صالحی با کلماتی نگران در دفاع از برجام در مجلس از نماینده ای سخن میگوید که او را به مرگ تهدید کرده است. «یکی از نمایندگان مرا تهدید کرده و گفته: تو را در قلب اراک دفن کرده و رویت سیمان می ریزیم!» پیرمؤذن این نماینده را روح الله حسینیان معرفی میکند.
به گزارش پارسینه، پیرمؤذن در روایتش از این ماجرا میگوید: « امروز در جلسه علنی آقای حسینیان پیش آقای صالحی رفت و با کمال تاسف گفت که اگر برجام به فرجام برسد تو را میکشیم و سیمان رویت میریزیم. در واقع حسینیان صالحی را تهدید کرده است.»
اما آیا اگر «برجام به فرجام برسد»، حسینیان دستار و قبا را کناری میگذارد و ماسه و سیمان و آب قاطی میکند و ملات میسازد و سیمان روی صالحی میریزد؟
مطمئناً جواب منفی است. این تهدید به قتل، تهدید به قتل جدی نیست و شاید نشود به این عنوان پیگیری حقوقی کرد. آنچه بر زبان روح الله حسینیان آمده، قصد جدی وی نبوده. کما اینکه چند روز پیش یار حسینیان، رسایی گفته بود از مجلس خون بیرون میآید و ذلت بیرون نمیآید. سالها قبل، روزنامهها به نقل از حسینیان نوشته بودند که «آخه باباجون! ما خودمان والله یک زمان قاتل بودیم». در نقلی یادم است میگفتند حسینیان گفته بود «قاضی» نه «قاتل». به هر حال، بعید است منظور از حسینیان از کشتن و دفن کردن و سیمان ریختن، گرفتن جان باشد. پس حسینیان چه منظوری داشت؟
حسینیان، این مدت بارها از زمان احمدینژاد به نیکی یاد کرده است و آرزوی بازگشت آن زمان را دارد. رفتار امروز حسینیان شبیه رفتار محبوبش محمود است.
در روایتی که از مناظره محمود احمدی نژاد و موسوی نقل شده است؛ احمدی نژاد پیش از مناظره، تصویری بدون حجاب از زهرا رهنورد را به موسوی نشان میدهد و میگوید میخواستند اینها را پخش کنند و او نگذاشته است. در تمام آن مناظره، میرحسین بر کلماتش تسلط نداشت. بارها کلمه «چیز» را بر زبان آورد و این نشان از اضطراب و تشویش ذهنی او داشت. اما این تنها کار احمدی نژاد نبود. او در پایان حرفهایش پرونده زهرا رهنورد را نشان میدهد و با «بگم بگم» خاطره ای تلخ برجا گذاشت.
رفتار امروز حسینیان، به گمان نگارنده، در راستای همان رفتار محمود احمدی نژاد است. حسینیان هیچگاه دست به سیمان و ماسه و قتل نخواهد زد. اما با این تهدید – که در خارج هیچ حقیقتی ندارد و معنایی ندارد- تشویش و اضطراب را به کلمات صالحی خواهد ریخت. صالحی باید در یکی از حساسترین دفاعیه هایش در مجلس سخن بگوید. اگر همراه کلماتش تشویش و اضطراب و ترس و لرز شاید چند رأی این سو آن سو شود. شاید صالحی خشمگین شود و چیزی بگوید و آراء مردد به گلدان مخالفین ریخته شود. درست شبیه همان مناظره، در میان سخنان صالحی، دلواپسان هیاهو میکنند.
اما...
اما، اگر یادتان باشد، در گفتگوهای کمیسیون برجام، بذرپاش از صالحی پرسید چرا به فریدون عباسی، این همه حمله و هجمه و توهین میکنید و شما دفاع نمیکنید؟ صالحی در جوابش جمله ای گفت که میشد راز صبر و تحمل و ادب و نزاکتش را فهمید. گفت در دوران کودکی، روزی کلمه «پدرسوخته» را در خانه بر زبان آورده و پدرش با تحکم و سختی با او صحبت میکند که نباید این کلمات را هم گفت و گفت که در خانواده ای بزرگ شده که حتی نمیشد کلمه پدرسوخته را گفت. صالحی در جواب این تهدید تنها گفت این شأن و ادبیات نماینده مجلس نیست.