حالا بحث جنسیت را کنار بگذاریم: تا مرد سخن نگفته باشد، عیب و هنرش نهفته باشد!
خانم نعیمه اشراقی که چندی پیش بابت فتوشاپ ناشیانه عکس دخترش «سه» کرده بود، این بار با نوشتن جوکی، خانوادههای بسیاری از کشتهشدگان جنگ ۸ ساله را آزار داد.
نامه فرزند محمد ابراهیم همت را بخوانید. درد را در لابلای خطوط لمس میکنید:
«اینگونه افراد را که میبینم حس میکنم در جنگ گذشته کلاه گشادی بر سر خانوادههای کشتههای جنگ و کل رزمندهها گذاشته شده. رزمندهها در جبههء جنگ و زیر رگبار گلوله و بمب و خمپاره بودند و خانوادههایشان در سختترین شرایط زندگی میکردند (و این سختی بعد از شهادت و جانباز شدن رزمندهها ادامه یافت و گاها بیشتر هم شد...) و آنوقت این خانم که در خوشی تمام به سر میبرده و سایر افراد مشابهش، چنان تفکر و شخصیتی داشته و دارند و تمامشان هم به خودشان افتخار میکنند ...
حکومت هم که برخورد مشابهی با خانوادههای سربازان جنگ دارد و در تبلیغاتش خود را مدیون آنها نشان میدهد و از کشتهها و مجروحین جنگی برای خودش مشروعیت درست میکند اما در برخورد با خانوادهها چیز دیگری را نشان میدهد ...»
بنا بر آنچه کسانی که خانم اشراقی را میشناسند گفتهاند، جوک را کسی جز ایشان نگفته است. اگر چنین باشد، واقعیتی تلخ بر هزاران هزار «خانواده شهید» عیان شده است. هشت سال جنگ، صدها هزار شهید، میلیونها آسیب دیده و جانباز از یک سو، و خانوادههایی که خود را سوار بر سرنوشت کشور میدانستهاند و کوچکترین هزینهای ندادهاند، از سوی دیگر...
فردا بسیاری به «ماستمالی» کار خانم اشراقی خواهند پرداخت، خیلیها خوشحالند که مردم ما، «حافظه تاریخی» خوبی ندارند، بسیاری سعی میکنند بباورانند که این جوک، کار «هکر»های مخالف خانواده «امام» بوده است...
اما اگر بخشی از جامعه برداشتش از این خانواده این باشد که صداقتشان در حد «فتوشاپ» است و جوکشان در حد نگاه جنسی و ابزاری به خانواده شهدا، نه تنها خانواده همت، که میلیونها خانواده احساس خواهند کرد که سرشان کلاه رفته است.
اگر همه ایرانیان بدانند که نقش آیتالله خمینی و یارانش در طولانی کردن جنگی که میباید خیلی سریع تمام میشد، چه بوده و خون چندین و چند هزار ایرانی بیگناه به خواست او به فنا رفته، شک دارم او را «امام» خود بدانند.
شاید بزرگترین راه خمینیزدایی، آزاد گذاشتن نوههای او برای نوشتن پشت پرده «بیت امام» باشد. چه کسانی بهتر از خانواده خمینی میتوانند واقعیتهای نادانسته را رو کنند؟
وقتی در سال ۵۸، تنها چند ماه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، یکی از همکلاسیهایم در کلاس چهارم ابتدایی به نقل از داییاش میخواند «خمینی ای امام، ...دی به انقلاب»، نمیفهمیدم که گند زدن حضرتش چگونه بوده است...الان از منطق خاندانش به خوبی میتوان متوجه شد.
No comments:
Post a Comment