|
November 12, 2015
علی مطهری در شیراز به اطلاعات سپاه چه، که عده ای خبرنگار را دستگیر کند؟
گفته های محسن رضایی، چهار سال بعد از مرگ مشکوک فرزندش
آقای رضایی در یادداشتی که در صفحهی رسمی اینستگرامش منتشر کرده، پناهنده شدن فرزندش "احمد" به امریکا در سن ۲۲ سالگی و موضعگیریها و افشاگریهایش علیه رهبران جمهوری اسلامی را «اشتباهی» ناشی از «روحیات خاص»، «شجاعت» و «سر پرشور» وی خوانده و مدعی شده که او بعد از مدتی این "اشتباه" را جبران کرده بود.از صفحه فیس بوک سایت تقاطع - محسن رضایی، "دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام جمهوری اسلامی"، چهار سال بعد از مرگ مشکوک فرزندش در هتلی در دوبی، ادعاهای تازهای را دربارهی به "قتل" رسیدن او مطرح کرده و در عین حال گفته هنوز «زوایای این قتل مشخص نشده است».
فرمانده اسبق سپاه پاسداران نوشته: «چیزی نگذشت که متوجه شد و با مشورت من نقشی را بر عهده گرفت و به تلافی اشتباهش ضربهای هم به منافقین در امریکا زد که در موقع لازم جزییات آن را خواهیم گفت.»او با بیان اینکه «پلیس امارات در این زمینه با ما همکاری نکرد و حتی موبایل و کامپیوتر وی را هم به ما ندادند تا ببینیم آخرین تماسهایش با چه کسانی بوده» افزوده: «احمد ما بالاخره به اصل خود برگشت و احتمالا به همین دلیل هم به قتل رسید.»
محسن رضایی این «بازگشت به اصل» را نیز اینگونه توضیح داده است: «یک سال با ما به خانه خدا مشرف شد و ساعتها در کعبه نماز میخواند که همراهان او خسته شده و به هتل برگشته بودند. به او میگفتند شما زانودرد نمیگیرید؟ احمد بسیار قرآن میخواند و ذکر میگفت. در کنار جنازهاش پارچه سفیدی پیدا کردند که هزار اسم الله را نوشته بود.»
احمد رضایی یک سال بعد از روی کار آمدن دولت اصلاحطلب محمد خاتمی و همزمان با قتلهای زنجیرهای پاییز ۱۳۷۷، ایران را ترک کرد و از طریق دوبی به امریکا پناهنده شد.
او در همان روزهای اول ورود خود به امریکا در مصاحبههایی افشاگرانه گفت که قتل مخالفان و دگراندیشان در ایران با دستور مستقیم علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، و با مشاورهی علیاکبر هاشمی رفسنجانی صورت میگیرد.
وی همچنین شعارهای اصلاحطلبانه محمد خاتمی را فریبکارانه توصیف کرده و گفته بود جمهوری اسلامی باید از طریق انقلاب به نظامی مبتنی بر دموکراسی تغییر کند.
احمد رضایی با وجود این موضعگیریها، هفت سال بعد در سکوت خبری و با ضمانت پدرش به ایران بازگشت. اما در سال ۱۳۸۸ یک بار دیگر از کشور خارج شد و به امریکا رفت تا اینکه روز ۲۰ آبان ۱۳۹۰، جنازهی وی در اتاقش در طبقه ۱۸ هتل گلوریای دوبی پیدا شد.
پلیس دوبی در آن زمان، دلیل مرگ احمد رضایی ۳۵ ساله را «مصرف بیش از اندازه داروی ضد افسردگی» اعلام و در عین حال فاش کرد که او با گذرنامهای امریکایی به نام "تام جی اندرسون" در این شهر به سر میبرده است.
واکنش پرویز پرستویی به حواشی برنامه فیتیله
پرویز پرستویی با انتشار متنی در صفحه شخصیاش نسبت به حواشی به وجود آمده در مورد برنامه تلویزیونی « فیتیله» واکنش نشان داد.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، این بازیگر سینما و تلویزیون با انتشار عکسی از فیتیلهایها در حال عیادت از یک بیمار، حواشی به وجود آمده در مورد یک آیتم چند دقیقهای طنز را «غیرقابل هضم» و «جفای بزرگ» توصیف کرده و نسبت به سو استفاده برخی از افراد سودجو هشدارداده است.
پرویز پرستویی در مقدمه این متن به ترک بودن خود هم اشاره کرده است:
ای عزیزانی که این مطلب رو میخونید، بنده یه ترکم و خیلی هم به ترک بودنم مینازم.
این روزها اخبار فیتیلهها منو خیلی آزارم داد. از مدیران برکنار شده بگیرید تا عمو فیتیلههایی که بیست سال کودکان و بزرگسالان رو شاد کردن و آگاه، ولی این جفای بزرگ رو نمیتونم هضم کنم که سه یار و چند مدیر رو خانهنشین ببینم.
عزیزان چرا به «هفت» سینمایی حمله نمیکنید که سینما رو این قدر سخیف کردند و کوچک که همیشه بیرقدار فرهنگ ایران بودند و افتخار آفرین در دنیا، شمارو به خدا سوگند در قضاوت عجول نباشید... .
تو سریال «پایتخت ۴» ارسطو با لهجه مازندرانی، نفهمید و غذای سگ خورد... تو سریال «باغ مظفرِ» مهران مدیری شخصیت گلمراد با لهجه لری نمایشگر یه آدم کثیف و نفهم بود... تو فیلمها و سریالهای مختلف، شخصیتهایی با لهجه جنوبی نقش قاچاقچیها رو بازی میکنن... گیلانیها تو سریالهای مختلف نقش آدمای سادهلوح رو ایفا میکنن...
حتی جواد رضویان و رضا شفیعجم با لهجه افغانی سریال طنزی بازی کردن که سطح فرهنگ افاغنه رو خیلی پایین نشون میداد... اما همه این اقوام میدونستن که هیچ توهینی در کار نیست. کسی با یه سریال طنز به قومیت توهین نمیکنه...
یا سریال در حاشیه که جواد رضویان با اون شکل و شمایل به لهجه قمی حرف میزد... اما با یه آیتم طنز ۵ دقیقهای اینکه یه نفر با لهجه آذری با فرچه توالت دندوناشو مسواک کرده، منجر شده به تظاهرات!
اونم بازیگرای فیتیله که سالهاست نشون دادن چه شخصیتی دارن... ملعبه دست بعضی افراد سودجو و فرصت طلب نشیم که واسه نشون دادن خودشون مصاحبه میکنن و مردمو تحریک میکنن.
اگه توپایتخت ۴، ارسطو وقتی که داشت اشتباهی غذای سگ میخورد، به جای لهجه مازندرانی لهجه آذری داشت،الان کلیه عوامل پایتخت اعدام شده بودن!
کنایه وزیرخارجه بلژیک به روحانی درباره وضعیت حمید بابایی، دانشجوی زندانی
تاریخ انتشار: ۲۱ آبان, ۱۳۹۴
تقاطع: وزیر امور خارجه بلژیک در جریان دیدار روز دوشنبه (۱۸ آبان-۹ نوامبر) خود با حسن روحانی در تهران از وی دربارهی پروندهی حمید بابایی، دانشجوی مقطع دکترای دانشگاه لیژ که در حال سپری کردن سومین سال محکومیت شش سال حبس خود در زندان رجاییشهر کرج است، توضیح خواست.
آنگونه که رسانههای بلژیکی گزارش میدهند، در این دیدار هنگامی که آقای روحانی، خواستار تقویت تبادل دانشجویان میان دو کشور ایران و بلژیک شد، “دیدیه ریندِرز” با زیرکی به میان حرف او پرید و گفت: «بله. البته اگر ما خواستار برقراری دوباره تبادل دانشجو هستیم، این کار باید در یک فضای کاملا امن انجام بگیرد.»
به نوشتهی این رسانهها، آقای ریندِرز که خود دانشآموخته و در حال حاضر استاد دانشگاه لیژ است، در گفتگوهایش با حسن روحانی علاوه بر مسائل سیاسی و اقتصادی، به موضوع حقوق بشر به طور کلی، و به طور خاص، به پروندهی حمید بابایی پرداخته است.
او بعد از بازگشت به بلژیک به رسانههای این کشور گفته که پروندهی آقای بابایی در شرایط تحولی خوبی قرار دارد.
حمید بابایی در حالی که بر روی تز دکترای خود در رشتهی فایننس کار میکرد، در مردادماه ۱۳۹۲ در جریان سفری به ایران برای دیدن خانوادهاش، توسط وزارت اطلاعات دولت روحانی بازداشت شد. او ۳۵ روز را در سلولهای انفرادی بندهای ۲۴۰ و ۲۰۹ زندان اوین تحت بازجویی و اعمال فشار برای همکاری با وزارت اطلاعات در کشور بلژیک قرار داشت. وی پس از رد این درخواست، روز ۳۰ آذرماه همان سال، در دادگاهی ۱۰ دقیقهای بدون حضور وکیل انتخابی و در سکوت وکیل تسخیریاش، به اتهام «جاسوسی» و «اقدام علیه امنیت ملی از طریق همکاری با دول متخاصم» محاکمه شد.
ابوالقاسم صلواتى، قاضی شعبه ١۵ دادگاه انقلاب اسلامی تهران، مدتی بعد، حمید بابایی را به ۶ سال حبس تعزیرى و ۴ سال حبس تعلیقى محکوم کرد که این حکم عینا در دادگاه تجدیدنظر استان تهران نیز تایید شد.
آنگونه که نزدیکان حمید بابایی میگویند، دادگاه، بورسیهی تحصیلی این دانشجو را به عنوان سند همکاری او با دولت بلژیک در نظر گرفته است.
در این میان، کبرا پارساجو، همسر آقای بابایی نیز که دانشجوی مقطع دکترای شیمی در “فری یونورسیتی بروکسل” بود، از زمان بازداشت وی ممنوعالخروج است. او همچنین به دلیل اطلاعرسانی و انجام مصاحبه دربارهی وضعیت همسرش به شش ماه حبس تعلیقی محکوم شده است.
در بیش از دو سال گذشته، “سازمان عفو بینالملل”، و دانشگاههای لیژ و بروکسل به طور منظم در حمایت از این زوج، برنامههایی را برگزار کردهاند.
حمید بابایی در بهمنماه ۱۳۹۳ با دستور خدابخشی، نمایندهی دادستان تهران و دادیار ناظر بر زندان اوین تهران به طور ناگهانی از این زندان به زندان رجاییشهر کرج تبعید شد و در حال حاضر سومین سال حبس خود را در بند زندانیان سیاسی این زندان سپری میکند.
شیخ حشر؛ مرد اماراتی پرونده زنجانی کیست؟
در هفتمین جلسه دادگاه فساد نفتی، یک نام مطرح شد که مورد توجه همگان قرار گرفت. «شیخ حشر». کسی که زنجانی مدعی بوده ١٥ میلیارد یورو از او وام دریافت کرده است.
روزنامه «شرق» درباره ادعای بابک زنجانی نوشت: در جلسه روز سهشنبه دادگاه، قاضی صلواتی خطاب به متهم گفت آیا منابع و مدارک وام ١٥ میلیارد یورویی را که از شیخ حشر گرفتهاید، آوردهاید؟ بابک زنجانی گفت: «ما از روز اول، دعوایمان بر سر منشأ و پشتوانه نبود». قاضی خطاب به متهم گفت: «نحوه آشناییتان با شیخ حشر را توضیح دهید و اگر ممکن است شیخ را بیاورید تا ببینیم چنین شخصی وجود دارد یا نه».زنجانی در پاسخ گفت: «باید این موضوع در امارات پیگیری شود». در ادامه قاضی خطاب به زنجانی گفت: «شما قرار بود امروز مدارکی را درخصوص وام ١٥ میلیارد یورویی شیخ حشر به ما تحویل دهید ... من یک روز دیگر به شما برای ارائه مدرک محکمهپسند درمورد منشأ ١٥ میلیارد یورویی فرصت میدهم».
نماینده دادستان هم گفت: «شما مدعی هستید که شیخ حشر به شما اعتماد دارد، او را به دادگاه بیاورید تا شهادت دهد». در این لحظه زنجانی گفت لزومی ندارد شیخ به دادگاه بیاید که قاضی صلواتی گفت دادگاه میخواهد او را ببیند، زنجانی هم پاسخ داد بله، میآید. البته این اولینبار نبود که نام این فرد در دادگاه مطرح شده بود.
شیخ حشر در کیفرخواست
در سومین جلسه دادگاه، رضا نجفی نماینده دادستان در بخشی از کیفرخواستی که علیه زنجانی قرائت کرد، گفت: « او وام ۱۵ میلیارد یورویی دریافتی خود را ابتدا میگوید از شیخ حشر در دوبی گرفته است اما پس از آن مدعی میشود آن را از شرکت «I١» وام گرفته است درحالیکه بررسیها نشان میدهد شرکت «I١» به هیچ عنوان در بحث اعطای تسهیلات به اشخاص فعالیت نمیکند».
بر اساس آنچه در این پرونده وجود دارد، بابک زنجانی در مراحل بازپرسی مدعی شده وامی به مبلغ ١٥ میلیارد یورو از بانک HSBC با ضمانت یک شیخ اماراتی دریافت کرده که بر اساس آن بسیاری از فعالیتهای تجاری خود را گسترش داده است. این ادعای زنجانی در پاسخ به یک سوال مهم مطرح شده است. منشا پولهای او چیست؟ مسئولان پرونده و همچنین افکار عمومی در پی این سؤال هستند که متهم نفتی این حجم از دارایی را از چه طریقی به دست آورده است. به همین دلیل است که وزارت نفت و وکلای این وزارتخانه بارها مطرح کردهاند که باید منشأ پولهایی که زنجانی قصد دارد به نفت پرداخت کند، مشخص باشد و آنان هر پولی را نمیپذیرند و حتی عنوان شد شاید این پولها از راه قاچاق و معامله اسلحه به دست آمده باشد.
همین نکته بود که باعث شد زنجانی در جلسه پنجم دادگاه بگوید: «چند روز است در رسانهها میگویید اگر زنجانی میخواهد پول بدهد، باید چک کنیم پولش خیلی تمیز باشد و حاصل فروش هروئین، اسلحه و مواد مخدر نباشد و این در حالی است که نفت ایران درحالحاضر جزء کالاهای قاچاق است و پول سیاه محسوب میشود. شما پولتان را از امامزاده نیاوردید، پس همین که هرچی آوردند بهت دادند را بگیر!». زنجانی در جلسات بازپرسی ادعای وام ١٥ میلیاردی را مطرح کرده و در جلسه ششم دادگاه بود که قاضی صلواتی از او پرسید: «در رابطه با ١٥ میلیارد یورو توضیح دهید».
زنجانی در پاسخ گفت: «بنده آن چیزی را که به شما ربط دارد جواب میدهم. باید بروید در دادستانی آن کشور درخواست بدهید و از آن شیخ سؤال بپرسید». قاضی صلواتی هم به او گفت: «شیخی وجود ندارد و منشأ آن نامعلوم است. بنابراین هرگونه مدرکی راجع به شیخ و مبلغ ١٥ میلیارد یورو دارید در جلسه بعد ارائه دهید».
شیخی تاکنون رؤیت نشده و در جلسه روز سهشنبه باز هم قاضی تأکید کرد که میخواهد شیخ را در دادگاه ببیند.
در همین رابطه وکیل بابک زنجانی گفته بود: «حتی اگر ادعاهای موکلم مبنی بر وجود شیخ حشر محال باشد، صحت ادعاها مبنی بر نبود این شیخ هیچ تأثیری بر اثبات بزه انتسابی موکل ندارد. امروز در جلسه دادگاه بحثی مطرح شد و از موکلم خواستند تا فردی موسوم به شیخ حشر که ضامن وام ١٥ میلیارد یورویی آقای زنجانی بود، را در دادگاه حاضر کند که باید بگویم حتی اگر فرض محال وجود خارجی این شیخ صحت نداشته باشد، این قضیه هیچ تأثیری بر اثبات بزه انتسابی موکلم ندارد».
در هشتمین جلسه دادگاه فساد نفتی، صادقیقهاری، وکیل شرکت HK درباره ادعای وام ١٥ میلیاردی و سندسازی زنجانی گفت: «بابک زنجانی به یکی از کارمندان خود در هلدینگ سورینت کیش ایمیل میزند که مبلغ هشت میلیارد و ۲۷۰ میلیون یورو را به عنوان وام از بانک HSBC در سوابق بانک FIIB ثبت کنید. این عملیات در دفتر بانک FIIB در مالزی انجام نمیشود و در دفتر شرکت هلدینگ در شهرک غرب تهران انجام میشود».
بررسی تمام این مباحث یک سؤال جدی پیشروی ما قرار میدهد. شیخ حشر کیست؟ آیا چنین فردی وجود خارجی دارد؟ بررسیهای «شرق» نشان میدهد که در امارات فرد مشهوری به نام شیخ حشر زندگی میکند که هم تاجری بنام است و هم سابقه فعالیت تجاری مشترک با ایرانیها را دارد، اما مشخص نیست این فرد همان شیخ حشر موردادعای زنجانی است یا نه.
شیخ حشر را بشناسید
شیخ «حشر مکتوم آل مکتوم» برادر همسر امیر سابق دوبی، شیخ «محمد بن راشد المکتوم» و مالک شرکت «الفجر» است. شیخ حشر کارشناسی خود را از دانشگاه سافولک در بوستون دریافت کرد. از آن زمان یکی از بزرگترین موفقیتهای او شامل سرمایهگذاری در شرکت ویرجین مگ استور در امارات متحده عربی بود. گروه الفجر در سال ١٩٧٠ در دوبی تأسیس شد. این شرکت در زمینههای خدمات اورژانس پزشکی، تجهیزات پزشکی بازرگانی، لوازم و تجهیزات دکوراسیون داخلی، فروشگاههای زنجیرهای الفجر، معاملات ساختوساز، امنیت، هتلها، مجتمعهای مسکونی، مواد شیمیایی، حفاری و... فعالیت میکند. الفجر که یک شرکت سهامی خاص است در سال ٢٠٠٤ به عنوان یکی از شرکتهای فرعی گروه الفجر تأسیس شد.
این شرکت ٩ برج تجاری که ارزشی بیش از سهمیلیارد دلار دارد در منطقه جمیرا ساخت. در سوم فوریه، ٢٠٠٩، شرکت الفجر سهامی خاص، مدیرعامل خود، شهرام عبداللهزاده را اخراج کرد و حدود ٣,٢ میلیارد هم صرف بازسازی سیستم اداری خود کرد. شیخ مکتوم بن حشر آل مکتوم، به عنوان رئیس جدید این شرکت منصوب شد. بنیانگذار این شرکت اعلام کرد عبداللهزاده را به دلیل
سوء مدیریت اخراج کرده است. منابع نزدیک به گروه الفجر میگویند که مدیرعامل جدید، حشر مکتوم، توسط پدرش فراخوانده شده تا شرکت الفجر را از «قتلگاه مالی» که در آن افتاده بود، نجات دهد. بر اساس گزارش مجله فوربس، شهرام عبداللهزاده توسط شیخ حشر، یک تاجر ایرانی پرزرق و برق معرفی شده است. گفته شده که سوء مدیریت او در شرکت «الفجر» شامل جعل قراردادهای شرکت و حسابهای ممیزینشدهای بوده که بعدها به دست آمده است. عبداللهزاده تمامی این ادعاها را انکار کرده و اقدامات شیخ حشر آل مکتوم و افرادش را سرقت تمام عیار از شرکتی که متعلق به او بوده، قلمداد کرده است.
در خبری که ٣٠ بهمن ١٣٨٧ توسط خبرگزاری فارس منتشر شد، آمده بود روزنامه وال استریت ژورنال در گزارشی به این موضوع پرداخت و نوشت: «یک معامله در دوبی پس از پایان دوره رونق، بسیار بحثبرانگیز شد، از میان محرکها و عوامل تاثیرگذار بر این شهر پرزرق و برق، شهرام عبداللهزاده سهم بزرگی داشت. او دائما مشغول ضیافت ناهار و شام با خاندان سلطنت بود. این رفتوآمدها به این دلیل بوده که شرکت او یکی از مهمترین مجموعههای اداری این امیرنشین بود، اما در فوریه، یک تماس تلفنی از اداره امنیت دوبی (امنالدوله) این امیرنشین به تمام اینها پایان داد. پس از آمدن او به آن مرکز، برای مدت ٦٠ روز در را به روی او قفل نگه داشتند. در این مدت دستگیری غیرقانونی، درباره بازار ملکی دوبی و رابطه تجاریاش با برادر همسر حاکم دوبی، شیخ حشر بن راشد آل مکتوم، مورد بازجویی قرار گرفت. عبداللهزاده دراینباره میگوید پس از آزادی، او از شرکت املاکی که خودش در تأسیس آن نقش سرمایهگذار را داشت، به طور غیرقانونی اخراج شد». عبداللهزاده مدعی است بازداشت غیرقانونی او پس از یک اختلاف تجاری با شریکش در املاک الفجر (الفجر للعقارات) به نام شیخ حشر بن مکتوم بن جمعه آل مکتوم و پسرش شیخ مکتوم بن حشر آل مکتوم رخ داد، هر دوی اینها اعضای خانواده پرجمعیت حاکم دوبی شیخ محمد بن راشد آلمکتوم حاکم دوبی و نایب رئیس دولت امارات هستند.
طبق دادخواستی که عبداللهزاده در پیشگاه اداره دادگستری عمومی دوبی در سال گذشته اقامه کرده، مدعی است که این دو نفر در مدتی که او در بازداشت غیرقانونی بوده، شرکت را تصرف و مدیریت آن را در دست گرفتهاند. شهرام عبداللهزاده به عنوان مدیر اجرائی از سال ٢٠٠٤ تا سال ٢٠٠٨ در شرکت الفجر کار میکرد. عبداللهزاده، پزشکی عمومی را در دانشگاه ماساریک به پایان رسانده بود. او از سال ١٩٩٩ به دوبی رفت و در زمینه املاک و مستغلات در دوبی مشغول به کار شد و در سال ٢٠٠٣، به شیخ حشر بن جمعه آل مکتوم، برادر حاکم دوبی معرفی شد.
بر اساس آنچه نشریه فوربس نوشته مقامات شرکت الفجر مدعی هستند که پس از اخراج عبداللهزاده هنوز مبلغ ١.٩ میلیون دلار از او طلبکار هستند. البته عبداللهزاده هم مدعی است که همین مبلغ را از شرکت الفجر طلبکار است.
ورود احمدینژاد به موضوع شیخ حشر
روز پنجم اردیبهشت ١٣٨٨ وبسایت اتاق بازرگانی و صنایع و معادن تهران نوشت: «شهرام عبداللهزاده میگوید نامهای در اختیار دارد که در آن، عبدالرضا شیخالاسلام، رئیس دفتر رئیسجمهور به نقل از محمود احمدینژاد به منوچهر متکی (وزیر وقت امور خارجه) نامهای داده است که در آن، به صراحت در مورد احقاق حق سرمایهگذار ایرانی دستور صادر شده است.
به گفته عبداللهزاده، با این دستور ویژه، دستگاه دیپلماسی کشور موظف بوده نسبت به بازگرداندن حقوق ازدسترفته او از جمله بازگرداندن پاسپورت توقیفشدهاش در امارات اقدام کند و نسبت به مصادره اموال یک سرمایهگذار ایرانی واکنش نشان دهد. شهرام عبداللهزاده همچنین گفته بود: «از طریق مقامات قضائی ایران، پیگیر حقوق از دست رفتهام هستم و دراین زمینه از شورای مشترک بازرگانان ایران و امارات نیز درخواست کمک کردهام».
شیخ حشر، مانند زنجانی بانک دارد
در ماه می ٢٠٠٩، شرکت الفجر سهامی خاص و شریک بازاریابیاش دینسی زارونی، در یک رسوایی مالی مرتبط با ساختوساز برجی در جزیره جمیرا درگیر شدند. رسوایی ظاهرا از این قرار بود که این شرکت با استفاده از چند عکس، عدهای را مجاب به سرمایهگذاری برای خرید این برج میکردند، در حالی که ساختوساز این برج هنوز آغاز نشده بود. در جریان این کلاهبرداری ٥٠٠ سرمایهگذار و ٤٠٠ میلیون یورو سرمایه، دخیل بودند. همچنین شرکت الفجر سرمایهگذاران بریتانیایی زیادی داشت که میلیونها پوند پرداخته بودند. پدربزرگ محمد بن راشد آل مکتوم، سعید بن مکتوم و جد بزرگ شیخ مکتوم، جمعه بن مکتوم برادر بودند. او صاحب باشگاه ورزشی النصر و مجموعه بانکهای سرمایهگذاری شوآ در خاورمیانه و شمال آفریقاست. شیخ حشر مکتوم آل مکتوم، در سال ٢٠٠٧ به عنوان یک مدیر جوان در سطح جوان توسط مجمع جهانی اقتصاد انتخاب شد. مجموعه سرمایهگذاری شوآ ارائهدهنده خدمات مالی است که یک بانک هم در زیرمجموعه آن فعالیت میکند. دفتر این مجموعه در دوبی بوده و یک شرکت سهامی عام است که توسط بانک مرکزی امارات متحده عربی حمایت میشود. این مجموعه در چهار حوزه مشغول به فعالیت است. مدیریت دارایی، سرمایهگذاری بانکی، بازار سرمایه و اعتبار حوزههای فعالیت این مجموعه است.
آیا حشر همان شیخ مورد ادعای زنجانی است؟
با توجه به آنچه درباره شیخ حشر گفته شد، چنین فردی در امارات وجود خارجی دارد، اما اینکه او همان فرد مورد ادعای زنجانی است یا خیر مشخص نیست.
نکته درخور توجه درباره شیخ حشر و شرکت الفجر این است که نشریه فوربس موردی را به عنوان یکی از نقاط تاریک شرکت الفجر عنوان میکند. الفجر در سال ٢٠٠٩ مبلغ ١٠ میلیارد دلار از بانک مرکزی امارات در ابوظبی وام گرفته که بدهیهایش را پرداخت کند. شرکتی که خود در آستانه ورشکستگی بوده و مجبور به دریافت وامی چنین سنگین از دولت امارات میشود آیا میتوانسته به زنجانی ١٥ میلیارد یورو وام بپردازد؟ آیا بانک HSBC ضمانت این شرکت یا مدیر آن، شیخ حشر را برای پرداخت چنین وامی میپذیرفته است؟ فردی که در دادگاه خود و در پرونده مرتبط با عبداللهزاده در امارات حاضر نمیشود، به خاطر زنجانی به تهران میآید؟ بعید به نظر میرسد شیخ حشر به دادگاه انقلاب بباید.
امامزاده های زنده هم بودند و ما نمی دانستیم!
امام جمعه مشهد گفت: از آن جایی که مقام معظم رهبری امام است، ائمه جمعه هر شهر در نقش امامزاده آن شهر است و بقعه و بارگاه هم همان دستگاه نماز جمعه است، بنابراین شما باید از امام جمعه شهرتان محافظت کنید.
به گزارش ایسنا آیت الله سید احمد علم الهدی در گردهمایی مسئولین ستادهای نماز جمعه استان خراسان رضوی که صبح چهارشنبه در دفتر شورای سیاستگذاری ائمه جمعه برگزار شد، اظهار کرد: یک عده تصور میکنند که با انجام نوافل و زیارت، عبودیت و بندگی خود را در درگاه پروردگار به انجام رسانیدهاند که این تصور اشتباهی است، برخی نیز فکر میکنند در فضای مجازی و یا واقعی با دم زدن از اهل بیت (ع) منهای انقلاب وظیفه خود را انجام دادهاند که چنین اقدامی مقبول ومعقول نیست.علم الهدی با بیان اینکه «امام جمعه هر شهر در نقش امام زاده زنده آن شهر است»، خطاب به اعضای ستاد نماز جمعه استان افزود: از آن جایی که مقام معظم رهبری امام است، ائمه جمعه هر شهر امامزاده آن شهر است و بقعه و بارگاه هم همان دستگاه نماز جمعه است، بنابراین شما باید از امام جمعه شهرتان محافظت کنید.
عضو مجلس خبرگان رهبری با بیان اینکه «مردم نباید بی در و دروازه امام جمعه را نقد کنند»، افزود: البته گاهی مواقع آسیب از برخورد خود ائمه جمعه است که شما مسئولین ستاد باید آن را به امام جمعه به صورت صحیح انتقال دهند.
امام جمعه مشهد با بیان اینکه «یکی از عوامل رکود و عقب افتادگی در کارها، عدم موقعیت شناسی است»، تصریح کرد: حضرت امیر المومنین (ع) میفرمایند "خدا رحمت کند کسی را که موقعیت خویش را تشخیص میدهد".
عضو مجلس خبرگان رهبری ادامه داد: موقعیت شناسی یک نوع فرصت شناسی است و با فرصت طلبی تفاوت دارد، موقعیت طلبی ممدوح نیست بلکه مذموم است، آن هایی که میخواهند موقعیتهایی را برای خود، مقام و شخصیتشان به وجود بیاورند فرصت طلب هستند و از موقعیتهای مختلف به عنوان سکوی پرش برای موقعیتهای مادی استفاده میکنند که این مساله با اخلاق اسلامی سازگار نیست.
وی با اشاره به اینکه «فرصتشناسی غیر فرصتطلبی است»، یادآور شد: انسان باید در موقعیت شناسی از تمامی امکانات و وسایل در دسترسش آگاه باشد و از این امکانات در جهت کمال خود استفاده کند و بداند از موقعیت فعلی خود چگونه میتواند موقعیتهایی را در خط عبودیت ایجاد کند.
علمالهدی افزود: ابزار و امکاناتی که در شناخت این موقعیتها مورد آگاهی انسان است باید ابزار بندگی و عبودیت خدا باشد، حال اگر در زندگی راهی غیر از بندگی و عبودیت خدا را برگزینیم، دل پایگاهی برای شیطان خواهد شد.
امام جمعه مشهد عنوان کرد: آدم هایی که به دنبال پول، مقام و قدرت هستند شیطان در قلب آنان پایگاه و کانون دارد و این فرد در سنگر شیطان قرار میگیرد.
عضو مجلس خبرگان رهبری با اشاره به اینکه «دل انسان خواستگاه خواستهای او است»، عنوان کرد: اگر این خواستگاه مرکز شیطان باشد شیطان آن فرد را به استخدام خود در میآورد، کسی که تمام سعی و تلاش خود را صرف مسیری غیر از عبودیت و بندگی کند در اشتباه محض است.
علم الهدی ادامه داد: شما مسئولین ستاد نماز جمعه به عنوان متولیان فریضه الهی در یک موقعیت ارزشمند هستید که این فرصتها گاهی برای انسان پیش میآید، بنابراین باید از این موقعیت در راستای انقلاب و کمک به ملت استفاده کنید.
امام جمعه مشهد با بیان اینکه سرنوشت ما به انقلاب گره خورده است، افزود: دفاع از ارزشهای انقلاب اسلامی و هر نوع گستردهسازی غیر از مسیر انقلاب ممکن نیست، دشمن در مقابل جبهه و خاکریز انقلاب در تلاش است و کسی توان مقابله با آن را ندارد مگر از طریق انقلاب و ارزشهای انقلابی.
وی با بیان اینکه «نماز جمعه به عنوان جبهه اسلامی نقش موثری در ترویج عبودیت و بندگی خدا دارد»، افزود: در هر موقعیت مکانی و جغرافیایی باید بساط نماز جمعه را گسترش دهید، نماز جمعه مشهد دارای 40 هزار نمازگزار است، این در حالی است که مخاطبان بزگترین همایشها از 26 هزار نفر تجاوز نمیکند، بنابراین این شما میتوانید نقش تاثیرگذاری در جهت اهداف انقلابی داشته باشید.
امام جمعه مشهد با اشاره به اینکه «نماز جمعه پایه ترویج انقلاب در بستر انقلاب است»، افزود: گاهی فراموش کردن و جهل موقعیت موجب دل زدگی از آن مساله میشود، نماز جمعه خاکریزی در انقلاب است که در آن دفاع از دین صورت میگیرد، اما باید توجه داشت که در نماز جمعه هم میتوان اقدامات مثبت و شایسته انجام داد و هم میشود در آن خرابکاری و تخریب صورت گیرد، اگر خدای ناکرده تخریبی در نماز جمعه صورت گیرد گستره آن در هیچ جایی به اندازه نماز جمعه خواهد بود، بنابراین شما مسئولین باید این اقدامات را کنترل و نظارت کنید.
وی افزود: تبعیض بیجا در نماز جمعه یکی از مواردی است که موجب دلزدگی در نماز جمعه خواهد شد، شما میتوانید یا تعامل صحیح سالم تحت عنوان حفاظت و امنیت، اقدامات مثبتی در جهت ترویج نماز جمعه انجام دهید، اگر در نماز جمعه تبعیض ایجاد شود، این یعنی تخریب عبادت خدا و مردم چنین چیزی را تحمل نمیکنند و امر و نهی کردن به مردم در نماز جمعه شایسته نیست.
امام جمعه مشهد با تاکید بر اینکه «برخورد پادگانی رئیس ستاد با زیرمجموعهها یا مسئولین ستاد نماز جمعه با مردم صحیح نیست»، افزود: این نوع امر و نهیها موجب دل زدگی نسبت به نماز جمعه میشود.
عضو مجلس خبرگان رهبری ادامه داد: در برخورد اخلاقی مسائل را رعایت کنید، چرا که شما بهترین ابزار برای اشاعه نماز جمعه در شهرستانها هستید و شما نقش موثری در آگاه سازی مردم نسبت به مسائل سیاسی و اجتماعی دارید.
وی عنوان کرد: اگر امام جمعه توسط مردم تعدیل و یا ارزیابی شود، روحیهاش را از دست میدهد و نمیتواند کارآمد باشد و این وظیفه شما مسئولین ستاد نماز جمعه است که فرهنگ از طریق فرهنگی صحیح امام جمعه را ارزیابی کنید تا روحیه و حیثیتاش را از دست ندهد.
امام جمعه مشهد با بیان اینکه «امام جمعه نمیتواند نسبت به جریانها و کم و کاستی عملکرد مسئولین بیتفاوت باشد»، تصرح کرد: چرا که این کار مشکل شرعی دارد و از سویی موجب سلب اعتماد مردم به ائمه جمعه خواهد بود.
اتهام سنگین امنیتی به خانواده رفسنجانی؛ واکنش
ایسنا: دفتر آیتالله هاشمی رفسنجانی با صدور بیانیهای به تنویر افکار عمومی در خصوص برنامهسازیهای جعلی اخیر صداوسیما پرداخت.
در این بیانیه از جمله آمده است: رویکرد صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران به عنوان رسانه ملی، مخصوصاً در ایام منتهی به انتخابات سرنوشتساز اسفند ماه امسال، چنان جناحی و برخاسته از دستپاچگی سیاسی است که متوجه نمیشوند آنچه را که با هدف تخریب شخصیت آیتالله هاشمی رفسنجانی انجام میدهند، به ضرر نظام اسلامی تمام میشود.تازهترین مصداق سناریونویسان صداوسیما، تحلیل بخش خبر ساعت 8 صبح چهارشنبه رادیو، مورخ 94/8/20 است که در آن گفته شده: چرا اعضای خانواده هاشمی رفسنجانی باید با مدافعین گروهک منافقین همنوا شوند!!!؟
جهت تنویر افکار عمومی به اطلاع میرساند که ملاقات حضوری یک هفته در میان با آقای مهدی هاشمی در زندان اوین، از برنامههای ثابت سیده خانم عفت مرعشی و دیگر فرزندان آیتالله هاشمی رفسنجانی است.
در هفتهی اخیر که این خانم سیده به همراه دخترش فاطمه هاشمی برای ملاقات مهدی مراجعه کرده بودند، گروهی از خانوادههای زندانی که معمولاً هر هفته و به طور ثابت نزدیک به درب زندان اوین و در محوطهی ورودی آن تجمع میکنند حضور داشتند. معطلی حدود 30 دقیقهای خانواده آیتالله هاشمی رفسنجانی باعث شد که یکی از میان جماعت خود را به خانواده برساند و از کمّ و کیف و دلایل حکم مهدی هاشمی بپرسد و طبیعی بود که خانواده هم پاسخی به این سؤالات بدهند، لذا هیچ ارتباطی میان سخنان آنان با این تجمع وجود نداشته و این تلاقی حضور کاملاً اتفاقی بود.
معلوم نیست توجیه برنامهسازان صداوسیما چیست که به بهانهی تخریب خانواده هاشمی رفسنجانی، اخبار مربوط به منافقین را پخش میکنند و جالبتر اینکه صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران به اخبار جعلی تجمع جلوی زندان اوین رسمیت میبخشد و این همان است که «قیصریه را به آتش میکشد».
قرآن کریم چه زیبا در اینباره میفرماید: «المنافقون والذین فی قلوبهم مرض و المرجفون فی المدینه؛... منافقین کسانی هستند که در قلبهایشان مرض هست و اخبار دروغ و شایعات و بیاساس را در مدینه پخش میکنند.»
سکوت کن یا برو زندان! - حشمت طبرزدی
...مشکل این است که با ضد انقلاب نامیدن من به صورت رسمی از سوی دستگاه مخوف امنیتی، راه برای ترور من هموارتر شده است....
*****
صفحه فیسبوک حشمت طبرزدی*****
۶ آبانماه سال جاری، تیم اطلاعاتی که از دوران احمدینژاد پروندهی من را در دست دارد، از من دعوت کرد تا به یکی از خانههای تیمی آنها بروم تا در مورد پارهای از مسایل، به قول خودشان گفتگو کنیم. برای اینکه بهانهسازی نکرده باشم این احضار محترمانه را پذیرفتم. در آن جلسه تهدید کردند؛ اگر به مراسم ستار بهشتی بروم، نه تنها بازداشت خواهی شد که با پروندهی سنگینی که قوه قضاییه برایت ساختهاند، رها نخواهی شد. باز هم بنا به مصلحتی که همهی دوستان و خویشان، تاکید کردهاند، به مراسم ستار نرفتم.
روز شنبه بار دیگر همان تیم تماس گرفت، تا امروز ۱۸ آبانماه به دفتر آنها، البته این بار در محل وزارت اطلاعات بروم. باز هم بنا بر مصلحت، پذیرفتم و رفتم اما امروز کار زیادی نداشتند. آنها صورت جلسهای را در برگه رسمی وزارت اطلاعات تنظیم کرده بودند که ضمن اشاره به موضوع جلسه ۶ آبانماه، تاکید کرده بودند؛ نامبرده به اقدامات ضد نظام و ضد انقلابی خود ادامه داده است…
از من خواستند که آن را امضا و البته اگر به متن آن اعتراضی دارم، ذکر کنم. من استنکاف کرده و به آنها گفتم؛ مثل این است که از من بخواهید، حکم اعدام خود را امضا کنم. اعضای تیم اطلاعاتی، به صورت شفاهی تاکید کردند که در صورت ادامه فعالیتها، همچون آمد و رفت به منزل دوستان یا شرکت در لگام و موضعگیریهای مختلف، قطعا باید به زندان برگردی و البته این تهدید و هشدار را دلسوزانه و از روی خیرخواهی قلمداد کردند!؟
آری تیم اطلاعاتی دوره روحانی، به من مدالی دادند که نه تنها اطلاعات دوران رفسنجانی و خاتمی که حتا اطلاعات دوران احمدینژاد، چنین مدالی را به من نداد!
آنها رسما من را ضد انقلاب نامیدند که اگر روحانی باور ندارد میتواند آن صورت جلسه را مطالبه کند.
دولت تدبیر و امید هنوز پس از ۳ سال بر امور دولت خود احاطه ندارد اما از سپاه ایراد میگیرد که چرا بگیر و ببند راه میاندازد. حال فقط مشکل من این نیست که هر زمان ممکن است اطلاعات دولت روحانی به درون خانهام بریزد. من ۲۱ سال است که یکه و تنها و در غیاب حامیان جدی، به دلیل فضای سرکوب و رعب و وحشت ایجاد شده توسط این رژیم قانونشکن، با این مساله کنار آمدهام، مشکل این است که با ضد انقلاب نامیدن من به صورت رسمی از سوی دستگاه مخوف امنیتی، راه برای ترور من هموارتر شده است. برای اینکه تاکید تیم اطلاعاتی بر ضد انقلاب نامیدن من، کاملا برنامهریزی شده است و این مساله را طی دو جلسه جدال با آنها به خوبی دریافتم. آیا روحانی بر امور دولت خود احاطه ندارد یا قرار است، در جنگ قدرت بین آنها، کسانی قربانی شوند! اتفاقی که در دوران رفسنجانی و خاتمی افتاد و گروهی از مخالفین، ترور شدند.
Subscribe to:
Posts (Atom)