September 1, 2015
امریکا نمیتواند بخاطراسرائیل تا ابد با ایران قهر باشد!
| |||
|
مرگ از در و دیوار خیابان های تهران پاک می شود؟
| |||
|
روایت حمید کاظمی، دوست و همراه روزهای پایانی زندگی فرهاد
مرجان صائبی - شرق در روزهای پایانی زندگی فرهاد، نام یک دوست و همراه او مطرح بود. همه نام حمید کاظمی را بهعنوان وکیلش میشنیدند که کارهای ایشان در پاریس را مدیریت میکند و یاور خانواده فرهاد در همه مراحل است.
بعد از درگذشت فرهاد هم، کاظمی رتقوفتق امور انتشار آثار فرهاد را برعهده گرفت و چندی همه کارها را پیش برد اما بعدتر نامهای دیگری بهعنوان وکیل مطرح و موضوع جایزه فرهاد پیش کشیده شد و همچنین اتفاقات دیگری افتاد که او، در نهایت احترامی که برای فرهاد و خانوادهاش قائل بود، در سکوت از همراهیشان کنار کشید و نامش کمتر شنیده شد. اما بنابر خبری که حمید کاظمی به «شرق» داده است، دوباره از طرف خانواده زندهیاد فرهاد مهراد با ایشان تماس گرفته، دیدارها و توافقاتی انجام شد که باز این دوست و عاشق فرهاد وکالت و پیگیری کارها و آثار فرهاد را بر عهده گیرد.این اقدامات بعد از این انجام شد که برخی سوءاستفادهها از طرف برخی ناشران و افراد حقیقی و حقوقی انجام شده و کاظمی قول داده است بهزودی و بعد از پیگیریهای قانونی و مستند، در یک مصاحبه مفصل، پرده از این سوءاستفادهها بردارد و روند کارهای تازهای که در کنار خانواده فرهاد برای ماندگاری یاد و آثار این هنرمند تکرارنشدنی انجام خواهد داد را تشریح کند. او این یادداشت را پیشتر از این نوشته که بیشتر یادآور شکل آشنایی و دوستیاش با این هنرمند فقید است.
***
حدود سالهای دهه ٥٠، ترانه «شبانه» احمد شاملو را با صدای فرهاد شنیدم.
هیجان، امیدواری، سؤال، ابهام، تردید، ملغمهای تلخ و شیرین ایجاد کرده بود. حال عجیبی داشتم و شب از نیمه گذشته و در پی سردرگمی وسیعی که احساس خوب و بد را توأمان میداد:
هیجان، امیدواری، سؤال، ابهام، تردید، ملغمهای تلخ و شیرین ایجاد کرده بود. حال عجیبی داشتم و شب از نیمه گذشته و در پی سردرگمی وسیعی که احساس خوب و بد را توأمان میداد:
نگاه کن مردهها به مرده نمیرن!
حتی به شمع جون سپرده نمیرن!
شکل فانوسی که اگه خاموشه!
واسه نفت نیست هنوز یه عالم نفت توشه!
حتی به شمع جون سپرده نمیرن!
شکل فانوسی که اگه خاموشه!
واسه نفت نیست هنوز یه عالم نفت توشه!
آن شب تا صبح به طور مداوم، صفحه گرامافون را زیر سوزن گرامافون گذاشتیم و بارها گوش دادم.
روز بعد، در پی شکستهشدن صفحه گرامافون-که خواب از چشمان اعضای خانواده ربوده بود- توسط پدرم، دنبال تهیه صفحهای جدید بودم که متوجه شدم آنها را از بازار جمعآوری کرده بودند.
شنیدن زوزه گرگ. در تیتراژ آغازین آهنگ و شاید برای اولینبار در تاریخ آهنگسازی در ایران و صدای فرهاد که از تیرگی و تاریکی خانهها و بستهبودن و شکستن طاقها میگفت و همراهی صدای ساز ابوآ که بهندرت در آهنگسازی طراحی میشد (آن هم بهعنوان صدای اصلی) تصویری ملموس و واقعی از زندگیهایی میداد که زیر پوست شب نهان و بازتابش در قالب ادبیات و هنر جرم محسوب میشد.
دوره نوجوانی حدود ١٢، ١٣سالگی دوره شکلگیری و انتخاب راه و رسم زندگی من و خیلیها مثل من محسوب میشد.
صرفنظر از عواقب تأثیرات روشنگرانه هنر در جوامعی با فقر فرهنگی وسیع و صرفنظر از اظهارنظر مثبت یا منفی درباره نتایج و عواید افکار روشن و سازنده بانیان و پیروان و هواداران تغییر و سازندگی، معتقدم که:
ارتقای جوامع از آغاز پیدایش تاکنون، چه بخواهیم و چه به هر شکلی نخواهیم، چه دیر و چه زود، باوجود محدودیتها و... ، خارج از اختیارات ما به صورتی اجتنابناپذیر، در جریان بوده و هست. طبیعی است آنان که به قول برتولت برشت میگویند: «نه»، مخالف جریان رود شنا میکنند و نان به نرخ روز نمیخورند و به هر سازی نمیرقصند، در این روند تنهایند و دردآلود و...!
ارتقای جوامع از آغاز پیدایش تاکنون، چه بخواهیم و چه به هر شکلی نخواهیم، چه دیر و چه زود، باوجود محدودیتها و... ، خارج از اختیارات ما به صورتی اجتنابناپذیر، در جریان بوده و هست. طبیعی است آنان که به قول برتولت برشت میگویند: «نه»، مخالف جریان رود شنا میکنند و نان به نرخ روز نمیخورند و به هر سازی نمیرقصند، در این روند تنهایند و دردآلود و...!
طبیعی است و پیدایش و رشد و ظهور آنان نیز اجتنابناپذیر چرا که «تنها توفان است که فرزندان ناهمگون میزاید.»
هنر در قالب فیلم و سینما، شعر و ترانه، آهنگ و موسیقی، نقاشی و نویسندگی، همواره نقش و وظیفه متفاوتی ایفا میکند. هنر به موازات وظیفه تجاری و کسب درآمد یا سرگرمسازی یا منحرفسازی افکار از درک وقایع و حقایق و غوطهورسازی در فضای «هرچه باداباد»، گهگاه و در مواردی غالبا وظیفه بیان و تصویرگری از دنیایی بهتر و انسانیتر برای جوامع را عهدهدار میشود و به ارمغان میآورد.
ما همه ویکتور خارا را میشناسیم و افرادی از اینگونه را (از هنرمندان ایرانی به دلیل اینکه جانبداری تلقی نشود و سوءنظر و تفاهم بهوجود نیاورد، امتناع میکنم). فرهاد نیز از اینگونه بود و هست. یکبار در یک دیدار خیلی کوتاه چند دقیقهای، در حالی که بغض گلویش را میفشرد و سرش را تأسفبار تکان میداد و لبخندی تمسخرآمیز بر لبانش جاری بود، گفت:
«نمیخوان بفهمن، من خواننده نیستم! من، ... .»
«نمیخوان بفهمن، من خواننده نیستم! من، ... .»
حذف گفتهها (... .) از نگارنده به خاطر تواضعی بوده که در کلام فرهاد حس کردم. دقیقا فرهاد معتقد به رسالت و تعهدی بود که بسیار بالاتر و مهمتر از خواندن یک شعر انتخابی یا فرمایشی یا سرودهشده برای چشم و ابروی این و آن، مینمود و درصدد ادای دین به این وظیفه و تعهد بود که میخواند!
قبل از اینکه بخواند، با دقت و موشکافی میجست، انتخاب میکرد، تغییرات لازم در شعر را میداد و با قدرتی در ادای کلمات با هجی کامل، در انتقال معانی و مفهوم واقعی آنها تأکید میورزید. بسیاری از ما، با کارهای فرهاد و هنرمندانی از این گونه، قدرت درک و تجزیه و تحلیل وقایع و حقایق را یافتیم و بزرگ شدیم و به شناختی روشنتر و جامعتر رسیدیم. از این روست که خیلی از ما، استادان واقعیمان را هیچگاه فراموش نکرده و نمیکنیم. زندگی امروز را، ساختار فکری و اخلاقی امروز را، مدیون مدرسان روزهای شکلگیری خود میدانیم و با آن خاطرات خوشیم و به نوستالژی آن روزها، دلخوش و سرمستیم.
قبل از اینکه بخواند، با دقت و موشکافی میجست، انتخاب میکرد، تغییرات لازم در شعر را میداد و با قدرتی در ادای کلمات با هجی کامل، در انتقال معانی و مفهوم واقعی آنها تأکید میورزید. بسیاری از ما، با کارهای فرهاد و هنرمندانی از این گونه، قدرت درک و تجزیه و تحلیل وقایع و حقایق را یافتیم و بزرگ شدیم و به شناختی روشنتر و جامعتر رسیدیم. از این روست که خیلی از ما، استادان واقعیمان را هیچگاه فراموش نکرده و نمیکنیم. زندگی امروز را، ساختار فکری و اخلاقی امروز را، مدیون مدرسان روزهای شکلگیری خود میدانیم و با آن خاطرات خوشیم و به نوستالژی آن روزها، دلخوش و سرمستیم.
از اینکه یاد گرفتیم با هر سازی، نرقصیم، از اینکه یادمان داد که «خم نه و در هم نه و کم هم نه که میباید با هم باشیم» و... هر چند در دل تاریکی که باغچههای سرد از راه میرسد، هنوز و هر چقدر از اینکه به انسان و به زندگی انسانی میاندیشیم، خوشحالیم و دلشاد.
«با صلیبم، به قله قلب انسان صعود میکنم
ای خداوند، ای خداوند.
بگذار، تا صلیبم را بستایم»
ای خداوند، ای خداوند.
بگذار، تا صلیبم را بستایم»
هر قدر در درک و شناخت کارهای فرهاد و هنرمندان همکار در خلق آثار او تفکر و تعمق میکنی، گویی رسالهای داری که هزاران بار آن را دوره میکنی و هیچگاه خسته نمیشوی، با عشق وافر و رغبت فراوان این کار را لحظه به لحظه تکرار میکنی! در همه لحظات کار و زندگی، صدای فرهاد بهطور خودکار در ذهنم میپیچد و راه و روش درست را برایم بازگو میکند. مثل همین لحظه که همراهی و همصداییاش را با خودم حس میکنم که میگوید:
من دلم سخت گرفتهست
از این میهمانخانه میهمانکش، روزش تاریک
که به جان هم نشناخته، انداخته است
مشتی ناهوشیار
از این میهمانخانه میهمانکش، روزش تاریک
که به جان هم نشناخته، انداخته است
مشتی ناهوشیار
بهعنوان حادثه بد یا حادثه ناگوار و...، به عملکردهای افراد، ناهشیار یا خوابآلود که عادتی دیرینهست، نمیدانم اشاره بکنم یا که نه. اصولا همیشه و در همه حال هستند کسانی که بیشتر بر حسب وظیفه، سعی در تغییر چهره واقعی و گریم فرد یا افرادی دارند به آنگونه که میخواهند!
زمانی فرهاد، در انزوایی بود که بهتعبیر صادق هدایت مثل خوره، ذرهذره، او را میخورد و از بین میبرد. زمانی فرصت حضور مییابد با قید و شرطهایی و... و زمانی که دیگر نیز، از ترانههایش، کلیپ و سریالهایی ساخته میشود.
زمانی اینسرت یا کتابچه حاوی اشعار ترانههای فرهاد، با وجود داشتن مجوز چاپ و نشر، انتشار نمییابد و صرفنظر از تحمیل خسارت مالی، دوگانگیهای عجیب میآفریند و زمانی اصرار میشود که پیکر بیجان فرهاد از گورستان تیه به ایران آورده تا در قطعه هنرمندان به خاک سپرده شود.
مطمئنا فرهاد جسما زنده هم، هیچوقت نمیخواست و دوست نداشت که پرندهای در قفس باشد. آنقدر که دق کند و نفسش بند آید و بعد جان باختنش، پیکرهای بهیادبود و آرامگاهی برای آرامش و آسایش بعد مرگش، ساخته شود. کملطفیها، از آنان که نبودند و دور بودند و برحسب وظیفه به یکباره نزدیک شدند و باید کاری میکردند، طبیعی بود و همانگونه که گفته شد رسم و عادتی دیرینه.
تأسفبارتر از این، مصداق ضربالمثل قدیمی: «من از بیگانگان هرگر ننالم» و مدعیانی که بودند، نه دور که نزدیک!
در این لحظه که مواردی از این نوع کملطفیها را ذکر میکردم، چهره فرهاد نازنین با آن لبخند کوچک و کوتاهش در نظرم آمد و من از عزیزان دوستداشتنی، جناب آقای نیکبخت و همسر همیشهعاشق فرهاد «بانوی گیسو حنایی» (برگرفته از مجموعه سرود نوشندگان آفتاب اثر ناظم حکمت در ترانهای به همین نام از فرهاد) صمیمانه و خالصانه تشکر میکنم که از شدت دردهای من و ماها، میکاهند و صدای فرهاد در ذهنم طنین میگستراند که:
«پای در زنجیر، پرواز میکنم
با غمهای درون، اوج میگیرم
با شکستهایم، به پیش میتازم
با اشکهایم، سفر میکنم»
با غمهای درون، اوج میگیرم
با شکستهایم، به پیش میتازم
با اشکهایم، سفر میکنم»
آیا داماد حسن روحانی، اولین رانتخوار توافق هستهای است؟
یک منبع نزدیک به رئیس جمهوری ایران به سایت خودنویس گفته که داماد حسن روحانی که مقیم اتریش است، در سکوت مطلق رسانهای یکی از بزرگترین دریافت کنندگان رانت هستهای تاریخ ایران خواهد بود.
خودنویس - به گفتهی یک منبع نزدیک به حسین فریدون و رئیس جمهوری، منافع مالی خانواده روحانی در دوران پساتحریم یکی از انگیزههای اصلی دولت تدبیر و امید برای به ثمر رسیدن مذاکرات هستهای بودهاست. محسن بهشتی، داماد حسن روحانی نه تنها میلیونها یورو حق کمیسیون از خرید و واردات تجهیزات پزشکی-هستهای از اروپا به دست خواهد آورد، بلکه ریاست بیمارستانی هستهای نیز به وی وعده داده شده است. بسیاری از تحلیلگران و منابع خبری، آشنایی چندانی با نزدیکان روحانی ندارند واطلاعات زیادی در باره اعضای خانواده و دامادهای روحانی وجود ندارد و وی هیچگاه دلایل کشته شدن فرزند خود در دهه ۷۰ را نیز علنی نکرده است. محسن بهشتی همسر یکی از دختران حسن روحانی است که در اتریش اقامت دارد. وی نه تنها تاکنون در محافل خبری ناشناخته مانده، بلکه به لطف هیاهوی پیرامون مذاکرات هستهای، توانسته است در سکوت مطلق رسانهای بزرگترین رانت هستهای تاریخ ایران را دریافت کند.
گرچه اغلب تحلیلگران سیاسی و اقتصادی ایران دلالهای نفتی و بانکی و حتی پیمانکاران وابسته به سپاه پاسداران را برندگان اصلی توافق هستهای میدانند، «مافیای نوظهور هستهای» متعلق به خانواده روحانی قادر خواهد بود منفعت مالی زیادی را از این توافق ببرد.
به گفته این منبع، دکتر محسن بهشتی که متخصص پزشکی هستهای است با شروع به کار تیم مذاکره کننده حسن روحانی، برای واردات تجهیزات هستهای-پزشکی به ایران و راهاندازی بزرگترین بیمارستان هستهای خاورمیانه با شرکتهای اروپایی وارد مذاکره شده بود. هرچند محسن بهشتی در بیمارستانهای جم تهران و سنت وینست اتریش اشتغال دارد، پیشینه خانوادگیاش در بازار وی را به سمت تجارت تجهیزات هستهای و دارو سوق دادهاست.
بر اساس گزارشهایی، پدر داماد حسن روحانی تاجری بسیار ثروتمند و با ارتباطهای بسیار قوی مالی در امارات عربی متحده است و به گفته منبع، محسن بهشتی یکی دیگر از حلقههایی است که قشر بازار و روحانیت را به هم پیوند میدهد. گرچه تاکنون تمرکز دولت «تدبیر و امید» بر حل پرونده هستهای تنها در چارچوب سیاست داخلی یا خارجی تفسیر شده، منافع مالی خانواده حسن روحانی در گروی لغو تحریمهای بینالمللی علیه فعالیتهای هستهای ایران انگیزه اصلی دولت وی برای به ثمر رسیدن این مذاکرات بودهاست.
همراهی شبهه برانگیز حسین فریدون با تیم مذاکرهکننده هستهای ایران را نیز باید در همین راستا تحلیل کرد. برادر رئیس جمهور اخبار مذاکرات هستهای را نه به حسن روحانی در تهران، بلکه به محسن بهشتی در چند کیلومتری محل مذاکرات در شهر وین اتریش منتقل میکرده است تا وی به عنوان واسطه عقد قرارداد صدها میلیون یورویی بین سازمان انرژی اتمی ایران و شرکتهای اروپایی، از نزدیک در جریان مذاکرات محرمانه بین ایران با گروه ۵+۱ باشد.
به گفته منبعی آگاه نزدیک به خانواده حسن روحانی، محسن بهشتی بسیار زودتر از رسانههای خبری از امضای توافق برجام مطلع شده بود. به لطف استفاده از رانت هستهای، داماد حسن روحانی نه تنها میلیونها یورو حق کمیسیون از خرید و واردات تجهیزات پزشکی-هستهای به دست خواهد آورد، بلکه ریاست بیمارستان هستهای نیز به وی وعده داده شده است.
علی اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران در اولین سخنانش پس از امضای توافق برجام، خواستار بودجهای هزار میلیارد تومانی برای راهاندازی این مرکز هستهای-پزشکی شد. صالحی بدون اشاره به نقش خانواده حسن روحانی در این معامله هستهای، ارزش تجهیزات هستهای که برای اجرای این پروژه باید از شرکتهای اروپایی خریداری شود را ۲۵۰ میلیون یورو برآورد کردهاست.
به گفته افراد نزدیک به خانواده روحانی، دختر و داماد حسین فریدون نیز در انگلستان درگیر برنامهریزی برای سرمایهگذاریهای بعد از دوران هستهای خانواده هستند.
همکاران خودنویس در حال بررسی این پرونده هستند و به مجرد دسترسی به اطلاعات و منابع جدید، آنها را در اختیار خوانندگان قرار خواهند داد.
به گفته این منبع، دکتر محسن بهشتی که متخصص پزشکی هستهای است با شروع به کار تیم مذاکره کننده حسن روحانی، برای واردات تجهیزات هستهای-پزشکی به ایران و راهاندازی بزرگترین بیمارستان هستهای خاورمیانه با شرکتهای اروپایی وارد مذاکره شده بود. هرچند محسن بهشتی در بیمارستانهای جم تهران و سنت وینست اتریش اشتغال دارد، پیشینه خانوادگیاش در بازار وی را به سمت تجارت تجهیزات هستهای و دارو سوق دادهاست.
بر اساس گزارشهایی، پدر داماد حسن روحانی تاجری بسیار ثروتمند و با ارتباطهای بسیار قوی مالی در امارات عربی متحده است و به گفته منبع، محسن بهشتی یکی دیگر از حلقههایی است که قشر بازار و روحانیت را به هم پیوند میدهد. گرچه تاکنون تمرکز دولت «تدبیر و امید» بر حل پرونده هستهای تنها در چارچوب سیاست داخلی یا خارجی تفسیر شده، منافع مالی خانواده حسن روحانی در گروی لغو تحریمهای بینالمللی علیه فعالیتهای هستهای ایران انگیزه اصلی دولت وی برای به ثمر رسیدن این مذاکرات بودهاست.
همراهی شبهه برانگیز حسین فریدون با تیم مذاکرهکننده هستهای ایران را نیز باید در همین راستا تحلیل کرد. برادر رئیس جمهور اخبار مذاکرات هستهای را نه به حسن روحانی در تهران، بلکه به محسن بهشتی در چند کیلومتری محل مذاکرات در شهر وین اتریش منتقل میکرده است تا وی به عنوان واسطه عقد قرارداد صدها میلیون یورویی بین سازمان انرژی اتمی ایران و شرکتهای اروپایی، از نزدیک در جریان مذاکرات محرمانه بین ایران با گروه ۵+۱ باشد.
به گفته منبعی آگاه نزدیک به خانواده حسن روحانی، محسن بهشتی بسیار زودتر از رسانههای خبری از امضای توافق برجام مطلع شده بود. به لطف استفاده از رانت هستهای، داماد حسن روحانی نه تنها میلیونها یورو حق کمیسیون از خرید و واردات تجهیزات پزشکی-هستهای به دست خواهد آورد، بلکه ریاست بیمارستان هستهای نیز به وی وعده داده شده است.
علی اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران در اولین سخنانش پس از امضای توافق برجام، خواستار بودجهای هزار میلیارد تومانی برای راهاندازی این مرکز هستهای-پزشکی شد. صالحی بدون اشاره به نقش خانواده حسن روحانی در این معامله هستهای، ارزش تجهیزات هستهای که برای اجرای این پروژه باید از شرکتهای اروپایی خریداری شود را ۲۵۰ میلیون یورو برآورد کردهاست.
به گفته افراد نزدیک به خانواده روحانی، دختر و داماد حسین فریدون نیز در انگلستان درگیر برنامهریزی برای سرمایهگذاریهای بعد از دوران هستهای خانواده هستند.
همکاران خودنویس در حال بررسی این پرونده هستند و به مجرد دسترسی به اطلاعات و منابع جدید، آنها را در اختیار خوانندگان قرار خواهند داد.
"شیندلر یهودی" دهها زن ایزدی و آشوری را نجات داد
رادیو فردا ـ یک بازرگان ساکن مونترال کانادا که موفق شده است تا کنون ۱۲۸ نفر از دختران و زنان جوان کرد ایزدی و مسیحیان آشوری را از بردگی جنسی گروه موسوم به «حکومت اسلامی» (داعش) رهایی بخشد، برای آزاد کردن گروه بیشتری از این زنان و دختران اسیر به تلاش پرداخته است.
آقای استیو ممان، که بخاطر این خدمت نیکوکارانهاش از هم اینک لقب «شیندلر یهودی» به او داده شده، توانسته تنها در یک آخر هفته با گردآوری مبلغی بین ۲۰۰ هزار تا نیم میلیون دلار، موجب آزادی اسیرانی شود که در یک سال اخیر از سوی داعش در شمال عراق به بردگی جنسی برده شدهاند.
از مبلغ گردآوری شده برای پرداخت پول به نیروهای داعش که دختران و زنان اقلیتهای عراقی را برای بردگی جنسی در اختیار گرفتهاند، استفاده شده است.
این بازرگان یهودی به روزنامه تورونتو استار گفته است که در نتیجه فعالیتهای او در روزهای آینده انتظار میرود که ده نفر دیگر از این زنان و دختران از اسارت داعش رهایی یابند.
استیو ممان، ۴۲ ساله و پدر شش فرزند، میگوید «تلمود» به ما میآموزد که «هر انسانی را که نجات دهی، مانند این است که همه بشریت را رهایی بخشیدهای»؛ این همان آموزه مشهور «تلمود» است که لیام نیسون نیز در سال ۱۹۹۳ به هنگام دریافت جایزه برای فیلم سینمایی «فهرست شیندلر» آن را نقل کرد.
مرداد سال گذشته با حمله داعش به شهر سنجار («شنگال»)، در نتیجه پیشروی داعشیها در موصل، کردهای ایزدی به کوههای بلند اطراف گریختند اما داعش پنج هزار نفر از آنها را به طرز وحشیانهای اعدام کرد.
ایزدیها ماهها در وضعیت فلاکت بار بیآب و غذا و در حالی که صدها نفر از آنها در این شرایط جان دادند، در انتظار کمک بودند.
استیو ممان میگوید، با دیدن صحنههای این فجایع هولناک از رسانهها احساس کرد که خود او دیگر باید کاری بکند و آستین را بالا بزند.
«کِنون اندرو وایت» که تا چندی پیش اسقف بزرگترین کلیسای مسیحیان بغداد بود، ارتباط میان آقای ممان با مذاکره کنندگانی را که بتوانند با داعشیها به گفتوگو بپردازند، برقرار کرد.
به گفته اسقف «وایت»، آقای ممان مانند یک «برادر واقعی» کمک کرده و نخستین کسی بوده که عملاً به یاری مسیحیان آشوری و ایزدیها شتافت.
اسقف وایت با گریز از عراق خود فعلاً مدتی به میان آشوریهای ساکن اسرائیل پیوسته و از آنجا از سوی روزنامه تورونتو استار مورد مصاحبه تلفنی قرار گرفته است.
استیو ممان، از نوادههای یهودیان سفارادیک (شرقی تبار)، که اجداد آنها نیز در سرزمینهای خود مورد آزاد قرار گرفته و رانده شدند، میگوید تنها تفاوت آنچه که اکنون به دست داعش رخ میدهد، این است که در فجایع هولوکاست بدن قربانیان را پس از کشته شدن میسوزاندند اما در اینجا انسان سوزی میکنند تا آنها را منهدم کنند».
استیو ممان که خود عمدهفروش کریستال و اتومبیلهای کلاسیک است، ارتباطهای تجاری و دوستانش در جامعه یهودیان را برای تامین مالی این پروژه، زیر نام «آزادی کودکان مسیحی و ایزدی درعراق» بسیج کرد.
آقای ممان همچنین از ارتباطهای تجاری خود در بغداد برای دسترسی به کسانی که بتوان با آنها بر سر آزاد کردن این دختران اسیر مذاکره کرد، استفاده کرده و از اطلاعات سازمان ملل و مقامات رسمی عراق نیز بهره برد.
او ماه گذشته یک شماره حساب مالی را با نام «مرا تامین کن» گشود با این امید که بتواند نیم میلیون دلار ار از افراد نیکوکار برای آزاد کردن دختران اسیر گردآوری کند و نظر به استقبال انسانهای خیر، او حال میخواهد مبلغ کمکهای گردآوری شده را به پنج میلیون دلار افزایش دهد.
پول از طریق عواملی در خطوط اول تماس با داعش منتقل میشود؛ این رابطان خود بخشی از پول را برمی دارند و بقیه را به نیروهای داعشی میدهند.
به گفته استیو ممان، تنها با هزار دلار تا سه هزار دلار میتوان زندگی یک دختر اسیر را نجات داد و او را از بردگی جنسی رهانید.
گفته میشود هنوز حدود ۲۷۰۰ زن و دختر جوان کرد ایزدی برای بردگی جنسی در اسارت داعش هستند، که استیو ممان میگوید حتی اگر بتوانیم نیمی از آنها را آزاد کنیم، کاری بزرگ کردهایم.
تکاپوهای بشردوستانه استیو ممان به او لقب «شیندلر» را داده است. اسکار شیندلر یک کارخانه دار آلمانی بود که با به خدمت گرفتن ۱۲۰۰ یهودی در کارخانههای خود آنها را از فرستاده شدن به کورههای آدم سوزی ایام نازیهای اروپا نجات داد.
استیو ممان که از یک خانواده یهودی مراکشی در مونترال کانادا بدنیا آمده است، بخاطر تجارت خود بود که ابتداء به ارتباط با عراق علاقمند شد؛ او واردکننده اتومبیلهای کلاسیک بود.
سرباز یهودیزاده در صف پیشمرگههای کرد
استفان هارپر، نخست وزیر کانادا، بهار امسال در سفر به عراق، ضمن بازدید از نظامیان کانادا که با هدف آموزش پیشمرگههای کرد در شمال کردنشین عراق حضور دارند، از اعطای ۱۳۹ میلیون دلار کمک انسانی دولتش خبر داد.
خانم گیل روزنبرگ، یک زن ۳۱ ساله یهودیزاده ونکوور کانادا که تابعیت اسرائیل را نیز دارد و در ارتش این کشور هم دوره دو ساله سربازی را انجام داده، به تازگی به مدت ۹ ماه در کنار پیشمرگههای زن و مرد کرد عراقی علیه پیکارجویان داعش در عراق جنگیده بود.
گیل روزنبرگ میگوید آنچه که در برابر چشمان خود دیده است تنها یک جنگ کلاسیک نیست بلکه «قتل عام» مردم منطقه است.
گیل روزنبرگ خاطرات و تصاویر خود از حضور ۹ ماهه در کنار پیشمرگههای کرد را در رسانههای کانادایی و اسرائیلی منتشر کرده است.
خانم روزنبرگ به روزنامه تورونتو استار گفته است که داعش زنان و کودکان را میرباید و آنها را به بردگی جنسی میگیرد و هدف این گروه، نابود کردن یک قوم است، و او نمیتوانسته بیتفاوت باشد و آرام بنشیند.
گیل میگوید که آموزههای قوی در مورد فجایع هولوکاست راهنمای وی در پیوستن عملی به پیشمرگهها برای جنگیدن در برابر داعش بود زیرا وقتی میگوییم هولوکاستی دیگر نباید رخ دهد، این سوگند تنها برای حفظ یهودیان نیست برای ملتهای دیگر نیز هست.
تهران بار دیگر با وزش باد زیر خاک گم شد + عکس
تهران بار دیگر با وزش باد زیر خاک گم شد + عکس
دوشنبه شب توفان کرج و تهران را درنوردید. وقوع پدیده گرد و خاک به همراه وزش باد با سرعت بالا بازهم مردم را در شهرهای کرج و تهران غافلگیر کرد. به نوشته روزنامه شهروند، کانونهای ریزگرد در اطراف پایتخت هر روز درحال بزرگ شدن هستند. تهران میرود تا با هر بادی، زیر سایه گردوغبار بنشیند و با آسمان آبی و هوای سالم برای نفس کشیدن، خداحافظی کند. در غرب و جنوب غربی پایتخت، دیگر دشتی وجود ندارد که اوضاع مناسبی داشته و راه بیابانی شدن در پیش نگرفته باشد. دشت قزوین بیابانی شده، دشت شهریار هم دنبالهرو دشت قزوین، درحال تبدیل شدن به بیابان است. به دلیل عدم مدیریت منابع آب سرزمینی، چهره دشت و مراتع به شدت تغییر یافته و بیابانزایی به شکلهای مختلف در این منطقه مشاهده میشود. حالا هر وزش بادی، برای پایتختنشینان و کلانشهری که در نزدیکی تهران شکل گرفته به تهدیدی برای کاهش کیفیت هوا و ناسالم شدن هوایی که تنفس میکنند، محسوب میشود. به این ترتیب تهران میرود تا با هر بادی زیر سایه گردوغبار بنشیند.
شرط روسیه برای تحویل اس300 به رژیم ایران
یک منبع عالی رتبه دولت روسیه به خبرنگاران گفت مسکو پیش از آغاز تلاش های خود برای تحویل سامانه های دفاع موشکی «اس - ۳۰۰» به رژیم ایران، منتظر صرفنظر کردن تهران از شکایت خود در خصوص تحویل نگرفتن این سامانه ها است.
به گزارش انتخاب، این منبع آگاه دولت روسیه در این باره گفت: «یکی از شرایط مهم برای صورت پذیرفتن تصمیم مربوط به تامین سامانه های اس 300، صرفنظر کردن رژیم ایران از این شکایت است. آنها هنوز چنین موضوعی را به صورت مکتوب در نیاورده اند. ما در انتظار به سر می بریم. ما نمی توانیم در فرآیند های قضایی مربوط به این قرارداد مشارکت کنیم و (به صورت همزمان) تحویل این سامانه ها را انجام دهیم.»
شریعمتمداری؛ حضرت آقا بالاخره واکنش نشان دادند
تلویزیون جمهوری اسلامی: روابط عمومی دفتر مقام معظم رهبری با صدور اطلاعیه ای اعلام کرد: با توجه به انعکاس برخی مطالب در خصوص دیدگاهها رهبر معظم انقلاب نسبت به جمعبندی مسائل هسته ای در فضای رسانه ای و مجازی، مواضع معظم له در رابطه با این موضوع صریح، شفاف و بدون تأویل در فرمایشات ماههای اخیر ایشان، اعلام شده و در اختیار همگان قرار دارد و انتساب هر مطلبی خارج از این چارچوب فاقد اعتبار است.
گفتنی است حسین شریعتمداری، نماینده ولی فقیه در روزنامه کیهان دو هفته پیش گفته بود: حضرت آقا از نارسایی و عواقب فاجعهآفرین توافق یاد شده اطلاع کامل دارند و با جرأت میتوان گفت که ایشان به هیچوجه از متن تهیه شده راضی نیستند.در واکنش به این اظهارات، مشاور فرهنگی فرمانده سپاه پاسداران گفت: مواضع حسین شریعتمداری با جهتگیری پایگاه اطلاعرسانی مقام معظم رهبری همسو نیست.
پاسدار حمیدرضا مقدمفر، گفته های شریعمتمداری را باعث ایجاد شکاف بین نیروهای انقلاب دانست و به وی توصیه کرد مواضع خود را اعلام کند نه این که از زبان رهبری سخن بگوید.
مانور ترس و وحشت در تهران؛ رژیم از چه می ترسد؟
مانور ترس و وحشت در تهران؛ رژیم از چه می ترسد؟
صداوسیمای رژیم: فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفت: رزمایش اقتدار ثارالله با حضور بیش از 50 هزار بسیجی در قالب 250 گردان، فردا و پس فردا در تهران برگزار میشود.سردار سرلشکر پاسدار محمد علی جعفری افزود: این رزمایش به منظور آمادگی برای مقابله تهدیدات دفاعی، امنیتی و همچنین تمرین نیروها برگزار میشود.
وی گفت: در این رزمایش گردان های امام حسین (ع)، امام علی (ع)، بیت المقدس، عاشورا، کوثر و الزهرا (س) و بسیج حضور دارند.فرمانده کل سپاه گفت: در رزمایش ثارالله که در تهران برگزار می شود بخشی از آمادگی نیروهای مردمی به نمایش گذاشته میشود و مردم کشورمان و دیگر کشورها اقتدار نیروهای ما را شاهد خواهند بود.
Subscribe to:
Posts (Atom)