October 20, 2015
کارتنخوابهای پارک هرندی تهران
خاکسترنشینانی در انتظار مرگ یا معجزهای برای ادامه زندگی
کارتنخوابهای پارک هرندی تهران
حول و حوش ۱۱ شب است که به پارک هرندی میرسیم؛ پارک پر است از افراد کارتنخواب بیشتر مرد هستند، اما زنان هم دیده میشوند در آن وقت شب «هیچستان» تنها نامی است که میتوان به این پارک داد، افرادی که در این پارک یا خیابانهای اطراف آن شب را به روز میرسانند، غالبا معتاد هستند. ماشین شهرداری و کمیآنطرفتر خودرویی متعلق به یک سمن میانشان غذا پخش میکند و خیل جمعیت برای گرفتن ظرفی غذا به سمت ماشینها هجوم میبرد. افرادی که غذا گرفتهاند، گوشهای مینشینند و با ولع غذا میخورند. زن و مرد جوانی کنار هم نشستهاند؛ مرد غذا میخورد، اما زن سرش به میان پاهایش افتاده است.
iran-emrooz.net | Tue, 20.10.2015, 10:12
گزارش ایلنا از بازدید شبانه منطقه هرندی
خاکسترنشینانی در انتظار مرگ یا معجزهای برای ادامه زندگی
در میان آسیبدیدگان و کارتنخوابها بسیارند؛ افرادی که سالم هستند، نه معتادند، نه دزد و نه حتی بیسواد، اما به دلیل شرایط بدِ زندگی به جرگه بیپناهان و کارتنخوابها پیوستهاند.
ساعت ۱۰ شب است؛ به همراه برخی اعضای شورای شهر، تعدادی از مسئولان شهرداری و تعدادی از خبرنگاران برای بازدید از منطقه هرندی عازم میشویم. منطقهای که قرار است؛ در آن طرحی با عنوان «انضباط شهری» با رویکرد جمعآوری معتادان و کارتنخوابان اجرا شود و همین موضوع بحث و جنجال زیادی را به راه انداخته است. منطقهای که به رغم هویت تاریخی و فرهنگی ارزشمند آن برای شهر تهران در حال حاضر به عنوان کانون تمرکز بسیاری از آسیبهای اجتماعی تلقی میشود. این منطقه امروز بیرمق و بیهیچ نشانی از شور زندگی در گوشهای از شهر تهران آرمیده است.
ایستگاه اول: پارک هرندی
حول و حوش ۱۱ شب است که به پارک هرندی میرسیم؛ پارک پر است از افراد کارتنخواب بیشتر مرد هستند، اما زنان هم دیده میشوند در آن وقت شب «هیچستان» تنها نامی است که میتوان به این پارک داد، افرادی که در این پارک یا خیابانهای اطراف آن شب را به روز میرسانند، غالبا معتاد هستند. ماشین شهرداری و کمیآنطرفتر خودرویی متعلق به یک سمن میانشان غذا پخش میکند و خیل جمعیت برای گرفتن ظرفی غذا به سمت ماشینها هجوم میبرد. افرادی که غذا گرفتهاند، گوشهای مینشینند و با ولع غذا میخورند. زن و مرد جوانی کنار هم نشستهاند؛ مرد غذا میخورد، اما زن سرش به میان پاهایش افتاده است. خمار خمار است؛ حتما پولی برای خرید مواد نداشته است، آنقدر خم شده که پیشانیش زمین را لمس میکند. وضعیت رقتانگیزی دارد، اما هیچ کس نیست که دلسوزش باشد، حتی مردی که در کنارش نشسته.
در میان جمعیت زن میانسالی توجهم را جلب میکند؛ برعکس بیشتر زنان حاضر در پارک چهره سادهای دارد، با تاسف و غم به جمعیت نگاه میکند، گوشه روسریاش را تا جلوی دهان بالا آورده است. کاسه کوچکی آبگوشت و تکه نانی به دست دارد به سمتش میروم میپرسم: تو پارک زندگی میکنی؟ «سری به علامت تایید تکان میدهد. دوباره سوال میکنم؛ میتونم باهات صحبت کنم؟ لبخند از نفسافتادهای تحویلم میدهد به کاسه غذا نگاه میکند« باید اینو به امیرعلی بدم»، امیر علی کیه؟ «پسرم»«و آرام آرام از من دور میشود، آنقدر ناامید و غمگین است که به خود اجازه نمیدهم، شیشه ترک خورده خلوتش، غم مادرانهاش و اندوه زنانهاش را بشکنم.
به خاطر دوستانم در پارک زندگی میکنم
به داخل پارک میروم، کمی آن سوتر زنی روی زمین نشسته، بزک میکند، ۳۶ ساله است؛ ادعا میکند، صاحب خانه و زندگی است میگوید: «۱۰ سال و سه ماهه که پاک پاکم، یه پسر دارم که ۲۱ سالشه، اما نمیخوام دوستام رو ترک کنم به خاطر همین هنوزم میام تو پارک، اگه یه روز دوستام رو نبینم افسردگی میگیرم.»
ادامه میدهد: «از ۱۳ سالگی مصرفکننده بودم، بیشتر هروئین مصرف میکردم، اما مصرف هروئین من رو به صفر رسوند به خاطر همین تصمیم گرفتم ترک کنم»
۱۴ سال پیش از همسرش جداشده است. مردی که در حال حاضر به اتهام حمل مواد مخدر محکوم به حبس ابد است.
درباره جمعیت معتادان میگوید: «اینجا تعداد معتادها رو به افزایشه، سالهای اول که اینجا اومدم؛ معتادی نبود و با اینکه خودم معتاد بودم، دیدن یه معتاد اینجا برام عجیب بود، اما الان تعداد خیلی زیاد شده.» به جمعآوری معتادان از پارک شوش اشاره میکند: «یعنی سهم این آدما از این همه زمین یه پارک نبود؛ حداقل تا وقتی تو پارک بودند، کسی نمیدونست اینا چه کار میکنند، اما امروز همه حتی بچهها خرید و فروش مواد رو میبینند.»
زن روحیه شادی دارد میگوید که در این دنیا هیچ آرزویی ندارد، هر طور که دوست داشته زندگی کرده و برای مرگ آماده است.
ایستگاه دوم: مدرسه خلاقیتی مهارتی صبح رویش
در بخش دیگری از بازدید شبانه به همراه اعضای شورای شهر به مدرسهای میرویم که میگویند؛ ویژه کودکان کار است، «مدرسه خلاقیتی مهارتی صبح رویش».
داوودی؛ شمس مدیر مدرسه توضیح میدهد: این ملک متعلق به شهرداری است، قبلا متعلق به آموزش و پرورش بوده و سال گذشته این ملک توسط شهرداری تهران خریداری شد و ما به عنوان موسسه خصوصی تفاهمنامها ی با شهرداری تهران داریم که تامین وسایل، تجهیزات و... با شهرداری است. تعداد دانشآموزان ما در حال حاضر در شیفت اول، ۳۰۰ نفر است و در شیفت بعداز ظهر تعدادی کلاس شناور برای بچههایی که فرصت زیادی برای درس خواندن ندارند؛ به طور مثال ۲ ساعت برگزار میشود.
«قربتیها» را ثبتنام میکنیم/ مدرسهای برای جداسازی کودکان کار
اژدری معاون مدرسه نیز میگوید: «اینجا اولین مدرسهای است که دانشآموزان قربتی (کولی) را ثبتنام میکند. در اینجا از متدهای آموزشی تازه تالیف استفاده میشود، همچنین هیات تالیف کتب آموزش و پرورش کتب تازهای را برای آموزش این بچهها تدوین کرده است.
در این مدرسه دانشآموزانی وجود دارند که درآمد خوبی دارند، اما از تحصیلات برخوردار نیستند. برای تدریس این افراد رده سنی خاصی وجود ندارد. برخی از دانشآموزان از مهارتهای خوبی برخوردارند، اما تلاش ما آن است که سطح آموزشی آنان را نیز بالا ببریم و سعی میکنیم به نوعی ساعت کار و درس دانشآموزان به وسیله شیفت بندی هماهنگ شود.»
وجود مدرسهای ویژه کودکان کار مرا به یاد سخنان محمد لطفی (نماینده سمنها در شورای ساماندهی کودکان کار و خیابان و انتقاداو از جداسازی مدارس این گروه از کودکان میاندازد. اقدامی که از نظر او نوعی برچسب زنی به کودکانی است که در روند اقتصادی و اجتماعی نادرستی قرار گرفتهاند، و زمینه ساز جاودانه شدن آسیب در این کودکان و جلوگیری از بازگشت آنان به چرخه عادی زندگی. هرچند که وزیر آموزش و پرورش پس از پیگیریهای خبرنگار ایلنا این موضوع را تکذیب و اعلام کرد که چنین موضوعی صحت ندارد، اما حقیقت آن است که مدرسهای برای این کودکان ساخته شده که از هر رده سنی در این کلاسها نشسته و کتابهایی را مطالعه میکنند که توسط گروه مولفان آموزش و پرورش به صورت خاص برای این کودکان تدوین شده است و مبادا جدا کردن مدرسه این کودکان از مدارس دیگر کودکان منطقه هرندی حس شوم متفاوت و مطرود بودن را در کودکان کار یا آنان که معاون مدرسه «قربتیها» مینامد، ایجاد کند.
ایستگاه سوم: خانهای برای زنان کارتنخواب
مخفیانه با دوهمراه به خانهای سرک میکشیم، بانویی با خوشرویی ما را میپذیرد، معتادی بهبود یافته است که با یکی از سمنهای ترک اعتیاد همکاری دارد. درباره خودش میگوید: «من از بدو تولد تا ۳۲ سالگی مبتلا به اعتیاد بودم، سبک زندگی خانوادهام باعث شد از لحظه تولد با مواد آشنا شوم اما خوشبختانه اکنون موفق به ترک آن شدم.»
درباره مشکلات زنان بیسرپناه که میپرسیم؛ میگوید: یکی از این مشکلات نبود جا برای زنان بیسرپناه دارای فرزند است، یعنی زنان باردار سرپناهی ندارند و اگر به دلیل دلسوزی هم جایی آنها را بپذیرد؛ بعداز تولد فرزند، جایی قبولشان نمیکند.
در میان زنان و دختران معتاد، دختر۱۲ ساله هم دیدهام
وی ادامه میدهد: «براساس آنچه دیدهام؛ میزان ابتلا به اعتیاد در جامعه رو به گسترش است، اما علت گرایش زنان به اعتیاد آن است که خلاهای روحی و روانی در میان زنان بسیار بیشتر از مردان است. یعنی زنان از این نظر آسیبپذیرترند. غالبا زنان به دلیل وابستگیهای خود به خانواده، پدر، مادر، خواهر، برادر، همسر، یا فرزند و مشکلاتی که در ارتباط با هریک از آنان یا فقدان هریک از این افراد دارند به سمت اعتیاد کشیده میشوند. در حقیقت اعتیاد زنان بیشتر به خاطر پر کردن خلاهایی است که در این ارتباط دارند، چنانکه در میان زنان و دختران معتاد، دختر ۱۲ ساله هم دیدهام.
این بانو میافزاید: «مردها اگر اعتیاد راترک کنند، بسیار راحتتر از زنان کار پیدا میکنند به علاوه اینکه مردان میتوانند در محل کار خود بخوابند. در حالی که یک زن نمیتواند؛ چنین کند. معمولا در ابتدا زنان را به کار دعوت میکنند و در مرحله بعد وعده امنیت مالی به آنان میدهند و چنین وعدهای باعث درگیری زنی میشود که تازه اعتیاد را ترک و خود را پیدا کرده و علاقه دارد؛ خانه و زندگی داشته باشد و به خاطر اینکه بتواند پول بیشتری داشته باشد، وارد کلوبهای خاص شده و دوباره به چرخه اعتیاد باز میگردد.»
او میگوید: «برای آنکه زن بتواند با مردان بیشتری وارد ارتباط شده و درآمد بیشتری کسب کند و کم نیاورد؛ چاره ای جز مصرف مواد ندارد. هرچند که بیشتر زنان معتاد؛ تنفروشی خود را انکار میکنند، اما حقیقت آن است که فرد معتاد به خاطر تامین مواد ناچار است یا دزدی کند یا تن فروشی. زنی ۷۵ سالهای را میشناسم که به خاطر ۲ هزار تومان تنفروشی میکند. زنی که حتی یارانها ش را نمیدهند و اگر هم بدهند؛ باز هم کفاف معاش او را نمیدهد.»
بانو تاکید میکند: «اما در میان زنان تنفروش تعداد زیادی هستند که نه به دلیل اعتیاد که تنها و تنها به دلیل فقر و امرار معاش تنفروشی میکنند.»
هیچکس به فکر دوجنسهها نیست/ برابری انسانها رعایت نمیشود
وی با تاسف میگوید: «یکی از گروههای آسیبدیدهای که هیچ سرپناهی ندارند و کسی هم به آنها نمیپردازد دوجنسهها هستند، این افراد در شرایط بسیار بدی به سر میبرند؛ هیچکس به آنان بها نمیدهد. این افراد به خواست خود چنین خلق نشدها ند.»
او با بیان اینکه دوجنسهها نه در مراکز زنانه پذیرش میشوند و نه در مراکز مردانه، میافزاید: «این افراد انقدر داغون و ناامید هستند که روزی هزار بار از خدا طلب مرگ میکنند و شرایطشان از سایر کارتنخوابها بدتر است. برخی از این افراد تنها به دلیل دوجنسه بودن از خانواده طرد میشوند و سوال اینجاست که گناه این افراد چیست؟ آیا به خاطر نوع خلقتشان باید مورد تجاوز قرار بگیرند؟ آیا باید هزاران هزار بلا بر سر این افراد بیاید؟ آیا گرسنگی و سیلی خوردن حق دوجنسههاست؟
وی تاکید میکند: «حقیقت آن است که افراد آسیبدیده به کمکهای مردمی نیاز دارند و این کمک تنها تامین یک وعده غذا نیست. برخی نیاز به کمک روحی و حمایت دارند. خود من بعد از ۶ سال پاکی هنوز توسط جامعه پذیرفته نشدهام و هنوز برای کار کردن مشکل دارم واگر کار کوچکی در یکی از سمنها به من داده نمیشد، حتما یکی از سکس ورکرهای خیابان بودم. من و امثال من هم نیاز به کار و امرار معاش داریم مثل همه مردم.
بانو با غم میگوید: «متاسفانه برابری انسانها رعایت نمیشود.»
ایستگاه چهارم: مددسرای خاوران:
در پایان بازدید شبانه به مددسرای خاوران ویژه مددجویان مرد میرویم. وارد مددسرا که میشوی تختهای دو طبقه در دو ردیف کنارهم چیده شدهاند، اثری از زندگی و شادابی در مددسرا نیست. نگاه مددجویان کنجکاو است. برخی هم لبخندی تمسخرآمیز بر لب دارند.
به دنبال کسی میگردم که بتوانم باب گفتوگو را باز کنم، چشمم به مرد جوانی میافتد که روی یکی از تختها نشسته و با نگاهی مات به مقابلش زل زده است به سمتش میروم، نگاهش که با نگاهم تلاقی میکند؛ خودش را جمع میکند. سرش را میان دستانش میگیرد و این یعنی نه. مزاحمش نمیشوم. کمی آنطرفتر کسی صدایم میکند، «خانم بیا اینجا» برمیگردم؛ صدا متعلق به مرد میانسالی است از روی تخت بلند شده، میگوید: «میخوای از درد ما بپرسی من میخوام حرف بزنم تو این همه سال هیچ کس از درد ما نپرسیده، هیچ کس حرف ما رو نشنیده»
۶۲ ساله است ۴ سال است که در مددسرای خاوران زندگی میکند، میگوید: «نمیدانم در کدام دادگاه این زندگی را به من تحمیل کردهاند. همسرم فوت کرده و پسرم آواره خانه مردم شده است. من را به زور فرستادهاند اینجا. ۳ سال است که اعتیادم را ترک کردهام. من محرومیت اجتماعی دارم کسی به من کار نمیدهد. من مستحق چنین زندگیای نیستم. من روزی صدبار میمیرم و زنده میشم.»
به من کار بدهید/ نمیخواهم دوباره معتاد شوم
چند نفر دیگر از مددجویان هم دور ما حلقه زدهاند، غالبا مردان میانسال یا سالمند هستند با دقت به حرفهای ما گوش میکنند و گاهی سری به علامت تایید تکان میدهند. حرفهایمان که تمام میشود. دیگری شروع به حرف زدن میکند، قامتش خمیده است به عصایی تکیه زده، دهانش حفرهای خالی از دندان، ۵۲ ساله است اما ظاهرش چنان است که گویی ۹۰ سالی از عمرش میگذرد. صدایش دورگه است و بسیار ضعیف، خسخس نفسهایش نمیگذارد؛ طولانی صحبت کند، فهم حرفهایش کمی مشکل است.
میگوید: «تو رو به خدایی که اعتقاد دارید به ما بدبختا، به ما فقیرا برسین. پدر و مادر ما، شما هستین. گریه میکند، من کار داشتم رفتم؛ خدمت سربازی آسیب دیدم. آیا الان حق من این نیست که کار داشته باشم؟ من از انجام هر کاری ابایی ندارم؛ توروخدا به من کار بدین.»
یکی از رفقایش میگوید: «همبازی سعدی افشار بوده، بنده خدا حالا به این روز افتاده»، صدای گریه مرد بلندتر میشود و فهمحرفهایش که حالا با خسخس شدیدتر همراه شده، مشکلتر است. با همان حالت زار میگوید: «من هنرمندم، سریال امام حسن(ع) را نگاه کنید؛ کنار فتحعلی اویسی و اکبر زنجانپور بازی کردهام. هق هق گریه امانش را میبرد و بریده بریده میگوید؛ من معتاد به هروئین بودم، الان ترک کردهام. من کار میخوام، نون میخوام، دیگه نمیخوام برم سراغ هروئین؛ تورو خدا کمک کنید.»
چند مرد دیگر هم حضور دارند، آنها هم تا دم در همراهیم میکنند و از نیاز خود به کار میگویند و اینکه علت اصلی اعتیاد بسیاری از آنان بیکاری است و اصرار دارند؛ مشکل کار آنها به مسئولان منتقل شود.
ایستگاه آخر
در بازگشت از بازدید هنوز هم صدای هق هقهای پیرمرد و التماسهایش برای داشتن کاری هرچند کوچک و سخت در گوشم فریاد میزند. سخنان بانویی را که از مشکلات دوجنسهها میگوید و از نبود کار برای زنان از خطا بازگشته در ذهنم مرور میشود. به نظر میرسد؛ دیگر زمانی برای مرثیهسرایی راجع به آسیبدیدگان اجتماعی نیست، دیگر فرصتی برای راهاندازی شوها و نمایشها گذشته است. در همین بازدید بود که یکی از مردم محله هرندی با هتاکی به یکی از اعضای شورای شهر اعتراض خود را نسبت به ناکارآمدی اقدامات انجام شده، نشان داد.
باید برای کاهش آسیبهای اجتماعی چارهاندیشی کرد، اما عمیق و ریشهای. باید ریشه فقر اقتصادی که بیکاری و ناکافی بودن دستمزدها و بالا بودن هزینه زندگی مسببان اصلی آن هستند را سوزاند. باید شیشه عمر دیو بیرحم، جهل و فقر فرهنگی را شکست که دختری را از خانه فراری میدهد، فرزندی را به خاطر دوجنسه بودن و در حقیقت به دلیل خلقت خالقش از خانه طرد و راهی خیابانها میکند.
در میان آسیبدیدگان و کارتنخوابها بسیارند؛ افرادی که سالم هستند، نه معتادند، نه دزد و نه حتی بیسواد، اما به دلیل شرایط بد زندگی به جرگه بیپناهان و کارتنخوابها پیوستهاند. هستند؛ افرادی که امروز خاکسترنشین رویاهای دیروز خویشند و دورهای از اشتباه را پشت سر گذاشتهاند و امروز در انتظار فرصتی دوباره هستند که بتوانند به زندگیهایشان معنا و هدف دهند. هستند؛ افرادی که در میان کارتنخوابان، معتادان، تنفروشها و در یک کلام انواع آسیبها به دنیا آمدهاند و زندگی هرگز فرصت نوعی دیگر زیستن را به آنان نداده است، اما میخواهند که زندگی جدیدی را تجربه کنند، اگر بگذارند و پذیرفته شوند و در این میان من و تو تنها به این میاندیشیم که چگونه به رخ بکشیم خوب بودنمان و کارساز بودن تصمیماتمان را.
گزارش: شادی مکی
چهلمین روز کشته شدن شاهرخ زمانی
به مناسبت چهلمین روز قتل شاهرخ زمانی در زندان ارتجاع، خانواده و گروهی از دوستان و همرزمانش روز پنجشنبه ۳۰ مهرماه، در گورستان «وادی رحمت» تبریز گرد خواهند آمد ...
به مناسبت چهلمین روز قتل شاهرخ زمانی در زندان ارتجاع، خانواده و گروهی از دوستان و همرزمانش روز پنجشنبه ۳۰ مهرماه، برای بزرگداشت یاد و قهرمانی این جان باخته جنبش کارگری ایران بر سر آرامگاه او در گورستان «وادی رحمت» تبریز گرد خواهند آمد.
به گزارش سایت آذربایجان، فراخوان «خانواده های زمانی، پناهی و نجاتی» چنین است:
«دوستان ، رفقا و هم وطنان عزیز روز پنجشنبه ۳۰ مهر ساعت ۱۱ و ۳۰ دقیقه به مناسبت چهلمین روز وداع با شاهرخ زمانی در وادی رحمت تبریز بر سر مزارش گرد هم خواهیم آمد تا یادش را گرامی بداریم . با حضور خود ما را سربلند کنید!»
بیانیه چپ آذربایجان به مناسبت چهلمین روز جان باختن شاهرخ زمانی
گرامی داشت یاد و نام شاهرخ بزرگداشت راه و عزم اوست. او که در دامان خانواده ای مشهور به آزادیخواهی و عدالت طلبی و آگاهی به حقوق انسانی، طبقاتی و ملی خویش زاده و پرورده شد، خود نیز رهرو آگاه همین راه گشت، معنای زندگی زیبا و خوشبختی را در مبارزه علیه پلیدی ها یافت. او دریافته بود که آنچه که پشت حجاب دولت دینی فرمانروایی می کند، نظام فاسد درنده خوی و استثمارگر سرمایه سالاری است. شاهرخ در مبارزه علیه این سیستم و نظام مدافع آن جمهوری اسلامی پیگیرانه برای سازمانیابی طبقه کارگر آذربایجان و سراسر ایران کوشید، به همین جرم از سوی جلادان تبریز و تهران به زندان افتاد، علیرغم همه فشارها، تطمیع و تهدیدات پا پس ننهاد و سرانجام جان و جوانی و هستی خود در این راه پر افتخار فدا کرد.
«مرگ» شاهرخ در زندان قتلی سازمانیافته بود. اگر انسانی را بی هیچ جرم و گناهی به بند کشند، حتی مسئولیت مرگ «طبیعی» او نیز بر دوش زندانی کنندگان و زندانبانان اوست. شاهرخ را بی هیچ جرمی و گناهی از دامان پدر و مادر پیر و همسر و فرزند ربودند، سالها تحت انواع و اقسام فشارهای روحی و جسمی کوبیدند، آنگاه که از تسلیمش باز ماندند، تهدید به قتل گشت. او خود در نامه ای از زندان آشکارا درباره این تهدید به قتل «طبیعی» سخن گفته است. او سرانجام بی هیچ نشانه بیماری، به مرگی ناگهانی درگذشت. جمهوری اسلامی ایران با قتل این رهبر آگاه و شجاع جنبش کارگری ایران ضربه ای جدی بر جنبش کارگری و نهضت تهیدستان ایران فرود آورد.
قتل شاهرخ زمانی سبب تحرک بخش آگاه طبقه کارگر ایران گشته است. رژیم پاسبان جهل و پاسدار سرمایه می کوشد تاثیر اندیشه ها و دلاوری های او بر روی هم صنفان خودش را سد کند. فشار بر روی شرکت کنندگان مراسم خاکسپاری او، حبس علی فائضی پور و پیگردهای دیگر – حتی در تهران- نشانگر این تلاش های ارتجاع است. با اینهمه طبقه کارگر و زحمتکشان ایران، کوشندگان راه آزادی و عدالت اجتماعی شاهرخ را از یاد نخواهند برد. نام این کمونیست شجاع تسلیم ناپذیر سمبل تلاش برای سازمانیابی طبقه کارگر ایران است و جای آن دارد که برای ثبت نام او بر جریده عالم و تبدیل نامش به سمبل مبارزه، در چهلمین روز قتل او، این روز همچون «روز مبارزه برای تشکل های مستقل کارگری در ایران» در تقویم جنبش طبقه کارگر ایران تثبیت گردد.
شرکت هرچه گسترده تر در گردهمایی چهلمین روز کشته شدن شاهرخ زمانی از سویی تاکید بر آرمانهای دموکراتیک و عدالتخواهانه او، و از سوی دیگر سبب ناکامی رژیم دراعمال فشار بیشتر بر خانواده و یاران اوست. نگذاریم قاتلین شاهرخ حلقه سرکوب را تنگ تر سازند!
چپ آذربایجان
به مناسبت چهلمین روز قتل شاهرخ زمانی در زندان ارتجاع، خانواده و گروهی از دوستان و همرزمانش روز پنجشنبه ۳۰ مهرماه، برای بزرگداشت یاد و قهرمانی این جان باخته جنبش کارگری ایران بر سر آرامگاه او در گورستان «وادی رحمت» تبریز گرد خواهند آمد.
به گزارش سایت آذربایجان، فراخوان «خانواده های زمانی، پناهی و نجاتی» چنین است:
«دوستان ، رفقا و هم وطنان عزیز روز پنجشنبه ۳۰ مهر ساعت ۱۱ و ۳۰ دقیقه به مناسبت چهلمین روز وداع با شاهرخ زمانی در وادی رحمت تبریز بر سر مزارش گرد هم خواهیم آمد تا یادش را گرامی بداریم . با حضور خود ما را سربلند کنید!»
بیانیه چپ آذربایجان به مناسبت چهلمین روز جان باختن شاهرخ زمانی
گرامی داشت یاد و نام شاهرخ بزرگداشت راه و عزم اوست. او که در دامان خانواده ای مشهور به آزادیخواهی و عدالت طلبی و آگاهی به حقوق انسانی، طبقاتی و ملی خویش زاده و پرورده شد، خود نیز رهرو آگاه همین راه گشت، معنای زندگی زیبا و خوشبختی را در مبارزه علیه پلیدی ها یافت. او دریافته بود که آنچه که پشت حجاب دولت دینی فرمانروایی می کند، نظام فاسد درنده خوی و استثمارگر سرمایه سالاری است. شاهرخ در مبارزه علیه این سیستم و نظام مدافع آن جمهوری اسلامی پیگیرانه برای سازمانیابی طبقه کارگر آذربایجان و سراسر ایران کوشید، به همین جرم از سوی جلادان تبریز و تهران به زندان افتاد، علیرغم همه فشارها، تطمیع و تهدیدات پا پس ننهاد و سرانجام جان و جوانی و هستی خود در این راه پر افتخار فدا کرد.
«مرگ» شاهرخ در زندان قتلی سازمانیافته بود. اگر انسانی را بی هیچ جرم و گناهی به بند کشند، حتی مسئولیت مرگ «طبیعی» او نیز بر دوش زندانی کنندگان و زندانبانان اوست. شاهرخ را بی هیچ جرمی و گناهی از دامان پدر و مادر پیر و همسر و فرزند ربودند، سالها تحت انواع و اقسام فشارهای روحی و جسمی کوبیدند، آنگاه که از تسلیمش باز ماندند، تهدید به قتل گشت. او خود در نامه ای از زندان آشکارا درباره این تهدید به قتل «طبیعی» سخن گفته است. او سرانجام بی هیچ نشانه بیماری، به مرگی ناگهانی درگذشت. جمهوری اسلامی ایران با قتل این رهبر آگاه و شجاع جنبش کارگری ایران ضربه ای جدی بر جنبش کارگری و نهضت تهیدستان ایران فرود آورد.
قتل شاهرخ زمانی سبب تحرک بخش آگاه طبقه کارگر ایران گشته است. رژیم پاسبان جهل و پاسدار سرمایه می کوشد تاثیر اندیشه ها و دلاوری های او بر روی هم صنفان خودش را سد کند. فشار بر روی شرکت کنندگان مراسم خاکسپاری او، حبس علی فائضی پور و پیگردهای دیگر – حتی در تهران- نشانگر این تلاش های ارتجاع است. با اینهمه طبقه کارگر و زحمتکشان ایران، کوشندگان راه آزادی و عدالت اجتماعی شاهرخ را از یاد نخواهند برد. نام این کمونیست شجاع تسلیم ناپذیر سمبل تلاش برای سازمانیابی طبقه کارگر ایران است و جای آن دارد که برای ثبت نام او بر جریده عالم و تبدیل نامش به سمبل مبارزه، در چهلمین روز قتل او، این روز همچون «روز مبارزه برای تشکل های مستقل کارگری در ایران» در تقویم جنبش طبقه کارگر ایران تثبیت گردد.
شرکت هرچه گسترده تر در گردهمایی چهلمین روز کشته شدن شاهرخ زمانی از سویی تاکید بر آرمانهای دموکراتیک و عدالتخواهانه او، و از سوی دیگر سبب ناکامی رژیم دراعمال فشار بیشتر بر خانواده و یاران اوست. نگذاریم قاتلین شاهرخ حلقه سرکوب را تنگ تر سازند!
چپ آذربایجان
نخستین واکنش رامین پرچمی به بازتابهای افشاگری اخیرش
پنج روز قبل نخستین گفتگوی رامین پرچمی بعد از هفت سال حرف و حدیثی که پیرامونش بود، منتشر شد.(اینجا را بخوانید)
به گزارش سینماژورنال انتشار این گفتگو که به نوعی افشاگریهای پرچمی درباره خودش و مدت حضورش در زندان بود، بازتابهای فراوانی را در رسانه های داخل و خارج از ایران داشت و هر کس با نقطه نظر خود به آن نگریسته بود.
در اولین واکنش به بازتابهای این گفتگو، رامین پرچمی عکسی از خود، سگش و البته همراهی گمنام(!!) سوار بر موتور پرشی را در صفحه اجتماعی اش منتشر کرده و متنی را هم ضمیمه آن کرده است.
بعد از هفت سال سکوت
پرچمی نوشته است: اولین گفتگوى درست و حسابى و به قول معروف چالش برانگیز من بعد از هفت سال سکوت (با اون دو قرن سکوت معروف مقایسه نکنید لطفاً!) به شکلى خاص و در سطحى عام منتشر شد که برخلاف انتظار و على رغم تمایل و با وجود فشارهاى وارده از پایین و چانه زنى هاى موردى از بالا، فعلاً هیچگونه حرف و نظر و اساساً واکنش و بازتاب و پژواکى از خود بروز نخواهم داد مگر خلافش را ثابت کنم!
تصویری غریب…
وی با اشاره به تصویر خود و سگ و موتورش ادامه داده است: هرکارى کردم نتوانستم از کنار این تصویر غریب به راحتى که هیچ، حتى به سختى عبور کنم ! لذا ضمن بازنشر آن به وسعت وسعم ، دست کلیه کسانى که میتوانند در این زمینه هرگونه کمک و مساعدتى را در هر حد و به هر صورتىً به این جانب بنمایند عمیقاً می فشارم و …
آمارهای تکان دهنده از تن فروشی در تهران
ایران وایر : ژاله شادی طلب استاد جامعه شناسی می گوید: براساس پژوهشی که درباره “تن فروشی” در تهران انجام داده است “۹ درصد این زنان برای نخستین بار به اجبار شوهر، ۱۸ درصد به اجبار والدین (غالبا پدر) مبادرت به تن فروشی کردهاند.”
ژاله شادی طلب جامعه شناس این آمار را در نخستین نشست تخصصی “سلامت زنان و رفتارهای پرخطر با تمرکز بر تن فروشی” اعلام کرده است، نشستی که عصر یک شنبه توسط کارگروه آسیبهای اجتماعی معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری برگزار شد.
به گزارش خبرگزاری ایسنا، ژاله ش ادی طلب به استناد “پژوهشی که هشت سال پیش برای وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در سطح شهر تهران با همکاری سایر سازمانها از جمله قوه قضائیه” انجام شد، گفت: “ویژگیهای ظاهری علل جذب این افراد به چنین حرفهای، مشتریهای آنها و غیره همگی در این پژوهش بررسی شدند؛ تعداد کل زنان تن فروشی که در این پژوهش قرار گرفتند ۲۸۹ نفر بودند که عمدتا در خیابانها آنها را پیدا کردیم. در واقع در این پژوهش به سازمانی خاص برای دریافت این زنان مراجعه نکرده و تمامی آنها کسانی بودند که در سطح شهر تهران کار میکردند. مثلا خیابان مطهری، زیر پل محمودیه، ابتدای اتوبان کردستان، میدان ونک، همچنین توانیر و جنوب شهر تهران و غیره از اقصی نقاطی بودند که این زنان را در آنجا یافتیم.”
این جامعه شناس ضمن تاکید بر اینکه بررسی وضعیت این زنان قبل از گرایش به تن فروشی در این پژوهش برای ما از اهمیت بالایی برخوردار بود،گفت: ” ۷۶ درصد زنان حاضر در این پژوهش اظهار کردند که هرگز سابقه فرار از منزل را نداشتهاند. پس این تصور که خیلیها گمان میکنند اکثر آنها افراد فراری هستند اصلا صحت ندارد زیرا تنها حدود یک سوم این افراد تجربه فرار از منزل را داشتند؛ همچنین برخی تصور میکنند میان مصرف مواد و تن فروشی ارتباط وجود دارد در حالی که تنها ۲۳ درصد این زنان قبل از گرایش به تن فروشی مصرف کننده بودهاند. علاوه بر آن تنها ۱۲ درصد زنان حاضر در این پژوهش قبل از گرایش به تن فروشی تجربه ورود به زندان را داشتهاند و کمتر از هفت درصد آنها اظهار کردند که برای تامین هزینههای مصرف مواد خود اقدام به تن فروشی کردهاند و این در حالیست که معمولا این تصور در جامعه وجود دارد که این افراد برای تامین مواد خود وارد پروسه تن فروشی میشوند.”
ژاله شادی طلب با اشاره به اینکه ” ۹ درصد این زنان برای نخستین بار به اجبار شوهر، ۱۸ درصد به اجبار والدین (غالبا پدر) مبادرت به تن فروشی کردهاند”، گفت: “تعداد زیادی از این افراد را زنان و دختران جوان تشکیل میدهند به طوری که ۷۰ درصد زنان حاضر در این پژوهش کمتر از ۵ سال بود که تن فروشی را آغاز کرده بودند و عمدتا شروع آنها نیز در ۱۸ یا ۱۹ سالگی بوده است.”
این جامعه شناس در خصوص تحصیلات این زنان نیز گفت: “با توجه به افزایش نرخ سواد در کشور شاهد آن بودیم که تنها شش درصد آنها بیسواد بودند اما بیشترین گروه دارای تحصیلات راهنمایی و ابتدایی و سپس دیپلمهها هستند” اما ” تکان دهنده ترین مسئله در خصوص سطح سواد آنها این است که حدود ۱۴ درصد آنها دارای تحصیلات فوق دیپلم و لیسانس بودهاند که این مسئله هشداری است برای کشور که حاکی از آن است که گرفتن مدرک دانشگاهی لزوما به معنای کسب شغل برای تامین زندگی نیست.”
به گفته وی “۱۱ درصد این زنان دارای ازدواج دائم، ۴۲ درصد مجرد و ۳۹ درصد مطلقه، ۴ درصد بیوه و همچنین تعداد کمی از آنها کسانی بودهاند که بدون طلاق، جدا از همسر خود زندگی میکردهاند.”
ژاله شادی طلب در خصوص سن گرایش به تن فروشی نیز گفت: اغلب “در سن ۲۰ سالگی برای اولین بار اقدام به تن فروشی کردهاند به طوری که زنانی که دارای ۵ سال سابقه کار بودند در حدود ۲۵ سال سن قرار داشتند” اما “اغلب مشتریان این زنان را مردان ۳۰ تا ۵۰ ساله” تشکیل می دهند، مردانی که “نیمی از آنها متاهل بوده، ۳۷ درصد دارای تحصیلات عالیه، ۳۳ درصد تحصیلات دبیرستانی هستند” و ” ۸۰ درصد آنها شاغل هستند و ۴۴ درصد این مردان در گروههای پردرآمد قرار دارند.”
ژاله شادی طلب در خصوص “اولین تجربه این زنان در تن فروشی” نیز گفته است که براساس پژوهش انجام شده “اغلب آنها نخستین بار در کنار خیابان اقدام به تن فروشی کردهاند و پس از اینکه چندین بار به این کار مبادرت داشتند وارد شبکه شده به طوری که ۴۲ درصد آنها از طریق شبکه روابط اجتماعی، ۲۲ درصد کنار خیابان و ۲۵ درصد از طریق تماس تلفنی به کار خود ادامه دادهاند و سایرین از راههای دیگر اقدام به این کار کردهاند.”
این جامعه شناس درباره مهمترین عوامل موثر در شیوع تن فروشی نیز گفت: “مسئولیت تامین مخارج چند نفر در زمان تن فروشی” مهمترین دلیل و دارای بیشترین فراوانی در میان زنان تن فروش بوده است، و پس از آن “سابقه بازداشت و جرم پدر” قرار دارد، ضمن اینکه “اکثر افرادی که توسط والدین مجبور به تن فروشی میشوند در این گروه قرار دارند.”
همچنین “وضعیت تاهل” و “نوع رابطه با همسر” در شروع تن فروشی بیتاثیر نبوده است و البته “حضور در بین دوستان تن فروش و معاشرت با افرادی که اقدام به تن فروشی کردهاند” در آخرین رتبه علل ابتلا به این پدیده قرار دارد.
ژاله شادی طلب در خصوص فعالیت های اقتصادی این زنان قبل از اقدام به تن فروشی نیز گفت: “تنها ۲۲ درصد آنها شاغل بودهاند و در واقع ۸۰ درصد آنها اعلام کردهاند که هیچ شغلی نداشتند و در عین حال مسئول تامین زندگی چند نفر بودهاند.”
این جمعه شناس درباره ۲۲ درصدی که شاغل بودهاند گفت: “هشت درصد آنها کارمند امور اداری بازرگانی، هفت درصد منشی، چهار درصد فروشنده، هفت درصد آرایشگر، پنج درصد کارگر و همچنین دو درصد اقدام به کار سیاه میکردهاند و به نظر میآید مشاغل آنها قبل از تن فروشی از لحاظ مالی آنها را تامین نمیکرده است.”
وی همچنین گفت که “در سال ۸۶ میانگین بعد خانوار ۳٫۵ نفر بود که بیشتر آنها در خانوادههایی بیش از میانگین بعد خانوار کشور و معمولا پرجمعیت بودند” و از سوی دیگر “اغلب زنان حاضر در این پژوهش اولین ازدواج دائم خود را در سن ۱۵ تا ۱۸ سالگی داشتند البته تعدادی هم ازدواج کمتر از سن ۱۵ سال داشتند.”
«منصور ارضی» و «حسین الله کرم» به ۶ ماه حبس محکوم شدند
یک مداح مشهور تهرانی و یک فرمانده سابق گروه انصار حزبالله، در دادگاه بدوی به مجازات حبس و دیه محکوم شدند.
به گزارش «آمدنیوز»، منصور ارضی مداح مشهور تهران، حسین الله کرم فرمانده سابق گروه انصار حزبالله، اعضای هیئت مدیره هیئت مذهبی «حسن جان» و اعضای هیئت امنای مسجد ارک تهران به دلیل قصور در حادثه آتش سوزی مسجد ارک تهران در سال ۱۳۸۳، به ۶ ماه حبس و پرداخت ٧٨ فقره دیه در ماه حرام محکوم شدند.
این حکم در دادگاه بدوی صادر شده است.
۲۶ مردادماه ۱۳۹۲، منصور ارضی مداح مشهور تهران، برای ادای توضیحات مجدد درباره پرونده آتش سوزی سال ۸۳ در مسجد ارک تهران، به دادسرای امور جنایی احضار شد.
در آن تاریخ و با شکایت مجدد تعدادی از شاکیان پرونده آتش سوزی سال ۸۳ در مسجد ارک، رسیدگی به این پرونده وارد مرحله جدیدی شد و با اعلام این شاکیان مبنی بر نارضایتی از پرداخت دیه و خسارت به آنها، بازپرس پرونده مشغول رسیدگی به این پرونده گردید.
برخی مصدومان و خانواده تعدادی از جان باختگان این حادثه مدعی بودند که قاضی وقت در حکم صادر شده، میزان واقعی دیه را محاسبه نکرده و مبلغی کمتر از دیه واقعی به آنها تعلق گرفته است.
گفتنی است شامگاه ۲۸ بهمن سال ۱۳۸۳ مصادف با پنجم ماه محرم، همزمان با برگزاری نماز مغرب و عشا در مسجد ارک تهران، این مسجد دچار آتش سوزی مهیبی شد که با توجه به ازدحام جمعیت و مشکل در خروج نمازگزاران و عزاداران، ۷۸ نفر از عزاداران حسینی کشته و دهها نفر از آنها مجروح شدند.
نمایش موشکی ایران چه کسانی را خوشحال می کند؟
|
حرکت کارناوال امام حسین در شهرها و خیابانها
|
تهران این شب ها دیدنی است مدل لباس و آرایش زنان و مردان برای امام حسین!
|
36 سال پس از تخریب "شهرنو" و مشروب فروشی ها
|
یک وبلاگ نویس و طنزپرداز به بلوچستان تبعید شد
میترا پورشجری (فعال حقوق بشر)
مهدی علیزاده فخرآبادی از زندان وکیل آباد مشهد آزاد و به شهرستان نیک شهر تبعید شد
وبلاگ نویس وطنزپرداز مهدی علیزاده، در فروردین 1390 برای چندمین باردستگیر و به زندان اوین بند 350 منتقل شد، و در دادگاه اول خود به ریاست قاضی صلواتی به اعدام محکوم شد. بعد از آن به شهر محل زادگاهش(مشهد) منتقل و پس ازیک سال در دادگاه انقلاب مشهد به ریاست قاضی سلطانی از افساد فی الارض تبرعه و به 9 سال حبس و 2 سال تبعید به شهرستان نیک شهر سیستان و بلوچستان تبعید و 7 سال محرومیت اجتماعی و 10 میلیون تومان جریمه محکوم شد.دادگاه محتوای داستانهای مهدی را غیراخلاقی و توهین آمیز نسبت به مقدسات، رهبری، مسئولین نظام، حجاب، نمازجمعه، امربه معروف و نهی ازمنکر دانست.
در خرداد ماه سال جاری دادگاه برطبق ماده 134 قانون مجازات اسلامی با آزادی مهدی علیزاده در 22 مهرماه موافقت کرد و وی چهارشنبه از زندان وکیل آباد مشهد آزاد شد وهم اکنون برای دوره دوساله تبعید خود به شهر نیک شهر سیستان و بلوچستان منتقل شد.
سپاه: "جاسوس آمریکايی" در تیم رسانه ای ظریف
خبرگزاری فارس بخشی از گزارش ارائه شده سازمان اطلاعات سپاه به کمیسیون امنیت مجلس درباره جیسون رضائیان را منتشر کرد.
گزارش مذکور در قالب چند گفتگو با برخی نمایندگان مجلس از سوی این خبرگزاری وابسته به سپاه پاسداران منتشر شده است.به گزارش دیگربان، جواد کریمی قدوسی٬ نماینده مجلس از جمله کسانی است که برخی جزئیات این گزارش را فاش کرده و گفته که رضائیان در گزارش مذکور «مسئول پایگاه اطلاعاتی آمریکاییها در تهران» معرفی شده است.
کریمی قدوسی در این گفتگو به نام اختصاری چند مقام وزارت امور خارجه٬ نهاد ریاست جمهوری و مجمع تشخیص مصلحت نظام اشاره کرده که با رضائیان رابطه داشتهاند.
وی با استناد به گزارشات سازمان اطلاعات سپاه افزوده رضائیان در تیم رسانه ای محمدجواد ظریف هم فعال بوده و به حسن روحانی نیز بسیار نزدیک شده بود.
آنطور که خبرگزاری فارس نوشته در گزارش سازمان اطلاعات سپاه علیه رضائیان ادعاهای دیگری هم مطرح شده است.
هشدار آمریکا درباره زمستان امسال خاورمیانه
هواشناسی آمریکا: خاورمیانه و از جمله ایران زمستان سختی را خواهد داشت
"عمر بادور"، دانشمند سازمان WMO گفت: در حالی که پیش بینی دقیق ناپداری ها و ناهنجاری های آب و هوایی پیش از فرا رسیدن فصل سرما بسیار دشوار است، آب و هوای غیر معمول زمستان پیش رو در کشورهای خاورمیانه تعجب آور نخواهد بود.
:
"ال نینو"، قدرتمندترین چرخه آب و هوایی 65 سال گذشته تأثیرات عظیمی بر آب و هوا در سراسر جهان از جمله ایران خواهد داشت و به نظر می رسد در حال گسترش به مراتب قویتر از آنچه در سال 1997 میلادی رخ داد، باشد.
به گزارش میزان به نقل از الجزیره، بنا به گزارش "اداره ملی اقیانوس شناسی و هواشناسی آمریکا" (ان او ای ای)، ال نینو در حال شکل گیری در قوی ترین حالت خود از سال 1950 میلادی یعنی زمان پیدایش آن تاکنون است. این پدیده طبیعی هر 2 تا 7 سال یک بار رخ می دهد و تا 6 الی 18 ماه ادامه دارد.
"مایک هالپرت"، معاون مرکز پیش بینی آب و هوا آمریکا می گوید: ال نینو قوی تر از همیشه در راه است و تاثیرات عظیمی بر شرایط دمایی زمستان امسال در سراسر جهان خواهد داشت. نمودارهای دمایی حاکی از آن است که در فصل سرما شاهد جریان های برفی خواهیم بود. با این حال، فرکانس، تعداد و شدت این سوانح طبیعی را نمی توان در زمانبندی فصلی تعیین کرد.
پدیده ال نینو نوسانات متضاد آب و هوایی را در سراسر جهان بروز خواهد داد و ایران و کشورهای همسایه در منطقه خاورمیانه از این قاعده مستثنی نیستند.
بنابر این گزارش، گرد و غبار نامنظم، بارندگی و تغییرات دمایی شدید از جمله تاثیرات پدیده ال نینو بر آب و هوای جهان خواهد بود. این پدیده زمانی رخ می دهد که درجه حرارت اقیانوس آرام در شرق و مرکز بسیار گرمتر از حد معمول باشد که اغلب تغییرات آب و هوایی در سراسر جهان را از جمله وزش باد، تغییرات الگوهای بارندگی ، تغییر فشار سطح دریا و درجه حرارت را نتیجه می دهد.
طبق آخرین گزارش سازمان جهانی پیش بینی آب و هوا " وابسته به سازمان ملل متحد، اختلاف دو درجه ای در دمای سطح دریا در آب های اقیانوس هند و اقیانوس آرام نسبت به میزان متوسط، حوادث غیر قابل پیش بینی آب و هوایی را در سراسر خاورمیانه ایجاد خواهد کرد. پدیده گرم شدن سطح دریا ال نینو را جزء چهار قوی ترین حوادث طبیعی از سال 1950 قرار خواهد داد؛ زمانی که سیل و خشکسالی ناهنجاری هایی را در روند منظم آب و هوایی ایجاد کرد.
"عمر بادور"، دانشمند سازمان WMO گفت: در حالی که پیش بینی دقیق ناپداری ها و ناهنجاری های آب و هوایی پیش از فرا رسیدن فصل سرما بسیار دشوار است، آب و هوای غیر معمول زمستان پیش رو در کشورهای خاورمیانه تعجب آور نخواهد بود.
در ابتدای دهه 80 قرن گذشته میلادی، ال نینو کشورهای منطقه شرقی آسیا را با خشکسالی شدیدی مواجه کرد اما شواهد جدید نشان می دهد این پدیده ممکن است علاوه بر تغییرات در شرایط آب و هوایی، با افزایش بارندگی در 15 سال آینده همراه شود.
سازمان پیش بینی آب و هوایی کشور عمان با همکاری پلیس و نیروهای امدادی وضعیت فوق العاده اعلام کرده است و این کشور خود را برای بارندگی شدید چهار ماه آینده آماده می کنند. انتظار می رود که پدیده ال نینو تاثیر عمده ای بر میزان بارندگی کشورهای منطقه خاورمیانه داشته باشد.
اکثر الگوهای آب و هوایی بین المللی نشان می دهد که قدرت پدیده ال نینو سال 2016-2015 میلادی به احتمال زیاد تا پایان سال میلادی جاری رفته رفته تقویت خواهد شد.
این رویداد طبیعی قوی با احتمال افزایش بارندگی ها در نواحی شرقی آفریقا نیز مرتبط شده است. ال نینو سال 1998-1997 بیماری همه گیر و ویرانگر مالاریا را در سراسر منطقه آفریقا از جمله شمال شرقی کنیا افزایش داد.
هر دم از این باغ بری...؛ سینه زنی به سبک باله
براساس آخرین آمار حدود 91000 هیات در سراسر کشور و 18000 در شهر تهران جز چادرها و تکیههای فصلی شناسایی شده و مجوز فعالیت رسمی گرفتهاند.
این روزها تکایا و چادرهای عزاداری در گوشه و کنار شهرها و محلههای مختلف به چشم میخورند. مکانهایی که صرفا چند روزی مانده به ماه محرم برپا میشوند و عزاداران برای عزاداری و سوگواری در آن گرد هم میآیند، عموما مکانی موقت هستند که با پایان ماه محرم یا صفر جمعآوری شده و تا سال آینده خبری از آنها نیست.
تکایا و حسینیههای غیرمتمرکز که عمدتا به صورت خودجوش و از سوی اهالی محلههای مختلف شهر گردانده میشوند نیز نمادی از روضهخوانی و ماه محرم بهشمار میآیند ولی به دلیل اینکه عمدتا فصلی و دورهای هستند نه مکان ثابتی دارند و نه در لیست آمار رسمی تکایا و حسینیهها لحاظ میشوند. تعداد قابل توجهی (60 تا 70 درصد) از تکایا و حسینیهها همین هیاتهای فصلی و موردی ویژهی ماه محرم هستند.این روزها تکایا و چادرهای عزاداری در گوشه و کنار شهرها و محلههای مختلف به چشم میخورند. مکانهایی که صرفا چند روزی مانده به ماه محرم برپا میشوند و عزاداران برای عزاداری و سوگواری در آن گرد هم میآیند، عموما مکانی موقت هستند که با پایان ماه محرم یا صفر جمعآوری شده و تا سال آینده خبری از آنها نیست.
از دیگر مکانهایی که در ایام محرم و صفر، بهطور موقت، برای برگزاری مراسم عزاداری و سوگواری استفاده میشوند، اماکن مسکونی، نمایشگاهها و بنگاههای معاملاتی، پارکینگها و ... هستند که آنها نیز موقت بوده و پس از دهه محرم به فعالیت صنفی و شغل اصلی خود برمیگردند.
براساس آخرین آمار حدود 91000 هیات در سراسر کشور و 18000 در شهر تهران شناسایی شده و مجوز فعالیت رسمی گرفتهاند که این تعداد؛ تکایای غیرثابت و بهاصطلاح فصلی مذکور را شامل نمیشود، چراکه به دلیل موقت بودن این چادرها و نداشتن مکان ثابت، با وجود لزوم دریافت مجوز فعالیت جزء مراکز ساماندهی شدهی سازمان تبلیغات اسلامی لحاظ نشده و اطلاعاتی از آنها ثبت یا نگهداری نمیشود. بهطور کلی تنها حدود 35 تا 40 درصد هیاتهای موجود در کشور دارای حسینیه هستند و هیاتهای به ثبت نرسیده و خانگی ـ فقط در تهران ـ به بیش از ۲۲ تا ۲۳ هزار مورد میرسند.
از سوی دیگر آخرین آمار سازمان تبلیغات اسلامی و ستاد اقامه نماز در سال 93 نشان میدهد، در حال حاضر 72000 مسجد در کشور فعالیت میکنند. این بدان معناست که تکایا و حسینیههای کشور حدود 20000 مورد بیشتر از مساجد هستند. چنین اعداد و ارقامی از چند جهت جای تامل و بررسی دارد. اول آنکه رشد تکایا و حسینهها از چه منظر اجتماعی و شهری میتواند توجیه و دلیل داشته باشد؟ دوم اینکه چرا مساجد بهعنوان نمادهای اصلی دین اسلام نتوانستهاند یا نخواستهاند در ماهها محرم و صفر نقش اول را در پوشش مراسم مذهبی مربوط به این ایام ایفا کنند؟
ابراهیم غلامرضایی (رئیس اداره هیاتها و تکایای مذهبی در اداره تشکلهای دینی کل کشور) با اذعان به اینکه شاید تنها حدود 10درصد مراسم مختلف ماههای محرم و صفر در مساجد برگزار شود؛ میگوید: تعداد تکایا و حسینیههایی که در سراسر کشور مجوز گرفتهاند بیش از 90هزار حسینیه و تکیه است و البته تعدادی از مراسم مرتبط با ماه محرم نیز در مساجد برگزار میشود. البته تمام مساجد در استانها و شهرهای مختلف در دههی اول محرم و روزهای شهادت امام حسن(ع)، امام رضا(ع) و وفات حضرت محمد(ص) برنامهی روضهخوانی و عزاداری دارند اما اینکه هیاتی در خود مسجد دایر باشد همان 10 درصد است و 90 درصد هیاتها در تکایا، حسینیهها و خانهها میزبان مردم هستند.
حسام سیروس (معاون تشکلهای دینی و مراکز فرهنگی سازمان تبلیغات اسلامی) نیز با یادآوری این نکته که ما در کشور سه مکان عمدهی حسینیه، تکیه و مسجد را برای برپایی مراسم عزاداری امام حسین (ع) داریم، عنوان میکند: تمامی این مراکز شناسایی شدهاند و بر مبنای یک روال مشخص سطحبندی برایشان درنظر گرفتهایم. فقط چادرهای خیابانی باوجود لزوم دریافت مجوز فعالیت جزء ساماندهیهای سازمان تبلیغات اسلامی لحاظ نشده و آماری از آنها نگهداری نمیشود. این گونه مکانها؛ فصلی هستند و با پایان محرم جمعآوری میشوند تا سال دیگر.
چرایی رشد تکایا و حسینیهها در دهههای اخیر
برای پاسخ به این سوال باید چند فاکتور مهم درمورد تکایا و حسینیهها را در نظر گرفت: اول آنکه رشد تصاعدی تکایا و حسینههای چادری یا فصلی عملا آمارگیری و داشتن اطلاعات درست و کامل از آنها را با مشکل مواجه کرده است. ثانیا بالا رفتن تعداد تکایا بدون آمار دقیق چه مسائلی را به همراه میآورد؟
اختلاف آمار درباره تعداد هیاتهای مذهبی وقتی اهمیت مییابد که یک تفاوت 5000 تایی در آمار این مکانها؛ به دلیل آنکه نهادهای مختلف، مبالغی را برای کمک آنها از دولت دریافت میکنند، یک میلیارد تومان اختلاف در بودجه را باعث میشود. به عنوان مثال وزارت بازرگانی هرساله کالاهایی مثل برنج و روغن را تحت عنوان «سهمیه نذورات» در اختیار مکانهای سوگواری قرار میدهد.
ستاد هماهنگی محرم، شهرداری و دیگر بخشهای دولتی و غیردولتی نیز در این ایام بستههای حمایتی ویژهای شامل کالاهای اساسی را به تکایا و حسینیهها اختصاص میدهند. البته از میانهی دههی 80 این کمکها بیشتر مبالغ نقدی بودهاند تا کالاهایی از این دست.
بنابر مستندات چند سال گذشته، در ایام محرم هرسال به هر کدام از هیاتهای دائمی 200 هزار تومان، هیاتهای فصلی 150 هزار تومان، مساجد 300 هزار تومان، حسینیهها 250 هزار تومان و مدارس 100 هزار تومان کمک اختصاص یافته است. شرکت بازرگانی دولتی نیز همه ساله در این ایام، اقدام به توزیع کالاهای اساسی بین تکایا و هیاتهای مذهبی میکند. به عنوان مثال سال گذشته این نهاد ۳۵ هزار تن برنج از نوع هندی ۱۱۲۱ و ۳۰ هزار تن شکر سفید را بین تکایا توزیع میکند که قیمت اقلام توزیعی هر کیلوگرم برنج ۳ هزار و ۶۵۰ تومان و شکر سفید ۱۹۰۰ تومان بوده است. همچنین شهرداری سال گذشته با ارائه بنکارتهای ۴۰۰ هزار تومانی به حسینهها که با مجوز سازمان تبلیغات اسلامی صورت گرفت؛ به نوعی در برگزاری مراسم هیاتهای مذهبی حضور مستقیم داشت. این درحالی است که سازمان تبلیغات اسلامی بهعنوان متولی اصلی مکانهای عزاداری در ماه محرم صراحتا تاکید دارد؛ گرداندن این مراسم باید متکی به کمکهای مردمی باشد و دولت کمترین دخالتی در امر بودجههای تکایا و حسینیهها نداشته باشد.
جدا از این اختلاف آمار و دیدِ اقتصادی اختلافنظر در تعدد مکانهای سوگواری (هیات، مسجد، حسینیه و تکیه) نیز طی این سالها محل بحث و اختلاف بوده است. نگرانی از سوءاستفاده از اعتقادات مذهبی مردم و محتواهای نامناسب و سخیف در برخی از این هیاتها موجب شده کارشناسان مذهبی بر کنترل و نظارت مکانهای عزاداری اصرار داشته باشند.
بروز و ظهور پدیدههای نو در روش عزاداری مثل کوتاه کردن مو با ثبت نام حسین (ع)، انواع نوحهها با موسیقی ریتمیک و حتی بر پایهی موزیکهای خوانندگان خارجنشین یا در جدیدترین سبک سینهزنی نوینی که به نوعی با باله تلفیق شده است؛ تنها بخشی از آسیبهای محتوایی در برنامههای ماه محرم هستند. همین مسائل است که این سوال را مطرح میکند که: این همه تکیه و حسینیه در یک خیابان چه معنایی دارد؟ چرا مانند گذشته ترتیبی نمیدهیم تا درهر محله یک تکیه یا حسینیه باشد و عزاداری به شکلی هرچه باشکوهتر برگزار شود؟
رئیس اداره هیاتها و تکایای مذهبی در اداره تشکلهای دینی کل کشور هم دربارهی نگاه این نهاد به تعدد تکایا و حسینیهها در مقابل مساجد تصریح میکند: اصولا تمامی کارشناسان و دستاندرکاران مراسم محرم و عزاداری امام حسین(ع) معتقدند اینگونه مکانها علیرغم تعدد و پراکندگیها باید وجود داشته باشند. سیاست ما به عنوان متولی امور عزاداری و روضهخوانی ماه محرم این است که هرکس و هرکجا که برای بالا بردن پرچم اباعبدالله تمایل نشان میدهد با ممانعتی روبرو نشود.
غلامرضایی در ادامه به آسیبهای احتمالی عدم تمرکز دادهها درخصوص تکایا و حسینیههای پراکندهی شهر گفت: در هر صورت از آنجا که احتمال آسیب و اشکال در برخی از هیاتهای به اصطلاح داربستی وجود دارد تمامی این مکانها تحت نظارت و کنترل شورای هیات مذهبی قرار دارند. البته حتی آن تکایا و حسینیههایی که مجوز و مکان ثابت دارند نیز از این قاعدهی نظارتی مستثنی نیستند. تمامی این حسینیهها باید تحت ساماندهی و نظارت قرار داشته باشند. متاسفانه گاهی اوقات چنین مکانهایی که تحت عنوان تکیه و حسینیه در ایام محرم دایر میشوند؛ رنگ عوض کرده و آسیبرسان میشوند. جدا از فضای حاکم درخصوص مداحی و عزاداری دیده شده که حتی اینگونه محلها جایی برای ترویج مواد مخدر میشوند که با پیگیری و نظارت شورای هیاتهای مذهبی در اسرع وقت با آنها برخورد میکنیم.
او البته لزوم چنین تکثر و تعددی همراه با نظارت محتوایی را نیز یادآور میشود و تاکید میکند: ما یک «تربیت فرهنگی» داریم و یک «تبلیغ فرهنگی» که هر دوی این موضوعات باید در جای خود وجود داشته باشند. چنانچه در جریان واقعهی غدیر خم شیعیان تبلیغ فرهنگی را به نحو احسنت انجام میدادند؛ بحث غدیر غم نادیده گرفته نمیشد و شورای خلیفهای هم بهوجود نمیآمد. اگر مملکت ما شیعه است و تا امروز هم روی پای خود و اعتقاداتش ایستاده به دلیل همین عزاداریهاست. به خاطر همین است که میگوییم این عزاداریها باید حفظ شود و در کل شهر مشهود باشد. در واقع در مراسم ماه محرم پیام کشور شیعی ایران به دیگر کشورها فرستاده میشود. البته این شورِ کار است و محبتِ محتوایی هم شعور آن را تشکیل میدهد. با این معنی که مضمون و پایهی محتوای مراسم ماه محرم باید قرآن، احکام و احادیث اهل بیت باشد و درگیر مسائل غیرعقلانی و سخیف نشویم. این میشود تربیت فرهنگی. یعنی اول شور باید بهوجود بیاید و بعد افراد بروند دنبال اینکه امام حسین(ع) چه حرفهایی زده و چه کار بزرگی انجام داده است.
حسام سیروس نیز در بارهی پراکندگیهای متعدد در برنامههای ویژهی ماه محرم میگوید: گسترش کار ما به سمت تمرکز است و چند سال اخیر در استانهای مختلف کشور تجمعات باشکوه میلیونی را شاهد هستیم. میل مردمی هم به سمت مجالس عزاداری پررنگتر با مداح قویتر و سخنران ماهرتر است. البته این سیاست اجتماع گسترده و تمرکز تنها برای یک روز یا یک برنامه است تا به دیگر فعالیتهای محرم لطمهای نخورد. به عقیدهی سازمان تبلیغات اسلامی باید در ماههای محرم و صفر کل شهر؛ فضای محرم و عاشورایی را تداعی کند. البته باید محل اجرای مراسم محرم را به مساجد سوق بدهیم و این سیاست را به شهرستانها را هم ابلاغ کردهایم.
او؛ البته یکی از دلایل عدم اقبال عمومی به برنامههای مساجد را تنوع بیشتر در نوع نوحهها و عزاداریهای تکایا و حسینیهها میداند و بیان میکند: برنامههای مساجد عموما جوانپسند نیست و برای همین بخش عظیمی از کسانی که میخواهند در مراسم محرم شرکت کنند به سمت این مکان کشیده نمیشوند و در تکایا و حسینهها حتی آنهایی که فصلی و در چادر هستند؛ حضور مییابند. هرچند مساجد واقعا قوی در این مورد هم داریم مثل مسجد ارک، مسجد امام حسین و ...
معاون تشکلهای دینی و مراکز فرهنگی سازمان تبلیغات اسلامی دربارهی نظارتهایی که بر تکایا و حسینیهها صورت میگیرد هم میگوید: متولی کار عزاداری شوارای هیاتهای مذهبی است که نظارت بر تکایا و حسینیهها را نیز برعهده دارد. براساس همین وظیفه، سال گذشته 81000 هزار هیات فعال در سراسر کشور داشتیم و از این تعداد حدود 21هزار تا 22 هزار هیات را مورد بازرسی قرار دادیم که میتوان گفت حدود 25درصد کل برنامههای محرم در سال 93 توسط شورای هیاتهای مذهبی نظارت شدند.
بنابر اطلاعات مرکز رسیدگی به امور مساجد امسال حدود 47 مسجد در شهر تهران دارای برنامههای جامع و کاملی برای شبهای محرم هستند و اطلاعاتشان روی پایگاه اینترتی این نهاد قرار گرفته است. گویا این سازمان بیشتر در بخش تولید محتوا مثل نرمافزار، کتاب و جزوه فعالیت میکند و با ائمهی جماعت یا خطبا تعامل داشته و محتوای سخنرانی به آنها ارائه میدهد. همین اقدامات محدود نیز تنها شامل حال استان تهران است و مساجد در دیگر استانها زیر نظر نمایندگی ولایت فقیه اداره میشوند. از دیگر فعالیتهای مرکز رسیدگی به امور مساجد تجهیز مساجد از لحاظ امکانات، بنر و ... ویژهی مراسم عزاداری است.
نگاهی به اقتصاد تکایا و هیاتهای مذهبی
شاید اقتصادیترین موضوعات درباره عزاداریهای ماه محرم دو مقولهی نذری و انتخاب مداح باشد. عمدهی فعالیتهای دعوت از مداحین، تهیه و تدارک نذری و .. نیز تماما توسط هیئت امنای تکیه یا حسینهی مذکور برنامهریزی و اجرایی میشود. هر تکیه هم براساس بضاعت و تشخیص خود از مداحی برای حضور در مراسم عزاداری خود دعوت میکند یا تدارک غذای نذری مشخصی را میبیند. مخاطبان هم معمولا هیاتهای مذهبی را یا براساس نوع مداحی و فضای عزاداریشان انتخاب میکنند و یا به واسطهی نذریهای هرشبی و متنوع.
بیشتر اقلام مورد نیاز برای پخت یک شب غذای نذری شامل برنج خارجی، لپه و روغن مایع است. به گفتهی یک فعال صنف بنکداران باتوجه به قیمت مواد اولیهی غذای نذری و تعداد عزادارن؛ پخت قیمه؛ قرمه و ... به عنوان نذری هیئت 200نفره، حدود ۵میلیون و ۸۵۰ هزار تا 6میلیون تومان هزینه برمیدارد. بر همین اساس هزینه پخت نذری یک شب محرم در کل کشور 81 میلیارد تومان و در شهر تهران حدود ۲۰میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان خواهد بود.
همچنین به گفتهی خانهی مداحان هیئت امنای هر تکیه خودش مبلغی را به عنوان اجرت برای مداح درنظر میگیرد و تا آخر برنامه هم چیزی دربارهی مبلغ تعیین شده به مداح نمیگویند.
قیمت پایه برای مداحان معمولی در شهر تهران از شبی صد هزار تومان آغاز و تا ۵۰۰ هزار تومان هم میرسد، همچنین بنابر برخی گزارشها دستمزد برخی مداحان برای یک شب مداحی و نوحهخوانی بین ۱۰۰ تا ۲۰۰ میلیون متغییر است. البته مداحان معروف و سرشناس که معمولاً با اشعار جدید و سبکهای نو مجلس را به اصطلاح گرم میکنند، ارقام بالایی را بابت مداحی (صله) برای یک شب دریافت میکنند. حتی شنیده شده برای ۲۰ شب سخنرانی یک سخنران شناختهشده تا۳۰ میلیون تومان به او پرداخت میشود؛ چراکه با حضور او تعداد شرکتکنندگان در عزاداری چندین برابر میشود و حتی سهم کمک به هیئت یا مسجد نیز افزایش مییابد. بسته به اینکه یک مداح چقدر عزادار را به مجالس تکیه و حسینیه بکشاند حتی ممکن است تنها در ۱۰ شب مداحی مبلغ ۴۰ میلیون تومان صله برایش درنظر گرفته شود یا برای تنها نیم ساعت مداحی کردن چک ۳ میلیون تومانی به عنوان صله برایش کشیده میشود.
معاون تشکلهای دینی و مراکز فرهنگی سازمان تبلیغات اسلامی اما تاکید میکند که مراسم مذهبی نباید از طیف مردمی خارج شود و به سمت دولتی شدن برود و میگوید: هیاتهای مذهبی هیچگونه بودجهی دولتی و مشخص ندارند و اساسا بنا هم بر راه اندختن چنین رویهای نیست چراکه این مراسم نباید به سمت دولتی شدن بروند. تنها مجموعههایی که برنامههای متنوعتر و تاثیرگذارتر داشته باشند مورد برخی حمایتها قرار میگیرند. محتوای فرهنگی مناسب و تاثیرگذار، شخص مداح، جمعیت بالا و تنوع فعالیتها از جمله نکاتی است که ما به عنوان استاندارد یا امتیاز در نظر میگیریم.
ورود سیاست به تکایا و حسینیهها
ورود سیاست به مراسم عزادی و محرم مسئلهی نوظهور و تازهای نیست و اساسا بنیان تفکر انقلاب اسلامی نیز بر پایهی حرکت انقلابی امام حسین (ع) بنا شده است. با این حال به نظر میرسد در سالهای اخیر بهجای نمود آرمانهای امام حسین در سیاستهای جاری شاهد سیایتبازی در مراسم محرم و عزاداری اباعبدالله هستیم.
به عنوان مثال با سازماندهی مداحان و اعطای منزلت مذهبی، سیاسی و اقتصادی به آنها مواجه شدهایم که این فرآیند در دورهی ریاستجمهوری محمود احمدینژاد شدت گرفت. میتوان گفت در دولتهای نهم و دهم نقش مداحان در عرصه اقتصادی و سیاسی صریحتر شد و آنها در قالب جامعه مداحان تهران یا سازمان بسیج مداحان رسمیت بیشتری هم یافتند تا جایی که اینک رسماً خواهان سهم ویژه سیاسی هم شده و صحبت از ارائه لیستی در انتخابات مجلس میکنند و حتی تاکید دارند که در صورت به وحدت نرسیدن اصولگرایان حساب خود را از آنها جدا کرده و با فهرست جداگانه در انتخابات مجلس حاضر خواهند شد. هرچند سعید حدادیان (مداح مشهور نزدیک به اصولگرایان) کمی بعد گفت که مداحان قصد ارائه لیستی برای حضور در انتخابات آتی مجلس شورای اسلامی را ندارند و نمیخواهند وارد مجلس شوند.
جدای از حضور مداحان در عرصهی سیاست، بسیاری از رجل سیاسی اعم از دولتیها، نمایندگان مجلس و ... نیز نقش پررنگی در ساماندهی تکایا و حسینیهها بازی میکنند و حتی برخی از مسئولین هیاتهای از سیاسیون هستند.
غلامرضایی هم حضور سیاسیون در امور مربوط به مراسم ماه محرم را امری طبیعی ارزیابی میکند ولی متذکر میشود: برخی سیاسیون براساس اردتی که به امام حسین(ع) دارند مثل همهی اقشار دستاندر کار امور مربوط به برنامههای محرم میشوند. تا اینجای کار ابدا ایراد و مشکلی ندارد. اما از طرف دیگر گاهی دیده میشود از فضای تکیه و محرم بهرهبرداریهای سیاسی میشود و به ویژه با نزدیک بودن به انتخابات این اتفاق شدت مییابد. به همهی هیاتها و تکایا صراحتا تاکید کردهایم که به هیچ وجه اجازهی مانور سیاسی عدهای زیر پرچم امام حسین(ع) را ندهند. مراسم عزاداری محرم در بخش کلان خود باید محتوای دینی و مذهبی داشته باشد. چنانچه کار سیاسی هم قرار اضافه شود باید در جهت درک بهتر سیاست درست باشد نه سیاسی بازی.
رئیس اداره هیاتها و تکایای مذهبی در اداره تشکلهای دینی کل کشور سپس توضیحی دربارهی نحوهی انتخاب مدیران هیاتها میدهد و میگوید: انتخاب مدیران و مسئولان هیاتها براساس رای خودشان صورت میگیرد. هر هیات و تکیهای به انتخاب هیئت امنای خود فردی را به عنوان مسئول معرفی میکند و بعد از آن شورای نظارت بر هیات مذهبی براساس معیارهای مشخصی به او مجوز فعالیت میدهد. این مجوز هر سال نیز مجدد مورد بررسی و بازبینی واقع میشود.
حسام سیروس اما حضور رجل سیاسی در راس هیات و تکیه را چندان بالا نمیداند و تصریح میکند: مدیران سیاسی در راس هیاتها خیلی تعداد محدودی هستند، شاید رجل سیاسی با گرایشها مختلف در برخی تکایا و حسینیهها تاثیرگذار باشند ولی حضورشان به عنوان یک مسئول هیات به ندرت مشاهده میشود.
او هم در ادامه متذکر میشود که هر هیاتی برای انتخاب مدیر و مسئول خود پارامترهایی دارد و هر تکیه و حسینیهای که تاسیس میشود توسط هیات امنای خود فردی را به عنوان مسئول معرفی میکنند و سازمان تبلیغات اسلامی براساس فرمتهای معینی که دارد اطلاعات او را بررسی و در صورت تایید به عنوان مدیر هیات ثبت میکند.
به گفتهی معاون تشکلهای دینی و مراکز فرهنگی سازمان تبلیغات اسلامی، این سازمان در حال راهاندازی سامانهای الکترونیکی است که تمامی دادههای مرتبط با هیات مذهبی و مسئولان آنها را بهصورت دستهبندی شده در اختیار میگذارد. براساس این دادهها که حداکثر تا یک ماه آینده قابل دسترسی خواهد بود، حتی میتوان مدیران تکایا را براساس سطح تحصیلات، شرایط سنی و ... مشخص کرد.
او میگوید: انشاءالله که چنین سامانهای به صحیحتر و بیش از بیش با کیفیتتر برگزار شدن مراسم عزاداری امام حسین منجر شود و دیگر شاهد بدعتها و اتفاقات عجیب و غریب در چنین مراسمهایی که در شان امام حسین(ع) و عزاداران نیست؛ نباشیم.
در آرایشگاههای زنانه شمال تهران چه خبر است؟
تیمهای بازرسی سازمان تعزیرات به همراه کارشناسان بهداشت، روز گذشته بازدیدی 6 ساعته از چند آرایشگاه زنانه شمال تهران انجام دادند.
تسنیم: بعد از هشدار ویدا آزاد مشاور امور بانوان سازمان تعزیرات حکومتی به متخلفان در آرایشگاه های زنانه می گذرد که گشتهای مشترک تعزیرات حکومتی سراسر کشور به همراهی بازرسان اتاق اصناف و کارشناسان بهداشت دانشگاههای علوم پزشکی در اقدام مشترکی به شکایات مردمی در این حوزه رسیدگی می کنند.روز گذشته دو تیم گشت مشترک استان تهران برای رسیدگی به شکایتهای دریافتی از 4 آرایشگاه زنانه با همراهی مشاور امور بانوان سازمان تعزیرات حکومتی، محمدحسن سرابیان رئیس گشتهای مشترک سازمان تعزیرات حکومتی، بازرسان اتاق اصناف، کارشناس بهداشت دانشگاه علوم پزشکی دانشگاه شهید بهشتی و نیروی انتظامی انجام شد.
فروشگاه یا آرایشگاه زنانه؟
نخستین آرایشگاهی که گشت تعزیرات به سراغ آن رفت، در خیایان فرشته بود که اتفاقا صاحب پروانه کسب در واحد صنفی حضور داشت اما چندان از حضور مهمانان سرزدهاش راضی نبود؛ در حالی که این فرد مدعی رعایت تمام قوانین مربوطه بود، اما نگاهی کوتاه مشخص کرد که این آرایشگاه اقدام به فروش بدلیجات در واحد صنفی خود کرده است که این مطلب در قانون نظام صنفی به عنوان تخلف محسوب میشود.
شهابی، بازرس اتاق اصناف پس از بازرسی این واحد گفت: عدم صدور فاکتور معتبر، عدم درج نرخنامه، تداخل صنفی از تخلفات این آرایشگاه است.
چشم تیزبین مردم به دنبال فاکتورهای رعایت بهداشت
همچنین عباسی کارشناس دانشگاه علوم پزشکی دانشگاه شهید بهشتی در مورد انجام تاتو در آرایشگاههای زنانه گفت: «میکروپیگمنتیشن» با دستگاهی که مورد تائید وزارت بهداشت است در آرایشگاهها انجام میشود که البته افراد باید مجوز لازم را از وزارت بهداشت دریافت و دوره های آموزشی لازم را بگذرانند.
عباسی افزود: آرایشگاههای زنانه از نظر بهداشتی ملزم به رعایت نکات بهداشتی که از سوی اتحادیه به آنها اطلاع داده میشود هستند و استفاده از حوله یکبار مصرف برای مشتریان، ضدعفونی کردن وسایل و لوازم مورد استفاده از موارد بهداشتی است که بسیار به آن تاکید شده است.
کارشناس دانشگاه علوم پزشکی دانشگاه شهید بهشتی در پاسخ به این سوال که مردم چگونه باید به این مراکز اعتماد کنند میگوید: افراد باید در هنکام مراجعه دقت لازم را داشته باشند، بهداشت محیط و نصب کارت بهداشت پرسنل آرایشگاهها یکی از فاکتورهایی است که مردم میتوانند برای تائید بهداشت یک آرایشگاه به آن اعتماد کنند.
بازرس اتاق اصناف سری به علامت تائید تکان داد و گفت: مشتریان همچنین باید به نصب نرخ نامه و پروانه کسب (جواز) در محل نیز دقت کنند.
کارت بهداشتهایی که بود و نبودشان فرقی نداشت
کارشناس بهداشت درخواست کرد کارت بهداشت تمام پرسنل را بررسی کند و چند لحظه بعد تعداد قابل توجهی کارت بهداشت روی میز بود که حتی یک مورد آن هم مهلت اعتبار نداشت!
عباسی در این مورد گفت: متاسفانه بیشتر افراد شاغل در آرایشگاهها کارت بهداشت ندارند و یا مدعی میشوند که این کارتها را در محلی به غیر از آرایشگاه نگهداری میکنند.
کم کم شرایط در آرایشگاه رو به تغییر بود... بازرسان فاکتورهای صادر شده برای مشتریان را درخواست کردند که صاحب آرایشگاه مدعی شد آن را در آرایشگاه نگهداری نمیکند و فاکتورهای خالی موجود هم شرایط قانونی یک فاکتور رسمی را نداشت!
از بازرس اصناف در مورد شرایط یک فاکتور معتبر پرسیدیم و با این پاسخ روبرو شدیم که «قانون نظام صنفی تعریف مشخصی از فاکتور معتبر ارائه کرده است که بر اساس این تعریف فاکتور باید دارای نام واحد صنفی، آدرس و شماره تماس، نوع خدمات ارائه شده و قیمت آن و همچنین امضا یا مهر آرایشگاه باشد».
با جدیتر شدن تخلفات، متصدی آرایشگاه قصد فرافکنی داشت اما تخلفها محرز شده بود و برگ تخلف صادر شده بود و خانم «ف» صاحب پروانه این آرایشگاه برای تخلفاتی به ارزش بیش از 600 هزار تومان به تعزیرات حکومتی استان تهران احضار شد.
دریافت دستمزد نرخ ممتاز در آرایشگاه بیستاره
دومین آرایشگاه در خیابان دولت بود که متصدی آن خانم "ص" از ابتدا اعلام کرد که مجوز ندارم که البته نداشتن تابلو در جلوی ساختمان و حتی درب واحد صنفی مهر تائیدی بر نداشتن پروانه کسب این واحد بود.
تخلف این آرایشگاه گرانفروشی، نداشتن جواز کسب و تداخل صنفی بود که شهابی در این مورد گفت: این آرایشگاه با توجه به نداشتن جواز و سطح خدماتی که ارائه میکند جزو آرایشگاههای درجه 3 است اما براساس نرخنامه یک واحد ممتاز حقالزحمه خود را تعیین میکند.
البته در این واحد و به گفته کارشناس بهداشت در بیشتر آرایشگاههای زنانه میز تاتو و اپیلاسیون در شرایط غیر بهداشتی مشاهده میشود اما متصدی آرایشگاه اعلام میکند که صندلی را اجاره دادهام و به من مربوط نیست و یا بعضا منکر انجام این خدمات در واحدهای صنفی خود میشوند.
آغاز طرح کشوری نظارت بر تخلفات آرایشگاهها
ویدا آزاد گفت: براساس بخشنامه صادره آرایشگاهها فقط باید در حوزه آرایشی به بانوان خدماتی را ارائه دهند اما متأسفانه امروز شاهد ارائه خدمات بهداشتی و درمانی، همچون تاتو، تزریق ژل و بوتاکس در آرایشگاهها بودیم.
مشاور امور زنان و خانواده سازمان تعزیرات حکومتی افزود: همچنین براساس بخشنامهای که در سال 90 صادر شده، آرایشگاهها اجازه کاشت ناخن و انجام تاتو را در سالنهای آرایشی ندارند و این درحالی بود که ما امروز خلاف این موضوع را شاهد بودیم و اکثر آرایشگرها در این خصوص اظهار بیاطلاعی میکردند.
وی با تأکید بر اینکه حوزه زنان، حوزه سلامتمحور است، گفت: مردم میتوانند شکایات خود از واحدهای صنفی و همچنین آرایشگاهها را به سامانه 30005691 اعلام کنند تا در اسرع وقت مورد رسیدگی قرار گیرد.
مهلت 72 ساعته به آرایشگاههای فاقد مجوز برای اقدام به دریافت مجوز
شهابی در مورد نحوه برخورد با این واحد صنفی گفت: به دلیل نداشتن مجوز مهلت 72 ساعتهای به این واحد داده میشود تا برای دریافت مجوز اقدام کند و در صورت عدم اقدام با گزارش به اماکن این واحد پلمپ خواهد شد و همچنین برای سایر تخلفات با ارزش حدودا 400 هزار تومانی، پرونده تخلف تشکیل و در تعزیرات حکومتی استان تهران مورد رسیدگی قرار میگیرد.
عقربههای ساعت به 14 نزدیک میشود که تیم بازرسی، بهداشت و رئیس شعبه تعزیرات تغییر می کند و اکیپ جدید کار خود را آغاز می کند.
سومین شکایت مردمی از آرایشگاهی در خیابان مقدس اردبیلی است که مثل بیشتر آرایشگاهها، صاحب پروانه کسب در محل حضور ندارد و آرایشگاه توسط افرادی که صندلی اجاره کرده اند، اداره میشود.
عدم اطلاع از قانون رافع مسئولیت نیست
با اتمام بازرسی، کارشناس بهداشت میگوید که این واحد هیچ تخلفی ندارد و بازرس اتاق اصناف نیز تنها عدم صدور فاکتور معتبر را تخلف این واحد می داند که خانم ق صاحب پروانه این آرایشگاه در مورد ویژگیهای یک فکتور معتبر اظهار بی اطلاعی می کند اما رئیس شعبه 23 تعزیرات حکومتی می گوید که عدم اطلاع از قانون رافع مسئولیت نیست.
رسیدگی به شکایت این واحد با جریمه 67 هزار و 700 تومانی به دلیل عدم صدور فاکتور معتبر به پایان می رسد و تیم گشت برای رسیدگی به آخرین شکایت مردمی به منطقه قیطریه میرود.
مجیدی بازرس اتاق اصناف برای این واحد نیز مهلت 72 ساعته برای اقدام به دریافت جواز تعیین می کند و گزارش عدم درج قیمت، عدم صدور فاکتور، گرانفروشی و تداخل صنفی صادر می کند که زهرایی رئیس شعبه 23 تعزیرات حکومتی استان تهران رای به جریمه 395 هزار تومانی متخلف صادر می کند.
جهان شاهی کارشناس بهداشت دانشگاه علوم پزشکی دانشگاه شهید بهشتی به متصدیان آرایشگاه گفت: در هنگام کاشت ناخن حتما باید حوله ها تعویض شود و یا از حوله یکبار مصرف استفاده کنید.همچنین ضدعفونی کردن وسایل و استفاده از قطره ضد قارچ و عینک الزامی است.
ماموریت تیم گشت مشترک به پایان رسیده و تیم در حال ترک آرایشگاه است اما نه تنها مردم که هنوز صاحبان جواز کسب درمورد قوانینی که باید رعایت شود دچار سردرگمی هستند و از قوانین اظهار بی اطلاعی میکنند! این را می شود در میان حرف هایشان متوجه شد و یا زمانی که صاحب جواز میگوید: بعد از 12 سال سال کار اولین بار است که این حرفها را میشنوم! البته نیاز به تغییر در رویه اتحادیه و نظارت دقیق را زمانی که با توجه به سپری شدن 7 ماه از سال 94 و عدم ابلاغ نرخ نامه سال 94 از سوی اتحادیه کاملا محسوس و جدی است.
نگرانی خامنه ای از دچار شدن به سرنوشت قذافی
روزی که معمر قذافی کشته شد پس از آن بود که با چرخش ۱۸۰ درجهای درباره مساله هستهای لیبی و امضای قراردادهای بزرگ اقتصادی با اروپا، متحد غرب محسوب میشد.
نسیم آنلاین: دقیقا چهار سال پیش در چنین روزی (20 اکتبر 2011) تصاویر خون آلود قذافی در زادگاه خود "سرت"، خبر اول رسانههای جهان بود.
جعفر قنادباشی، کارشناس مسائل غرب آسیا و شمال آفریقا درباره سرنوشت قذافی گفت: بر خلاف آنچه در رسانههای غربی عنوان میشود، "معمر قذافی" در زمانی که سرنگون شد به هیچ وجه یک مهره یا عنصر متحد روسیه نبود البته قبل از آن روسها از لیبی در عرصههای دفاعی و نظامی حمایت میکردند. اما دیکتاتور سابق لیبی از روسها بریده و به غرب روی آورده بود.نسیم آنلاین: دقیقا چهار سال پیش در چنین روزی (20 اکتبر 2011) تصاویر خون آلود قذافی در زادگاه خود "سرت"، خبر اول رسانههای جهان بود.
وی افزود: آمریکاییها در این سالهای آخر رفت آمد زیادی به لیبی داشتند. "کاندولیزا رایس" سفیر بازسازی روابط میان دو طرف بود. چرخش ۱۸۰ درجهای به خصوص در مورد مساله هستهای لیبی و امضای قراردادهای بزرگ اقتصادی با اروپا، قذافی را به متحد غرب تبدیل کرد.
وی افزود: اما غربیها به قراردادهای خود عمل نکردند. از جمله قرارداد ۲۰۰۶ میان طرابلس و لندن که بریتانیا در خلال آن به حفظ حکومت قذافی بر لیبی در جریان حمله یک کشور خارجی تعهد داده بود.
Subscribe to:
Posts (Atom)