October 10, 2015
رولت سوری سپاه روی شقیقه رهبری، کورش عرفانی
رولت روسی نام بازی خطرناکی است که در طی آن یک هفت تیر را مجهز به شش فشنگ کرده و مخزن گلوله را میچرخانند و سپس آن را روی شقیقه یک نفر شلیک میکنند. اگر شانس وی این باشد که تنها جای خالی مخزن در مقابل سوزن تفنگ قرار گیرد زنده میماند و در غیر این صورت، مغزش از هم میپاشد. به نظر میرسد که سپاه چنین بازیای را با نظام آغاز کرده است، اما رولت آن نه از نوع روسی، که از نوع سوری است. تفاوت این دو در چیست؟
ویژه خبرنامه گویا
با نزدیک شدن زمان اجرای توافق اتمی معروف به «برجام»، سپاه دریافته است که قرار است کارت اصلی بازی های منطقه ای و داخلی خود، یعنی تهدید بالقوه ی اتمی را، از دست دهد؛ به همین دلیل نگران است. این نگرانی ابعاد دیگری هم دارد: با کاهش نقش نظامی سپاه، جایگاه اقتصادی و سپس عملکرد سیاسی و امنیتی آن زیر سوال خواهد رفت. ایران پسابرجام برای فرونیافتادن به درون فروپاشی اقتصادی و آشوب های اجتماعی نیازمند تحولات مهمی است که جز با بازسازی ساختار سیاسی کشور میسر نیست. آن چه سپاه را به شدت نگران کرده است همانا به هم تنیدن این تحول های چندگانه، اما ضروری در کشور است.
رابطه ی بیت و سپاه
ولی فقیه نظام، که دست بر قضا نقش فرماندهی کل قوا را هم بازی می کند، در موقعیت سختی قرار دارد: از یکسو باید به ضروریات ساختاری برای پرهیز از فروپاشی کل نظام پاسخ دهد و از سوی دیگر، به دشواری بتواند سپاه را به نوعی بازنشستگی داوطلبانه بفرستد. رهبری نظام شاهد است که دولت روحانی در حال باز کردن جاده ی ورود سرمایه داری جهانی به ایران است، امری که با خود می تواند شرایط وخیم اقتصادی کشور را بهبود بخشد، لیکن هزینه ی سیاسی سنگینی دارد. از طرف دیگر، این ورود اقتصادی غرب و تبعات جانبی سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آن، جایگاه سپاه به عنوان مافیای نظامی-امنیتی، جایگاه بازار به عنوان مافیای انحصارات اقتصادی آن و جایگاه روحانیت سنتی، به عنوان مافیای فرهنگی-مذهبی حاکم را به خطر خواهد انداخت. هرنوع گزینه ای که بخواهد کشور را از فروپاشی اقتصادی ناشی از تحریم های توام با سوء مدیریت و لذا، رکود شدید و نبود سرمایه گذاری برهاند، صورتحساب سیاسی بالایی را روی دست این سه ضلع مثلث سنتی قدرت (سپاه، بازار، روحانیت) خواهد گذاشت. نجات اقتصاد ایران در گرو زیر سوال رفتن موقیت این مثلث است.
رفتار خامنه ای در هفته های گذشته به خوبی گویای قرارگرفتن او بر سر این دو راهی دشوار است. وی در هر سخنرانی با گفته های تند و آتشین، تصرف کنندگان آینده ی کشور (آمریکا و غرب) را مورد حمله تبلیغاتی شدید قرار می دهد، اما زمانی که سپاه می خواهد همین خط رادیکال رهبری را به مرحله اجرا کشاند، خامنه ای ترمز کرده و از خط قرمزها عبور نمی کند. موضوعاتی مانند موقعیت رژیم ایران در ماجرای مرگ حجاج در عربستان، تنش دیپلماتیک با بحرین و موقعیت سخت حوثی ها مورد حمایت رژیم ایران در یمن نمونه هایی از این رفتار دوگانه هستند: شعار و تهدید بسیار اما عمل، تقریبا هیچ. اینک زمانی است که باید دید آیا سپاه به این خط هیاهوی بدون عمل، که توسط بیت رهبری دیکته می شود، وفادار خواهد بود یا خیر. اگر سپاه بر آن شود تا در یک جا، خط عملی مستقل از ولی فقیه در پیش گیرد، چه خواهد شد؟ در صورت بروز این انشقاق، می توان منتظر زمین لرزه ی سیاسی مهمی در درون نظام جمهوری اسلامی باشیم.
قمار پرهزینه ی سپاه
سپاه اینک در حال یک قمار پرماجرا در سوریه است. موقعیت رژیم بشار اسد در سوریه، که سپاه نتوانست با وجود تمام هزینه های مادی و انسانی آن را در موقعیت خود تثبیت کند، در خطر قرار گرفت. پس از تلاش های فراوان و لابی گری های بسیار رژیم ایران، ورود روسیه امید سپاه را افزایش داده تا شاید بتواند، با پس گرفتن کامل سرزمین های سوریه و بازسازی قدرت اسد در آن جا، باور به امکان مقابله با تهدید حمله ی نظامی به ایران را در درون نظام تقویت کند. در صورت باور بیت رهبری به این که، حتی بدون اجرای برجام، کشوری نمی تواند به خود اجازه ی حمله ی به ایران را دهد، ممکن است خامنه ای را پشت سر کسانی قرار دهد که اجرای توافق اتمی را مفید یا لازم نمی دانند. این به معنای آن است که بر اساس محاسبه ی احتمالی سپاه، در صورت موفقیت روسیه در سوریه، می توان عراق را هم به دومین صحنه ی کامیابی نظامی-سیاسی مسکو تبدیل کرد و ایران را نیز همان راستا قرار داد تا بدین ترتیب، با یک محور قدرتمند مسکو- تهران- بغداد- دمشق، ضربه ای اساسی به حضور نظامی، سیاسی و اقتصادی غرب به رهبری آمریکا در خاورمیانه وارد آورد. فرماندهی سپاه امیدوار است که در سایه ی این محور فرضی، پرونده ی اتمی ایران، حتی بدون اجرای برجام، از دستور کار قدرت های غربی خارج شود. امری که بیشتر به یک آرزو شبیه است تا یک احتمال نزدیک به واقعیت.
همه ی این محاسبات با در نظرگرفتن یک سری از پیش فرض هاست:
۱) روسیه منافع درازمدت دفاعی خود را در یک تهاجم استراتژیک در خاورمیانه ببیند و با استفاده از اصل «بهترین دفاع حمله است» به طور درازمدت در خاورمیانه درگیر شود.
۲) روسیه در این زمینه آن قدر جدی باشد که روی تشکیل یک محور دمشق-بغداد-تهران در خاورمیانه حساب کرده و آماده باشد که چنین محوری را، با تمام نتایج و مسئولیت های آن، تحت پوشش و حمایت نظامی-سیاسی خویش قرار دهد. یعنی در وسط راه جا نزند.
۳) قدرت نظامی روسیه و شیوه های عمل نظامی آن به گونه ای است که می توان امیدوار بود که نخست در سوریه و بعد در عراق با موفقیت توام شود و این دو کشور تبدیل به افغانستان دهه ی هشتاد میلادی نشود.
۴) ایالات متحده ی آمریکا و اروپا به دلیل اقتصاد شکننده ی سرمایه داری جهانی، وحشت از تبعات اجتماعی یک رکود گسترده ی دوباره در این کشورها و ترس از سیل روزافزون و مشکل آفرین مهاجرین، تمایل و جرات اقدام نظامی در مقابل این حرکت تهاجمی روسیه در خاورمیانه را نداشته باشند.
۵) از آن جا که واشنگتن مایل به درگیر شدن با مسکو نخواهد بود، اسرائیل نیز نتواند، در نبود حمایت نظامی آمریکا، به خود اجازه دهد که، در صورت عدم اجرای برجام، وارد یک اقدام نظامی یک جانبه علیه ایران شود.
۶) هر چند که اقتصاد ایران بدون تزریق میلیاردها دلار سرمایه محکوم به فناست، اما همین قدر که بتوان در ازای نفت از روسیه و چین کالاهای اساسی وارد کرده و مانع از بروز قحطی شد، سایر عوارض منفی از بین رفتن باقیمانده ی اقتصاد ایران، مانند بیکاری های گسترده و بروز شورش های اجتماعی، برای سپاه قابل کنترل و مدیریت جلوه می کند.
لیست پیش فرض هایی از این دست می تواند ادامه ی یابد، اما تا همین جا می توانیم وجه بسیار خوش بینانه و قمارگونه ی آنها را به خوبی مشاهده کنیم. موضوعات زیادی مانند توافق پشت پرده ی احتمالی میان روسیه و آمریکا پس از دریافت امتیاز مهمی از جانب مسکو، احتمال شکست روسیه در جنگ سوریه و ... می تواند این پیش فرض ها را زیر سوال برد. سپاه به مثابه قماربازی است که روی کارت های خوب سایرین حساب می کند، نه آن چه در دست خود دارد. این به طور دقیق همان نکته ای است که می تواند تهدیدی جدی برای کلیت نظام حاکم بر ایران را باعث شود. اشتباه محاسباتی سپاه می تواند تمام چیدمان رژیم در دوران بعد از احمدی نژاد را، برای تنش زدایی بین المللی و منطقه ای و نجات نظام از طریق نجات اقتصاد ایران، برهم زند. زیرا اگر در یک مرحله، روسیه تا آخر خط گمانه زنی های سپاه همراهی نکند، یا اگر غرب در برخورد عملی با روسیه از ترس و تردید کنونی دست بردارد، اگر قدرت در آمریکا به دست جنگ طلبان جمهوریخواه بیافتد و یا اگر اسرائیل به یک حرکت نظامی یک جانبه، بدون محاسبه ی پشتیبانی مستقیم آمریکا، اقدام کند و در نهایت، اگر جامعه ی ایران، روند سقوط و تبدیل اقتصاد کشور به اقتصاد دامداری-زراعی از نوع طالبانی (بخور و نمیر و هیچ نگو) را پذیرا نباشد، در این صورت، این فقط سپاه نیست که بازی را باخته است، بلکه کل نظام است.
اقدام سپاه برای قرارگرفتن در یک بازی خطرناک مشترک با مسکو، می تواند تیغ دو لبه باشد، هم ممکن است که بقای این نهاد را بر راءس قدرت در یک کشور ویران و نابودشده تضمین کند و هم این که کشور را به جنگی وارد سازد که در انتهایش نه ایرانی خواهد ماند نه نظام حاکم آن. این که بیت رهبری توان مهار سپاه را داشته باشد، بیشتر یک فرض است تا واقعیت. در نظام های دیکتاتوری و مافیایی، نهادی که اسلحه در اختیار دارد حرف اول را خواهد زد. ولی فقیه، اگر نتواند سپاه را در همین مراحل ابتدایی پیشبرد این استراتژی پرخطر مهار کند، در مقاطع جلوتر کار از دستش در خواهد رفت و کسی جلودار سپاه نخواهد بود.
آن چه سپاه را در این میان سخت آشفته کرده است، درک این نکته است که برجام فقط یک توافق اتمی نیست، بلکه بسیار دورتر از موضوع سانتریفوژها و مراکز هسته ای رژیم ایران را هدف قرار داده است.
وجه فرااتمی برجام
این واقعیت که برجام فقط اتمی نیست، بلکه دارای الزامات نظامی، سیاسی و حتی اقتصادی است، مثلث سنتی قدرت (سپاه-بازار-روحانیت) را سخت کلافه کرده است. تلاش برای انداختن تقصیر توافق این متن پرمحدودیت بر سر تیم ظریف و روحانی به جایی نرسیده است، زیرا همه «دلواپسان» و بازاری ها و بسیجی ها خوب می دانند که برجام، بدون چراغ سبز بیت رهبری مورد تایید تیم مذاکره کننده قرار نگرفته است. اما در عین حال، تلخی مواد توافق سرجای خود باقیست: برجام رویای اتمی رژیم ایران را به پایانی دائمی می رساند، کشور را تحت رصد و مراقبت دائمی سرویس های اطلاعاتی غربی قرار می دهد، اسرار نظامی استراتژیک سپاه را آشکار می سازد، محدودیت های درازمدت بر هرگونه تحول مهم تسلیحاتی ایران تحمیل می کند، رفتار سیاسی و نظامی ایران در منطقه را مشروط می سازد و در نهایت، از رژیم ایران، به جای یک حکومت ایدئولوژیک، مافیایی، تروریستی و ماجراجو، یک دولت متعارف، مهارشده و سر به زیر می سازد.
اصرار فرمانده ی کل سپاه، سردار جعفری، بر این که «انقلاب اسلامی» به «جمهوری اسلامی» تبدیل نخواهد شد، کدی است برای تبدیل «جمهوری اسلامی دردسرساز» به «جمهوری اسلامی تحت کنترل». برجام، بستر فرایند شکستن شاخ گاوسرکش رژیم ایران است و اگر سپاه نخواهد، همانند بیت رهبری، این پیام را دریابد، بدون شک کشور را با شرایط جنگ و نابودی مواجه خواهد ساخت. حال باید دید که آیا مجموعه ی نیروهای دیگر درون نظام، که اجرای این توافق را تنها راه گریز رژیم از فروپاشی و جنگ می دانند، می توانند اجزاء ی نافرمانبردار مثلث سنتی قدرت و از جمله، جنگ طلبان سپاه را راضی و زمین گیر کنند یا خیر.
حکم بدفرجام برجام
دشواری کار به ویژه از آن روی است که نجات نظام از مجموعه ی بحران هایی که دچارش است، جز با ورود غرب ایران میسر نیست و این امر نیز مستلزم استحاله ی جدی در ساختار جمهوری اسلامی است. هرگونه رغبتی از جانب سرمایه داری غرب برای سرمایه گذاری در ایران، مشروط به برقراری شرایطی است که شکل گرفتن آن در گرو زدودن رادیکالیسم مافیایی-مذهبی-تروریستی از پیکره ی رژیم ایران است. این امر نیز در گرو آن است که سپاه، بازار و روحانیت سنتی حوزه ی نفوذ سنتی خود را کاهش داده و آماده ی یک حذف گام به گام و تدریجی از صحنه باشند. حذفی که باید اقتصاد ایران را از مدار سنتی بسته ی داخلی به مدار مدرن باز جهانی منتقل سازد. تقویت بخش خصوصی مستقل از نهادهای دولتی و مافیاهای حاکم ضرورت ذاتی فرایند تغییر در ایران است، تغییری که رژیم ایران امیدوار است به برکت آن از فروپاشی یا سرنگونی پرهیز کند.
در مقابل این سناریو استحاله ی اجباری برای نجات نظام، سپاه امیدوار است که تمام پیش فرض هایی که در سناریو بالا به آنها اشاره کردیم درست از آب درآید و سپاه بتواند با حمایت بیت رهبری، نه فرجام را اجرا کند و نه عوارض هولناک آن را تحمل کند. این اما فقط یک قمار خطرناک از جانب سپاه است که برخلاف رولت روسی که با شش فشنگ است، نوعی رولت سوری است که با هفت فشنگ برگزار می شود. بنابراین بیت رهبری می تواند مطمئن باشد که هفت تیر قمار سوریه ای-روسیه ای سپاه هر هفت گلوله را در خود دارد و با کوچکترین خطایی مغز کل نظام را از هم می پاشاند. اینجاست که می بینیم بن بست درونی رژیم تا چه حد عمیق است که باندهای مافیایی درون آن برای نجات خود، زمینه ساز نابودی سایرین و یا حتی کل مجموعه ی نظام می شوند. این ها همه از عوارض جام زهر اتمی است. جام زهری که رهبری نظام آن را نوشیده اما قربانی اصلی آن سپاه خواهد بود.
به عنوان نتیجه گیری
زمان انتخاب های دشوار و بی سابقه برای نظام فرا رسیده است: انتخاب بین بد و بدتر. برخی از این بدتر ها در واقع همان «بدترین» هستند. قبول این واقعیت تلخ برای بخش هایی از نظام سخت است، اما هرگونه فرار از واقعیت، در نهایت، جنگ منطقه ای و داخلی را برای کشور به ارمغان خواهد آورد. در این معادله ی سخت و یا هولناک، وجود پارامتر نیروی مردم، به صورت فعال، می تواند بسیار تعیین کننده باشد. در سناریوی سیاه سپاه، مردم فقط به عنوان شورشیان گرسنه ی آینده که قابل قتل عام و سرکوب هستند در نظر گرفته می شوند؛ این در حالیست که کار بر روی سازماندهی نیروهای معترض اجتماعی، از همین حالا، می تواند سپاه و در ورای آن، تمامیت نظام حاکم را، با نیرویی مواجه سازد که در صورت ورود به صحنه قادر است، بدون جنگ و خونریزی، بساط کل نظام را برهم زند و آینده ای متفاوت را برای کشور رقم زند.
در چنین شرایطی می بینیم که سکوت نیروهای سیاسی و سکون نیروهای اجتماعی تا چه حد می تواند دستِ بخش های سرسخت نظام را در به آتش کشیدن کشور باز نگه دارد. از آن سوی، نبود نیروی مردی سازمان یافته در صحنه، در بهترین حالت، و در صورت موفقیت جناح های «ملایم» رژیم، ایران را به یک بازار دست چندم برای سرمایه داری جهانی در خاورمیانه تبدیل خواهد کرد و نه بیش از آن. برای همین نیز تجمع فعالان سیاسی در قالب احزاب سیاسی حرفه ای و تشکل فعالان اجتماعی در قالب های خودسازمان یافته ی مدنی و شهروندی (اتحادیه ها، انجمن ها، سازمان های غیر دولتی، سندیکاهای کارگری و ...) و هماهنگی میان آنها، می تواند اهرمی باشد برای دخالت در معادله ی تعیین سرنوشت کشور. سرنوشتی بهتر در ورای سناریوهای منفی نظام حاکم کنونی.
با نزدیک شدن زمان اجرای توافق اتمی معروف به «برجام»، سپاه دریافته است که قرار است کارت اصلی بازی های منطقه ای و داخلی خود، یعنی تهدید بالقوه ی اتمی را، از دست دهد؛ به همین دلیل نگران است. این نگرانی ابعاد دیگری هم دارد: با کاهش نقش نظامی سپاه، جایگاه اقتصادی و سپس عملکرد سیاسی و امنیتی آن زیر سوال خواهد رفت. ایران پسابرجام برای فرونیافتادن به درون فروپاشی اقتصادی و آشوب های اجتماعی نیازمند تحولات مهمی است که جز با بازسازی ساختار سیاسی کشور میسر نیست. آن چه سپاه را به شدت نگران کرده است همانا به هم تنیدن این تحول های چندگانه، اما ضروری در کشور است.
رابطه ی بیت و سپاه
ولی فقیه نظام، که دست بر قضا نقش فرماندهی کل قوا را هم بازی می کند، در موقعیت سختی قرار دارد: از یکسو باید به ضروریات ساختاری برای پرهیز از فروپاشی کل نظام پاسخ دهد و از سوی دیگر، به دشواری بتواند سپاه را به نوعی بازنشستگی داوطلبانه بفرستد. رهبری نظام شاهد است که دولت روحانی در حال باز کردن جاده ی ورود سرمایه داری جهانی به ایران است، امری که با خود می تواند شرایط وخیم اقتصادی کشور را بهبود بخشد، لیکن هزینه ی سیاسی سنگینی دارد. از طرف دیگر، این ورود اقتصادی غرب و تبعات جانبی سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آن، جایگاه سپاه به عنوان مافیای نظامی-امنیتی، جایگاه بازار به عنوان مافیای انحصارات اقتصادی آن و جایگاه روحانیت سنتی، به عنوان مافیای فرهنگی-مذهبی حاکم را به خطر خواهد انداخت. هرنوع گزینه ای که بخواهد کشور را از فروپاشی اقتصادی ناشی از تحریم های توام با سوء مدیریت و لذا، رکود شدید و نبود سرمایه گذاری برهاند، صورتحساب سیاسی بالایی را روی دست این سه ضلع مثلث سنتی قدرت (سپاه، بازار، روحانیت) خواهد گذاشت. نجات اقتصاد ایران در گرو زیر سوال رفتن موقیت این مثلث است.
رفتار خامنه ای در هفته های گذشته به خوبی گویای قرارگرفتن او بر سر این دو راهی دشوار است. وی در هر سخنرانی با گفته های تند و آتشین، تصرف کنندگان آینده ی کشور (آمریکا و غرب) را مورد حمله تبلیغاتی شدید قرار می دهد، اما زمانی که سپاه می خواهد همین خط رادیکال رهبری را به مرحله اجرا کشاند، خامنه ای ترمز کرده و از خط قرمزها عبور نمی کند. موضوعاتی مانند موقعیت رژیم ایران در ماجرای مرگ حجاج در عربستان، تنش دیپلماتیک با بحرین و موقعیت سخت حوثی ها مورد حمایت رژیم ایران در یمن نمونه هایی از این رفتار دوگانه هستند: شعار و تهدید بسیار اما عمل، تقریبا هیچ. اینک زمانی است که باید دید آیا سپاه به این خط هیاهوی بدون عمل، که توسط بیت رهبری دیکته می شود، وفادار خواهد بود یا خیر. اگر سپاه بر آن شود تا در یک جا، خط عملی مستقل از ولی فقیه در پیش گیرد، چه خواهد شد؟ در صورت بروز این انشقاق، می توان منتظر زمین لرزه ی سیاسی مهمی در درون نظام جمهوری اسلامی باشیم.
قمار پرهزینه ی سپاه
سپاه اینک در حال یک قمار پرماجرا در سوریه است. موقعیت رژیم بشار اسد در سوریه، که سپاه نتوانست با وجود تمام هزینه های مادی و انسانی آن را در موقعیت خود تثبیت کند، در خطر قرار گرفت. پس از تلاش های فراوان و لابی گری های بسیار رژیم ایران، ورود روسیه امید سپاه را افزایش داده تا شاید بتواند، با پس گرفتن کامل سرزمین های سوریه و بازسازی قدرت اسد در آن جا، باور به امکان مقابله با تهدید حمله ی نظامی به ایران را در درون نظام تقویت کند. در صورت باور بیت رهبری به این که، حتی بدون اجرای برجام، کشوری نمی تواند به خود اجازه ی حمله ی به ایران را دهد، ممکن است خامنه ای را پشت سر کسانی قرار دهد که اجرای توافق اتمی را مفید یا لازم نمی دانند. این به معنای آن است که بر اساس محاسبه ی احتمالی سپاه، در صورت موفقیت روسیه در سوریه، می توان عراق را هم به دومین صحنه ی کامیابی نظامی-سیاسی مسکو تبدیل کرد و ایران را نیز همان راستا قرار داد تا بدین ترتیب، با یک محور قدرتمند مسکو- تهران- بغداد- دمشق، ضربه ای اساسی به حضور نظامی، سیاسی و اقتصادی غرب به رهبری آمریکا در خاورمیانه وارد آورد. فرماندهی سپاه امیدوار است که در سایه ی این محور فرضی، پرونده ی اتمی ایران، حتی بدون اجرای برجام، از دستور کار قدرت های غربی خارج شود. امری که بیشتر به یک آرزو شبیه است تا یک احتمال نزدیک به واقعیت.
همه ی این محاسبات با در نظرگرفتن یک سری از پیش فرض هاست:
۱) روسیه منافع درازمدت دفاعی خود را در یک تهاجم استراتژیک در خاورمیانه ببیند و با استفاده از اصل «بهترین دفاع حمله است» به طور درازمدت در خاورمیانه درگیر شود.
۲) روسیه در این زمینه آن قدر جدی باشد که روی تشکیل یک محور دمشق-بغداد-تهران در خاورمیانه حساب کرده و آماده باشد که چنین محوری را، با تمام نتایج و مسئولیت های آن، تحت پوشش و حمایت نظامی-سیاسی خویش قرار دهد. یعنی در وسط راه جا نزند.
۳) قدرت نظامی روسیه و شیوه های عمل نظامی آن به گونه ای است که می توان امیدوار بود که نخست در سوریه و بعد در عراق با موفقیت توام شود و این دو کشور تبدیل به افغانستان دهه ی هشتاد میلادی نشود.
۴) ایالات متحده ی آمریکا و اروپا به دلیل اقتصاد شکننده ی سرمایه داری جهانی، وحشت از تبعات اجتماعی یک رکود گسترده ی دوباره در این کشورها و ترس از سیل روزافزون و مشکل آفرین مهاجرین، تمایل و جرات اقدام نظامی در مقابل این حرکت تهاجمی روسیه در خاورمیانه را نداشته باشند.
۵) از آن جا که واشنگتن مایل به درگیر شدن با مسکو نخواهد بود، اسرائیل نیز نتواند، در نبود حمایت نظامی آمریکا، به خود اجازه دهد که، در صورت عدم اجرای برجام، وارد یک اقدام نظامی یک جانبه علیه ایران شود.
۶) هر چند که اقتصاد ایران بدون تزریق میلیاردها دلار سرمایه محکوم به فناست، اما همین قدر که بتوان در ازای نفت از روسیه و چین کالاهای اساسی وارد کرده و مانع از بروز قحطی شد، سایر عوارض منفی از بین رفتن باقیمانده ی اقتصاد ایران، مانند بیکاری های گسترده و بروز شورش های اجتماعی، برای سپاه قابل کنترل و مدیریت جلوه می کند.
لیست پیش فرض هایی از این دست می تواند ادامه ی یابد، اما تا همین جا می توانیم وجه بسیار خوش بینانه و قمارگونه ی آنها را به خوبی مشاهده کنیم. موضوعات زیادی مانند توافق پشت پرده ی احتمالی میان روسیه و آمریکا پس از دریافت امتیاز مهمی از جانب مسکو، احتمال شکست روسیه در جنگ سوریه و ... می تواند این پیش فرض ها را زیر سوال برد. سپاه به مثابه قماربازی است که روی کارت های خوب سایرین حساب می کند، نه آن چه در دست خود دارد. این به طور دقیق همان نکته ای است که می تواند تهدیدی جدی برای کلیت نظام حاکم بر ایران را باعث شود. اشتباه محاسباتی سپاه می تواند تمام چیدمان رژیم در دوران بعد از احمدی نژاد را، برای تنش زدایی بین المللی و منطقه ای و نجات نظام از طریق نجات اقتصاد ایران، برهم زند. زیرا اگر در یک مرحله، روسیه تا آخر خط گمانه زنی های سپاه همراهی نکند، یا اگر غرب در برخورد عملی با روسیه از ترس و تردید کنونی دست بردارد، اگر قدرت در آمریکا به دست جنگ طلبان جمهوریخواه بیافتد و یا اگر اسرائیل به یک حرکت نظامی یک جانبه، بدون محاسبه ی پشتیبانی مستقیم آمریکا، اقدام کند و در نهایت، اگر جامعه ی ایران، روند سقوط و تبدیل اقتصاد کشور به اقتصاد دامداری-زراعی از نوع طالبانی (بخور و نمیر و هیچ نگو) را پذیرا نباشد، در این صورت، این فقط سپاه نیست که بازی را باخته است، بلکه کل نظام است.
اقدام سپاه برای قرارگرفتن در یک بازی خطرناک مشترک با مسکو، می تواند تیغ دو لبه باشد، هم ممکن است که بقای این نهاد را بر راءس قدرت در یک کشور ویران و نابودشده تضمین کند و هم این که کشور را به جنگی وارد سازد که در انتهایش نه ایرانی خواهد ماند نه نظام حاکم آن. این که بیت رهبری توان مهار سپاه را داشته باشد، بیشتر یک فرض است تا واقعیت. در نظام های دیکتاتوری و مافیایی، نهادی که اسلحه در اختیار دارد حرف اول را خواهد زد. ولی فقیه، اگر نتواند سپاه را در همین مراحل ابتدایی پیشبرد این استراتژی پرخطر مهار کند، در مقاطع جلوتر کار از دستش در خواهد رفت و کسی جلودار سپاه نخواهد بود.
آن چه سپاه را در این میان سخت آشفته کرده است، درک این نکته است که برجام فقط یک توافق اتمی نیست، بلکه بسیار دورتر از موضوع سانتریفوژها و مراکز هسته ای رژیم ایران را هدف قرار داده است.
وجه فرااتمی برجام
این واقعیت که برجام فقط اتمی نیست، بلکه دارای الزامات نظامی، سیاسی و حتی اقتصادی است، مثلث سنتی قدرت (سپاه-بازار-روحانیت) را سخت کلافه کرده است. تلاش برای انداختن تقصیر توافق این متن پرمحدودیت بر سر تیم ظریف و روحانی به جایی نرسیده است، زیرا همه «دلواپسان» و بازاری ها و بسیجی ها خوب می دانند که برجام، بدون چراغ سبز بیت رهبری مورد تایید تیم مذاکره کننده قرار نگرفته است. اما در عین حال، تلخی مواد توافق سرجای خود باقیست: برجام رویای اتمی رژیم ایران را به پایانی دائمی می رساند، کشور را تحت رصد و مراقبت دائمی سرویس های اطلاعاتی غربی قرار می دهد، اسرار نظامی استراتژیک سپاه را آشکار می سازد، محدودیت های درازمدت بر هرگونه تحول مهم تسلیحاتی ایران تحمیل می کند، رفتار سیاسی و نظامی ایران در منطقه را مشروط می سازد و در نهایت، از رژیم ایران، به جای یک حکومت ایدئولوژیک، مافیایی، تروریستی و ماجراجو، یک دولت متعارف، مهارشده و سر به زیر می سازد.
اصرار فرمانده ی کل سپاه، سردار جعفری، بر این که «انقلاب اسلامی» به «جمهوری اسلامی» تبدیل نخواهد شد، کدی است برای تبدیل «جمهوری اسلامی دردسرساز» به «جمهوری اسلامی تحت کنترل». برجام، بستر فرایند شکستن شاخ گاوسرکش رژیم ایران است و اگر سپاه نخواهد، همانند بیت رهبری، این پیام را دریابد، بدون شک کشور را با شرایط جنگ و نابودی مواجه خواهد ساخت. حال باید دید که آیا مجموعه ی نیروهای دیگر درون نظام، که اجرای این توافق را تنها راه گریز رژیم از فروپاشی و جنگ می دانند، می توانند اجزاء ی نافرمانبردار مثلث سنتی قدرت و از جمله، جنگ طلبان سپاه را راضی و زمین گیر کنند یا خیر.
حکم بدفرجام برجام
دشواری کار به ویژه از آن روی است که نجات نظام از مجموعه ی بحران هایی که دچارش است، جز با ورود غرب ایران میسر نیست و این امر نیز مستلزم استحاله ی جدی در ساختار جمهوری اسلامی است. هرگونه رغبتی از جانب سرمایه داری غرب برای سرمایه گذاری در ایران، مشروط به برقراری شرایطی است که شکل گرفتن آن در گرو زدودن رادیکالیسم مافیایی-مذهبی-تروریستی از پیکره ی رژیم ایران است. این امر نیز در گرو آن است که سپاه، بازار و روحانیت سنتی حوزه ی نفوذ سنتی خود را کاهش داده و آماده ی یک حذف گام به گام و تدریجی از صحنه باشند. حذفی که باید اقتصاد ایران را از مدار سنتی بسته ی داخلی به مدار مدرن باز جهانی منتقل سازد. تقویت بخش خصوصی مستقل از نهادهای دولتی و مافیاهای حاکم ضرورت ذاتی فرایند تغییر در ایران است، تغییری که رژیم ایران امیدوار است به برکت آن از فروپاشی یا سرنگونی پرهیز کند.
در مقابل این سناریو استحاله ی اجباری برای نجات نظام، سپاه امیدوار است که تمام پیش فرض هایی که در سناریو بالا به آنها اشاره کردیم درست از آب درآید و سپاه بتواند با حمایت بیت رهبری، نه فرجام را اجرا کند و نه عوارض هولناک آن را تحمل کند. این اما فقط یک قمار خطرناک از جانب سپاه است که برخلاف رولت روسی که با شش فشنگ است، نوعی رولت سوری است که با هفت فشنگ برگزار می شود. بنابراین بیت رهبری می تواند مطمئن باشد که هفت تیر قمار سوریه ای-روسیه ای سپاه هر هفت گلوله را در خود دارد و با کوچکترین خطایی مغز کل نظام را از هم می پاشاند. اینجاست که می بینیم بن بست درونی رژیم تا چه حد عمیق است که باندهای مافیایی درون آن برای نجات خود، زمینه ساز نابودی سایرین و یا حتی کل مجموعه ی نظام می شوند. این ها همه از عوارض جام زهر اتمی است. جام زهری که رهبری نظام آن را نوشیده اما قربانی اصلی آن سپاه خواهد بود.
به عنوان نتیجه گیری
زمان انتخاب های دشوار و بی سابقه برای نظام فرا رسیده است: انتخاب بین بد و بدتر. برخی از این بدتر ها در واقع همان «بدترین» هستند. قبول این واقعیت تلخ برای بخش هایی از نظام سخت است، اما هرگونه فرار از واقعیت، در نهایت، جنگ منطقه ای و داخلی را برای کشور به ارمغان خواهد آورد. در این معادله ی سخت و یا هولناک، وجود پارامتر نیروی مردم، به صورت فعال، می تواند بسیار تعیین کننده باشد. در سناریوی سیاه سپاه، مردم فقط به عنوان شورشیان گرسنه ی آینده که قابل قتل عام و سرکوب هستند در نظر گرفته می شوند؛ این در حالیست که کار بر روی سازماندهی نیروهای معترض اجتماعی، از همین حالا، می تواند سپاه و در ورای آن، تمامیت نظام حاکم را، با نیرویی مواجه سازد که در صورت ورود به صحنه قادر است، بدون جنگ و خونریزی، بساط کل نظام را برهم زند و آینده ای متفاوت را برای کشور رقم زند.
در چنین شرایطی می بینیم که سکوت نیروهای سیاسی و سکون نیروهای اجتماعی تا چه حد می تواند دستِ بخش های سرسخت نظام را در به آتش کشیدن کشور باز نگه دارد. از آن سوی، نبود نیروی مردی سازمان یافته در صحنه، در بهترین حالت، و در صورت موفقیت جناح های «ملایم» رژیم، ایران را به یک بازار دست چندم برای سرمایه داری جهانی در خاورمیانه تبدیل خواهد کرد و نه بیش از آن. برای همین نیز تجمع فعالان سیاسی در قالب احزاب سیاسی حرفه ای و تشکل فعالان اجتماعی در قالب های خودسازمان یافته ی مدنی و شهروندی (اتحادیه ها، انجمن ها، سازمان های غیر دولتی، سندیکاهای کارگری و ...) و هماهنگی میان آنها، می تواند اهرمی باشد برای دخالت در معادله ی تعیین سرنوشت کشور. سرنوشتی بهتر در ورای سناریوهای منفی نظام حاکم کنونی.
محسن رضایی مطرح کرد: جزئیات طرحی که به دارایی های مسئولان رسیدگی می کند
محسن رضایی مطرح کرد: جزئیات طرحی که به دارایی های مسئولان رسیدگی می کند
سیاست > احزاب و شخصیتها - تسنیم نوشت: دبیر مجمع تشخصیص مصحلت نظام، مسئولان و مقامات مشمول طرح رسیدگی به دارایی مسئولان را معرفی کرد.
محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در نشست خبری که صبح امروز در دفتر مجمع برگزار شد، با اشاره به جلسه امروز مجمع تشخیص مصلحت نظام اظهار داشت: در جلسه امروز مجمع، 5 ماده از طرح رسیدگی به اموال و دارایی مسئولان به تصویب رسید؛ در ماده 2 این طرح که امروز تصویب شد، مقرر شد مقامات تعیین شده در اصل 142 قانون اساسی فهرست دارایی خود، همسر و فرزندانشان را مطابق آئیننامهای که توسط قوه قضائیه تعیین میشود برای رسیدگی از جهت اینکه این داراییها "مِن غیرحق" به دست نیامده باشد ارائه دهند.
وی ادامه داد: در ماده 3 طرح رسیدگی به دارایی مسئولان، گستره مسئولان مشخص شد که علاوه بر لیستی که در اصل 142 که موضوع آن رسیدگی است، بقیه مسئولان کشور برای خوداظهاری، دارایی خود، همسر و فرزندان تحت تکفلشان را مطابق این قانون در سامانهای که به وجود میآید به رئیس قوه قضائیه اعلام کنند.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام افزود: تمامی نمایندگان مجلس خبرگان رهبری، تمامی اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام، مقامات منصوب از سوی رهبری، اعضای شورای نگهبان، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، معاونان رئیس قوه قضائیه، دادستان کل کشور، رئیس دیوان عالی، رئیس دیوان عدالت اداری، رؤسای کل دادگستری استانها و معاونانشان، رؤسای دفاتر سران 3 قوه، رؤسای مجمع تشخیص مصلحت نظام و مجلس خبرگان رهبری، مشاوران سران 3 قوه، دستیاران ارشد رؤسای 3 قوه، دبیر شورای عالی امنیت ملی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، دبیر شورای انقلاب فرهنگی، دبیر شورای فضای مجازی، دبیر هیئت دولت، فرماندهان و مسئولان نیروهای مسلح از سرتیپ تمام و بالاتر، استانداران و معاونان آنها، مدیران عامل و اعضای هیئت مدیره بانکها و بیمهها، سفرا و کارداران نمایندگیهای جمهوری اسلامی ایران در خارج، رئیس کل گمرک، رئیس سازمان مالیاتی، نمایندگان دولت در مجامع عمومی هیئت مدیرهها، اعضای شورای شهر تمام شهرها و شهرداران مناطق کلانشهرها و معاونان آنها جزو مسئولانی هستند که باید داراییهای خود، همسر و فرزندانشان را اعلام کنند. بنابراین مسئولی در جمهوری اسلامی وجود ندارد که دارایی خود و خانوادهاش را اعلام نکند و باید خوداظهاری کند.
رضایی با اشاره به تصویب ماده بعدی طرح رسیدگی به دارایی مسئولان گفت: ماده دیگری که در جلسه امروز به تصویب رسید این بود که شرط احراز مسئولیت مقامات از این به بعد خوداظهاری است و مسئولان باید لیست دارایی خود را در ابتدای شروع به فعالیت در منصب خود اعلام کنند.
وی درباره مصوبات امروز مجمع در خصوص فهرست داراییها افزود: فهرست داراییهایی که مسئولان باید اعلام کنند، شامل کلیه اموال غیرمنقول و منقول و متعلق به آنها، مطالبات و دیون سرمایهگذاری و اوراق بهادار، موجودی حسابهای مختلف در بانکها و موسسات مالی و اعتباری کشور و هرگونه منبع درآمدی مستمر و اموال منقول با ارزش میشود.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام اظهار داشت: در مورد چگونگی شکلگیری سامانهای که قرار است مسئولان اموال خود را در آن اعلام کنند، قرار شد در جلسه بعدی مجمع تشخیص به تصویب برسد و با این حساب در جلسه آینده مجمع این قانون نهایی و به مجلس شورای اسلامی و دولت ابلاغ خواهد شد و در اختیار آنها قرار خواهد گرفت.
رضایی با اشاره به شهادت سردار حسین همدانی گفت: شهادت برادر عزیزم حسین همدانی را به امت شهیدپرور و همه فرماندهان اسلام و کسانی که در جبهه مقاومت در مقابل تکفیریها و داعشیها مبارزه میکنند، تسلیت میگویم.
وی با اشاره به وضعیت منطقه تاکید کرد: منطقهای که ما در آن زندگی میکنیم، در اطراف ایران روز به روز امنیتیتر و نظامیتر میشود.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام با اشاره به تحرکات داعش گفت: داعشیها استان شمالی افغانستان را به تصرف خود در آوردند و با مرز چین، تاجیکستان و ازبکستان هممرز شدهاند و حمله آمریکاییها به بیمارستان پزشکان بدون مرز نیز در اثر همین درگیریهاست.
رضایی ادامه داد: برای اولین بار ناو هواپیمابر آمریکا بعد از 7 سال از خلیج فارس خارج شده و ناوی هم جایگزین آن نشده است و احتمالا مقصد آن دریای مدیترانه و سوریه باشد؛ از طرفی دیگر چین، آمریکاییها را تهدید کرده که ناوهای خود را وارد دریای چین نکنند و خودشان ناو هواپیمابر خود را به سواحل سوریه فرستادهاند؛ بنابراین اطراف منطقه ما نسبت به ماههای گذشته امنیتیتر و نظامیتر شده است.
وی با بیان اینکه فعلا کانون درگیریها سوریه است و چالش بین روسیه و ناتو اوج گرفته است، خاطر نشان کرد: ناتو در صدد گسترش حوزه نفوذی خود به جنوب روسیه است و به دنبال این است که پایگاههایی را برای حضور خود در کشورهای جنوب روسیه فراهم کند و چین نیز آمریکاییها را تهدید کرده لذا ما وارد ناامنی جدید و وضعیت نظامی - امنیتی جدیدی در دنیا میشویم که کانون آن در منطقه خاورمیانه است. به همین دلیل ما باید هوشیاری خود را بیشتر حفظ کنیم.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام تصریح کرد: ایران به عنوان جزیره با ثبات، تنها نیرویی است که میتواند امنیت را در منطقه به وجود آورد. چرا که تجاربی از حضور آمریکا دارد و به نظر میرسد هیچکدام از این کشورها قادر به تامین امنیت و صلح در منطقه نیستند لذا پیشبینی ما از آینده این است که جمهوری اسلامی ایران نقش موثری در برقراری صلح و حفظ امنیت بر عهده خواهد گرفت و روز به روز ارزش ایران در منطقه بیشتر خود را نشان خواهد داد.
رضایی اظهار داشت: واقعیت تلخ این است که در قرن اخیر در همه دنیا جنگهایی اتفاق افتاده ولی بعد از وقوع و بعد از 3 تا 4 سال امنیت به وجود آمده است اما در منطقه ما یعنی خاورمیانه 70 سال است که ناآرامی وجود دارد؛ ناآرامیهایی از جمله حادثه فلسطین، جنگ اعراب و اسرائیل، جنگ خلیج فارس، حمله صدام به ایران، جنگ یمن و کویت و حوادث اخیر تکفیریها.
وی ادامه داد: تنها منطقهای که در دنیا طی 70 سال اخیر هیچگاه روی آرامش را به خود ندیده، منطقهای است که مسلمانها در آن هستند و متاسفانه کشور آمریکا، عربستان و رژیم صهیونیستی عوامل اصلی ناامنیهای 70 سال اخیر منطقه ما هستند. گویی سیاستی تنظیم شده که هیچگاه خاورمیانه روی آرامش به خود نگیرد.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام اظهار داشت: ما در ایران باید اقتدار ملت را به دلیل تجربه تاریخی و مزیتهایی که داریم، حفظ کرده و به عنوان کانون امنیتساز و کانون برقراری صلح و امنیت در منطقه عمل کنیم. بنابراین حمایت مردم و دولت از نیروهای مسلح و هوشیاری و آمادگی این نیروها از شرایط لازم عبور از این مقطع تاریخی است.
رضایی گفت: نیروهای مسلح باید هوشیار و مراقب باشند و ملت و دولت باید به اقتدار خود توجه کرده و حمایت بیشتری از نیروهای مسلح به عمل آورند.
وی در خصوص ائتلاف 4 گانه برای مبارزه با داعش در سوریه یادآور شد: این ائتلاف فقط برای مبارزه با داعش است و جلساتی بین این 4 کشور بوده است. هنوز ائتلاف دائمی نشده و فعلا بحث تروریسم و تکفیریها مطرح است و هماکنون نوعی همکاری بین این 4 کشور به وجود آمده است.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در پاسخ به این پرسش که در طرح رسیدگی به دارایی مسئولان میزان راستیآزمایی بر اساس چه مکانیزمی صورت میگیرد، گفت: شرط احراز مسئولیت از این به بعد این است که هر مسئولی باید لیست دارایی و اموال خود و خانوادههای تحت تکفل خود را اعلام کند ولی قطعا اگر در گزارشی روشن شود که لیست خلاف واقع باشد، در مورد جرائم بحث شده که طبق قانون مجازات با فرد متخلف برخورد شود.
رضایی در پایان خاطر نشان کرد: یعنی اگر کسی اموال خود را بر خلاف واقع اعلام کند در ماده 12 پیشبینی شده که این کار جرم است.
روایت رهبر اصلی متحصنان در برابر مجلس از چرایی آغاز تحصن
سیاست > احزاب و شخصیتها - بازیگر اصلی تحصن شش روزه مقابل مجلس علیه برجام گفت: حضرت آقا کلام جانباز محسن محسنی را قطع می کنند و می فرمایند بروید این مسئله را به آنهایی که متوجه نیستند بگویید. من احساس کردم که حضرت آقا در حال گرا دادن هستند که این انتقاد را در برابر چه کسانی مطرح کنید.
به گزارش خبرآنلاین، عمارلو طلبه 34 ساله ای که پس از فاجعه منا تصمیم می گیرد در اعتراض به برجام در برابر مجلس تحصن کند، گفت و گویی با هفته نامه مثلث انجام داده است که بخش هایی از آن در ادامه می آید:
*در دیداری که جانبازان با حضرت آقا داشتند آقای محسن محسنی به ایشان می گویند که نمایندگان مجلس، آنقدر به سانتریفیوژها و غنی سازی توجه می کنند، حواسشان نیست که آمریکایی ها با این کار، پا را از مذاکره فراتر گذاشته اند و با این توافق می خواهند باب مذاکرات را باز نگه دارند تا زمینه حضورشان در ایران فراهم شود. به محض اینکه این جانباز می خواهد نکته دوم را بگوید، حضرت آقا کلام او را قطع می کنند و می فرمایند بروید این مسئله را به آنهایی که متوجه نیستند بگویید. در واقع حضرت آقا مطالبه ای را مطرح می کنند و می گویند این را به من نگویید. من احساس کردم که حضرت آقا در حال گرا دادن هستند که این انتقاد را در برابر چه کسانی مطرح کنید.
*روز جمعه تصمیم گرفتیم که به سمت تهران حرکت کنیم اما متاسفانه حادثه عظیم شهدای منا به طرز مشکوکی رخ داد و روز شنبه هم تحت الشعاع این اتفاق قرار گرفت. همان روز من استخاره گرفتم اما از قرآن اینطور پاسخ گرفتم که خوب نیست این حرکت را انجام دهیم. دوستان سیاسی من هم گفتند که اگر حرکت و تحصن را از روز شنبه شروع کنید، این مساله تحت الشعاع حادثه منا قرار می گیرد و بازتاب خبری مناسبی پیدا نمی کند؛ از این رو ما صبر کردیم. روز یکشنبه بعضی از رفقای ما گفتند که ما رسانه ها را رصد کرده ایم و باز هم به این نتیجه رسیده ایم که اگر چنین حرکتی انجام بدهید، بایکوت خبری می شوید. تا اینجای کار، مساله حول محور دو نفر از دوستان طلبه و همفکران من می چرخید و این طور نبود که شبکه ای پشت کار باشد. روز یکشنبه من باز هم استخاره گرفتم و دوباره بد آمد اما استخاره روز دوشنبه خوب آمد.
*به طور مشخص برنامه ریزی نکرده بودیم که چند روز بمانیم اما این مساله برای ما مهم بود که آقای علی لاریجانی بیاید به ما پاسخ بدهد، نمایندگان مجلس تدبر کنند و اگر هم در جمع ما حاضر نمی شوند به اجماع عمومی برسند که حرف فرزندان شهدا غیرمنطقی نیست. باید نمایندگان به ما پاسخ بدهند که خطوط قرمز مدنظر رهبری رعایت شده یا نه.
مافیای گدایان بوشهر را تصرف کرده!
| |||
|
3 هزار نیروی داعش در افغانستان آموزش می بینند!
برای عملیات نظامی در روسیه
3 هزار نیروی داعش
در افغانستان آموزش می بینند!
در پایان سفر فوری "امامعلی رحمان اف" رئیس جمهور تاجیکستان به مسکو و همزمان با تصرف شهر قندوز افغانستان بدست داعش علام شد: داعش سرگرم آموزش 3 هزار نیروی نظامی در افغانستان است تا آنها را برای عملیات تروریستی وارد جمهوریهای متحد روسیه و حتی خود روسیه کند.
به این ترتیب مشخص می شود که قندوز را داعش تصرف کرده است و نه طالبان. رئیس اداره دوم آسیائی وزارت خارجه روسیه خبر مربوط به آموزش 3 هزار نیروی داعش را در نشست بین المللی درباره افغانستان در مسکو اعلام داشت و افزود:
دستهای پنهان داعش در شمال افغانستان (همجوار با جمهوری های مسلمان نشین افغانستان) فعال شده است. آنها دارای نیروهایی هستند که نه با نظامیان ناتو و نه با ارتش افغانستان درگیر نمیشوند.
نیروهای حاضر در پایگاه داعش در شمال افغانستان غالباً از اتباع روسیه و کشورهای آسیای مرکزی هستند و در این پایگاهها به زبان روسی سخن گفته میشود. مربیانی از کشورهای مختلف عربی و پاکستان مسئول آموزش به شبه نظامیان هستند که برخی از آنها پاسپورتهای آمریکایی و انگلیسی دارند.
3 هزار نیروی داعش
در افغانستان آموزش می بینند!
در پایان سفر فوری "امامعلی رحمان اف" رئیس جمهور تاجیکستان به مسکو و همزمان با تصرف شهر قندوز افغانستان بدست داعش علام شد: داعش سرگرم آموزش 3 هزار نیروی نظامی در افغانستان است تا آنها را برای عملیات تروریستی وارد جمهوریهای متحد روسیه و حتی خود روسیه کند.
به این ترتیب مشخص می شود که قندوز را داعش تصرف کرده است و نه طالبان. رئیس اداره دوم آسیائی وزارت خارجه روسیه خبر مربوط به آموزش 3 هزار نیروی داعش را در نشست بین المللی درباره افغانستان در مسکو اعلام داشت و افزود:
دستهای پنهان داعش در شمال افغانستان (همجوار با جمهوری های مسلمان نشین افغانستان) فعال شده است. آنها دارای نیروهایی هستند که نه با نظامیان ناتو و نه با ارتش افغانستان درگیر نمیشوند.
نیروهای حاضر در پایگاه داعش در شمال افغانستان غالباً از اتباع روسیه و کشورهای آسیای مرکزی هستند و در این پایگاهها به زبان روسی سخن گفته میشود. مربیانی از کشورهای مختلف عربی و پاکستان مسئول آموزش به شبه نظامیان هستند که برخی از آنها پاسپورتهای آمریکایی و انگلیسی دارند.
مردم نباید بدانند رهبران مافیا چه کسانی اند؟
| |||
|
جزئیات زمینخواریهای بزرگ در روستاها
معاون عمران روستایی بنیاد مسکن با اشاره به مهمترین تخلفات زمین خواری در روستاها، گفت: بیشترین تعداد زمین خواری در روستاهای مازندران، تهران، فارس و همدان اتفاق افتاده است.
محمدرضا شاملو در گفتگو با مهر با اشاره به تخلفات ساخت و ساز و زمین خواری در روستاها، گفت: هرکجا پیرامون شهرهای بزرگ و کلان شهرها موقعیتی به عنوان سکونتگاه خوابگاهی یا نقطه خوش آب و هوایی برای گذران ایام آخر هفته وجود دارد، تخلف هم انجام می شود.وی با بیان اینکه نیاز است ضمن برخورد جدی با تخلفات، راهکارهای مناسب و قانونمند هم برای پاسخگویی به نیازهای منطقی و مشروع داشته باشیم، افزود: اگر هردو اینها را کنار هم نبینیم، نمیتوانیم نتیجه معقول و منطقی داشته باشیم و نیاز است تا تقاضاها در این بخش هم مورد بررسی قرار گیرد.
معاون عمران روستایی بنیاد مسکن با اعلام اینکه روستاهای خوش آب و هوا در تمام کشور در معرض تخلفات و زمین خواری قرار دارند، ادامه داد: در مسیر اسالم به خلخال ساخت و سازهای گسترده ای اتفاق افتاده است، همچنین در برخی روستاهای پیرامونی تهران مانند روستاهای شمیران و استان البرز زمین خواری زیادی داریم.
شاملو به زمین خواری گسترده در استان فارس اطراف شیراز و استان کهگیلویه بویراحمد اطراف یاسوج اشاره کرد و گفت: به تازگی در یکی از روستاهای استان همدان به نام قاسم آباد هم ساخت و سازهای خلاف با گستردگی اتفاق افتاده است اما باید توجه داشت که این دست موارد، خاص یک استان نیست.
وی در خصوص رقم زمین خواری روستای زیارت در استان گلستان اظهار داشت: روستای زیارت در برنامه کاری کارگروه مبارزه با زمین خواری قرار دارد و قرار شده است این کارگروه سفری به این روستا داشته باشد. البته رقم دقیقی از زمین خواری نداریم اما طرح هادی این روستا کمتر از ۵۰ هکتار است و ساخت و سازها چند برابر طرح هادی انجام شده است.
معاون عمران روستایی بنیاد مسکن با تاکید بر اینکه روستای زیارت، بافت با ارزش محسوب میشود و به شدت در حال آسیب است، افزود: در همه جای استان مازندران مانند اطراف تنکابن، اطراف رامسر، بابلسر و خیلی مناطق دیگر که بروید می توان این زمین خواری ها را دید.
شاملو با اعلام اینکه منطقه گردنه حیران در حدفاصل دو استان قرار دارد و به آن بی توجهی شد، گفت: هر چند تعداد ساخت و سازها زیاد نیست اما حجم تخلفات در این منطقه بسیار بالا است که باید با این تخلفات برخورد شود تا دیگر تکرار نشود.
وی در خصوص اینکه برخی افراد که شروع کننده زمین خواری در این مناطق هستند، با پشتوانه این کار را انجام می دهند، افزود: افراد بانفوذ دولتی که تصور میکنند حاشیه امنی دارند، شروع کننده تخلفات هستند و بعد هم افراد دیگر وارد میشوند.
سیدحسن خمینی: نباید فضای جامعه امنیتی باشد
سیاست > احزاب و شخصیتها - حجت الاسلام سید حسن خمینی گفت: امنیت و آرامش روانی دو لبه مهم برای زندگی انسان در جامعه است و باید از هر دو آنها در جامعه پاسداری کرد.
وي در مراسم تجدید میثاق فرماندهان و کارکنان نیروی انتظامی با امام خمینی(س)، بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در حرم مطهر امام، با اشاره به یک مشکل ذاتی نیروی پلیس در سراسر جهان گفت: پلیس از یک سو برای ایجاد امنیت احتیاج به اقتدار دارد و از طرف دیگر باید بیش از هر چیز آرامش روانی جامعه را پاسداری کند، زیرا نباید فضای جامعه امنیتی باشد که مردم احساس ناآرامی و کنترل غیر ضروری داشته باشند؛ در عین حال کسی که بنای تخلف دارد نباید فکر کند از نگاه نهادهای امنیتی خارج است.
اهم سخنان وي را به نقل از انتخاب بخوانيد:
** امنیت مهم ترین وظیفه حکومت ها از دیرباز تاکنون است. در طول تاریخ وظایف دیگری به دوش حکومت ها افزود شده اما امروز کماکان مهم ترین وظیفه همین امر است؛ در تاریخ ایران همیشه حکومت هایی به عنوان نمونه نامشان بر زبان ها باقی ماند ه است که در ایجاد امنیت موفق تر بوده اند.
**در توصیف وضع امنیت ایران در یک دوره تاریخی، نقل شده است که اگر یک زن جوان با یک طبق طلا روی سر، هنگام شب از مرو تا ری برود، کسی متعرض او نمی شد، اما در برخی دوره های دیگر حوزه توانایی هر فرد به اندازه قدرت قبضه شمشیر او بوده و همه افراد در بر هم زدن نظم و امنیت کشور نقش داشته اند؛ بدین معنا که هنگام تضعیف قدرت مرکز صدها مشکل از سوی گروههای مختلف جامعه ایجاد می شد.
**تأمین امنیت شرط اساسی حیات جامعه است و سرمایه گذاری، اشتغال، فعالیت علمی و هر فعالیت مثبت دیگر، تا زمانی که بستر امنیت وجود نداشته باشد به نتیجه نمی رسد.
** احساس امنیت از امنیت مهم تر است، زیرا کار همه دستگاههای تأمین امنیت این است که هم اقتدار و برقراری امنیت را باید در اوج داشته باشند و هم کار آنها مخل آرامش جامعه نباشد، در اینجاست که کار پلیس ظرافت یافته و از کار صرفا نظامی خارج می شود وکار انتظامی پدید می آید، چرا که این حساسیت ممکن است برای نیروهای نظامی آنچنان ضرورتی نداشته باشد.
** وظیفه نیروی انتظامی هم تأمین امنیت و هم تأمین احساس امنیت و آرامش عمومی در جامعه است.
** اگر امنیت در کشور ما نبود متوجه می شدیم که چه مقدار دارای ضعف هستیم؛ اما امروز عمده شهرها و جاده های ما دارای فضای امنی بوده و به همت نیروی انتظامی و سایر دستگاهها در تمام منطقه ما، هیچ کانونی به آرامش و امنیت کشور ما نیست که به همین خاطر مردم باید به فرزندان خود خسته نباشید بگویند.
** متأسفانه امروز در جزیره بی ثباتی هستیم که از یکسو قدرت های جهان در جهت تأمین امنیت خود تلاش می کنند اما به آن نمی رسند، از طرف دیگر هم در کشور ما امنیت برقرار است؛ گرچه مانند ماهی در آب که متوجه وجود نعمت آب نیست کسانی که در امنیت زندگی می کنند ممکن است وجود آن را درک نکنند.
** امنیت و آرامش روانی دو لبه مهم برای زندگی انسان در جامعه است و لذا باید از هر دو آنها در جامعه پاسداری کرد که ما آن را در سطح خوبی در مجموعه عملکرد ناجا مشاهده می کنیم.
روزنامه نگار روس: ترکیه، اردن و حتی حوثی ها به اداره حج اولی تر از آل سعود هستند
روزنامه نگار روس: ترکیه، اردن و حتی حوثی ها به اداره حج اولی تر از آل سعود هستند
بین الملل > خاورمیانه - یک روزنامه نگار روس با بررسی حوادث تلخ و دردناک حج امسال از جمله سقوط جرثقیل در مسجد الحرام و ازدحام مرگبار منا نوشته است: ترکیه، اردن و حتی حوثی های یمن به اداره حج و مقدسات جهان اسلام اولی تر از آل سعود هستند.
به گزارش خبرآنلاین پیتر لووف در وب سایت ایران رو نوشت: اگر مسأله حج و خادم الحرمینی را از نظر تاریخی بررسی کنیم، معلوم می شود که آل سعود به مکه و مدینه ربطی ندارند. پادشاهی سعودی به شکل کنونی تنها در سال 1932 در پی جنگ های متعدد در شبه جزیره عربستان به وجود آمد. در سال 1902 عبد العزیز آل سعود 22 ساله، ریاض را به تصرف خود در آورده و بزرگ این شهر از خانواده الرشید را به قتل رساند. در سال 1912 عبدالعزیز تمام منطقه نجد را از آن خود کرد. در سال 1925 مکه به تصرف عبدالعزیز در آمد. روز 10 ژانویه سال 1926 عبدالعزیز آل سعود پادشاه حجاز اعلام شد. در سال 1927 بریتانیا استقلال این پادشاهی را به رسمیت شناخت. چند سال بعد عبدالعزیز تقریباً تمام عربستان را به تصرف خود در آورد. 23 سپتامبر سال 1932 نجد و حجاز یک کشور واحد به نام عربستان سعودی را تشکیل دادند.
به نوشته این روزنامه نگار روس قبل از آن شرفای هاشمی که اخلاف مستقیم حضرت محمد (ص) بودند، امور مکه را بر عهده خود داشتند. از سال 1519 تا سال 1916 منطقه تاریخی حجاز که در امتداد دریای سرخ واقع شده است، عضو امپراطوری عثمانی بود. به عبارت دیگر، سلطان ترکیه خادم عالی حرمین بود. در سال های 1925-1916 حجاز پادشاهی مستقلی بود که بسیاری از کشورها و از جمله بریتانیا و اتحاد شوروی آن را به رسمیت شناخته بودند. بنا بر این، سعودی ها بر اثر یک جنگ غاصبانه حق حرمین را از آن خود کردند. آنها به حضرت محمد (ص) و مقدسات اساسی اسلامی ربطی ندارند و در حق و در عمل غاصب هستند. حالا که این موضوع پیش آمده است، باید گفت که ترکیه، اردن و حتی حوثی ها برای اداره مراسم حج و مقدسات اسلامی حق بیشتری دارند تا خانواده غاصب سعودی.
پیتر لووف در ادامه می نویسد: تصادفی نیست که بسیاری از روحانیون برجسته اسلامی در طول ده ها سال دعوت کرده اند که حرمین اسلامی مکه و مدینه به منظور حفظ وحدت امت اسلامی و احقاق عدالت تاریخی و اجتماعی از حدود اختیارات پادشاه سعودی گرفته شده و در اختیار همه مسلمانان گذاشته شوند. کمیته ویژه سازمان همکاری های اسلامی که از نمایندگان همه دولت های اسلامی صرف نظر از کثرت نفوس آنها تشکیل شده باشد، می تواند مدیریت آنها را بر عهده خود بگیرد. این کمیته باید مدیریت امور حرمین اساسی مسلمانان را که وهابیون با توسل به زور و اتکا بر مساعدت امپراطوری بریتانیا 83 سال پیش غصب کردند، بپردازد. بار اساسی مسئولیت در قبال ایجاد موجبات افتادن حرمین به دست آل سعود بر دوش امپراطوری بریتانیا و سرهنگ جاسوس و ماجراجوی انگلیسی افتاده است که به روابط جنسی غیر سنتی متمایل بود و لورنس عربستان نامگذاری شد.
سردار همدانی در سوریه چه می کرد که شهید شد؟/ پاسخ کوثری را بخوانید
سیاست > احزاب و شخصیتها - تسنیم نوشت: نماینده مردم تهران گفت: شهید همدانی با ایجاد هماهنگی میان ارتش و قوای نظامی سوریه و تشکیل نیروهای داوطلب مردمی مانع از سقوط سوریه و پیروزی داعش و نیروهای معاند شد.
اسماعیل کوثری از همرزمان شهید حسین همدانی درباره شخصیت این شهید بزرگوار و تاثیرگذاری اوبر روند مقابله با بحران سوریه و حمایت از خط مقاومت گفت: امروز خبر شهادت و عروج یکی از مخلصترین شخصیتهای انقلاب و جهان اسلام را شنیدیم و از این که چنین انسان بزرگواری از میان ما رفت غم زده شدیم.
وی ادامه داد: من از سال 59 و در منطقه سرپل ذهاب با سردار حسین همدانی آشنا شدم و توفیق آن را داشتم که در کنار چنین انسان بزرگی به عنوان همرزم در جبهه حق علیه باطل خدمت کنم. نخستین ویژگی این سردار اسلام فعال بودن و حضور مستمر در تمامی صحنههای نبرد بود. خستگیناپذیری، تلاش شبانه روزی و احساس تکلیف این شهید زبانزد همه کسانی بود که از نزدیک او را دیده و درک کرده بودند.
همرزم شهید همدانی با بیان این که از آغاز بحران سوریه وی در منطقه حضور یافت تصریح کرد: شهید همدانی چندین سال حضور مستشاری مستمر و تاثیرگذاری در سوریه داشت، اما بعد از پایان ماموریتش به ایران بازگشت و مسئولیت دیگیری دریافت کرد اما به دلیل تسلط بالای وی بر مناطق سوریه، چند روزی برای کمک فکری عازم منطقه شد که با عنایت پروردگار به خواسته قلبی و دلی خود یعنی شهادت نائل آمد.
کوثری با بیان این که شهید همدانی در سوریه اقدامات بسیار تاثیرگذاری انجام داد، خاطرنشان کرد: خدمات ارزنده، مدیریت هوشمند و تاثیرگذاری سردار همدانی بر روند جنگ کاملا آشکار است، وی با ایجاد هماهنگی میان ارتش و قوای نظامی سوریه و کمک به تشکیل نیروهای داوطلب مردمی مانع از سقوط سوریه و پیروزی داعش و نیروهای معاند شد لذا بسیاری از تحلیل گران، طرحها و برنامه شهید همدانی را علت اصلی پیروزی سوریه و نیروهای مقاومت در مقابل تروریستها است.
وی ادامه داد: در همه برههها و بزنگاهها سردار همدانی حضور داشت و لحظهای دست از تلاش برای استقرار بیرق اسلام برنداشت، وی چه در دوران قبل از انقلاب چه پس از پیروزی انقلاب اسلامی و همچنین در زمان دفاع مقدس حضوری فعال و جهادگر داشت، پس از پایان جنگ تحمیلی نیز خدمات ارزنده ای برای تامین امنیت انجام داد که برکات بسیاری برای نظام و اسلام به ارمغان آورد.
این نماینده مجلس با بیان این که حضور سردار همدانی شرط پیروزی و دفاع در برابر داعش و تروریستهای تکفیری بود گفت: از روزی که سردار همدانی در سوریه حضور پیدا کرد و مسئولیت هماهنگی ارتش و نیروهای مردمی را بر عهده گرفت، مواضع تروریست ها ناامن شد و قوای مقاومت تواستند به پیروزیهای بزرگی دست یابند. یکی از اصلیترین کارهای سردار همدانی بحث تشکیل ارتش نیروهای مردمی و دفاع وطنی بود که با هماهنگی سردار سلیمانی انجام شد و همین مسئله باعث شد که سوریه در مقابل داعش مقاومت کند و جهبه سوریه امروز به مقتل ترویستها تبدیل شود.
آسوشیتدپرس؛ مرگبارترین حج تاریخ رقم خورد/ تعداد کشتههای فاجعه منا ۶۸۴نفر بیشتر از آمار عربستان!
آسوشیتدپرس؛ مرگبارترین حج تاریخ رقم خورد/ تعداد کشتههای فاجعه منا ۶۸۴نفر بیشتر از آمار عربستان!
جامعه > حوادث - آسوشیتدپرس دیروز و امروز آماری جدید از تعداد کشته شده های فاجعه منا اعلام کرد که 684 نفر بیش از آمار کشته شده های اعلام شده توسط دولت عربستان بود، جالب این است که این آمار فقط از 18 کشور از 100 کشور شرکت کننده در حج گرفته شده است و باز با این وجود این تعداد اعلام شده، حج امسال را مرگبارترین حج تاریخ می کند.
نیو صدر: آماری جدید از آسوشیتدپرس که دیروز و امروز منتشر شده که نشان می دهد تعداد کشته شده های حادثه منا که حدود 2 هفته پیش رخ داد، حداقل 1453 نفر است یعنی 684 نفر بیشتر از آمار اعلام شده توسط مسئولان عربستانی.
در حالی آمار کشته شده های حادثه منا، بدترین حادثه در 25 سال اخیر حج از آسوشیتد پرس بوده است که عربستان توسط دولت های اسلامی تهدید شده، در یمن در حال جنگ است و قیمت جهانی نفت نیز روبه کاهش است.
یک افسر سابق «سی آی ای» در این باره در وب سایتی این هفته نوشت: ناتوانی سعودی در رسیدگی به حج، اعتبار و مشروعیت این کشور را میان همه کشورهای اسلامی تضعیف می کند.
عربستان مدیریت مقدس ترین شهر اسلامی را برعهده دارد و هر حادثه ای در حج می تواند ضربه ای به پادشاهی عربستان باشد. این فصل 2 بار چنین اتفاقی افتاد؛ یکی سقوط جرثقیل و دیگری نیز حادثه منا.
اگرچه صد ها نفر پس فاجعه منا مفقود شده اند، اما عربستان دو هفته است که در منتشر کردن آمار جدید کشته شده ها مردد است.
آمار آسوشیتدپرس که بر اساس آمار اعلام شده توسط 18 کشور از 100 کشور شرکت کننده در حج جمع آوری شده، اینگونه است؛
ردیف | نام کشور | تعداد جانباختگان |
۱ | ایران | 465 نفر |
۲ | مصر | 148 نفر |
۳ | اندونزی | 120 نفر |
۴ | نیجریه | 99 نفر |
۵ | پاکستان | 89 نفر |
۶ | هند | 81 نفر |
۷ | مالی | 70 نفر |
۸ | بنگلادش | 63 نفر |
۹ | سنگال | 54 نفر |
۱۰ | بنبن | 51 نفر |
۱۱ | کامرون | 42 نفر |
۱۲ | اتیوپی | 31 نفر |
۱۳ | مراکش | 27 نفر |
۱۴ | الجزیره | 25 نفر |
۱۵ | غنا | 12 نفر |
۱۶ | چاد | 11 نفر |
۱۷ | کنیا | 8 نفر |
۱۸ | ترکیه | 3 نفر |
مقامات عربستانی تعداد کشته شده های حادثه منا را 769 نفر و تعداد زخمی ها را نیز 934 نفر اعلام کرده اند، اگرچه تحقیقات زیادی در رابطه با علت این حادثه در حال انجام است اما آمار کشته شده ها، 2 روز پس از این حادثه به بعد، دیگر به روز رسانی نشد. مقامات عربستانی می گویند این حادثه هنگامی رخ داده است که 2 گروه از زائران که خلاف جهت حرکت می کردند در راهی باریک به هم برخورد کرده اند.
قدرت دیگر خاورمیانه، ایران، سوء مدیریت سعودیها را علت وقوع چنین حادثه ای می داند و تعداد کشته شده ها را 4700 نفر اعلام کرده است.
ایران درخواست کرده که یک نهاد مستقل حج را برنامه ریزی و مدیریت کند. اما خانواده آل سعود هیچگاه نمی خواهند این نقششان را که کنار نفت، به آنها میان کشورهای اسلامی قدرت می دهد، از دست بدهند.
با مفقود شدن صدها نفر آخرین آمار از کشته شده های منا فقط به عنوان یک سوال باقی خواهند ماند.
طبق آمار جدید آسوشیتدپرس که امروز منتشر شد مرگ 1453 نفر حج امسال را مرگبارترین حج تاریخ می کند.
آخرین سند مقامات هندی 2046 عکس از کشته شده ها است، البته بعضی از اعضای سفارت هند می گویند از بعضی از اجساد چند بار عکس گرفته شده است.
وزیر امور مذهبی اندونزی نیر در رابطه با تعداد کشته شده های منا بدون هیچ توضیح اضافی گفت که دیپلمات های کشورش بیش از 2000 عکس از کشته شده های حادثه منا دیده اند.
یک متخصص خاورمیانه سردرگمی های اداری را که ناشی از پخش شدن کشته شده ها در بیمارستان های مختلف بوده از عوامل اختلاف در آمار کشته شده ها می داند اما او مسائل سیاسی را نیز از عوامل دیگر چنین اختلافی در آمار کشته ها می داند: این یک خبر بد است و شما می خواهید خبر بد را پنهان کنید. عربستان باید آماری منتشر کند، شفافیت قوی ترین گزینه ای است که آنها در دست دارند.سال گذشته ۱۶ هزار ایرانی در حوادث رانندگی کشته شدند
| |||
|
Subscribe to:
Posts (Atom)