September 22, 2015

استراتژی دفاعی ایران در جنگ هشت ساله با عراق


حمله ارتش عراق به ایران در سال ۱۳۵۹ حکومت نوپای جمهوری اسلامی را در حوزه دفاعی به شدت غافلگیر کرد. نظام جدیدی که پس از انقلاب ۱۳۵۷ با دست زدن به اعدام سران و افسران ارتش و سایر نهادهای امنیتی شیرازه دفاعی ایران را به کلی به هم ریخته بود، ناگهان با جنگی روبرو شد که شبکه به هم ریخته نظامی کشور توان ارائه پاسخ فوری مناسب را نداشت و همین امر سبب شد ارتش عراق در آغاز جنگ به دستاوردهای فوری نظیر پیشروی در جبهه های جنوبی و میانی دست یابد.
تصرف نفت شهر، خرمشهر، محاصره آبادان و نقاط دیگر تایید کننده درجه غافلگیری و بهم ریختگی سیستم دفاعی جمهوری اسلامی بود.
با تقلید از تاکتیک هوایی موثر اسراییل در جنگ ۱۹۶۷ با اعراب که طی آن بخش اعظم توان هوایی دشمن روی زمین نابود شد، حملات میگ های عراقی به پایگاه های هوایی ایران در چندین شهر اصلی حکومت ایران را غافلگیر کرد.
بر اساس آمارها عراق در رسیدن به دستاوردی همانند اسراییل در جنگ ۱۹۶۷ ناکام ماند چون هواپیماهای جنگی ایران در درون آشیانه های مستحکم خود بودند و شمار ناچیزی از آنها در حملات اولیه آسیب دیدند. باند فرودگاه های مورد حمله نیز آسیب زیادی ندید و ایران توانست جنگنده های خود را از همین پایگاه ها به پرواز در آورده و پس از سازماندهی اولیه به نقاطی در عراق حمله کند.
اما در روی زمین، عراقی ها در آغاز جنگ موفق تر عمل کردند. ورود شش لشگر عراقی در سه جبهه، پیشروی تقریبا بدون مانعی برای عراقی ها بود چون نیروهای رزمی ایران به دلیل انقلاب آسیب جدی دیده بودند و برخی از واحدهای فعال هم در نقاطی غیر از خطوط مرزی مشغول مبارزه با جریانات ضدانقلابی بودند.
عراقی ها در همان روزها و هفته های اول جنگ حدود هشت تا ده کیلومتر در خاک ایران پیشروی کرده و منطقه ای به وسعت هزار کیلومتر مربع را در اختیار خود گرفتند چون تقریبا نیروی منظم و آموزش دیده ای در مقابل خود نمی دیدند و مقاومت های نیروهای پراکنده باقیمانده ارتش و نیروهای مردمی نیز به طور کامل موثر نبود هر چند همین مقاومت ها نقش قابل توجهی در توانایی ایران در ارائه پاسخ متقابل ایفا کرد.
عراقی ها ظرف مدت کوتاهی نواری به وسعت ۴۸ کیلومتر مربع از خاک ایران را اشغال کرده و برخی ناظران نظامی احتمال می دادند که سربازان صدام حسین بتوانند ظرف چند هفته به پیروزی دست یابند.

استراتژی دفاعی ایران در آغاز جنگ

ایران که تا قبل از شروع جنگ با عراق و در دوران رژیم گذشته با خریداری انواع سیستم های تسلیحاتی از آمریکا و غرب قدرت اصلی منطقه خلیج فارس محسوب می شد، از توانایی سخت افزاری مناسبی برخوردار بود. از سوی دیگر ایران با توجه به برتری جمعیتی بر عراق، در حوزه نیروی انسانی هم دست برتر را داشت. اما آنچه در صحنه نبرد تعیین کننده نتیجه است میزان آموزش و بهره گیری نیروها از ساختار قوی است.
توانایی ناچیز دفاعی جمهوری اسلامی به خاطر پایین بودن سطح آموزش نیروهای مردمی نظیر سپاه و بسیج و رقابت های موجود میان ارتش و نیروهای انقلابی باعث شد تا عراقی ها در اوایل جنگ ابتکار عمل را در دست داشته باشند.
ریاست جمهوری ابوالحسن بنی صدر که فرماندهی کل قوا را هم در اختیار داشت، با اختلافات سیاسی در درون رژیم آمیخته شده و این امر به وضعیتی منجر شده بود که استمرار موفقیت های نظامی عراق نتیجه طبیعی آن بود.
ابوالحسن بنی صدر با اتکا به سازماندهی ارتش در سوسنگرد دست به عملیات زرهی بزرگی زد که طی آن بخش بزرگی از توان زرهی ایران در مقابل عراق شکست خورد. از این مقطع به بعد و با کنار رفتن بنی صدر از صحنه، نیروهای نظامی انقلابی در قالب سپاه پاسداران و بسیج با پشتگرمی روحانیون حاضر در حکومت صحنه گردانی نبرد با عراق را بدست گرفتند.
با آنکه توان نیروی هوایی ایران و برخورداری از تعداد قابل توجهی هلیکوپترهای تدارکاتی و تهاجمی توانست در مقابل حملات ارتش عراق به پاسخ گویی بپردازد، ضعف ایران در نبردهای زمینی و توان زرهی به قوت خود باقی بود.
با توجه به این مولفه ها، استراتژی رزمی ایران با بسیج نیروهای مردمی و انجام عملیات بستان و رشته عملیات بعدی که به بازپس گیری شهر بندری خرمشهر منجر شد، روی برتری نیروی پیاده و استفاده از تاکتیک "امواج انسانی" متمرکز شد.
نقاط قوت این استراتژی آن بود که با توجه به منابع موجود و بی تجربگی نیروها، عملا با دادن تلفات بیشتر در مقابل نیروهای زرهی و منظم عراقی به نتایجی دست می یافت اما نقطه ضعف اصلی این سیاست آن بود که حجم قابل توجهی از تلفات انسانی را بر جای می گذاشت.
ناظران و تحلیلگران نظامی در تحلیل های خود بر این نکته تاکید کرده اند که استراتژی امواج انسانی ایران در مقابل ارتش عراق که بشدت از دادن تلفات زیاد گریزان بود، ضمن تضعیف روحیه عراقی ها در نبرد، در نهایت باعث شد تا در سال ۱۹۸۲ میلادی صدام حسین به نیروهای عراقی دستور عقب نشینی به مرزهای بین المللی را بدهد.
صدام حسین که در عرصه نظامی هدف اصلی خود را تصرف شط العرب و استان نفت خیز خوزستان قرار داده بود، پس از حملات مکرر ایران و عدم همراهی اعراب خوزستان با نیروی مهاجم، عقب نشینی را بر ماندن و دادن تلفات ترجیح داد. از این مقطع به بعد، اگرچه استراتژی رزمی ایران در عمل تغییری نکرد، اما این بحثی جنجال برانگیز را بر سر ادامه یا خاتمه جنگ با عراق دامن زد؛ بحثی که تا به امروز ادامه دارد.
پیروی از شعار "راه قدس از کربلا می گذرد" عملا نشان داد که دولتمردان جمهوری اسلامی و نظامیان راه ادامه جنگ را انتخاب کرده و ورود به خاک عراق به سیاست رزمی اصلی ایران تا سالهای پایانی جنگ هشت ساله تبدیل شد. ظاهرا نکته اصلی مد نظر جمهوری اسلامی آن بود که درخواست های عراق و جامعه بین المللی برای پایان جنگ فاقد اصل معرفی و تنبیه متجاوز بود. با ادامه جنگ و در شرایطی که ایران در سایه تحریم تسلیحاتی آمریکا و متحدانش بار جنگ را بدوش می کشید، سپاه پاسداران و ارتش توجه خود را برای مدتی طولانی روی حفظ خطوط دفاعی از یک سو و کسب امتیاز برتر در مقابل عراق از طریق تصرف استان بصره در جنوب عراق متمرکز کردند.
بصره که دومین شهر بزرگ عراق با ترکیب جمعیتی شیعی است از چند زاویه برای استراتژیست های نظامی ایران قابل توجه بود. شیعه بودن اکثریت ساکنان بصره این امیدواری را ایجاد کرده بود که شورش از درون بصره به نیروهای مهاجم ایرانی کمک کند تا با تصرف این منطقه ارتباط آبی عراق با خلیج فارس قطع شود. ضربه روانی این پیروزی نیز می توانست عراق را در شرایط وخیمی قرار دهد.
چندین عملیات گسترده ایران در محور جنوب اگرچه به تصرف اهدافی چون شبه جزیره فاو و جزیره مجنون منجر شد، اما استفاده عراقی ها از تاکتیک های موثر دفاعی چند لایه و ایجاد موانع طبیعی مانند ایجاد دریاچه (موسوم به دریاچه ماهی) و وجود باتلاق ها و حورها همگی به عدم موفقیت ایران در تصرف این شهر استراتژیک منجر شدند، هرچند نیروهای ایرانی در یک مقطع به چند کیلومتری شاهراه مواصلاتی بغداد-بصره هم رسیدند.
اوج حملات ایران برای شکستن قفل بصره سلسله عملیات کربلاست که مشهورترین آن عملیات کربلای پنج بود. حجم تلفات انسانی و سخت افزاری وارده به ایران در این عملیات بسیار سنگین بود. در این عملیات نیروهای عراقی متحمل تلفات سنگینی شدند اما در نهایت نیروهای ایرانی موفق به تصرف بصره نشده و عقب نشستند.
از این مقطع به بعد، توجه برنامه ریزان رزمی ایران روی جبهه شمالی متمرکز شد که با همراهی کردهای شمال عراق، به پیشروی در جبهه شمالی منجر شد. استفاده مکرر عراق از تسلیحات شیمیایی در جبهه های جنوبی و شمالی (که با اعتراض رسمی سازمان ملل متحد همراه شد) پیشروی نیروهای ایرانی را دشوارتر از قبل کرده و برخورداری عراق از سیستم های روزآمد و خرید بی دردسر سلاح از شوروی سابق و سایر کشورها همچون فرانسه دست دفاعی برتری به نیروهای صدام حسین داده بود.

استراتژی ایران در سایر حوزه ها

صرفنظر از جبهه زمینی، جنگ ایران و عراق حوزه های دیگری را هم شامل می شد که در مقاطع مختلف در دستور کار قرار گرفتند. جنگ بنادر که در نهایت با ابتکار عراق به سایر شناورها در خلیج فارس هم کشیده شد و به اصطلاح جنگ نفت کش ها لقب گرفت، یکی از این حوزه ها بود. توسل عراق به حملات هوایی علیه شهرهای ایران هم فاز دیگری بود که با موشک پراکنی دو طرف جنگ شهرها لقب گرفت. از دید تحلیلگران امور نظامی، این ابتکار عمل ها همگی بدنبال اعمال فشار بر ایران برای رضایت دادن به خاتمه جنگ بود.
ایران در جنگ نفت کش ها و موشک باران شهرها استراتژی مقابله به مثل را در پیش گرفت چرا که عراق با حملات گسترده خود هم در دریا و هم در شهرها، علاوه بر آسیب زدن به روحیه مردم ایران، توان صدور نفت و مبادلات دریایی ایران را تحت تاثیر قرار می داد. ایران که در شروع جنگ از موشک های زمین به زمین بی بهره بود، بالاخره با کمک لیبی و سوریه به موشک های اسکاد دست یافته و شهرهای عراق نظیر بصره و بغداد را زیر آتش موشکی خود گرفت. البته مقایسه آمار موشک های پرتاب شده از سوی عراق و ایران نشان می دهد که در این حوزه عراق به لحاظ عددی برتری قابل توجهی داشت.
براساس آمار ارائه شده در منابع نظامی، ایران در سراسر جنگ هشت ساله ۱۱۷ فروند موشک اسکاد به سوی عراق شلیک کرد. اما عراق در فاصله سالهای ۱۹۸۲ تا ۱۹۸۸ ۳۶۱ فروند اسکاد بی به سوی شهرهای ایرانی نزدیک شلیک کرد. با توجه به عمق استراتژیک ایران، تهران در تیررس موشک های اسکاد بی قرار نداشت.
عراقی ها با ایجاد تغییراتی در موشک روسی اسکاد بی، با کاستن از وزن کلاهک و مواد منفجره قابل حمل و افزایش سوخت به برد موشکهای اسکاد افزودند و نام "الحسین" روی موشک های نسل جدید گذاشتند. تنها در سال پایانی جنگ، عراق ۱۶۰ فروند موشک الحسین به سوی تهران روانه کرد که باعث شد حدود سی درصد جمعیت تهران از این شهر خارج شوند. این موشک ها از نظر نظامی ارزش خاصی نداشتند چون علاوه بر دقت بسیار ناچیز، قدرت تخریب آنها نیز ناچیز بود. تاثیر روانی این اقدامات البته قابل توجه بود.

استمرار بن بست و پذیرش آتش بس

در حالی که مقامات ایرانی از وارد کردن ضربه نهایی تا قبل از بهار سال پایانی جنگ سخن می گفتند، نیروهای عراقی موفق شدند تا در چند عملیات موفق منطقه فاو و سپس جزیره مجنون را بازپس بگیرند. بسیج نیروهای ایرانی در سال پایانی جنگ همچنان بر اساس استراتژی امواج انسانی از تصرف نقطه ای قابل توجه در عراق ناکام ماند. در مقابل عملیات بازپس گیری فاو و مجنون توسط عراقی ها با عملیات گسترده تهاجمی ایی همراه شد که می رفت تا رشته های ایران در طول هشت سال نبرد را پنبه کند.
نیروهای عراقی با بهره گیری مناسب از عملیات ترکیبی نیروهای پیاده، زرهی و پشتیبانی هوایی وارد خاک ایران شده و پیشروی قابل توجهی کردند. ناظران دفاعی معتقدند هدف صدام در یورش سال پایانی جنگ گرفتن تلفات و نابودی ادوات و سخت افزارهای رزمی ایران بود و نه اشغال سرزمین و حفظ آن.
در سال پایان جنگ، تضعیف روحیه و کاهش منابع رزمی (به عنوان مثال نامه محسن رضایی، فرمانده کل سپاه، به آیت الله خمینی مبنی بر عدم توانایی برای ادامه جنگ در صورت تامین نشدن نیازها) در این مقطع باعث شد که فرماندهان نظامی جنگ در ایران با در پیش گرفتن واقع گرایی به سیاستمداران مشکلات ادامه نبرد را یادآور شوند. از سوی دیگر، ورود آمریکا و کشورهای غربی به حوزه جنگ که خود را در قالب جنگ نفت کش ها نشان داد و باز بودن دست عراق در تامین نیازها و همکاری های مالی و اطلاعاتی که با این کشور می شد، جمهوری اسلامی ایران را در موقعیتی قرار داد که آیت الله خمینی بنیانگذار انقلاب و خالق شعار "راه قدس از کربلا می گذرد" به گفته خودش "جام زهر" را سر بکشد و جنگ آغاز شده توسط عراق علیه ایران با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ پایان یابد.

چرا آیت‌الله خمینی در شکل‌گیری جنگ ایران و عراق مقصر است؟

با وجود گذشت ۳۴ سال از آغاز جنگ هشت ساله ایران و عراق هنوز زوایای پنهان و ناگفته‌های زیادی از چگونگی وقوع، تداوم و پایان این رویداد مهم تاریخی وجود دارد. سالگرد هفته نخست جنگ فرصتی است تا به ابعاد مغفول این واقعه زیان‌بار برای کشور پرداخته شود.
البته زمان شروع جنگ درست اعلام نشده و بر خلاف تصور غالب، ۳۱ شهریور زمان گسترش منازعه از حملات محدود به نبردی تمام عیار است.
یکی از جنبه‌های مغفول در موضوع جنگ هشت ساله، نقش آیت‌الله خمینی در تحریک دولت وقت عراق به تهاجم نظامی به ایران است. البته بر اساس مستندات معتبر، آغازکننده جنگ صدام حسین بود. اما نه وی و نه سلفش حسن البکر هیچکدام از ابتدا قصد حمله به ایران را نداشتند. سهل‌انگاری و برخورد نامناسب مسئولان وقت حکومت و به‌خصوص تحریکات آیت‌الله خمینی باعث شد تا خواست بالقوه عراق برای تضعیف ایران جامه عمل بپوشد.
جنگ ایران و عراق
در واقع ترکیبی از عوامل تهاجمی و دفاعی، صدام حسین را به سمت این تصمیم سوق داد. شناسایی دولت وقت عراق به عنوان تجاوزگر دلیل نمی‌شود مسئولیت حکومت ایران و به‌خصوص آیت‌الله خمینی در شکل‌گیری جنگ و یا عدم انجام اقدام موثر برای بازدارندگی را نادیده گرفت.
مسئول اصلی و آغاز کننده جنگ دولت وقت عراق است. آیت‌الله خمینی و حکومت ایران نقش مستقیمی در راه اندازی جنگ نداشتند اما مواضع تحریک‌آمیز آیت‌الله خمینی و سهل‌انگاری دیگر بخش های نظام  باعث شد تا زمینه برای تحقق برنامه صدام در حمله نظامی به ایران مساعد شود.
باید توجه داشت سیاست اولیه دولت عراق ایجاد رابطه خوب با جمهوری اسلامی و در عین حال تقویت قومیت عرب در معادلات سیاسی خوزستان بود. عراق اولین کشوری بود که جمهوری اسلامی را به رسمیت شناخت. حسن البکر پیروزی انقلاب و تشکیل نظام جمهوری اسلامی را به آیت‌الله خمینی تبریک گفت و خواهان روابط دوستانه شد. دولت بازرگان نیز تشکر کرد و عباس امیر انتظام سخنگوی دولت خواهان روابط برادرانه بین دو کشور شد.
در شهریور ۱۳۵۸ صدام حسین دعوت‌نامه‌ای برای مهندس بازرگان رئیس دولت موقت فرستاد تا برای بهبود روابط فی‌مابین به عراق سفر کند. اما این اتفاق نیفتاد و مسئولان دولت اهمیتی به بهبود روابط با عراق ندادند. آخرین تلاش صدام دیدار با دکتر یزدی در اجلاس کشور های غیر متعهد در کوبا بود که باز فرجام مثبتی در بر نداشت.
صدام در این دیدار صریح مشکلات را با دکتر یزدی در میان می‌گذارد و حسن نیت خود برای حل اختلافات را بیان می‌کند. متقابلا دکتر یزدی نیز از اراده جمهوری اسلامی برای ایجاد رابطه خوب با دولت عراق سخن می‌گوید.
در این میان انتخاب سید محمود دعایی به عنوان سفیر ایران در عراق نیز باعث ناراحتی صدام شده بود. بر مبنای برخی از ادعاها که بر اساس مستندات موجود، راست‌آزمایی آنها ممکن نیست، دعایی پیش از انقلاب از امکانات مالی و سیاسی دولت وقت عراق استفاده می‌کرده و از موضع پایین با مسئولان عراقی مرداوده داشته است. از این رو انتخاب وی به عنوان سفیر از دید دولت عراق عملی توهین‌آمیز تلقی می‌شد.
اما صدام دلایل مختلفی برای برخورد تهاجمی با ایران داشت. او به عنوان کسی که می‌خواست قهرمان اعراب باشد از گشودن جبهه جنگی با ایران و بخصوص جمهوری اسلامی که به عنوان جریانی شیعی داعیه صدور انقلاب به کشور های اسلامی و زعامت جهان اسلام را داشت، استقبال می‌کرد.
از سویی دیگر مسائل ژئوپلتیکی و منافع عراق نیز وی را تشویق می‌کرد تا از فرصت ضعف ارتش ایران بعد از انقلاب استفاده کرده و امتیاز هایی را که در قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر از دست داده بود، دوباره به چنگ آورد. در این میان نیم‌نگاهی نیز به الحاق بخش‌هایی از خاک خوزستان و یا تقویت اعراب خوزستان در اداره این استان داشت.
رویارویی حکومت با آمریکا و غرب‌ستیزی و همچنین روابط غیر حسنه با شوروی و کشور های عربی در منطقه نیز صدام حسین را به برخورداری از پشتیبانی منطقه‌ای و جهانی در تضعیف جمهوری اسلامی و مهار آن امیدوار ساخته بود.
اما آنچه به صدام حسین جرات داد تا در تحلیل آخر برای دفاع حمله را انتخاب کند، احساس خطر از حرکت‌های تحریک‌آمیز جمهوری اسلامی در بین شیعیان عراق بود. تحرک حزب‌الدعوه و تلاش برای تکرار تجربه انقلاب اسلامی در عراق زنگ خطری برای حکومت عراق بود. آغاز ترور برخی از وزراء کابینه صدام موجبی شد تا سیاست سخت‌گیری بر شیعیان و اخراج عراقی‌های ایرانی‌تبار از سوی دولت عراق کلید بخورد و در نهایت برای دفع خطر به اقدامی تهاجمی برای سرکوب نهضت اسلامی – شیعی عراق روی آورد.
با این مقدمه ،مسئولیت آیت‌الله خمینی در وقوع جنگ را می‌توان در دو محور کلی دسته‌بندی کرد. نخست تحریک و تشویق مردم عراق به قیام و براندازی حکومت حزب بعث، و سپس بی‌اعتنایی در خصوص هشدار های صدام.

تحریک به قیام در عراق

آیت‌الله خمینی به دلایل متعددی انگیزه بالایی برای دعوت به راه‌اندازی انقلاب اسلامی در عراق داشت. از دید وی انقلاب بهمن ۵۷ در ایران با انگیزه اسلامی انجام شده و محدود به مرزهای ایران نبود. وی در اندیشه بسط گفتمان انقلاب اسلامی به کل جهان اسلام و احیای خلافت اسلامی بود. در این مسیر عراق را به دلیل حضور قوی مراجع شیعه نزدیک ترین کشور به ایران می‌دانست. از این رو سعی کرد تا شیعیان عراقی را برای تکرار تجربه جمهوری اسلامی تشویق نماید. در عین حال وی نظر شخصی منفی به حکومت عراق و شخص صدام حسین نیز داشت و انها را در جبهه کفر و غیر اسلامی به شمار می‌آورد.
او در هنگام اقامت در عراق روابط تنش‌آلودی با دولت این کشور داشت و حاضر به همکاری با آنها در دعوای ایران و عراق نشده بود. صدام مدعی بود که همه خواست‌های آیت‌الله خمینی را دولت عراق انجام داده بود. اما وی به همکاری دولت عراق احترام نگذاشته بود.
البته باید در نظر داشت آیت‌الله خمینی فعالیت وسیعی در تهییج و تحریک مردم عراق انجام نداد و به صدور تعداد محدودی پیام و سخنرانی تا قبل از جنگ بسنده کرد. اما همین موارد در مشتعل کردن آتش درگیری بین دو کشور تاثیر به‌سزایی داشت. حکومت و به‌خصوص نهادهای انقلابی و بخش‌های افراطی کمک‌های سیاسی، رسانه‌ای و مالی در اختیار انقلابیون شیعی عراقی قرار دادند و عملا ایران را به مرکز اصلی فعالیت اپوزیسیون مذهبی عراق بدل ساختند.
در عین حال دولت وقت عراق نیز به حمایت از نیرو های هویت طلبی قومیتی و دخالت در درگیری‌ها در استان‌های خوزستان و کردستان پرداخت.
تحریکات آیت‌الله خمینی در خصوص تشویق مردم عراق به راه اندازی انقلاب اسلامی را می‌توان به‌شرح زیر دسته‌بندی کرد:
  • پیام برای پذیرش مهاجران عراقی

پس از اینکه دولت عراق اولین موج اخراج عراقی‌های ایرانی تبار را شروع کرد. آیت‌الله خمینی طی پیامی در تاریخ 20 فرودین 1359 چنین گفت: «ملت شریف ایران، میهمانان عزیزی که به توطئه آمریکا و دست جنایتکار رژیم منحرف بعث عراق با از خانه‌های خود آواره شده‌اند و با وضع اسفناک فجیعی فرستاده شده‌اند را گرامی دارید…. صدام حسین که با ملت شریف عراق مواجه شده است و خود را در معرض هلاکت می‌بیند می خواهد با صحنه سازی‌ها اذهان برادران اسلامی ما را از خود و رژیم منحط خود منصرف کند تا چند صباح دیگر به جنایات خود ادامه دهد. آنکه دستش تا به مرفق به خون جوانان غیور عراقی آلوده است، می‌خواهد خود را طرفدار ملت عرب جا بزند آنکه به خیال خود عربیت را از اسلام والاتر می داند. به اسلام پشت کرده به زعم آنکه ملت های عرب را به خود متوجه کند. غافل است که ملت عزیز عرب از اسلام چون جان شیرین حفاظت می‌کند و با دشمنان اسلام چون اسلاف خود در صدر اسلام به جنگ وستیز بر می‌خیزد- برادران عرب ما بدانند که ملت عزیز ما با دشمنان آنان که در راس آنها رژیم منحوس بعث است دشمن و با دوستان آن دوستند و در مصیبت‌هایی که آنان از آن رژیم فاسد می‌کشند، با آنان شریک هستند. به امید آنکه رژیم بعث چون رژیم شاهنشاهی به زباله‌دان تاریخ افکنده شودو امید است نصر و فتح مسلمین نزدیک باشد» (1)
  • دعوت ارتش عراق به قیام علیه صدام حسین

Iran Iraq war
تیتر اول شماره شنبه ۳۰ فروردین ۱۳۵۹ روزنامه کیهان
آیت‌الله خمینی در تاریخ ۲۸ فروردین ۱۳۵۹ در دیدار با اعضاء ستاد بسیج شهرستان‌ها گفت: «دولت عراق دولتی است که یک عده نظامی آمده‌اند و دور هم نشسته‌اند و خودشان هرچه می‌خواهند می‌کنند. اینها پوسیده هستند، این صدام حسین عقلش هم عقل درستی نیست و پوسیده است و همه حرفهایش این است که ما عرب هستیم. معنایش این است که ما عرب هستیم و اسلام نمی خواهیم … ارتش اینها از همین مسلمان‌ها، از همین اهل سنت هستند، از همین شیعه‌ها هستند. خب ارتشی که از مسلمین است قیام می‌کند. ملت شریف عراق خودش را از چنگ اینها بیرون بیاورد. ارتش عراق باید توجه به این معنا داشته باشد که اینها را خودش سرکوب کند و خودش از بین ببرد.»
  • تقاضای کمک وزارت خارجه از دول اسلامی

صادق قطب‌زاده وزیر خارجه وقت طی نامه ‌ی به دول اسلامی خواستار نجات جان سید محمد باقر صدر رهبر شیعیان مخالف صدام در عراق شد. او در این نامه خواستار پیمان آسمانی کشور های اسلامی می‌شود و می‌گوید امروز روز نابودی حکومت بعث عراق شبیه حکومت شاه است. در بخشی از این نامه آمده است : «جمهوری اسلامی ایران دیگر سکوت و مدارا را در مقابل این همه جنایت [ توطئه قتل محمد باقر صدر] جایز نمی‌داند، و مبارزه با این رژیم منفور را جزئی از مبارزه خود با امپریالیزم و صهیونیزم بین‌الملل تلقی کرده، تجاوز نظامی رژیم بعث عراق را به شدید ترین وجه جواب می‌دهد» (2)
این نامه تقریبا به معنای اعلان جنگ است. با توجه به رابطه نزدیک قطب‌زاده با آیت‌الله خمینی غلط نیست اگر گفته شود این نامه با نظر مثبت وی منتشر شده است.
  • پیام تسلیت به مناسبت کشته شدن سید محمدباقر صدر

آیت‌الله خمینی با صدور بیانیه‌ای در تسلیت کشته شدن آیت‌الله محمد باقر صدر با خطاب قرار دادن نیرو های میانی و رده پایین ارتش عراق می‌گوید : « … من از رده بالای ارتش عراق مایوس هستم لکن از افسران، درجه‌داران وسربازان مایوس نیستم و از آنان چشم‌داشت آن دارم که یا دلاورانه قیام کنند و اساس ستمکاری را برچینند همان سان که در ایران واقع شد و یا از پادگان‌ها و سربازخانه‌ها فرار کنند و ننگ ستمکاری حزب بعث را تحمل نکنند. من از کارگران و کارمندان دولت غاصب بعث مایوس نیستم و امیدوارم که با ملت عراق دست به دست هم بدهند، و این لکه ننگ را از کشور بزدایند. (3)
طبق ادعای روزنامه جمهوری اسلامی، پیام‌های آیت‌الله خمینی و دعوت وی به براندازی حکومت عراق به زبان عربی ترجمه شده و در بین نظامیان و مردم عراق توزیع شده بود. (4)
آیت‌الله خمینی همچنین با درخواست سید محمد باقر صدر برای حضور در ایران مخالفت می‌کند و اصرار می‌کند او در عراق بماند و رهبری قیام شیعیان عراق را در دست بگیرد.
با توجه به اینکه آیت‌الله خمینی نفر اول حکومت ایران و قدرت‌مندترین فرد در تصمیم‌گیری‌ها بود لذا اظهارات وی به معنای دخالت و تشویق شورش در عراق تفسیر می‌شد.

بی‌اعتنایی به هشدار های صدام

ادعاها و گزارش‌های متعددی وجود دارد که نشان می‌دهد آیت‌الله خمینی علی‌رغم آگاهی از تهدیدات صدام و برنامه‌ریزی دولت عراق برای حمله نظامی، بی‌اعتنایی اختیار کرده و از اقدام لازم برای بازدارندگی خودداری کرده است. این موارد به شرح زیر هستند.
  • دیدار سید محمود دعایی

سید محمود دعایی می گوید چندین مورد با آیت‌الله خمینی در خصوص برنامه‌ها و مقاصد دولت عراق صحبت کرده است و گفته آنها خواهان تعیین یک مذاکره کننده رسمی خارج از دولت موقت از سوی آیت‌الله خمینی هستند تا با خود صدام مذاکره نماید، اما آیت‌الله خمینی می‌گوید به حسن نیت عراقی‌ها اعتماد ندارد و قصد آنها فریب است و موضوع را به بعد از تشکیل دولت و مجلس احاله می‌دهد. البته مهندس بازرگان روایت دیگری از رایزنی دعایی داشت که در سالیان گذشته توسط پسرش عبدالعی بازرگان بیان شد. طبق این روایت که دعایی آن را تکذیب کرد، صدام به دعایی می‌گوید به ایران برود و به آیت‌الله خمینی پیغام دهد که اگر ایران از تحریم قومی و مذهبی در عراق دست بر ندارد به کشور حمله نظامی می کند. دعایی پیغام را می‌دهد و تصریح می‌کند صدام را می‌شناسد و تهدیدش را جدی باید گرفت. اما آیت‌الله خمینی در این دیدار که آیت‌الله بهشتی و مهندس بازرگان نیز حضور داشتند، می‌گوید ادعای صدام بلوف است. دعایی به گریه می‌افتد اما باز هم تاثیری نمی‌کند و در نهایت آیت‌الله خمینی به وی تکلیف
می‌کند که به سر کارش بر نگردد.
  • روایت عباس امیر انتظام

مهندس عباس امیر انتظام گزارش می‌دهد بخش‌هایی از جامعه اطلاعاتی آمریکا از جمله «ستاد هشدارهای استراتژیک شورای امنیت ملی آمریکا» در شهریور ۱۳۵۸ با امیر انتظام تماس گرفته و اخباری مبنی بر قصد عراق به حمله نظامی می‌دهند. در نهایت در جلسه‌ای که مهندس بازرگان و دکتر ابراهیم یزدی حضور داشته‌اند، اطلاعاتی از سوی نمایندگان دولت آمریکا ارائه می‌شود. امیر انتظام مدعی است آیت‌الله خمینی در جریان این اطلاعات بوده اما دکتر یزدی می گوید اطلاعات در مورد احتمال حمله عراق به ایران، برای ما چندان تازه و جالب نبود… اطلاعات خود ما از تحرکات عراق در مرزهای ایران به مراتب بیشتر از آن عکس‌های هوایی بود. مدارکی دال بر اطلاع آیت‌الله خمینی از محتوی این دیدار در دست نیست. اما دکتر یزدی مدعی است آیت‌الله خمینی و اعضاء شورای انقلاب در جریان اراده دولت عراق برای حمله نظامی به ایران بوده‌اند.
  • روایت ابوالحسن بنی صدر

بنی صدر مدعی است حداقل دو مورد موثق درباره اطلاع آیت‌الله خمینی از احتمال حمله عراق به ایران و بی‌توجهی او به این مسئله وجود دارد: «گزارش ستاد ارتش که به دستور من با نفوذ در عراق تهیه شده بود و توسط سرلشگر ولی‌الله فلاحی فرمانده نیروی زمینی ارتش و رئیس اداره اطلاعات وقت ارتش به خمینی گزارش شد و گزارشی که با تصویب شورای انقلاب و توسط صادق قطب‌زاده به مبلغ ۲۰۰ هزار دلار خریداری شده و به آقای خمینی ارائه شده بود.»
او اشاره‌ای به اینکه این گزارش از کجا خریداری شده بود نمی‌کند اما می‌افزاید که پاسخ رهبر نخست جمهوری اسلامی به تمام این هشدارها و گزارش ها درباره احتمال قریب به یقین حمله عراق به ایران، بی‌توجهی محض بود: «خمینی گفت اینها همه‌اش دروغ است. ارتشی‌ها اینها را می‌سازند تا پای آخوند را از قشون قطع کنند.»
مهدی کتیبه سرهنگ بازنشسته و رئیس وقت اداره دوم ارتش می‌گوید دو هفته قبل از جنگ از تصمیم ارتش عراق برای حمله نظامی به ایران مطلع و با تهیه گزارشی بنی صدر را در جریان قرار می‌دهد. بنی صدر پیشنهاد می‌دهد گزارش را به آیت‌الله خمینی هم بدهند. او و ولی‌الله فلاحی پیش آیت‌الله خمینی می‌روند و گزارش را به همراه نقشه جابه‌جایی نیرو های ارتش عراق برای وی توضیح می‌دهند. آیت‌الله خمینی آنها را به دیدار با رجایی، خامنه‌ای و رفسنجانی احاله می‌دهد. سرانجام موضوع به گزارش در صحن علنی مجلس در جلسه خصوصی منتهی می‌شود که نتیجه مشخصی ندارد.
  • روایت منصور فرهنگ

منصور فرهنگ تعریف می‌کند پیش از دیدار با صدام در اجلاس کشور های غیرمتعهد همراه با دکتر یزدی دیداری با آیت‌الله خمینی داشته‌اند: «من شاهد بودم که آقای یزدی پس از توضیح کوتاهی درباره اهمیت قرارداد الجزایر و مثبت بودن آن برای ایران، از آیت‌الله خمینی سوال کرد که “چنانچه عراقی‌ها در طی ملاقاتی که در کوبا با آنها خواهیم داشت جویا شوند که آیا ما قرارداد الجزایر را می‌پذیریم یا خیر و پاسخ ما چه باید باشد؟” آیت‌الله خمینی مکث کوتاهی کرد و گفت: “نه بگویید آری، نه بگویید نه”.»
حالت چهره آقای یزدی بعد از شنیدن این “راهنمایی” بیانگر تعجب و نگرانی او از برخورد آیت‌الله خمینی با مسائل سیاست خارجی کشور بود.
هنگام بازگشت از قم به تهران از آقای یزدی سوال کردم که آیت‌الله خمینی با چه حساب و منطقی از تایید قرارداد الجزایر امتناع می‌کند؟ پاسخ او این بود که آیت‌الله خمینی هیچ توجهی به محتوا و اهمیت قرارداد و پیامدهای مبهم گذاشتن موضع ایران ندارد، بلکه در ذهن او این نکته حاکم است که شاه و صدام حسین – دو مردی که مورد نفرت او هستند – این قرارداد را امضا کرده اند و لذا تایید آن برای آیت‌الله خمینی، اکراه‌آور است.»
دلایل و استنادات پیش گفته مسئولیت آیت‌الله خمینی در آغاز و شکل‌گیری جنگ ۸ ساله خانمان‌سوز ایران و عراق را روشن می‌سازد. البته سهل‌انگاری و عدم اقدام موثر فقط مشمول وی نمی‌شود و دیگر بخش‌های حکومت و نهادهایی چون دولت موقت، شورای انقلاب، ریاست جمهوری، سپاه و ارتش نیز به فراخور در این خصوص قصور و کوتاهی‌هایی دارند که پرداختن به آنها خارج از حوصله این مطلب است.
همچنین مراجعی چون آیت‌الله سید محمد شیرازی نیز در آن دوران با حمایت از مواضع تحریک‌آمیز آیت‌الله خمینی و دعوت از ارتش و قبایل عراق برای قیام علیه صدام نیز در مساعد کردن فضا برای تهاجم نظامی عراق به خاک ایران تاثیر داشتند. (5)
منابع:
1-     روزنامه جمهوری اسلامی ، مورخ 21/01/1359 ، ص 12 ، شماره 249
2-     روزنامه جمهوری اسلامی ، مورخ 28/01/1359، ص 1، شماره 255
3-     روزنامه جمهوری اسلامی، مورخ 03/02/1359. ص 2، شماره 260
4-     روزنامه جمهوری اسلامی، مورخ 14/03/1359 ، ص 4، شماره 293
5-     روزنامه جمهوری اسلامی، مورخ 24/01/1359، ص 4 ، شماره 251

صدها نکته جالب از جنگ ایران و عراق که نمی دانستید!


از 213 هزار شهید 171235 هزار شهید درخط مقدم ، 16870 نفر براثر حملات هوائی و توپخانه وبقیه در مکانهای دیگر از جبهه به شهادت رسیده اند
آمار کلی شهدای جنگ تحمیلی:
شهدای جنگ تحمیلی تعداد ۲۱۳۲۵۵ نفر بوده که شامل
۱۵۵۰۸۱نفر در درگیری مستقیم با دشمن،
 ۱۶۱۵۴نفر در حملات دشمن به شهرها،
 ۱۱۸۱۴نفر درحوادث متفرقه
 و سایر موارد ۹۸۸۹ نفر بوده است.
 از این آمار
 تعداد ۱۵۵۲۵۹ نفر مجرد،
تعداد ۵۵۹۹۶ نفر متأهل،
 تعداد ۷۰۵۴ نفر ۱۴ ساله و کمتر،
 تعداد ۶۵۵۷۵ نفر بین ۱۵ تا ۱۹ ساله ، تعداد ۸۷۱۰۶ نفر بین ۲۰ تا ۲۳ ساله ، تعداد ۲۲۷۰۳ نفر بین ۲۴ تا ۲۹ ساله ، تعداد ۳۰۸۱۷ نفر ۳۰ ساله و بالاتربوده است

ردیف
نوع شغل
تعداد

1
، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
کادر
23199

سرباز
16738

2
ارتش جمهوری اسلامی
کادر
9089

سرباز
36965

3
نیروی انتظامی جمهوری اسلامی
کادر
2926

سرباز
5672
از
4
شغل آزاد
31674

5
دانش آموز
32275

6
دانشجو
2608

7
روحانی
2742

8
بیکار
6128

9
دولتی
26293

10
بسیج ویژه
2329

11
خانه دار
3136

12
کودک
2906

13
غیر ایرانی
4565

جمع کل
213255


 

بالاخره “حبیب” به حرف آمد



بالاخره “حبیب” به حرف آمد و درباره همه چیز سخن گفت؛حبیباز دیدار با مشایی و علاقه برای همخوانی با محمد اصفهانی تا بدقولی یک آقازادۀ خواننده، پشت پرده دستگیری‌اش در گیلان، قرآن‌خوانی پسرش در مسجد، بازگشت خوانندگان لس‌آنجلسی و کیفیت صدای پاشایی و چاووشی



راشد نیوز،حبیب محبیان خواننده موسیقی پاپ شش سالی می شود به ایران وارد شده و در این بازه زمانی قطعاتی را هم ساخته است و خوانده است.
به گزارش سینماژورنال هرچند در بازه های زمانی مختلف شایعاتی درباره انتشار آلبوم و برگزاری کنسرت حبیب مطرح شد اما هیچ کدام از این شایعات رنگ واقعیت نگرفت.

حبیب در گفتگویی تفصیلی با “زندگی ایده آل” کوشیده درباره بخشهایی کمتر شنیده شده از زندگیش پس از بازگشت به ایران سخن گوید.

احمدی نژاد امضاء کرد و سه روزه مجوز گرفتم

حبیب درباره دیدار با اسفندیار رحیم مشایی مشاور محمود احمدی نژاد می گوید: دیدار کوتاهی با مشایی در دفترشان داشتیم. دوستی که نزدیکی به دولت وقت داشت نامه ای تنظیم کرد و پیش احمدی نژاد برد. ایشان هم بلافاصله امضا کردند و به ارشاد رسید. سه روزه مجوز گرفتم تا بتوانم آلبوم ضبط کنم تا اینکه شخصی که مایل به سرمایه گذاری بود مرا برد پیش آقای مشایی. به چه دلیل نمی دانم.

مشایی گفت اگر برگردید خوشحال می شویم
وی ادامه می دهد: مشایی خواستند مرا ببینند و گفتند اینجا وطن شماست و اگر برگردید خوشحال می شویم. برخوردشان خیلی خوب بود. وقتی فهمیدند تا سال ۶۲ ایران بودم برایشان جالب بود.

آقازاده خزعلی زیر قولش زد…

حبیب که طی حضور در ایران قطعه ای دوصدایی با عنوان “محکوم” را با حسین خزعلی فرزند آیت ا.. خزعلی که با نام هنری “سمیر زند” فعالیت می کند خوانده است خاطره خوشی از این همکاری ندارد.

به گزارش سینماژورنال وی در شرح این ماجرا می گوید: درباره آهنگ “محکوم” باید بگویم شخصی{سمیر زند} به من زنگ زد و گفت اگر اجازه دهید من یک خط با شما بخوانم و من گفتم مخارجش بالاست. وی ابتدا همه شرایط را فراهم کرد و من رفتم و خواندم.
وی ادامه می دهد: اما وی شیطنت کرد و برخلاف ابتدای کار که گفت فقط یک خط می خواند دو سه خط خواند. البته من در عرض ۱۵ دقیقه خوانندگی را یادش دادم و در نهایت آهنگ ضبط شد و یک روز به من زنگ زد و گفت کلی از اساتید به من گفته اند دیگر خودت میتوانی بخوانی اما در نهایت زیر قولش زد و پول مرا تسویه نکرد.

این آدمها خطرناک هستند

حبیب می افزاید: من با ایشان{سمیر زند} قرارداد نداشتم و اطمینان کردم. هیچ وقت کلاه سر کسی نگذاشتم و دوست هم ندارم کسی کلاه سرم بگذارد. حضرت علی(ع) می گوید اگر کسی خواست سرت کلاه بگذارد نگذار ولی اگر کسی کلاه سرت گذاشت بدانید که کلاه سر خودش گذاشته.

حبیب تاکید می کند: این جوان بعد از آن جریان چند بار پیام داد و عذرخواهی کرد. حتی یک بار از دوبی زنگ زد و من قطع کردم. این آدمها خطرناک هستند.

ماجرای بازداشت در ماسال

یکی دیگر از اتفاقات پیرامون حبیب حین حضور در ایران شایعه بازداشت او در ماسال بود. حبیب خودش در این باره می گوید: کل ماجرا سوءتفاهم بود. ماجرا از این قرار بود که عده ای می خواستند از طریق من سایتشان پرطرفدار شود و من اجازه ندادم…گفتم حاضرم با همه سربازان پاسگاه عکس بگیرم و به آنها امضاء دهم اما با شما عکس نمی گیرم.

حبیب
حبیب
اصلا موزیک گوش نمی دهم! البته آهنگهای اصفهانی را شنیده ام و اگر بخواهد حتما همکاری می کنم

حبیب درباره دامنه علاقه موسیقایی اش بیان می دارد: اصلا حرفی از موسیقی پاپ نزنید. من اصلا موزیک گوش نمی کنم. ماشینی که از شمال من را به تهران می آورد اصلا نباید موزیک پخش کند! البته این را بگویم آهنگهای اصفهانی را شنیده ام. اصفهانی بخواهد با من کار کند حتما این کار را می کنم.

چاووشی در ایران، بهترین است

خواننده قطعات “مرد تنهای شب” و “مادر” با اشاره به صدای محسن چاووشی بیان می دارد: در فیلمی به نام “سنتوری” به نظرم محسن چاووشی شعر و ملودیهای خوبی انتخاب کرده بود و شعر و ملودی هایی که چاووشی انتخاب میکند در ایران، بهترین است.

بعد از فوت پاشایی فهمیدم چقدر بااحساس می خواند

حبیب محبیان درباره مرتضی پاشایی چنین می گوید: بعد از فوت مرتضی پاشایی آهنگهایش را گوش دادم و بعد فهمیدم که چقدر بااحساس می خواند. او شعرهای قشنگ و احساسی را انتخاب می کرده.

هیچ خواننده لس آنجلسی نمی تواند برگردد

به گزارش سینماژورنال حبیب شایعات مربوط به بازگشت خوانندگان لس آنجلسی را هم رد کرده و اظهار می دارد: کسی که بخواهد بازگردد باید چند سال صبر کند و در جامعه نباشد. من توصیه میکنم اگر می خواهند بیایند ۲ تا ۳ سال در جامعه ظاهر نشوند و اگر تحمل دارند برگردند. هیچ خواننده لس آنجلسی نمی تواند برگردد و خبرهایی که می شنوید کذب است.

محمد قاری قرآن است

محمد محبیان فرزند حبیب هم مانند پدر صدای خوبی دارد. حبیب درباره فعالیتهای کنونی محمد می گوید: محمد دانشجوی طب سنتی است و در آمریکا درس می خواند…محمد پسر بسیار باسوادیست بخصوص در زمینه اسلام شناسی. محمد یک زمانی در یک مسجد در لس آنجلس اذان می گفت. قاری قرآن هم هست…

 


سهم "مداحان" در ساختار قدرت و ولایت در ج. اسلامی


 
 
 
 
 مصاحبه ای پر خبر را در شماره امروز پیک نت می خوانید. این مصاحبه، گفتگوئی است با یکی از رهبران شبکه یا حزب سراسری مداحان در جمهوری اسلامی که در مجلس نهم فراکسیون دارد و برای مجلس آینده هم نقشه. سلاح به کمر دارند و به بیت رهبران جمهوری اسلامی راه. دولت احمدی نژاد به آنها متکی بود و برای راه یافتن به مجلس آینده نیز روی آنها حساب کرده است. بی چاک و دهان ترین منبری ها در همین شبکه مداحان فعال اند. یک دستشان در دست بسیج است و دست دیگرشان در سازمان تبلیغات اسلامی. درکودتای 88 هم پیاده نظام آن کودتا و فجایع خیابانی آن شدند. ای بسا برخی از بازجوها نیز در میان آنها باشند. به زندانی چشم بند می زنند تا چهره آنها دیده نشود. وقتی منصور ارضی جرات می کند به هرکس که در بیت رهبری مغضوب است رکیک ترین توهین ها را بکند و حالا لیست انتخاباتی بدهد و برای دو فراکسیون تند رو و کند روی اصولگرا هم تعیین تکلیف کند، باید متعجب بود که مداحان بخشی از قدرت شده اند در جمهوری اسلامی؟ چه کسی تصور می کرد که از دل انقلاب 57 که دو شعار اصلی اش "آزادی و استقلال" بود، احزاب سرکوب شوند و مداحان صاحب بزرگترین حزب؟ سندیکاها منحل شوند و فعالان کارگری زندانی و اوباشی بنام مداحان حاکم؟ راستی: درجات نظامی و افتخاری آنها در بسیج و سپاه چیست؟

بیانیه سازمان معلمان ایران به مناسبت آغازسال تحصیلی

خرمشهر هنوز شبیه شهرهای جنگ‌زده‌است

اعتراض «آی، تی، یو، سی» به سرکوب کارگری در ایران

در نامه ای به علی خامنه ای اعلام شد: 
اعتراض «آی، تی، یو، سی» به سرکوب کارگری در ایران 
• مرگ شاهرخ زمانی، محکومیت محمود صالحی به ۹ سال زندان، بازداشت علی نجاتی و بازداشت معلمان در این نامه مورد اعتراض قرار گرفته است ...

سه‌شنبه  ٣۱ شهريور ۱٣۹۴ -  ۲۲ سپتامبر ۲۰۱۵


اخبار روز: دبیرکل کنفدراسیون بین المللی اتحادیه های کارگری در نامه ای به تاریخ ۲۱ سپتامبر، خطاب به علی خامنه ای رهبر حکومت ایران، به ادامه ی اذیت و آزار فعالین کارگری در ایران به شدت اعتراض کرده است. در ترجمه ی فارسی این نامه که نسخه ای از آن در اختیار اخبار روز قرار گرفته، آمده است:

کنفدراسیون بین المللی اتحادیه های کارگری (آ تی یو سی) بشدت نگران بدتر شدن وضعیت اتحادیه های کارگری و حقوق انسانی بنیادین در جمهوری اسلامی ایران است. این سرکوبها بویژه منجر به مرگ شاهرخ زمانی در زندان گوهردشت (رجایی شهر) شد.
ما دلایلی قوی داریم که باور کنیم این شدت سرکوبها علیه اتحادیه ها به منظور ترساندن اتحادیه های مستقل کارگری است تا آنها را بعد از توافق هسته ای با ۱+۵ تسلیم و منفعل کند. با توجه به این، جنبش اتحادیه های کارگری بین المللی مصمم به حمایت کامل سیاسی و اخلاقی از کارگران ایرانی و تقاضاهای مشروع آنها برای حقوق و آزادی های سندیکایی، بدون ترس از دستگیری و آزار و اذیت می باشد.
به نظر می رسد حملات تازه ای از طرف مقامات ایران علیه فعالین و رهبران اتحادیه های کارگری صورت می گیرد. من مصرانه از شما می خواهم دستور دهید تا همه فعالین و رهبران اتحادیه های کارگری بازداشت شده را آزاد کنند. در غیر این صورت گزینه دیگری جز تسلیم شکایت رسمی علیه دولت شما به دادگاه صالحه سازمان بین المللی کار ندارم. در این شکی نیست که نتیجه این شکایت، وجه کشور شما را از نظر حقوق انسانی و حق اتحادیه کارگری در برابر چشم جامعه بین المللی بیشتر خراب خواهد کرد.

۱. مرگ ناگهانی شاهرخ زمانی در زندان
آی تی یوسی زمانی که شنید شاهرخ زمانی یکی از اعضای هیئت موسس سندیکای کارگران نقاش تهران و عضو کمیته پیگیری ایجاد تشکلهای کارگری به طور ناگهانی در ۱٣ سپتامبر ۲۰۱۵ در زندان گوهردشت در کرج درگذشت، شوکه شد. گزارش شده که مرگ او ناگهانی بوده و گزارشهای مقدماتی نشان می دهد که علت آن سکته بوده است. مدارک اصلی نشان می دهد که شاهرخ زمانی در اصل در جون ۲۰۱۱ به جرم گسترش تبلیغ علیه رژیم و ایجاد گروه های سوسیالیستی و بخطر انداختن امنیت ملی به یازده سال زندان محکوم شده بود. در زمان زندان حقوق انسانی او نقض شد. از لحاظ جسمی و روانی مورد آزار و اذیت قرار گرفت و درخواست ملاقات و داروی او نیز رد شد. او خبر ازدواج دختر و مرگ مادرش را در زندان شنید ولی به او مرخصی حتی برای مدت کوتاهی برای شرکت در آن مراسمها به وی داده نشد. زمانی چندین بار به مدت طولانی به منظور اعتراض به دستگیری و امکانات بسیار کم زندان دست به اعتصاب زد، او به زندانهای متعددی فرستاده شد، ملاقات حضوری و تماس تلفنی اش نیز ممنوع شد.
آی تی یو سی خواهان تحقیق کامل دلایلی که منجر به مرگ او شد می باشد.

۲- محکومیت جدید محمود صالحی
آی تی یو سی همچنین شدیدا به حکم زندان محمود صالحی عضو کمیته انجمن صنفی کارگران نانوای شهر سقز (استان کردستان) معترض می باشد. کانون مدافعان حقوق کارگر (WRDA) گزارش داده که در ۱۶ سپتامبر ۲۰۱۵ صالحی به ۹ سال زندان محکوم شده است. صالحی در ۲٨ آپریل ۲۰۱۵ قبل از جشن اول ماه مه در شهر سقز دستگیر شد و پس از ٣٣ روز با وضعیت جسمی بسیار بدی توسط سازمان اطلاعات سنندج در ٣۰ می آزاد شد.
شما همچنین می دانید آی تی یو سی و قبل از آن آسی اف تی یو که یکی از نهادهای موسس آی تی یوسی است از ماه می ۲۰۰۴ از نزدیک مورد محمود صالحی را دنبال می کند، صالحی بارها علیه دستگیری و شرایط درمانش در بازداشت دست به اعتصاب زده است.
موضوع محمود صالحی بسیار روشن است، سرکوب شدید و سیستماتیک وی توسط مقامات قضایی کشورتان ادامه دارد. شما قطعا می دانید که او قبلا دفعات بی شماری دستگیر و سالهای زیادی را در نتیجه فعالیتهای صنفی مشروع خود و سازماندهی تظاهرات اول ماه مه و سازماندهی کردن کارگران در زندان گذرانده است. او در سال ۱۹٨۶ (برای سه سال)، ۱۹۹۵ -۱۹۹۹ (۷۵ روز)، ۲۰۰۰ (۱۰ ماه) زندانی شد و بعد از آن او از حق شرکت در اداره سندیکا محروم شد، در ۲۰۰۱ (برای چندین روز) بازداشت شد و پس از آن شغلش را از دست داد، قبل و بعد از دستگیری در اول ماه می ۲۰۰۴ و در سال ۲۰۰۷ به مدت یک سال برای سازماندهی اول ماه مه ۲۰۰۴ در شهر سقز زندانی بود.

٣- دستگیری یکی از اعضای سندیکای کارگران کارخانه نیشکر هفت تپه
۱۵ سپتامبر سازمان اطلاعات به محل اقامت علی نجاتی کارگر بازنشسته هفت تپه و رئیس سابق سندیکا حمله کرده و او را بازداشت کرده و وسایل شخصی او مانند کامپیوتر ونوشته هایش مصادره شده. او مشکل قلبی دارد و طی روز باید دارو مصرف کند. در اکتبر ۲۰۰٨ کارگران هفت تپه نمایندگان خود را انتخاب کردند و سندیکای کارگران هفت تپه را با موفقیت شکل دادند.
نجاتی یکی از ۵ نماینده کارگران است. کسی که در دسامبر ۲۰۰٨ دستگیر شد و ایشان برای به خطر انداختن امنیت ملی و تبلیغات بر علیه نظام محکوم شد. در ۱۷ فوریه دادگاه برای آنها حکم صادر شد. یکی از اعضایی هیئت اجرایی رحیم بیشک و ۶ نفر دیگر از آنها از ۲۲ فوریه تا ٣ مارس ۲۰۰۹ دستگیر و بازداشت شدند و همه متعاقبا با گذاشتن وثیقه در ۷ مارس آزاد شدند. علی نجاتی و چهار نفر دیگر با اتهامات مشابه در ۱۷ و ۲٣ فوریه محکوم شدند. در ۲٨ فوریه همان سال خانه علی نجاتی توسط ماموران وزارت اطلاعات مورد حمله قرارگرفت و وسایل اتحادیه مصادره شد، از زمانی که دستگیر شد هیچ کس از اعضای خانواده اش قادر به تماس و ملاقات با او نبود و کسی از محل نگهداری او خبر نداشت.

۴- دستگیری اعضا و رهبران انجمن های مستقل معلمان
در ۱۶ آپریل ۲۰۱۵ معلمان در ٣۷ شهر در سراسر کشور برای خواسته های شان تج.ع کرده و اعتراض سکوت برگزار کردند. اعتراضات این معلمان کسانی که حقوق پراختی شان زیر خط فقر در ایران است، گسترده بود.
۲۰ آپریل بعد از اعتراض هزاران معلم نسبت به حقوقشان، علیرضا هاشمی یکی از رهبران سازمان معلمان بازداشت و برای گذراندن ۵ سال محکومیت صادر روانه اوین شد. اسماعیل عبدی دبیرکل انجمن صنفی معلمان ایران ( ITTA )از ۲۷ جون بازداشت ور زندان اوین در تهران می باشد جرم او سازماندهی و شرکت درگردهمایی غیرقانونی اعلام شد، وی به خاطر فعالیتهای اتحادیه صنفی مشروع خود در زندان می باشد.
اسماعیل عبدی در ۲۷ جون پس از مراجعه به اداره دادستانی زندان اوین برای جویای شدن از علت جلوگیری از سفرش به ارمنستان و برای درخواست ویزا برای شرکت در هفتمین کنگره آموزش بین المللی در اوتاوای کانادا در جولای ۲۰۱۵. بازداشت و به بخش دو الف زندان اوین منتقل شد؛ جایی که بوسیله اطلاعات سپاه پاسداران ایران اداره می شود. ۱۷ روز بدون دسترسی به وکیل و عدم اطلاع خانواده مورد بازجویی قرار گرفت.
۲۲ جولای بیش از ۲۰۰۰ معلم در بیرون از مجلس در حالی که پلاکارد در دست داشتند جمع شده و شعارمی دادند «معلمان دستگیر شده را آزادکنید». ۲۰۰ نفر از این معلمان تجمع کننده بیرون مجلس در تهران به جرم درخواست آزادی همکارانش از زندان دستگیر شدند.
٣۱ اگوست مهدی بهلولی و محمدرضا نیک نژاد از اعضای انجمن صنفی معلمان ایران (ITTA) با حمله نیروهای اطلاعات به منازلشان دستگیر و وسایل شخصی شان مصادره شد و همچنین علی حسین پناهی در شهر سنندج دستگیر شد.
معلم رسول بداغی درحالی که پنج سال محکومیتش را گذرانده است در زندان به سه سال زندان دیگر محکوم شده است، بداغی یکی از اعضا هیئت مدیره انجمن صنفی معلمان می باشد. او در اول سپتامبر ۲۰۰۹ دستگیر شد و بالاخره بعد از ۱۰ ماه به اتهام اقدام علیه امنیت ملی متهم شد. در ٣ اگوست ۲۰۱۰ به ۶ سال زندان و ۵ سال ممنوعیت از فعالیت های فرهنگی و اجتماعی محکوم شد. او از آزادی مشروط طی شش سال زندان و تبعید محروم شده است. او حتی اجازه حضور در مراسم تشیع جنازه مادرش رانداشته است. او ۵ سال محکومیت به «اتهام تبلیغ علیه دولت»و «نشر اکاذیب و تبانی و مختل کردن امنیت ملی» را می گذراند.
از طرف آی تی یو سی و میلیونها کارگر عضو آن که من نمایندگی آنها را در جهان بعهده دارم از شما آقای سید علی خامنه ای فورا می خواهم تا برای انجام امور زیر مداخله کنید:
* انجام یک تحقیق و بررسی مستقل در باره مرگ شاهرخ زمانی
-* آزادی فوری وبی قید شرط و لغو کلیه اتهامات علیه اسماعیل عبدی، رسول بداغی، علی نجاتی، مهدی بهلولی، علی حسین پناهی و محمدرضا نیک نژاد و همه دیگر فعالان اتحادیه ای دستگیر شده در کشور.
* به سرکوب کارگران و اتحادیه ای های صنفی پایان دهید و به آزادی انجمن و داشتن حق انجمن های صنفی طبق مقاوله نامه های آی ال او وکنوانسیونهای ٨۷ و۹٨ احترام بگذارید.
تا وقتیکه حکومت شما از حق شناخته شده تشکل صنفی بین المللی و دیگر حقوق بنیادین کارگری و وظایفی که بعنوان عضوی از سازمان جهانی کار بعهده شما است، سرپیچی می کند؛ تشکلات و نهادهای کارگری جهانی هیچ چاره ای ندارند جز ادامه کمپین های علنی شان علیه این وضعیت غیرقابل قبول و مطرود مورد حمایت شما!

نرخ برادران هفت تیر کش


جناب چرچیل فرمودند


اعتراف الله‌کرم به اشتباه در حادثه سفارت انگلیس


خبرآنلاین: حسین الله‌کرم با اشاره به حادثه سفارت انگلیس و بالارفتن از دیوار آن گفت: «می‌پذیریم که باید به روش‌های دیگری عمل می‌کردیم.» به گزارش «برنا»، او افزود: «اگر این سفارتخانه زودتر بسته می‌شد و دیپلمات‌های آن اخراج می‌شدند این حرکت به گفته من انقلابی و به گفته شما افراطی رخ نمی‌داد.» الله‌کرم اضافه کرد: «اینکه روش‌های بهتری می‌توانست برای برخورد وجود داشته باشد، صحیح است و باید از این روش‌ها استفاده می‌شد اما کسانی که باید روش‌های درست را انجام می‌دادند، انجام ندادند و این حرکت در پی این کوتاهی اتفاق افتاد.»

اعتراف به مسلح بودن مداحان و نوجوانان همراه!


رییس خانه مداحان گفت که ماجرای تیراندازی دو سال قبل در اتوبان بابایی، کار محمود کریمی نبوده و نوجوان همراه او تیراندازی کرده است.
محسن طاهری در گفت و گو با خبرآنلاین با بیان این مطلب افزود: درست است که از ماشینی که آقای کریمی در آن بود تیراندازی شد اما آقای کریمی این کار را نکرد. با اینکه آقای کریمی نه پسرخاله ماست و نه تا الان حتی یک بار به خانه مداحان آمده است، اما وظیفه دارم به‌عنوان یک مسلمان از او دفاع کنم. چون از همان اول اطلاع داشتیم که او این کار را نکرده است. از همان ابتدا هم من و هم حاج محمدآقا، اخوی من، کامل در جریان امر قرار گرفتیم.
وی افزود: متاسفانه برادر نوجوانی که معمولا ایشان را همراهی می کند، اقدام به این کار کرد و کار زشتی هم بود. ما هیچ وقت آن کار را تایید نمی‌کنیم. بسیار کار ناشایستی بود.
طاهری در پاسخ به این سوال که آیا حمل سلاح در میان مداحان امر معمولی است گفت: داشتن سلاح به مداح بودن مربوط نیست. بنده، اخوی من، و ... همه ممکن است سلاح داشته باشیم. البته تاکید می کنم ممکن است. اما قرار نیست که اعلام شود و همه عالم و آدم بدانند. اگر بدانند که چه فرقی می‌کند با آن کسی که ندارد. به هر حال اگر سلاح هم داشته باشیم آنقدر عقل‌مان تحت الشعاع قرار نمی‌گیرد که از آن استفاده کنیم.
طاهری در پاسخ به این سوال که چطور به یک نوجوان مجوز حمل سلاح داده شده گفت: به هر حال آقای کریمی اگر مسلح بوده لابد مجوز داشته، آن آقایی که همراه ایشان بوده هم به همین ترتیب. اما این کار به اعتقاد من در اصل، فی نفسه اشکال داشته است. این اتفاق ممکن است برای هر کسی اتفاق افتد. اما کاری که زشت است، از من نوعی ممکن است زشت‌تر باشد.

طاهری با بیان اینکه با مداحان خاطی برخورد می شود گفت: البته من نمی توانم اسم آنها را بیاورم. ما بنا نداریم که راز کسی را برملا کنیم یا اگر پرونده کسی در حال رسیدگی است آن را عنوان کنیم. بسیج مداحان، به این موضوع رسیدگی می کند. ما باید دغدغه‌مان را متوجه موارد دیگر در جامعه کنیم. متاسفانه اتفاقاتی در جامعه ما می‌افتد که علمدارش هم وزارت ارشاد اسلامی است، چرا دغدغه ندارند؟ چرا از آنها سوال نمی‌کنید؟ چرا آقای وزیر را نمی‌خواهید جای من اینجا بنشانید و از او سوال کنید؟.