حادثه مکه که در طی آن شماری از هموطنان ما کشته و مجروح شدند، در هفته های گذشته به شکل یک کارزار حکومتی غیر ملی و غیراخلاقی در آمد. از همان ساعات نخست حادثه و هنوز ابعاد و دلایل و عوامل آن روشن نشده، موج پردامنه ای از تبلیغات به راه افتاد. مقامات حکومتی ناگهان، همه با هم، زنده ها و مجروحان حادثه را کنار گذاشتند و عجیب به "اجساد عزیزان" در عربستان و ضرورت تحویل هرچه سریعتر آنها به ایران علاقه نشان دادند. این همه جنجال و تبلیغات راجع به چند صد زوار کشته شده در عربستان در حالی صورت می گرفت که مطابق آمار رسمی تنها در سال گذشته ۱۶ هزار تن در حوادث رانندگی داخل کشور کشته و بیش از سیصد هزار تن مجروح و معلول شده اند. کسی هم نه به اجساد آنها کار دارد و نه سراغ مجروحان و معلولان این حوادث را می گیرد.
ابعاد وسیع این تبلیغات که تا حد تهدید به جنگ و عملیات نظامی پیش رفت برای مردم معلوم نبود تا آنکه بتدریج اخباری در رسانه ها نفوذ کرد که نشان می داد که حکومت نه به سرنوشت و اجساد همه زوار بلکه به سرنوشت انگشت شماری از آنها علاقمند است و همه این جنگ و دعوا بر سر همان چند تن است. وبسایت دست راستی "جهان" در گزارشی که هفته پیش منتشر شد سرانجام مسئله را صریح مطرح کرد و نوشت:
«مسألهای بحث برانگیزتر از مرگ حجاج، موضوع مفقودین است. گم شدگانی که در بین آنها شخصیتهای دیپلماتیک و سیاسی، فرماندهان سپاه و مقامات امنیتی ایرانی نیز حضور دارند. مسئولان ایرانی میگویند که ما کشته و زخمی شدن حجاج را درک میکنیم؛ اما ممکن نیست که مسأله مفقودان را نیز بپذیریم؛ آنها به توطئه اشاره میکنند و دو گزینه بیشتر پیش روی آنها نیست: یا اینکه آن ها کشته شدهاند و عربستان نمیخواهد اعلام کند تا تعداد کشته شدگان افزایش نیابد یا اینکه این مفقودان نزد عربستان گروگان هستند.»
جهان در ادامه با بردن نام شماری از مسئولان امنیتی ایران در رابطه با منطقه از جمله سفیر سابق ایران در لبنان در ادامه می پرسد:
"مسئولین حساسی که مرتبط با لبنان، فلسطین و منطقه بوده اند چرا اجازه گام نهادن در راه حجی یافته اند که متولیان آن بویی از اسلام نبرده اند؟! سفر این افراد که سابقا و برخی از آنها در حال حاضر مسئولیت های مهم مرتبط با عربستان، منطقه خاورمیانه و گروه های مقاومت در اختیار دارند، با چه برهان عقلی- امنیتی جور در می آید؟"
جهان سپس می نویسد:
«عربستان در اقدامی عجیب ادعا کرده که اجساد قربانیان در حال فاسد شدن هستند و این کشور تصمیم دارد از آنها عکس برداری نکند و از بیم «انتشار بیماریهای واگیردار» آنها را در گورهای دست جمعی بی نام و نشان دفن کند. با وجود اینکه هنوز برخی از قربانیان فاجعه ازدحام منا شناسایی نشدهاند، عربستان دفن دست کم ۶۰۰ نفر در گورهای دست جمعی را آغاز کرده است.»
بدینسان محتوای جنجالی که سپاه و بیت رهبری بر سر "اجساد عزیزان" به راه انداخته بودند روشن شد. در واقع اطلاعات سپاه در عربستان یک ضربه امنیتی خورده است و حرف بیت رهبری آن است که اگر عربستان مسئولین امنیتی را دستگیر کرده آنها را کشته و جسد آنها را تحویل دهد نه آنکه آنها را گروگان بگیرد یا تخلیه اطلاعاتی کند.
وبسایت حکومتی "پارس" نیز در یک گزارش مفصل پس از اشاره به اینکه "در میان اسامی ناپدیدشدگان چند تن از دست اندرکاران سپاه پاسداران، مقامات نظامی و کشوری" دیده می شود مینویسد که
«برخی نهادهای اطلاعاتی از ربوده شدن برخی زائران ایرانی توسط سرویس اطلاعاتی آمریکا، اسرائیل و سعودی خبر می دهند».
بنوشته این وبسایت یکی از شعبات شرکت اسرائیلی "جی.اس.فور" از سال ۲۰۱۰ حفاظت از مراسم حج را بر عهده دارد و نتیجه می گیرد که این شرکت در ربودن دست اندرکاران اطلاعاتی و امنیتی ایران دخالت داشته است.
اینکه اطلاعات سپاه و بیت رهبری در حادثه منا یک ضربه امنیتی خورده مسئله ای روشن است، اما ابعاد این حادثه به همین مقدار تمام نمی شود. در واقع از میانه راه کوشیده شد تا از این حادثه همچون وسیلهای برای جنگ افروزی و حمله به سیاست خارجی دولت روحانی و حتی در صورت امکان برهم زدن "برجام" بهره گرفته شود. فرماندهان سپاه امیدوار بودند که با سودجویی از این حادثه سطح تنش و درگیری را در منطقه تا آنجا بالا ببرند که غرب خود پیش از آنکه ایران تفاهم اتمی موسوم به "برجام" را رد یا تایید کند عملا علیه ایران وارد عمل شود و برجام را منتفی کند. سخنان رهبر در مورد واکنش سخت و خشن ایران به عدم تحویل "اجساد عزیزان" و بدنبال آن بیانیه جنگی فرمانده سپاه بخشی از این تشبثات بود.
مضحک تر از همه کوششی بود که امامان جمعه و جماعات و رسانه های حکومتی دست راستی و طرفدار جبهه پایداری و احمدی نژاد و روسای قوه قضائیه و مجلس خبرگان برای بهره گیری از سخنان رهبر علیه دیپلماسی دولت روحانی بکار گرفته و یک صدا مدعی بودند که سخنان و تهدیدهای "محکم" مقام "معظم" رهبری کاری را انجام داد که "دیپلماسی" و "آشتی جویی" دولت نتوانسته بود انجام دهد و عربستان را به عقب نشینی وادار کرد.
آش این ادعای کودکانه آنقدر شور شد که وبسایت امنیتی "رصد" نسبت به ادامه آن هشدار دارد و نوشت:
"تهدید رهبری موثر بود؛ این جمله طی روزهای گذشته از سوی برخی مسئولان و رسانههای ایرانی تکرار شده است. آنها بر این باورند که وقتی رهبر معظم انقلاب اسلامی در نوشهر، حکومت سعودی را تهدید کرد که در صورت پاسخ ایران، این واکنش سخت و خشن خواهد بود، عربستان در رفتار خود با تهران بر سر پیکر مطهر حجاج کشته شده، تغییراتی ایجاد کرده است".
رصد سپس با اشاره به توقیف کشتی ایران در آبهای بحرین و اخراج کاردار ایران از بحرین پس از سخنان رهبر و یک سلسله حوادث دیگر در منطقه آن را نشانه عدم تغییر رفتار عربستان نسبت به ایران تلقی کرد. سرانجام، فرمانده سپاه هم تیر خلاص به ادعای ناکارآمدی دیپلماسی وزارت خارجه و موثر بودن تهدیدهای رهبر را با بیانیه تهدید آمیز خود چند روز پس از آن سخنان شلیک کرد. بیانیهای جنگی که معلوم می کرد مقامهای عربستان هیچ وقعی به تهدیدهای رهبر نگذاشته اند.
آشکارا می توان دید که حادثه منا به آیینه ای تبدیل شده که وضع حکومت و تقابل ها و درگیری های آن و خطرهایی که کشور و مردم ما را تهدید می کند بازتاب می دهد. از نفوذ اسرائیل در دستگاه امنیتی ایران تا تبدیل کردن یک ضربه امنیتی به موضوع جنگ و درگیری در منطقه و بهره گیری از آن برای ناکارآمد معرفی کردن دیپلماسی دولت یا حتی فراتر از آن، به راه انداختن یک درگیری منطقه ای برای جلوگیری از تصویب تفاهم اتمی و ... همه و همه نشان از وجود یک جریان در راس حکومت دارد که خود را بازنده روند حوادث می شمارد و می خواهد آینده ایران را با آینده خود و رفتن خود را با رفتن ایران گره بزند.
|
No comments:
Post a Comment