مهدی طائب، رئیس شورای مرکزی قرارگاه عمار و نامزد مجلس خبرگان رهبری- در ۱۰ دی ۱۳۹۴ در یک سخنرانی در شهر یزد گفت مقام معظم رهبری فرمودهاند که فتنهای بزرگتر از فتنه ۸۸ در پیش است؛ به نظر من این فتنه، فتنهای جهانی خواهد بود.
طائب چرا این بار “فتنه جهانی” میسازد؟ همان طور که روضه خوانها همیشه به صحرای کربلا میزنند، او به سراغ امام زمان میرود تا فتنه جهانی را موجه سازد. میگوید امام زمان به عنوان امام معصوم این دوران، چنان که در دعای ندبه گفته شده، در “اضطرار” به سر میبرند و نیازمند کمک هستند.
پس با فتنهای جهانی مواجه هستیم. تنها فردی که میتواند فتنه جهانی را نابود سازد، امام زمان است. اما امام زمان خودش گرفتار “اضطرار” بوده و نیازمند کمک مسلمانان است. جمهوری اسلامی اساساً برای فراهم آوردن شرایط ظهور و کمک به امام زمان تأسیس و مستقر شده است. جمهوری اسلامی چگونه میتواند به امام زمان کمک کند؟
طائب در پاسخ میگوید: «چرخهای سانتریفیوژهای جمهوری اسلامی در واقع چرخهای قدرت گرفتن این حکومت الهی است و در این راه مهم دستیابی ما به توان و دانش ساختن بمب اتم است هر چند که این کار را حرام میدانیم ولی داشتن علم آن را برای قدرت گرفتن نظام الزامی میدانیم تا بتوانیم امام زمان را یاری کنیم.«
در مورد این مدعا چند نکته قابل توجه است:
یکم- کلیه روایاتی که شیعیان- به خصوص فقیهان- برای امام زمان به عنوان فرزند امام یازدهم ساختهاند، فضایی کاملاً بدوی را به تصویر میکشند. امام زمان از قاتلان ائمه و ظالمانی که حق ائمه را خوردند، انتقامی سخت میگیرد. اما سخن بر سر انتقام گرفتن با شمشیر است، نه چیزی دیگر. فضا هنوز فضای شتر و اسب و الاغ سواری است. به طور طبیعی هیچ کس- از جمله ائمه و فقیهان و راویان- کوچکترین اطلاعی از دوران صنعتی شدن نداشت تا از ابزارهای این دوران در روایات سخن بگوید.
دوم- تمامی معجزات عظیم و عقلاً باورناکردنیای که در روایات برای دوران پس از ظهور امام زمان ساختهاند، نیز در فضای ماقبل کهن روی میدهند. آن معجزات در فضای کاملاً بدوی و قبیلگی روی میدهند و هیچ نشانی از دوران مدرن و تکنولوژی مدرن در آنها وجود ندارد. اگر راویان ذرهای اطلاع از آینده داشتند، معجزات را به شکل مدرن و پسا مدرن به تصویر میکشیدند.
سوم- امام زمان و ۳۱۳ تن از یارانش میآیند تا جهان را از بیعدالتی نجات دهند. امامی که مدیریت جهان را از سوی خداوند به دست دارد، واسطه فیض و رزق است، نیازمند کمک هیچ کس نیست. یا آن صفات و قدرت و معجزاتی که به امام نسبت میدهند کاذب است، و یا اگر دارای آن قدرت عظیم است، نیازمند کمک انسانها نیست. مفهوم “نیازمندی” با مفهوم “مدیرکل عالم هستی” بودن سازگار نیست.
چهارم- فرض کنیم امام زمان نیازمند کمک مسلمانان است. اما چرا این کمک هستهای است؟ امام زمان چه نیازی به بمب اتمی دارد؟ مگر قرار است کشورها را با بمب اتمی نابود سازد؟ روایات بیشتر درباره انتقام از ظالمان به ائمه هستند. مطابق روایات، آن ظالمان را دوباره زنده میکنند تا انتقامی سخت از آنها بگیرند.
روایتسازان هیچ تصوری از آمریکا، چین، روسیه، هند، پاکستان، اسرائیل، فرانسه، و دیگر کشورهای دارای هزاران بمب اتمی نداشتند تا آنها را هم وارد روایات خود کنند. اما مطابق مدعیات شیعیان، چون ائمه دارای علم غیب بودند و هستند، پس میباید کاملاً از وضعیت دنیای امروز آگاه میبودند و در پیشگوییهای خبری خود از آینده، اینها را هم وارد میکردند. در این صورت، باید از نبرد هستهای نیز سخن به میان میآمد و این که مسلمانان میبایست بمبهای اتمی بسازند تا امام زمان از آنها استفاده کند.
آنان اگر هم از آینده اطلاع داشتند، باز هم پای آمریکا و روسیه و چین و فرانسه و اسرائیل را به میان نمیکشیدند، برای این که امویان و عباسیان حق ائمه را خورده بودند. “دیگری” به عنوان“دشمن”، مسلمانان ستمگر بودند که خلافت را غصب کرده بودند. خلافت الهی ائمه – بنابر اعتقادات شیعیان- را که قدرتهای پیشرفته اتمی قرن بیست و یکم غصب نکردهاند.
پنجم- امام زمان با قدرت مطلقهای که دارد- بنابر روایات- اگر نیازمند بمب اتمی باشد، از ۱۶ هزار سلاح اتمی آمریکا و روسیه استفاده خواهد کرد. اگر فاقد چنین قدرتی است، اگر نیازمند کمک است، پاکستان کشوری مسلمان است و امام زمان میتواند از بمبهای اتمی پاکستان استفاده کند. اما بعید است پاکستانی که در آن به طور روزمره شیعیان را ترور میکنند، حاضر شود بمبهای اتمی خودش را در اختیار امام زمان قرار دهد.
ششم- گویی “اسلام فقاهتی” فقیهان جز سرکوب و خشونت و انتقام و نابودی چیزی در انبان ندارد. امام زمانشان هم نیازمند بمب اتمی- یا لااقل دانش هستهای- است. بمب اتمی را که به امام زمان بچسبانید، همه او را با هیروشیما و ناکازاکی همزاد فرض خواهند کرد.
هفتم- اگر شیعیانی هستند که بر این باورند که امام یازدهم دارای فرزندی بوده- من چنین باوری ندارم- که بیش از یک هزار سال است که از چشمها غایب است، و در همین جهان حاضر و ناظر ماست؛ بهتر است برای جذب دیگران- یعنی خداناباوران، یهودیان، مسیحیان، مسلمانان، و…- و حتی خود شیعیان، چهرهای ضد خشونت از او بسازند. در این تصویرسازی باید گفته شود که امام زمان برای عدالت، تمامی سلاحهای اتمی را که دارندگان آنها برخلاف توافق مکتوب NPT حاضر به نابودیشان نیستند، نابود خواهد کرد. چهرهای گاندیوار و مادر ترزایی از او به تصویر کشند، نه نیازمند سلاح های اتمی و استفاده کننده از سلاحهای هستهای.
هشتم- مهدی طائب یکی از فقیهان مطلوب آیتالله خامنه ای و شورای نگهبان است. خامنهای و مریدانش دائماً از “نفوذ دشمن” و “نفوذیهای دشمنان” سخن میگویند. اما حقیقت این است که آیتالله خامنهای، مریدانش، و افرادی چون مهدی طائب؛ در این مدت با این گونه سخنان بیشترین خدمت مجانی را به نتانیاهو کردهاند. آنان با این گونه سخن این فرصت را برای نتانیاهو فراهم کرده و میکنند تا او در سازمان ملل و سطح جهانی درباره قصد ایران برای ساختن بمب اتمی سخن بگوید.
نتانیاهو با داشتن ۲۰۰ تا ۳۰۰ بمب اتمی، ایران فاقد سلاحهای هستهای را در جهان محکوم و تحت شدیدترین تحریمهای طول تاریخ قرار داد. آیت الله خامنهای و اصولگرایان افراطی و سنتی نفوذیهای واقعی سازمان های موساد و سیا و MI6 هستند. تمامی سخنان دن کیشوتوار آنها به سود دولت اشغالگر و آپارتایدی اسرائیل تمام شد.
نهم- تئوری توطئه، نظریهای باطل است. اما توطئه یکی از مهمترین ابزارهای دولتها در سطح بینالمللی برای پیشبرد منافع شان بوده و هست. به طور قطع سازمانهای جاسوسی غربی و اسرائیل در ایران دارای جاسوس بوده و هستند. برخی سخنان و برخی اقدامات برخی زمامداران جمهوری اسلامی این شبهه را قوی میسازد که به آنها به عنوان جاسوسان نفوذی احتمالی نگریسته شود. مگر امکان دارد زمامداران جمهوری اسلامی سخنانی بر زبان آورند و اقداماتی صورت دهند که صد در صد به سود دولت دست راستی اسرائیل تمام میشود؟
دهم- مسئولیتپذیری بخش مهمی از سیاستورزی است. زمامداران جمهوری اسلامی نه از آسمان آمدهاند و نه خارجیها آنان را بر ما تحمیل کردهاند. آنان از دل همین خاک برون آمده و توسط ما پذیرفته شدهاند. اگر حکومت فقیه سالار سلطانی دوام آورده، همه ما مسئول آن بوده و هستیم. اگرچه میزان مسئولیت همه یکسان نبوده و نیست.
مصباح، جنتی، یزدی، لاریجانی، محسنی اژهای، مصلحی، نوری همدانی، طائب، و…؛ حاکم شدند و دوام آوردند، چون ما کاری نکردیم. نقد و شعارهای دائمی علیه رژیم، آدمی را خوشنام میسازد، اما انتقاد از خود و مردم، آدمی را بدنام خواهد کرد. نقد مردم، رکن رکین روشنفکری است. اما باید به یاد داشت که روشنفکران هم بخشی از مردم هستند.