکردند. بهترین تصویری که از افغانها در این سریالها دیده میشود، یک افغانی خوب، ولی ساده و کمعقل است.
و حال آنکه اینگونه به یاد افغانها افتادن و از آنها یاد کردن تنها مختص سریالهای ایرانی نیست. افغانهای ساکن ایران همیشه ذخیره روز مبادا بودهاند:
در سالهای انقلاب اسلامی، که نیاز به فدایی بود، بودند افغانهایی که سر از زندانهای شاه در آوردند.
در سالهای جنگ ایران و عراق، بسیاری عازم جبهههای نبرد شدند و هرگز برنگشتند… و اکنون نیز شیعیان افغان در ازای تمدید اقامت خانوادهشان و معاشی ماهانه به جنگ داعش در سوریه میروند! حال آنکه داعشیان افغان (بخوانید طالبان) توسط دولت ایران آموزش میبینند و تنور جنگ با آمریکا را در افغانستان گرم نگاه میدارند!
در دوران بازسازی هرکجا ایرانیها کم آوردند، بودند افغانهایی تا کار را به پیش ببرند: از تونلهای تاریک متروی تهران گرفته تا برجهای سربه فلک کشیده و خیابانهای تا بینهایت.
هروقت آمار جرم و جنایت بالا رفت، افغانها بودند تا درصد زیادی از آن را به گفته آمار رسمی-دولتی به خود اختصاص دهند و آماج دشنام و سنگ مردم شوند، تا شاید بارِ شانه مسوولین کمتر شود.
هر وقت آمار بیکاری بالا رفت، حتی اگر قشر بیکار دانشگاهیان بودند، افغانها بودند تا ملامت از بین بردن فرصتهای شغلی را بردوش بکشند: مسوولین نفس راحتی بکشند و انگشت خود را به سوی این میهمانان ناخوانده دراز کنند. و مردم نیز از سر ترحم، برای مدتی باز چشم ببندند.
هروقت بیماری شایع شد، افغانها بودند تا به عنوان ناقلان ویروس از آن سوی مرزها قدم به پیش بگذارند، و خود را میان انتقادهای مطبوعات، مردم و مسوولین وزارت بهداشت قراردهند.
هرگاه طرح جمعآوری اوباش، اراذل و معتادین به راه افتاد و پلیس به اندازه کافی نتوانست از این قماش را جمع کند، افغانها بودند تا نه تنها کمبود را جبران کنند، بلکه برای روز مبادا هم ذخیره شوند.
ولی از تمام این حرفها که بگذریم، وقتی میگوییم افغانها بار روی دوش ایران بودهاند، از کدام افغانها صحبت میکنیم؟ افغانهایی که نسل دومشان در ایران زندگی میکنند. افغانهایی که بسیاریشان دیگر افغان نیستند. بیوطن هستند. افغانهایی که در ایران به دنیا آمدهاند. فارسی با لهجه ایرانی را بهتر از بسیاری از ایرانیها صحبت میکنند. فارسی به لهجه افغانی را بلد نیستند. و هرگز زادگاه پدرانشان را ندیدهاند. و اگر هم دیدهاند، نتوانستهاند با آن ارتباطی برقرار کنند. افغانهایی که در ایران افغان هستند و در افغانستان ایرانی.
افغانهایی که شاید بیصداترین قشر جامعه ایرانی هستند، تقریبا همهشان زیر خط فقر زندگی میکنند، یارانه نمیگیرند، برای اقامت و درس خواندن در ایران پول میپردازند و تنها در تعداد محدودی از دانشگاهها، اگر از هفت خوان رستم گذشتند، حق تحصیل دارند.
این افغانهای دو سه میلیونی، سالها است که بار دوش جامعه ایرانی هستند. جامعهای که مسوولانش امروز سخن از افزایش جمعیت به ۱۵۰ میلیون نفر میزنند. چرا که ۷۰ میلیون در سرزمین وسیع ایران یعنی هیچ.
درباره ظلم، مذهب و تروریسم: چرا بهاییها خود را منفجر نمی کنند؟
می گویند مومنین اینسو و آنسو دیگران و خود را می ترکانند چرا که فقیر "نگه داشته شده اند"، به زور حاشینه نشین "شده اند" و تحویل گرفته نمی شوند، والا این انفجارها و ترکشها نه ربطی به اسلام دارد و نه حتی "از مسلمانی ماست"، از استعمار است و ظلم آقا! از استعمار.
آنچه ذهن را قلقلک می دهد این است که اگر اینطور است واین فقط ظلم غربیان است که مومنین مظلوم را به سوی منفجر کردن این و آن رهنمون می کند، بلکه کم و بیش در اذهان مومنین و غیر مومنین چپ کرده آن را موجه هم می کند؛ پس چرا بهاییها هر روز و هر لحظه، این و آن را، اینسو و آنسوی ایران منفجر نمی کنند؟
مسلمین در اروپا به خاطر مسلمان بودن از تحصیل محروم نیستند، بهاییها در ایران هستند. اموال مسلمین در اروپا به خاطر مسلمان بودن ضبط نمی شود، اموال بهائیان می شود. مسلمین در اروپا به خاطر مسلمان بودن از کار اخراج نمی شوند، بهاییها در ایران می شوند. مسلمین در در دولتهای اروپایی وزیر و وکیل دارند، در ایران بهاییها از سیاست دوری می کنند که به تریج قبای بچه شیعه ها و اربابان عمامه به سرشان برنخورد اما شیعیان حساس باز ول کن معامله نیستند و دست استعمار و استکبار را در آستین زن و مرد بهایی می بینند و قس علیهذا.
مقایسه تبعیض علیه بهاییان در ایران، که صاحبخانه هستند، با تبعیض علیه مسلمین در اروپا، که مهاجرند و میهمان، و واکنش دو گروه به این تبعیض نشان می دهد که همچون همیشه، هر گردی گردو نیست و این انفجارها حتی اگر به تمامی میوه آن تشویقات عالیه به جهاد و قتال هم نباشد، آنقدرها هم بی ربط هم نیستند.
از سیبزمینیهای احمدینژادی تا خودروهای روحانی
رقبای احمدینژاد دستش میانداختند که با پخش سیبزمینی میان فقرای گرسنه رای میخرد. درست است که دولت روحانی ترجیح میدهد سیبزمینی اضافه را در دل زمین دفن کند و بین دهانهای گرسنه پخش نکند، اما در تلاش برای خرید رای، دست کمی از محمود ندارد هر چند که سعی میکند رایهای جماعتی شیکتر را با روشهایی شیکتر بخرد.
سه ماه مانده به انتخابات، کابینهی حسنک وزیر که با نرخ رشد اقتصادی پایین و بیکاری بالا مواجه است، تصمیم گرفت همه روضههایش درباره مدیریت علمی اقتصاد کشور را در گنجه بگذارد و به تاکتیکهای علیاصغری تمرینشده و جواب-پسداده در حوزههای علمیه روی بیاورد: خرجی بدهد.
تنها ظرف یک هفته دولت روحانی بیش از ۷۰۰ میلیون دلار وام خرید خودرو پرداخت کرده است. بانکهای ورشکسته ایران، وام را با تشویق و پشتوانه بانک مرکزی پرداخت کردهاند. وام خودرو که تنها بخشی از بسته ضد رکود دولت روحانی است در آستانه انتخابات با یک تیر دو نشان را میزند. هم خریدار را نمکگیر میکند و رای میخرد؛ هم به مافیای خودرو که این روزها زیر فشار کمپین نخریدن خودرو نفسش گرفته بود پول یامفت نفت را از جیب مردم تزریق میکند تا صنعت فاسد، ناکارآمد و رانتخوار خودرو در ایران، چند صباحی دیگر مشغول زدن جیب مردم و به کشتن دادنِ آنها با فروش خودروهای گران و غیراستاندارد باشد.
در به قول محمد قائد، "نیرنگستان آریایی-اسلامی"، در، علیالظاهر همیشه بر یک پاشنه میچرخد و امید به نجات روزبهروز کمرنگتر میشود. اما در چارچوب مقدرات همین خرابهی رو به زوال هم میتوان قضاوت کرد که اگرچه رشوه دادن به طبقه متوسط برای خرید خودرو و ابتیاع رای، قطعا شیکتر از سیبزمینی پخش کردن بین فقرای گرسنه است، اما زیان جانی و مالی دومی به احتمال زیاد از اولی کمتر است.
این کورشهای منتظرالقائم
به اوضاع ایران که نگاه می کنی یک چیز مشخص است. ایران عصر پهلوی، با تمام کم و کاستیهایش که قابل انکار هم نیستند، استثنایی بر قاعده بود که تنها با فشار می توانست بر جماعت آریایی-اسلامی آخوندپسند و امت همیشه در صحنه تحمیل شود. به محض اینکه فشار برداشته شد، جماعت، دست افشان و پای کوبان، همچون فنری فشرده، ایران را به همان گند و کثافتی که در عصر قاجار و پیشتر، در آن غوطه ور بود برگرداندند. پایه هایی که در عصر آن پدر و پسر بنا نهاده شد چندان استوار و اقلیت خواهان گسست در ایران آنقدر بودند که این رجعت به گند و کثافت به سرعت برق و باد نباشد، اما در نهایت ایستادن در برابر گردباد تباهی رها شده از جعبه پاندورا بیشتر جهت ثبت در تاریخ بود.
راه رفتن به گمانم همان است که رجال صدر پهلوی رفتند: ما نیازمند گسستن از این تباهی هستیم و باید به ملل متمدن دنیا بپیوندیم. مقصد بی تعارف آن چیزی است که در سده های اخیر در غرب پرورده شده است. آن بالاست و دور از دسترس ما، باید بجهیم تا به آنجا برسیم. زیر پایمان اما همه لجن سست است، مدام فرو می رویم و سکوی پرتابی نداریم. برای یافتن آن سکوی پرتاب باید لجن را کنار بزنیم و زمین سختی پیدا کنیم.
آن زمین سفت و سخت شکوه ایران باستان عصر هخامنشی است که اگر چه مقصد نیست اما نقطه مقابل این عصر طولانی ظلمت و تباهی است. ما برای اینکه باورمان بشود می توانیم چیز دیگری بشویم نیاز داریم دریابیم که زمانی چیزی دیگری بوده ایم. این تباهی و دنائت همه آن چیزی نیست که ما بوده ایم و می توانیم باشیم. جمهوری اسلامی هم البته خوب این نکته را فهمیده است و با تمام توان برای تباه کردن و پوساندن آن سکوی پرتاب باقی مانده می کوشد. این آریاییهای قاسم سلیمانی پرست، این کورشهای منتظرالقائم، این بچه شیعه های آریوبرزن دوست، این سیدهای طباطبایی که در خامنه ای فره ایزدی می بینند، اینها همه می خواهند به ما بگویند: سخت نگیرید و بیهوده نکوشید! ما و شما از اول هم همینی بوده ایم که حالا هستیم، ما همه تباهیم و همواره بوده ایم.
تصاویری از مبارزه هفتهی گذشتهی ولادمیر کلیچکو و تایسن فیوری بر سر عنوان قهرمان بوکس سنگینوزن جهان
در این مبارزه که روز ۲۸ نوامبر (۷ آذر) در اسپریت-آرنا واقع در شهر دوسلدورف آلمان برگزار شد، فیوری بریتانیایی موفق شد به سالها شکستناپذیری کلیچکو اوکراینی خاتمه دهد و عنوان قهرمان سنگینوزن بوکس جهان از سوی فدراسیون بینالمللی بوکس، انجمن جهانی بوکس، و سازمان جهانی بوکس را دستکم تا مبارزه بعدی به خود اختصاص دهد.
این دو پیش از برگزاری این مبارزه توافق کرده بودند که فارغ از نتیجه، در ماههای آغازین سال ۲۰۱۶ نیز یک بار دیگر در مقابل هم قرار بگیرند. هنوز بر سر محل برگزاری مبارزهی دوم، میان دو طرف اختلاف وجود دارد.
کلیچکو ۳۹ ساله در تازهترین اظهارنظر خود گفته میخواهد شکستش در برابر فیوری را تلافی کند. در مقابل، فیوری نیز اعلام کرده در مسابقهی دوم راحتتر حریفش را شکست خواهد داد.
دستگیری ۵۳ نفر در ایران به اتهام مدیریت وبسایتهای حامی "داعش"
رییس "پلیس فتا" در ایران میگوید نیروی انتظامی ۵۳ نفر از گردانندگان «وبسایتهای حامی داعش» را دستگیر کرده است.
کمال هادیانفر روز دوشنبه (۱۶ آذر-۷ دسامبر) در یک نشست خبری گفت: «در ۸ ماههی امسال، ۱۳۲ وبسایت داعش که از اقدامات تروریستی در حاشیه مرز حمایت میکردند شناسایی شدند. همچنین در یک سال و هشت ماه گذشته، ۲۸۵ سایت حامی داعش شناسایی شدند که از این تعداد، ۱۸۰ مورد مربوط به خارج از کشور بود و ۳۴ مورد نیز غیرفعال شده بود.»
آقای هادیانفر دربارهی ۵۳ بازداشتشدهی مرتبط با این وبسایتها نیز اظهار داشت که این افراد «غالبا در حاشیه مرز و یا در استانهای مرزی قرار داشتند».
پزشک و پرستار بیمارستان، نقش خود در باز شدن بخیه کودک چهارساله را انکار کردند: مزاح بوده؛ بخیهها جای دیگری باز شده
این تصویر به صدرا زاهدپور، پسربچه چهارسالهای تعلق دارد که موضوع شکافتن بخیهی او در اورژانس یک بیمارستان دولتی در خمینیشهر اصفهان به دلیل بیپولی خانوادهاش خبرساز شده است.
به نوشتهی وبسایت "سلامتآنلاین" روز یکشنبه (15 آذر-6 دسامبر)، نادر عسکری، معاون فنی اداره نظارت امور درمان وزارت بهداشت به نمایندگی از این وزارتخانه به به دیدار "صدرا" رفت و ضمن دلجویی از او و خانوادهاش، یک گوشی پزشکی به وی هدیه داد.
در همین حال، پزشک و پرستاری که در ارتباط با این اتفاق از کار معلق و بازداشت شدهاند، مدعی هستند که کل ماجرا یک "شوخی" بوده و نقشی در باز شدن بخیههای این کودک نداشتهاند.
سجاد رضوی، رییس بازرسی "وزارت بهداشت"، روز دوشنبه (16 آذر) ضمن تایید بازشدن بخیههای "صدرا زاهدپور" به خبرگزاری "مهر" گفت: «پزشک معالج این بیمار میگوید ما اصلاً دخالتی در کار مالی نمیکنیم و وقتی مادر بیمار مرتب بین صندوق، ایستگاه پرستاری و کادر پزشکی رفت و آمد داشته من مشغول معالجه بیماران دیگر بودم، به خاطر اینکه از من درباره این کار بسیار سوال میکردند که چه کار کنیم، من به مزاح گفتم هیچچی، بخیههایش را باز کنید.»
آقای رضوی همچنین با بعید دانستن رخ دادن چنین اتفاقی در داخل بیمارستان، اضافه کرد: «پرستاری هم که کارهای این بیمار را انجام داده، قبول ندارد که بخیهها را باز کرده است و میگوید بخیه ها مثلاً در جای دیگری و یا به هر دلیلی باز شده است.»
وی در عین حال با تاکید بر اینکه «وزارت بهداشت قصد تضعیف تخلف صورتگرفته را ندارد» افزود: «آنچه مشخص است اینکه بخیههای بیمار برداشته شده است و دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بعد از آن، پزشک و پرستار را حتی اگر این کار را شوخی گرفته باشند از کار معلق کرده است.»
به گفتهی این مقام ارشد "وزارت بهداشت"، همزمان با تشکیل و بررسی پرونده در دادسرای خمینیشهر، دو نفر از پرسنل دیگر بیمارستان اشرفیاصفهانی نیز که زیر نظر دانشگاه علوم پزشکی اصفهان اداره میشود، «در این خصوص کوتاهی و قصور کرده به واحد تخلفات دانشگاه معرفی شدهاند».
پیشتر حمیدرضا طلوعی، معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان به خبرگزاری دولتی “ایرنا” گفته بود که روز جمعه گذشته (۶ آذر)، پسری چهارساله به دلیل پارگی چانه به همراه مادرش به اورژانس بیمارستان اشرفیاصفهانی در خمینیشهر مراجعه میکند و به دنبال آن، کادر اورژانس، به صورت سرپایی چانهی او را بخیه میزنند. اما پس از آنکه مادر کودک، میگوید توانایی پرداخت هزینهی ۱۵۰ هزار تومانی برای ترخیص فرزندش را ندارد، با دستور مسوول کادر پزشکی، پرستار، بخیههای پسر را میکشد و بیمار با خونریزی و پارگی چانه از بیمارستان خارج میشود.
به دنبال انتشار گستردهی این خبر در رسانهها و شبکههای اجتماعی، شامگاه یکشنبه (۱۵ آذر)، یوسف کریمی، معاون دادستان خمینیشهر در گفتگو با خبرگزاریها از بازداشت پزشک و پرستار “متخلف” بیمارستان اشرفیاصفهانی با دستور “مرجع قضایی” خبر داد.
روحانی: در ایران همه مقامات انتخابی هستند حاشیههای مراسم روز دانشجو در دانشگاههای ایران
حسن روحانی، رییس جمهوری اسلامی روز دوشنبه (۱۶ آذر-۷ دسامبر) در سخنرانی خود به مناسبت "روز دانشجو" در دانشگاه صنعتی شریف مدعی شد که در جمهوری اسلامی هیچ مقام غیرانتخابی وجود ندارد و اینکه «برخی میگویند در ایران مقامات بر دو دسته انتخابی و انتصابی تقسیم میشوند» یک «تهمت» است.
آقای روحانی همچنین «استقلال دانشگاهها» را از خواستهای دولتش عنوان کرد و گفت: «این "استقلال آزادی جمهوری اسلامی" که ما به آن رسیدیم از برکت تلاش دانشجویان برای استقلال دانشگاه بود. دانشگاه باید روی پای خودش بایستد و مستقل باشد.»
وی بر خلاف دو سال گذشته، در طول سخنرانی خود هیچ واکنشی به شعارهای دانشجویان در خصوص آزادی زندانیان سیاسی و به ویژه رفع حصر میرحسین موسوی، مهدی کروبی، و زهرا رهنورد، سه رهبر در حبس خانگی "جنبش سبز" نشان نداد و ترجیح داد در خصوص چرایی عدم تحقق این وعدهی انتخاباتیاش در سال ۱۳۹۲ سکوت کند.
متن کامل سخنان روحانی را میتوانید در وبسایت دولت بخوانید. (اینجا:http://bit.ly/۱PQZ۲SK)
در همین حال، روز دوشنبه، همزمان با سخنرانی حسن روحانی، دانشگاههای مختلف کشور شاهد برگزاری مراسم "روز دانشجو" بود که این مراسم در برخی دانشگاهها با حاشیههایی همراه شد.
در یکی از خبرسازترین موارد، برنامهی تریبون آزاد در دانشگاه علامهطباطبایی تهران که قرار بود با سخنرانی محسن مهرعلیزاده و محمدعلی نجفی همراه شود، به دنبال پخش شدن "گاز فلفل یا اشکآور" در فضای سالن، نیمهکاره ماند و سخنرانی مهمانان نیز لغو شد.
آنگونه که خبرگزاری دولتی "ایرنا" نوشته، بعد از این اتفاق، حسین سلیمی رییس دانشگاه علامه در جمع دانشجویان حاضر شد و وعده داد که پس از بررسی فیلمهای گرفتهشده توسط دوربینها، «به طور قطع با مقصر برخورد شود».
در دانشگاه چمران اهواز نیز گروههای وابسته به نهادهای نظامی مانع از برگزاری مراسم روز دانشجو در دانشکده علوم اجتماعی این دانشگاه و سخنرانی فعالان سیاسی اصلاحطلب شدند.
و بالاخره دانشکدهی ادبیات دانشگاه تهران محل برگزاری مراسم اصلی "روز دانشجو" در این دانشگاه بود که از یک سو با حضور مجید توکلی، فعال شناختهشده دانشجویی همراه شد و از سوی دیگر سخنرانی ابراهیم یزدی، "دبیرکل نهضت آزادی" در آن لغو گردید.
آقای توکلی که بعد از پنج سال و نیم حبس، در اردیبهشتماه امسال از زندان آزاد شد با شعارهای دانشجویان که میگفتند «به خانهات خوش آمدی» مورد استقبال قرار گرفت.
فائزه هاشمی، سخنران این مراسم نیز در واکنش به نمادهای سبز و دستنوشتهها و عکسهایی که دانشجویان در حمایت از زندانیان سیاسی و رهبران جنبش سبز در دست داشتند، گفت: «اینجا جزیرهای جدا از ایران است. من مجالس زیادی رفتهام اما این شور و هیجان و شجاعت را مدتهاست ندیدهام. من در دستان شما عکسهایی را میبینیم که خیلی از افراد جرات نمیکنند حتی اسمشان را بیاورند.»
تاجری که دختران جوان بدون پدر هندی را عروس میکند
روز یکشنبه (۶ دسامبر-۱۵ آذر)، در مراسمی در شهر "سورات" واقع در ایالت غربی "گُجرات" هند، ۱۵۱ زوج جوان در یک جشن ازدواج دستهجمعی به عقد یکدیگر درآمدند و زندگی مشترکشان را آغاز کردند.
هزینهی این مراسم عروسی و جهیزیه عروسها که بیش از ۵۰ میلیون روپیه (۷۵۰ هزار دلار) اعلام شده، توسط یک تاجر الماس به نام "ماهش سوانی" تامین شده است. این جشن در قالب یک فستیوال سهروزه با شرکت حدود ۱۰۰ هزار نفر برگزار شده است.
آقای سوانی، چندین سال است که تامین مالی ازدواج دخترانی را که پدر ندارند، بر عهده میگیرد.
او به اسوشیتدپرس میگوید که اولین بار در سال ۲۰۰۸، زمانی که یکی از کارمندان او تنها چند روز پیش از جشن ازدواج دو دخترش درگذشت، نقش پدر آن دختران را ایفا کرد و از آن به بعد، هر سال، هزینهی ازدواج شماری از زنان جوان از خانوادههایی فقیر و بدون پدر را تامین کرده است.
وی که ثروتش را از تجارت الماس و سرمایهگذاری در بخش املاک به دست آورده، اضافه میکند که خودش را "پدرخوانده" این دختران میداند.
سوانی به دخترخواندههایش، همه چیز میدهد از طلاجواهر گرفته تا لباس و وسایل خانه.
ازدواج در هند امری پرهزینه و گران محسوب میشود چرا که بر اساس سنتهای این کشور، انتظار میرود خانوادهی عروس، جهیزیهای سنگین از پول نقد و هدیه را برایش آماده کنند.
چندین روز مهمانی با حضور صدها نفر از بستگان و همسایهها نیز به هزینههای جشن ازدواج در هند اضافه میکند.
---------------------
عکسها از آجیت سولانکی/ اسوشیتدپرس
---------------------
عکسها از آجیت سولانکی/ اسوشیتدپرس
حنا نبوی، خواهر ضیا نبوی، فعال دانشجویی محروم از تحصیل و زندانی، با تصویری از برادرش در مراسم روز دانشجو در دانشگاه تهران شرکت کرد.
ضیا نبوی که بعد از ممانعت از تحصیلش در مقطع کارشناسی ارشد در سال ۱۳۸۷، "شورای دفاع از حق تحصیل" را تاسیس کرد، شامگاه ۲۵ خرداد ۱۳۸۸، سه روز بعد از انتخابات ریاست جمهوری مناقشهبرانگیز آن سال، توسط ماموران امنیتی بازداشت و بعدها به ده سال حبس در تبعید محکوم شد. او بعد از تحمل سالهای اول این محکومیت در زندانهای اوین تهران وکارون اهواز، در حال حاضر هفتمین سال از دورهی حبس خود را در زندان سمنان، شهر محل زندگی خانوادهاش، سپری میکند.
عکس از خبرگزاری بُرنا
نقدی: کاخ سرخ را با کلمه "الله" آشنا کردیم؛ اگر داعش مخالف امریکا بود به جای حمله به مردم به کاخ سفید و پنتاگون حمله میکرد
فرمانده سازمان شبهنظامی "بسیج" در ایران میگوید اینکه رییس جمهوری روسیه دشمن خودش را با کلمهی "الله" تهدید میکند از نتایج «وحدت مسلمین» است.
به گزارش وبسایت محلی "مرصادنیوز"، محمدرضا نقدی، روز سهشنبه (۱۷ آذر-۸ دسامبر) در سخنانی در کرمانشاه گفت: «کاخ سرخ روزی محل الحاد بود اما امروز به مدد وحدت مسلمانان توسط رییسجمهور روسیه با کلمه الله آشنا میشود.»
آقای نقدی با بیان اینکه «در گذشته یک مسلمان در کشورهای دیگر خجالت میکشید بگوید مسلمان است» افزود: «اما امروز شرایط به گونهای تغییر کرده که رییس جمهور روسیه دشمن خودش را با الله تهدید میکند و می گوید الله انتقام حمله را میگیرد.»
وی افزایش بدهی دولت امریکا را نیز از دیگر نتایج «وحدت مسلمانان» علیه این کشور دانست و اضافه کرد: «امریکایی که دشمن بشریت است در سال ۵۷ چندین میلیارد دلار ذخایر ارزی داشت اما امروز ۱۹ هزار میلیارد دلار بدهی دارد که این نتیجه ایستادگی و وحدت ماست.»
نقدی در بخش دیگر از اظهارات خود، امریکا را به اجرای «تئاتر مخالفت با داعش» متهم کرد و گفت: «حملات پاریس به مردم و حمله به معلولین در امریکا نشاندهنده این است که داعش ماموریت آمریکا را اجرا میکند چرا که اگر داعش مخالف امریکا بود به کاخ سفید و پنتاگون حمله میکرد و نه به مردم این کشور.»
Subscribe to:
Posts (Atom)