پیشاپیش بگویم که علاقه بخشی از هموطنانم به آیتالله خمینی را درک نمیکنم! ضمن اینکه معتقدم هر کسی آزاد است هر کسی را دوست داشته باشد! برای من، آیتالله خمینی نماد ظلم، شیادی، جنگطلبی، نفرت پراکنی، کشتار، تبعیض، انحطاط و اپیدمی کردن فرهنگ ریاکاری است. وقتی جماعتی سعی میکنند خمینی را نماد پاکی و خوبی و احترام به ایرانزمین معرفی کنند، دردم میگیرد. ماندهام معطل که آیا نوادگان خمینی میدانند پدربزرگشان چه گلی بر سر این سرزمین زده است یا نه؟ احتمالا اگر هم بدانند، به خاطر بهرهگیری از منافع اسمی «امام» سکوت میکنند. بالاخره نوه امام بودن منافعی دارد و ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا این خاندان، حتی با وجود قدرت گرفتن خامنهایها، به غفلت نخورند. اما وقتی بعضی از نوادگان دهان باز میکنند...
August 30, 2015
بازداشت مدیر ساختمان در صورت نصب ماهواره
بازداشت مدیر ساختمان در صورت نصب ماهواره
توبیخ و درج در پرونده در صورت بدحجابی، دوره آموزشی برای زنان با پوشش غیرشرعی، جزای نقدی و پرداخت جریمه، فقط بخشی از بندهایي است که در «طرح صیانت از حریم عفاف و حجاب» درج شده، طرحی که مرکز پژوهشهای مجلس در بررسی کارشناسیاش کلیات آن را رد کرده و بند به بند آن را تحلیل و ارزیابی کرده است.به گزارش شرق، بیتوجهی طرح به ضرورت و لزوم ایجاد مطالبه عمومی و وفاق جمعی در برخورد با بدحجابی، افزایش امکان گسست بین نظام و مردم و تقلیل بدحجابی از امری نابهنجار و غیرارزشی به تخلفهای راهنمایی و رانندگی و کاستن از ارزش حجاب و گسترش تصور تخطی از ارزش حجاب با پرداخت هزینه نقدی، از جمله دلایل رد کلیات طرح در گزارش مرکز پژوهشهای مجلس است. در بخش دیگری از این گزارش تأکید شده «این طرح جرمانگاری جدیدی در موضوع عفاف و حجاب انجام نداده، بلکه تلاش کرده جرمانگاریای را که در گذشته بوده، از طریق تعیین مجری و تشدید مجازات کارآمد کند».
طرحی که معیشت زنان را نشانه گرفته است
این طرح در بخشهایی اقتصاد زنان را هدف گرفته، جایی که به بهانه پرهيز از اختلاط زنان و مردان در بسیاری مشاغل و ساعت کاری شب، لزوم دریافت مجوز از اداره اماکن قید شده است. درعینحال بخشهایی از طرح نیز به ماهواره اختصاص یافته و قوانین سفت و سخت مقابله با آن؛ از جریمههای سنگین تا دستگیری مسئول ساختمان.
طرح صیانت از حریم عفاف و حجاب در ١٦ مهر ٩٣ با هدف بازنگری در قوانین موجود در عرصه حجاب، افزایش ضمانت اجرای قوانین و اصلاح و تقویت مجازاتها درباره ممنوعیت نصب و بهکارگیری تجهیزات ماهواره، تهیه و اعلام وصول شد. کلیات اين طرح در مجلس تصویب شد و با مخالفت مجید انصاری، معاون پارلمانی روحانی، همراه بود؛ او علاوه بر موازیکاری مجلس با وزارت کشور، بندهایی از طرح را مغایر آزادیهای مدنی دانست.
افزایش فشار بینالمللی در موضوع پروندههای حقوق بشر
مرکز پژوهش ابتدا با کارشناسان، روحانیون و اهل فن در این حوزه جلسه تشکیل داده و بعدتر نشستهایی پیدرپی برگزار کرده است. همه افراد از گروهها و طیفهای سیاسی مختلف دور هم نشسته و از ایدههایشان گفتهاند، درباره طرحی که حالا مرکز پژوهشها بهویژه آن را «در ابعاد بینالمللی و منطقه پرمخاطره» خوانده و اینکه طرح چنین مباحثی ذهنیت افراطگرایی در منطقه را به وجود خواهد آورد. مركز پژوهشها معتقد است: «از آنجا که پروندههاي سياسي كشورمان در نقض حقوق بشر مطرح است، تصويب اين طرح و اجرائيكردن آن ميتواند زمينه افزايش فشار بينالمللي عليه ایران در مجامع و نظام بينالملل را دامن زند».
افزایش جریمه از ٥ تا ٥٠ هزار به ١٠٠ هزارتومان
در ماده یک طرح پیشنهادی مجلس آمده: «چنانچه راننده یا سرنشینان وسائل نقلیه اقدام به کشف حجاب، روزهخواری، مزاحمت برای نوامیس یا حرکات غیرمتعارف کنند، افسران کادر یا پیمانی موظف به جریمه صد هزار تومانی و در صورت تکرار، منظورکردن ١٠ نمره منفی و توقیف ٧٢ ساعته خودرو است». مرکز پژوهشها در بررسی ماده یک این طرح تأکید دارد: «قانونگذار در این حوزه با خلأ قانونی مواجه نبوده و ضمن افزایش میزان جریمه از پنج تا ٥٠ هزارتومان به ١٠٠ هزارتومان، معنای حجاب را از امری هویتی – فرهنگی به رفتاری خلاف در سطح نبستن کمربند ایمنی در خودرو تقلیل داده است. چنین مادهای این شبهه را ایجاد میکند که بهراحتی با پرداخت پول و جریمه نقدی یا توقیف ماشین، میتوان از الزام حجاب تخطی کرد و اجرائیسازی این ماده نیز در هالهای از ابهام است».
امکان اعمال نظر شخصی در پناه عبارات کلی
گزارش کارشناسی مرکز پژوهشها به ذکر عبارت «حرکات غیرمتعارف اخلاقی» اشاره کرده و این سؤال را پیشروی طراحان و تصویبکنندگان قرار داده که منظور از این حرکات چه حرکاتی است و زنهار داده که مشخصنشدن مقصود دقیق قانونگذار از این عبارت، موجب برداشت سلیقهای و اعمال نظر شخصی میشود.
ماده ٥ طرح، به اقتصاد زنان وارد شده و بر پرهیز از اختلاط زنان با مردان در ساعات متعارف – ٧ صبح تا ١٠ شب- تأکید دارد. این در حالی است که براساس آمار اتاق اصناف، درحالحاضر ١٣٧ نوع واحد صنفی وجود دارد که ٢٤ میلیون جمعیت سراسر کشور را پوشش میدهد. زیرساخت تفکیک جنسیتی در این مراکز وجود ندارد و اعمال این ماده فقط به اخراج یا بیمیلی کارفرما برای استخدام نیروی زن منجر خواهد شد. گزارش مرکز در این بخش نیز به طرح سؤال از طراحان آن پرداخته: «آیا اخراج زنان از واحدهای صنفی دارای مجوز و ورود به فضاهای غیررسمی و فاقد مجوز، آسیبهای متعدد اجتماعی بههمراه نخواهد آورد؟»در ماده ٥، مشاغلی از جمله پرستاری، پزشکی و مهمانداری هواپیما معاف شدهاند. گزارش به مشاغل دیگری از جمله مامایی، شیرینیفروشی، تالارهای پذیرایی و رستورانها اشاره دارد و معتقد است این نکته چالشهایی اساسی پیشروی اصناف قرار میدهد.
جریمه از ٢٠٠ هزار تا یک میلیون
بر اساس ماده ٦ این طرح افراد بدحجاب به گذراندن دوره آموزشی و جریمه نقدی از ٢٠٠ هزارتومان تا یک میلیون تومان شدهاند. این در حالی است که در قانون مجازات اسلامی جریمه زنانی که بدون حجاب شرعی در اماکن عمومی حاضر شوند حبس از ١٠ روز تا دو ماه و یا از ٥٠ هزارتومان تا پانصد هزار تومان جریمه نقدی است. گزارش مرکز پژوهشها، اجبار به گذراندن دوره و کلاس آموزشی و افزایش جریمه نقدی از ٥ تا ٥٠ هزارتومان به ٢٠٠هزارتومان تا یک میلیون تومان را ازجمله تغییرات این طرح میداند. سؤال دیگر این گزارش از طرفداران طرح این بوده که «حضور در کلاس تا چه میزان به تغییر نگرش نسبت به موضوع حجاب منجر میشود؟
بازداشت مدیر ساختمان در صورت نصب ماهواره
مواد هفتم و هشتم طرح صیانت از عفاف و حجاب وارد ماجرای ماهواره شده و براساس ماده ٧، نصب و تعمیر ماهواره ممنوع و حبس و جزای نقدی در انتظار نصاب است؛ اما ماده ٨ این طرح ایده عجیب و سؤالبرانگیزی مطرح کرده: «مدیر ساختمان موظف است درخصوص جمعآوری تجهیزات مرکزی غیرمجاز ماهواره اقدام و به ساکنان تذکر دهد و در صورت عدم تغییر، موضوع را به نیروی انتظامی گزارش دهد. عدم تذکر به ساکنان و عدم ارسال گزارش موجب محکومیت مدیر ساختمان به جزای نقدی درجه ٧ میشود».
از اینها گذشته در این ماده هزینه جریمه از ١٠٠ تا ٥٠٠ هزارتومان به دو تا هشت میلیون تومان افزایش یافته و در صورت تکرار به بیش از شش ماه تا دوسال حبس منجر میشود. این در حالی است که وزیر ارشاد سال گذشته درباره آمار ضریب استفاده از ماهواره در تهران به عدد ٧١ درصد اشاره کرده بود و حالا سؤال کارشناسان مرکز پژوهشها این است که آیا نیروی انتظامی امکان و اراده برخورد با تمامی این ٧١ درصد را دارد؟
تجسس در حریم خصوصی شهروندان
گزارش مركز پژوهشها ميافزايد: «آیا این برخورد، به گسترش مقاومت مردمی منجر نخواهد شد؟» درعینحال تعیین مجازات رئیس ساختمان فاقد نگاه واقعبینانه و موجب ایجاد اختلاف درون ساختمانی عنوان شده است. ضمن اینکه قانونگذاری بهایننحو موجب نگرانی از مداخله در زندگی خصوصی شهروندان و تجسس در حریم آنها خواهد بود.کلیات «طرح صیانت از حریم عفاف و حجاب» در نیمنگاه گزارش کارشناسی مرکز پژوهشها رد شده و استدلالهای محکمی پای این ردشدن آمده و در بندبند گزارشی ٢٥ صفحهای جزئیات امر مورد بررسی قرار گرفته است. باید دید هيأت حل اختلاف قوا درباره طرح بحث رئیسجمهوری پیرامون بندهای این طرح چه خواهد کرد؟
مادر ستار: اسید هم بپاشی من تکان نمی خورم
مادر ستار: اسید هم بپاشی من تکان نمی خورم
هفته گذشته که من در بیمارستان بودم یکی از کارکنان لاستیک دنا روی عزیزان ما از بالا آب می گیرد با شیلنگ. گوهر بانو به وی می گوید: اسید هم بپاشی من تکان نمی خورم. و دوستان ما در زیر بارش آب مانده بودند تا طرف از رو رفته بود.
***
***
محمد نوری زاد
هشتم شهریور نود و چهار – تهران
هشتم شهریور نود و چهار – تهران
خدای خیلی خیلی بزرگ و خدای خیلی خیلی کوچک
یک: رو به دروازه ی بزرگ زندانِ اوین، در کنار دکتر ملکی پایین می نشینم و نوشته ی " ما به سونامیِ دزدی ها معترضیم" را بالا می گیرم. دردی که بر کتف من نشسته و مرا مچاله ی خود کرده، نیمی از بالا تنه ی مرا به یکسو فرو می کشد. رفته بودم که ده دقیقه در کنار دوستانم باشم اما تا پایان با آنان می مانم. چند تن از دوستان همیشگی ما نیز یک به یک سر می رسند. هرکدام نوشته ای و عکسی از زندانیان در دست می گیرند: نرگس محمدی، دکتر سیف زاده، عبدالفتاح سلطانی، محمد علی طاهری، آیت الله کاظمینی بروجردی، آتنا دائمی، آتنا فرقدانی، .... مردم با کنجکاوی به ما می نگرند. مردمی که هر یک به بهانه ای در آن اطراف پراکنده اند و به ردیف بیخ دیواره ی پلِ جلوی زندان اوین یا نشسته اند یا که ایستاده. به جمعیتِ خودمان که نیک می نگرم، آوارگانی را می بینم که در این غوغای داد و ستد، از فرمول های رایجِ زندگی بیرون زده اند و به گردونه ای از دیوانگی پا نهاده اند و نمی خواهند باور کنند: تعریفِ زندگی همین است که ملایانِ حاکم بر ایران می گویند.دو: یک ساعت جلوترش رفته ام داخل دادسرا و یک درخواستِ خط و نشان دار برای سرپرست دادسرا نوشته ام با این کنایه: این پنجمین نامه ی من است و من می دانم که بی پاسخ و بی سرانجام رها می ماند. و نوشته ام: اگر به خواسته ی من بی توجهی کنید، ممکن است بزنم به سیم آخر و عواقبش را برای شما باقی بگذارم. راستش را بخواهید بعد از آنکه نامه را تحویل سرباز پشتِ پیشخوان می دهم، بخود می گویم: خب این که نمی شود. سرپرست دادسرا اگر بخواهد با هر تهدیدِ اینجوری تن و بدنش بلرزد، باید بارش را بار کند و برگردد به شهرستانش. اما بخود که می نگرم می بینم نه، این یک تهدید نیست. بل یک فراخوانِ حتمی است از اکسیرهای بی کسی. که هر کسی در بن بست های ناگزیر، ای بسا بدان روی بَرَد. و من، یک چندی است که در همسایگیِ یک چنین حس و حالی دست بدست می شوم. این که: بزنم به سیم آخر و برای خواسته های بحق خود سر از پای نشناسم و دیوانگی پیشه کنم.
سه: مادرِ "مسعود سید طالبی" خودش را به ما می رساند و رگه هایی از بی کسی اش را در میان ما جا می گذارد و به سمتِ بی کسیِ فراتر می رود. سید مسعود سید طالبی جوان بیست و یک ساله ای بوده که با چند تن از دوستان هم سن و سال خودش در فیسبوک شعری و مطلبی دست بدست می کرده اند. مسعود را که بقول مادرش شعر می سروده و در صفحه ی شخصی اش در فیسبوک می نشانده، به بیست سال زندان محکوم می کنند و بعدها ریسمانِ این بیست سال را در دادگاه تجدید نظر پایین می کشند و به هفت سال چفتش می زنند. اکنون مسعود سید طالبی با شش نفر دیگر از دوستانش بجرم فعالیت در فیسبوک به گذران سالهای طلاییِ جوانیِ خویش در زندان مشغول اند و حتماً نیز بجان بچه های حضرت آقا دعا می فرمایند مخصوص.
چهار: دکتر ملکی به یکی از دوستان سفارش می کند که یک عکس و نوشته ای از " سعید مرتضوی" برای روزهای بعد آماده کند. و می گوید: فعلاً که این آقا را تبرئه کرده اند در روز روشن. و با افسوس سر به زیر می برد و با خود نجوا می کند: یکی مثل نرگس محمدی را با این همه پاکی باید به هفت سال و ده سال و چهارده سال زندان محکومش کنند و یکی مثل این آقا را با این همه خسارت و دله دزدی تبرئه.
پنج: داستان تبرئه ی سعید مرتضوی در روز روشن، داستان تبرئه ی خودِ نظام اسلامی است توسط خودش. بهتر بگویم: مگر می شود قصابانِ یک کشتارگاه را بجرم سر بریدن ها و پوست کندن ها و ریز ریز کردنِ گوسفندها مجازات کرد و به چارمیخشان کشید؟ بهترتر بگویم: سعید مرتضوی، یعنی مجتبی خامنه ای. یعنی خودِ رهبر. یعنی کل نظام. یعنی همه ی ارکان آفرینش. خب در این ارکان، مردم یا اموال مردم یا کُشته هایی از مردم چه جایگاهی دارند جز هیچ؟ سعید مرتضوی یعنی دهن های بسته. یعنی سکوت، یعنی وحشت. یعنی آستین های بالا زده ی بیت رهبری. یعنی وضو ساختنِ شخصِ رهبر از آرزوها و حسرت های مردم. و یعنی نماز گزاردنِ یک خدای خیلی خیلی بزرگ رو به خدایی خیلی خیلی کوچک. که اسمِ خدای کوچکتر هست: آفریننده ی هستی.
شش: تبرئه ی فردی مثل سعید مرتضوی - که به نمایندگی از مجتبی خامنه ای و بیت رهبری، دهن ها بسته و قلم ها شکسته و پولها بالا کشیده و جان ها گرفته و نازنینان بسیاری را به سینه ی سردِ زندان سپرده، آنهم در روز روشن و جلوی چشم مردمی که بچشم خود یک به یکِ خسارت های این زنجیریِ بیت رهبری را دیده اند - یعنی بادِ هوا بودنِ کلّ احادیث و روایات با سند و بی سند شیعه در کل تاریخ هزار و اندی اش. یعنی بادِ هوا بودن بساطِ همه ی آیت الله ها و آخوندهای شیعه. ویعنی: وقتی یک نظام گنده ی اسلامی در روز روشن واقعیتی به این سترگی را قلب و وارونه می کند، چرا دیگران هزار هزار حدیث و روایاتِ آمده از راههای دورِ تاریخ را وارونه و قلب نکرده باشند؟
هفت: عصر دیروز- شنبه - می روم به دیدن سید مصطفی تاجزاده. گمانم بر این است که مرخصیِ چند روزه ی وی به آزادی اش متصل شده و او دیگر به زندان باز نمی گردد. اما خود تاجزاده می گوید که: نه، و باید همین امروز - یکشنبه هشتم شهریور - به زندان باز رود. من شانس این را داشته ام که چند ماهی با آقای تاجزاده در یک جا همبند بوده باشم در زندان اوین. و در همان چند ماه، وی را به درستی و پاکی و سلامت بشناسم. باهم مطالعه می کردیم و با هم می نوشتیم و با هم روزه می گرفتیم. بعد از آنکه من از زندان بیرون آمدم آقای تاجزاده به روزه گرفتن هایش ادامه داد تا سه چهار سالِ پی در پی. به شوخی به آقای تاجزاده می گویم: شما سه چهار سال روزه گرفته ای اما همسرت لاغر شده. در باره ی همسر آقای تاجزاده بگویم که این شیر بانو تمثیلی از پایداری و صبر و متانت است. بارها به وی گفته ام که شما و امثال شما پرچم های ما هستید برای سربلندی. عجبا که در ماههای نخستِ زندان، یک روز بازجوی بی سواد و پخمه ی من در میان ناسزاهای سخیف و آنچنانی اش، سخن به ستایش از تاجزاده و همسرش گشود که: بلحاظ اخلاقی، در میان همه ی اصلاح طلبان تنها و تنها تاجزاده سالم است آنهم بواسطه ی همسرش خانم محتشمی پور.
هشت: در بیمارستان که بستری شدم، جز یکی دو نفر کسی خبر نداشت. که من کجایم و چه قرار است با من بکنند. این خواست و اصرار خود من بود برای پرهیز از مزاحمت برای دوستان. دو عزیز اما از پرچین تأکیدهای من بدینسوی جهیدند و خود را به تخت من رساندند. یکی مادرسعید زینالی بود و دیگری بانو گوهر عشقی. که گوهر عشقی به دوست من گفته بود: یا مرا به دیدن فلانی می برید یا من به رباط کریم باز نمی گردم. راستی، من برای دردِ گردنم به بیمارستان رفته بودم اما پزشکان فنر به رگهای قلب من فرو کردند. فعلاً این درد کتف و گردن را باید تحمل کنم تا قلب خود را باز یابد. سپاس از همه ی خوبانی که نگرانم بودند.
نه: دوشنبه های لاستیک دنا را از دست ندهید. قشقرقی است آنجا. هفته ی گذشته که من در بیمارستان بودم یکی از کارکنان لاستیک دنا روی عزیزان ما از بالا آب می گیرد با شیلنگ. گوهر بانو به وی می گوید: اسید هم بپاشی من تکان نمی خورم. و دوستان ما در زیر بارش آب مانده بودند تا طرف از رو رفته بود. نشانی؟ میدان ونک ابتدای گاندی. زمان؟ ده تا دوازده.
ده: این هم یکی از تابلوهایی که به تازگی از کار در آورده امش. این تابلو را من با یاد " رویین عطوفت" کار کرده ام. مرد استوار و سر زنده و شایسته و پاک و بی گناهی که اکنون در زندان اوین زندانی است بخاطر این که با دوستانش در یکجا جمع می شده اند و با هم کتاب می خوانده اند. و قرار است ده سال دیگر هم در زندان بماند. آقا رویین، سلام!
کشف طلا از سلول پسر رفسنجانی در اوین!
کشف طلا از سلول پسر رفسنجانی در اوین!
دیگربان: غلامحسین محسنی اژهای با تکذیب خبر بازداشت معاون حفاظت اطلاعات قوه قضائیه از کشف «گوشی تلفن همراه و ۳۰ قطعه سکه» از مهدی هاشمی در زندان خبر داد.
آقای محسنی اژهای روز یکشنبه در جمع خبرنگاران گفته «شایعه مطرح شده در برخی سایتهای ضد انقلاب مبنی بر دستگیری شخصی به نام احمدی به عنوان معاون حفاظت اطلاعات قوه قضائیه کذب محض است.»
وی همچنین افزوده «در هفته گذشته از بندهای۷ و ۸ زندان اوین بازرسی شد که یک گوشی تلفن همراه و حدود ۳۰ قطعه سکه، اعم از ربع، نیم و یا سکههای گرمی از مهدی هاشمی کشف شده است.»
Subscribe to:
Posts (Atom)