ذره ای از شرح شکنجه گاه اسلام و خدای شکنجه گر: در کتابچه مصباح یزدی (احادیث قدسی) که عزیز باقریار بدستور وی، تهیه و تنظیم کرده است!
این کتابچه فرمایشی نمونه ای از تعفن لجنزار اسلام است که چگونه آخوندها بر هویت و مغز ایرانیان ملاپرور پَ.ریده اند. چطور میتوان در صحت روانی و عقلی شیعیان ایران شک نکرد!
مصباح یزدی همان است که گفته بود: مردم حقی ندارند که رهبر برای خود انتخاب کنند! وی فتوای تجاوز به پسران و دختران معترض در زندانها را داده است.
حدیث معراج
حضرت محمد می فرماید: جبرئيل دست مرا گرفت و از مسجد بيرون آورد. مرکبی را در ميان صفا و مروه ایستاده دیدم که کوچکتر از اسب و بزرگتر از الاغ بود و ... و زینی بر پشت داشت. جبرئيل گفت ای محمد بر این مرکب سوار شو... چون به معراج صخره رفتيم نردبانی که سر به آسمان داشت ظاهر گردید و تا کنون چنين نردبانی ندیده بودم. فرشتگان از آن عروج ميکردند و به آسمان بالا و پائين ميرفتند. دو پهلوی نردبان یکی از یاقوت و دیگری از زمرد بود و ... ما از مرکب پياده شده و بطرف آن نردبان رفتيم و از آن نردبان بالا رفتيم.
شکنجه گاه خدای شکنجه گر!
... از آنجا به گروهی رسيدیم که لبهایشان چون لبهای شترها بود و فرشتگان با قيچی گوشت پهلوی آنان را می بریدند و در دهان خودشان ميگذاردند. جبرئيل گفت: اینان کسانی هستند که با مؤمنان به چشم تحقير نگرند و عيب جویی کنند. آز آن جماعت نيز عبور کرده و به گروهی رسيدیم که سرهای آنان را با سنگ می کوفتند. جبرئيل گفت: اینان کسانی هستند که خواب را برنماز ترجيح داشته اند و نماز نمی گذاردند. پس از گذشتن از آن گروه به گروه دیگری رسيدیم که فرشتگان آتش در دهان آنان ميریختند...
چشم چرانی محمد!
خاک بهشت از مشک بود و دختری دیدم که آب تنی ميکرد گفتم تو کيستی؟ گفت: من از زید بن حارثه ام. در آنجا مرغان بهشت از نظر جثه و بزرگی به اندازه شتران بزرگ و عظيم بود. و انارهای بهشت به اندازه سطل های عظيم بود... چون از بهشت بيرون آمدیم جبرئيل گفت آن دریاها را که دیدی حجابی است بين نور عرش و زمين و اگر این دریاها وجود نداشت هر چه در زمين وجود داشت ميسوخت و بيت المعمور خانه ای است در آسمان هفتم بر فراز کعبه که اگر سنگی از آن رها شود بر کعبه فرود نياید و مانع از فرود آمدن آن به کعبه ميشود...
احادیث قدسی: آیت الله محمد تقی مصباح یزدی
تهیه و تنظیم و ویرایش توسط : ع باقریار رازلیقی!!
این کتابچه فرمایشی نمونه ای از تعفن لجنزار اسلام است که چگونه آخوندها بر هویت و مغز ایرانیان ملاپرور پَ.ریده اند. چطور میتوان در صحت روانی و عقلی شیعیان ایران شک نکرد!
مصباح یزدی همان است که گفته بود: مردم حقی ندارند که رهبر برای خود انتخاب کنند! وی فتوای تجاوز به پسران و دختران معترض در زندانها را داده است.
حدیث معراج
حضرت محمد می فرماید: جبرئيل دست مرا گرفت و از مسجد بيرون آورد. مرکبی را در ميان صفا و مروه ایستاده دیدم که کوچکتر از اسب و بزرگتر از الاغ بود و ... و زینی بر پشت داشت. جبرئيل گفت ای محمد بر این مرکب سوار شو... چون به معراج صخره رفتيم نردبانی که سر به آسمان داشت ظاهر گردید و تا کنون چنين نردبانی ندیده بودم. فرشتگان از آن عروج ميکردند و به آسمان بالا و پائين ميرفتند. دو پهلوی نردبان یکی از یاقوت و دیگری از زمرد بود و ... ما از مرکب پياده شده و بطرف آن نردبان رفتيم و از آن نردبان بالا رفتيم.
شکنجه گاه خدای شکنجه گر!
... از آنجا به گروهی رسيدیم که لبهایشان چون لبهای شترها بود و فرشتگان با قيچی گوشت پهلوی آنان را می بریدند و در دهان خودشان ميگذاردند. جبرئيل گفت: اینان کسانی هستند که با مؤمنان به چشم تحقير نگرند و عيب جویی کنند. آز آن جماعت نيز عبور کرده و به گروهی رسيدیم که سرهای آنان را با سنگ می کوفتند. جبرئيل گفت: اینان کسانی هستند که خواب را برنماز ترجيح داشته اند و نماز نمی گذاردند. پس از گذشتن از آن گروه به گروه دیگری رسيدیم که فرشتگان آتش در دهان آنان ميریختند...
چشم چرانی محمد!
خاک بهشت از مشک بود و دختری دیدم که آب تنی ميکرد گفتم تو کيستی؟ گفت: من از زید بن حارثه ام. در آنجا مرغان بهشت از نظر جثه و بزرگی به اندازه شتران بزرگ و عظيم بود. و انارهای بهشت به اندازه سطل های عظيم بود... چون از بهشت بيرون آمدیم جبرئيل گفت آن دریاها را که دیدی حجابی است بين نور عرش و زمين و اگر این دریاها وجود نداشت هر چه در زمين وجود داشت ميسوخت و بيت المعمور خانه ای است در آسمان هفتم بر فراز کعبه که اگر سنگی از آن رها شود بر کعبه فرود نياید و مانع از فرود آمدن آن به کعبه ميشود...
احادیث قدسی: آیت الله محمد تقی مصباح یزدی
تهیه و تنظیم و ویرایش توسط : ع باقریار رازلیقی!!