زنجان- یکم مهرماه سالروز تولد سلطان غزل نو فارسی حسین منزوی است، شاعری همزاد پاییز که عشق را تفسیری عاشقانه کرد اما همچنان در دیار خود ناشناخته است.
خبرگزاری مهر-گروه استانها: اگر زنجان به داشتههایش اهمیت میداد شاید امروز بسیاری از فرهیختگانش عزم دیار غربت نمیکردند و آنان که ماندند در حاشیه قرار نمیگرفتند هرچند این روزها آرام آرام وضع فرهنگ خوب میشود ولی فرصتهایی که از دست رفتند سخت بهدست میآیند.
حسین منزوی ازجمله بزرگان فرهیخته زنجانی است که روزگارش با روزگار غربت فرهنگ در هم آمیخت و در پیچوخم زندگیها و مسائل متعدد فراموش شد.
متأسفانه نگاهی به زندگی و مقطع حیات حسین منزوی مصداق شعری است که میگوید«شهریار را مردمانش کردنش شهریار، منزوی را مردمانش منزوی».
خانه منزوی را که میتوانست خانه شعر و فرهنگ زنجان باشد ویران کردند، تندیس را به انباری فرستاند و هر کاری برای منزوی کردنش بود انجام دادند و حال امروز به ابتکار مدیریت هنرستان هنرهای زیبا و دانشگاه فرهنگ و هنر استان زنجان اتاق درسی به نام حسینی منزوی نامگذاری شده و همچنین تندیسی در ورودی مجتمع مسکونی خبرنگاران زنجان نصبشده است.
راستی یک راننده تاکسی که شعرهای زیادی از شعرای بزرگ ایران و جهان میدانست وقتی تندیس حسین منزوی را دید همشهری شاعرش رانمیشناخت در حالی شعری از یکشاعر فرانسوی میخواند.
تولد منزوی در دامن شعر و ادبیات فارسی، تولدی است مبارک و تأثیرگذار
یک کارشناس ارشد ادبیات فارسی در خصوص منزوی و غزلش میگوید: تولد منزوی در دامن شعر و ادبیات فارسی، تولدی است مبارک و تأثیرگذار همچون تولد دیگر پیامبران بزرگ ادب ایرانی، که با معجزههایشان، اعجازی در هنر و ادبیات آفریدند. معجزهگرانی چون نیما، شهریار، فروغ و شاملو که شعر را جانی دوپاربخشیدند.
عیسی قاسم پور در گفتگو با مهر ادامهمیدهد: شعر منزوی آیینهتمامقد ظرفیت تحول و نو شدن شعر فارسی است.
وی ادامه میدهد: منزوی سمبل تغییر، انعطاف، پویایی و حرکت با اقتضائات زمان و مکان، شعور و خواست مخاطب و سیر تطول و تطور شعر و ادب ایرانی و شاعری هوشمند و جریان شناس بود. شاعری زیرک و آینده بین که عمری به درازای غزل فارسی داشت و به تمام پستوها و دالانهای آن سرک کشیده بود.
قاسم پور ادامه میدهد: منزوی گویی همسفر سفرهای سعدی، همسفره حضرهای حافظ و نظارهگر رقص و سماع مولانا بوده است. شاعری که عمری از دریچه غزل فارسی به جهان ادب نگریست.
منزوی نیمای غزل فارسی است
این شاعر زنجانی ادامه میدهد: منزوی بیشک نیمای غزل فارسی است. او غزل را از ورطه هلاک رهانید و با باز کردن دریچههای نوآوری جانی دوباره به غزل فارسی بخشید. بنابراین جایگاه او همانطور که پیشتر گفتم در کنار پیامبران تحول و نوآوری ادب فارسی است.
قاسم پور میگوید: در شناخت ماه غزل نو فارسی باید بگویم که حسین منزوی جز با پرداختن به تمام ابعاد هنری او به خوبی و بهطور کامل شناخته نخواهد شد. امروزه متأسفانه شناخت منزوی با بخشی نگری همراه شده است.
این کارشناس ارشد ادبیات بابیان اینکه نخست باید بدانیم که منزوی علاوه بر شاعری، منتقدی قابلتوجه و مترجمی خوب و زبردست نیز هست افزود: کتاب دیدار در متن یک شعر منزوی، که در آن به بررسی و نقد ۳۶ شاعر معاصر ادب فارسی پرداخته و نیز کتابهای »تیغ زنگزده» که برگردان ۱۸ افسانه آذربایجانی از ترکی به فارسی است و همچنین ترجمه نیمایی و شاعرانه و هنرمندانه حیدربابای شهریار، نمونههای خوبی برای شناخت وجه نقد ادبی و مترجمی منزوی است.
قاسم پور میافزاید: منزوی با سلطانی غزل شناختهشده، ولی منزوی تبحر خوب و قابلستایشی در خلق اشعار سپید و نیمایی داشته است. بنابراین منزوی صرفاً محصور غزل نبوده است.
به گفته قاسم پور همچنین وجوه دیگری هم که در مطالعات شناختی وی دچار بخشی نگری و عدم توجه شده که وجه تعلق او و خلق آثار در زبان و ادبیات مادریش ترکی، و همچنین اشعار آیینی و مذهبی است.
این کارشناس ارشد ادبیات ادامه می دهد: به طور یقین آشنایی با اشعار ترکی منزوی در کتاب »دومان» و کتاب اشعار آیینی به نام »فانوسهای آفتابی» ما را با وجوه دیگری از منزوی آشنا خواهد کرد.
قاسم پور همچنین در پاسخ به این پرسش که چرا منزوی به خوبی به جامعه شناسانده نشده است میگوید: باید بگویم که این مسئله همچون درختی است که یک سر دارد و هزاران ریشه و تنه. یعنی در ریشهیابی این امر با دلایل مختلفی روبرو میشویم که حداقل میتوان آنها را در دو گروه دلایل جزئی و استانی، و کلی و ملی تقسیمبندی کرد.
بزرگان زنجان و معضل شناسانده نشدن
به گفته قاسم پور اهم دلایل کلی و ملی ازاینقرار است که متأسفانه وضعیت نخبگان ادبی عموماً در مقایسه با ستارگان سینما و ورزشکاران و برخی هنرمندان خاص به لحاظ اشتهار و الگوسازی، وضعیت منصفانه و مطلوبی نیست.
وی ادامه میدهد: گاه فردی برای مردم به چهره تبدیل میشود که از جهاتی قابلقبول نیست درحالیکه همان مردم ممکن از وجود یک هنرمند گرانمایه قابلتوجه حتی بیخبر باشند. و اینها همه نیاز به تحلیلهای جامعه شناسانه دارد.
اسم پور میگوید: این وضعیت تقریباً در اکثر کشورهای جهان صادق است و این خود میرساند که در دنیای جدید ادبیات و شاعران و ادبایش که زمانی یکه تازان و نامآوران ملتها بودند، امروزه در مقابل غول سینما و ورزش و غیره به حاشیه راندهشده و مخاطب خاص پیداکرده اند.
وی بابیان اینکه از ویژگیهای جزئی و استانی اینکه ما تقریباً هیچ کار قابلتوجهی برای شناساندن منزوی انجام ندادهایم! این سؤال را مطرح میکند که آیا منزوی اهل شیراز و تبریز و اصفهان بود بازهم منزوی بود؟
قاسم پور متذکر میشود: بهطور مثال عرض میکنم که در بعضی کلانشهرهای ایران یک اثر بسیار حقیر تاریخی دارند ولی آنقدر آن را در بوق و کرنا می کنند که تمام مردم ایران آن را میشناسند و برای دیدنش به آنجا میروند، آنگاه ما با سلطانیه با آن عظمت و شکوهش چه کردهایم؟ و این وضعیت برای مشاهیر و چهرههایمان هم صادق است.
وی ادامه میدهد: اما وظیفه فرهیختگان و مسئولان در قبال منزوی چیست؟ اولاً ما برای پیشرفت و توسعه استانمان به لحاظ فرهنگی و هنری و علمی و غیره نیاز به یک بنیاد زنجان شناسی داریم. بنیادی که در آن تاریخ، فرهنگ، آدابورسوم، زبان، برنامهها و چشماندازها، مشاهیر و نخبگان، صنعت و جهانگردی و اقتصاد، وضعیت علمی و هنری، تحلیلهای جامعهشناسی و غیره به مطالعه و تحقیق درآید تا ما برای توسعه و شناسایی استانمان مطالعاتی بنیادین، سیستماتیک و استراتژیک داشته باشیم.
این شاعر زنجانی میگوید: در کنار آن ما نیاز به مؤسسات و انجمنها و بنیادهای دیگری هم نیاز داریم که کار تخصصی فرهنگی انجام بدهند، که بنیاد منزوی یکی از آنهاست.
قاسم پور میگوید: حفظ و نشر آثار منزوی، مطالعه و تحقیق بر روی آثار وی، برگزاری همایشها، جایزهها و کنگرهها در شناساندن آثار و اشعار او از مهمترین وظایف ما در قبال منزوی است که از طریق یک چنین بنیادی به شیوه فرهنگی و معقول قابلاجرا و پیگیری است.
وی ادامه میدهد: مثلا در مورد حفظ و نشر آثار منزوی همین بس که سالهاست مجموعه اشعار ترکی منزوی به نام «دومان» به مه خاموشیها و فراموشیها سپردهشده است.
لزوم برگزاری «جایزه غزل منزوی» در ایران
این کارشناس ادبیات می گوید: به نظر من یکی از کارهای لازم و موثر دیگر این است که ما یک جایزه سالانه ادبی به نام حسین منزوی داشته باشیم به مانند چیزی که برای چهره های ادبی دیگر در استان های دیگر اتفاق افتاده است.
قاسمپور تاکید می کند: البته ما می توانستیم خانه منزوی را به موزه تبدیل کنیم که متاسفانه این خانه و میراث هنری ظاهرا تخریب و به آپارتمان تبدیل شده است. اما شاید بتوان به ایجاد مقبره الشعرا و قطعه هنرمندان بخشی از این درد را تسکین بخشید.
وی ادامه می دهد: اگر بخواهم قدری هم به اشعار منزوی بپردازم باید بگویم که منزوی جدای از همه جسارت ها و نوآوری هایش در غزل، یک وجه بسیار جالب و ممتاز دارد که تقریبا به آن پرداخته نشده است و آن درک و دریافت و سواد بصری او در اشعار و غزل هایش است.
قاسمپور می گوید: منزوی با تصویر و ویژگی های فنی آن به خوبی آشناست و با مهارت تمام از صحنه های غزل تصویر برداری کرده است.
بنیاد«حسین منزوی» در زنجان تشکیل شود
همچنین دبیر کارگروه کتاب و ادبیات اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان زنجان در خصوص حسین منزوی میگوید: امروز دیگر تاریخ برای حسین منزوی آغازشده است و آنچه از میراث او باقی است نه حواشی و ظواهر بلکه اندیشه و ظرافتهای تکنیکی و شگردهای منحصربهفرد شعری اوست.
مهدی جلیل خانی ادامه میدهد: اکنون نه برای پاسداشت خود حسین منزوی، بلکه برای الگوسازی و ترغیب نسل جدید برای اعتلای شعر و اندیشه بومی، ضروری است که حتماً متولیان فرهنگ و هنر استان به ترویج نام و یاد حسین منزوی و شعرهای او همت کنند.
ین منتقد ادبی میافزاید: باید که از نشر مقالات و پایاننامه تحصیلی و نشر کتاب پیرامون نقد و پژوهش شعر و ترجمههای او حمایت شده تا این روحیه در میان جوانان و عموم مردم تکثیر شود که حتماً با آثار بزرگان شعر و اندیشه مواجهه و سروکار داشته باشند.
جلیل خانی تأکید میکند: فرهنگسازی یعنی همینکه نسل امروز را متوجه سازیم که اندیشه متعالی از طریق یک همشهری و همسایه و همجنس خود ما، به تاریخ ادبیات ایران عرضهشده و دست یافتن به این مقام با آموزش شگردهای شخصی شاعر کاملاً دستیافتنی است.
وی میگوید: به نظر بنده باید بنیاد حسین منزوی در این استان هر چه سریعتر شکل بگیرد تا با دقت و وسواس بیشتری آثار و اندیشههای متعالی شعری حسین منزوی تحت نظارت این بنیاد با پاکیزگی و بهدوراز دستبرد منتشر شوند. چراکه آثاری از منزوی هنوز منتشرنشده است.
بنابراین گزارش حسین منزوی در اول مهر ۱۳۲۵ در زنجان در خانوادهای فرهنگی متولد شد. او از سنین جوانی سرودن شعر را آغاز کرد و در سال ۱۳۴۶ به عنوان شاعری مطرح و تاثیر گذار در جامعه مطرح شد و غزلهای او مورد توجه غزل سرایان قرار گرفت.
او در سال ۱۳۴۶ وارد دانشگاه شد و در دانشکده ادبیات تهران ثبت نام کرد اما دیری نمی گذرد که در می یابد، این رشته نمی تواند انتظارات او را بر آورده کند، به همین دلیل در سال ۱۳۵۰ درس را نیمه کاره رها می کند.او در همان سال مجموعه شعر«حنجره زخمی تغزل» را منتشر می کند. این کتاب در بخش «شعر جهان»جایزه "فروغ فرخزاد" را که در آن دوران جزء معتبرترین جوایز ادبی ایران به شمار می رفت، دریافت می کند.
پس از انتشار این کتاب، منزوی تصمیم به ادامه تحصیل در رشته علوم اجتماعی می گیرد اما این این رشته را نیز نیمه کاره رها می کند و در صدا و سیما مشغول به کار می شود و در این دوران برنامه«یک شعر یک شاعر» را تهیه وکارگردانی می کند.
منزوی پس از مدتی به زنجان باز می گردد و تا پایان عمر در آنجا اقامت می کند. در دوران اقامت اش، در زنجان بیکار نمی نشیند و به ساختن ترانه و تصنیف می پردازد. او تا پایان عمر همچنان به کار خود ادامه داد.
منزوی پیشنهادهایی به غزل امروز داد. او همانند نیما که تحولی شگرف در شعر به وجود آورد، تحولی در غزل معاصر به وجود آورد.
او در دوره ای غزل سرود که همه منتقدان فکر می کردند عمر شعر کلاسیک و غزل به پایان رسیده است اما منزوی ثابت کرد که غزل از پتانسیل بالایی برخوردار است و نمی توان آن را نادیده گرفت.
منزوی در شعر سپید نیز دستی داشت، شعرهای سپید او گاهی حتی با شعر بزرگترین شاعران سپید سرا پهلو می زند.
سرانجام حسین منزوی که مدتها ازبیماری قلبی رنج می برد، در ۱۶ اردیبهشت ماه ۱۳۸۳ زندگی را وداع گفت.