نام نویسنده: هادی سیاسی
سخنان اخیر آیت الله خامنهای و تاکید چندباره ایشان بر عدم مذاکره ایران با آمریکا بر سر مسایل غیر مربوط به هستهای ، نگرانیهای مهمی را در نوع نگرش و منطق ایشان در ارتباط با بحرانهای موجود در خاور میانه ایجاد میکند. ایران به عنوان یکی آز مهمترین کشورهای با نفوذ در منطقه برای اولین بار در نشست سوریه در وین دعوت شده است تا در کنار کشورهای دیگری چون لبنان، عراق، روسیه، آمریکا، فرانسه عربستان اردن، عمان ترکیه و مصر و چین و نمیندگانی آز اتحادیه اروپا و سازمان ملل برای نجات سوریهٔ در حال نابودی کامل، راه حل اضطراری پیدا کنند. و در زمانیکه افکار عمومی جهان هم، پایان مذاکرات هستهای ایران و ۵+۱ در تابستان امسال را، به آغاز مشارکت ایران به عنوان کشوری مستقل در تصمیمهای بزرگ منطقهای و حتی جهانی تعبیر میکنند.
آیت الله خامنهای در صحبتهای خود راه حل هایی را برای مشکلات منطقه ارایه دادند که عملی کردن آنها مستلزم ماهها و شاید سالها تلاش دیپلماتیک و نظامی باشد. اما یکی از لازمههای اصلی عملی شدن این راه حلها امکان مذاکره مستقیم با آمریکاست. در جائی دیگر باید به جزئیات راه حلهای ایشان و امکان عملیاتی شدن آنها پرداخت.
اما بزرگترین غایب در سخنان اخیر ایشان " داعش" است که به مساله اصلی جهان اسلام و بلکه همه جهان تبدیل شده است. تروریستهای جنگ جویی که ترس و خشونت را در کمتر آز یکسال بر نیمی آز سوریه و نیمی آز کشور عراق، به بزرگی کشور انگلستان مسلط کرده اند. این بزرگترین اشغال زمینی بعد آز جنگ جهانی دوم، پایان جاه طلبیهای این ائتلاف شوم تکفیریهای سلفی و بازماندگان حزب بعث نیست. اینان صراحتا آز خلافت اسلامی خود بر کلیه کشورهای شمال آفریقا و غرب آسیا آز الجزایر تا پاکستان دم میزند. تا کنون صدها هزار کشته و میلیونها نفر در اثر جنگهای این گروه در عراق و سوریه آواره شده اند. ابعاد فاجعه داعش آز لحاظ وحشیگری و تجاوز به تمامیت ارضی کشورهای منطقه و تعداد قربانیان در یکسال به مراتب بیشتر آز فاجعه اسرائیل و فلسطین در ۶۷ سال گذشته ( ۱۹۴۸) بوده است. جریانی که سوریه را به سیاهچال فضایی تبدیل کرده است, در حال درگیرکردن بسیاری آز کشورهای منطقه و فرا منطقهای به درون آشوبیست که توانایی تخریب همه دستاوردهای فرهنگی و مدنی و دینی و انسانی تمدن کهن شرقی-اسلامی را دارا میباشد. داعش یک واقعه بزرگ و مصیبت عظیمی است که به جان مردم منطقه افتاده است. بستن منابع مالی آن البته گسترش آن را کند خواهد کرد اما آنچه به آن توانایی بسیج نیرو میدهد بنیادگرأیی ایدیولوژیکی است که وهابیان ناراضی را به جهادیهای قسی القلب تبدیل میکند که به راحتی آز هولوکاست شیعه سخن به میان میآورند. استفاده آز تشبیهاتی چون فریب خورده، ضعیف النفس یا دست نشانده، معارض یا گروه تروریستی که رهبری در سخنرانیهای اخیر خود آز آن استفاده کردند هرگز عمق فاجعه را تبیین نمیکند.
افزون بر آن داعش را نمیتوان در حال حاضر به سیستمهای جاسوسی اسرائیل یا آمریکا یا غرب نسبت داد. گرچه اسرائیل در سوریه در کنار کشورهایی چون عربستان و ترکیه آز ترویستهای وابسته به القاعده همچون جبهت النصره حمایت میکنند اما هیچ ارتباطی بین داعش و کشورهای فوق پیدا نشده است. آنچه روشن است این است که داعش همچون بسیاری آز کشورهای شورای همکاری خلیج فارس (به رهبری عربستان) ایران را خطری بزرگتر آز اسرائیل میدانند.
آز طرفی دیگر حسن نصرالله رهبر حزب الله شیعه و نزدیکترین دوست ایدیولوژیک و استراتژیک جمهوری اسلامی ایران به مناسبت روز موسوم به نکبت ( روز تاسیس حاکمیت اسرائیل در فلسطین ) برای اولین بار آز دشمنانی خطرناکتر آز اسرائیل همچون داعش سخن گفت. حتی جنایات عربستان در یمن را آز جنایت اسرائیل نسبت فلسطینیها خشونت آمیز تر دانست.
بدون شک حمله نظامی آمریکا و انگلیس به عراق در سال ۲۰۰۳ آغازگر زنجیرهای آز تحولات بود که نهایتا به شکلگیری داعش انجامید (۱). این ارتباط به معنی سازماندهی این نیروها توسط آمریکا نیست بلکه به بی برنامگی آمریکا بعد آز تصرف عراق در زمان جرج بوش و خلا ناشی آز خروج نیروهای آمریکا در زمان اوباما مربوط میشود. استراتژی آمریکا بعد آز اوباما به روشنی در جهت عدم دخالت مستقیم و مدیریت آز راه دور و تامین خواستههای دوستان منطقهای خود همچون عربستان، قطر و ترکیه بود. حتی در طول تحولات خونین موسوم به " بهار عربی " دولت اوباما تا آنجا که توانست خود را آز گردباد حوادث دور نگاه داشت حتی در لیبی هم تحت یک ائتلاف جهانی همکاری کرد. البته این سیاست در سوریه به همان اندازه حمله مستقیم جرج بوش به عراق فاجعه آفرین بود. و این خود تناقض بزرگی در سیاست خارجی آمریکا بوده است. شاید صریحترین اشاره به خطای آشکار سیاست خارجی اوباما در سوریه در اظهارات آقای بایدن معاون ایشان در دانشگاه هاروارد آمریکا نمود پیدا کند وقتی که گفت: "دوستان ما در منطقه بدون هیچ ملاحظهای میلیونها دلار و هزاران تن اسلحه در اختیار تکفیریهای سنی وابسته به القاعده گذاشته اند".
این تناقض در جنگی بین عربستان و یمن هم ادامه پیدا کرده است. وقتی در اثر این جنگ نا برابر القاعده و داعش در یمن تقویت شده اند. باید توجه داشت که این جنگ به سفارش آمریکا انجام نشده است بلکه این شاهزادگان جوان تازه به قدرت رسیده سعودی بودند که آمریکا را به حمایت نا خواسته آز خود وا داشته اند.
آیت الله خامنهای در ۴ سال پیش و با آغاز تحولات کشورهای عربی و در یک سخنرانی دیگر برای مسئولان وزارت خارجه چنین گفتند: " برخی تصور میکنند آمریکا در پشت صحنه در حال مدیریت این تحولات است. اما این تحلیل توهّم محض است". اما در سخنرانی چند روز پیش خود، ۱۰ آبان ۱۳۹۴، در دیدار با مدیران وزارت خارجه گفت: " بر خلاف نظر برخی افراد آمریکا بخش عمده مشکلات منطقه است نه بخشی آز راه حل مشکلات"
اینکه ایشان میگویند: " عامل اصلی همه نا امنیهای چند سال اخیر منطقه حمایت آمریکا آز رژیم صهیونیستی و گروههای تروریستی است و این سیاستها با سیاستهای جمهوری اسلامی ۱۸۰ درجه متفاوت است" حرف دقیقی نیست چرا که اهمیت پدیده فوقالعاده خطرناک و خودجوش داعش را دست کم میگیرد. داعشی که در حال حاضر خود را دشمن سرسخت آمریکا و اسرائیل و اکثریت کشورهای دنیا میداند. در عین حال تلاشهای مثبت تیم اوباما برای دستیابی به توافق هستهای را کم رنگ میکند. مقاومت آقای اوباما و تیمش در برابر جمهوری خواهان تندرو در داخل آمریکا و لابیهای اسرائیلی تعجب بسیاری آز ناظران سیاسی در سراسر جهان را برانگیخت. آیت الله خامنهای چنان به بزرگنمایی دشمنی آمریکا و اسرائیل چنگ زده است که گویی دشمنان خطرناک تر برای منافع ملی را در نظر نمیآورند. استدلالهای اخیر ایشان برای اثبات غیر قابل اتکا بودن آمریکا، کودتأیست که این کشور در مرداد ۱۳۳۲ طراحی کرد تا مصدق را سرنگون کند.. گرچه این حرف درستیست اما روابط بین الملل در ۶۳ سال گذشته بسیار تغییر کرده است. نمونه آنکه آمریکا میتوانست زمانیکه سفارتش در آبان ۱۳۵۸ توسط انقلابیون اشغال شد با باز گرداندن شاه در ازای گروگانها تنشهای کمتری را با انقلاب اسلامی ایران داشته باشد اما اینکار آمریکا را در چشم جهانیان بسیار غیر قابل اعتماد مینمود.
یکی آز پیامدهای بد قهر سیاسی با آمریکا و غرب این است که کشورهای غربی را به اطلاعات دستگاههای امنیتی عربستان سعودی متکی تر میکند.(۲)
همان کشوری که در کنار اسرائیل بزرگترین مانع بر سر راه توافق هستهای بود و به دنبال فرصتی برای تضعیف محور مقاومت ضدّ اسرائیلی ایران و لبنان و سوریه.
کشوری که مفتیان وهابی حکومتیش آز روی تحقیر شیعیان را رافضی و ایرانیان را مجوس مینامند. کشوری که حاکمانش در حادثه منا نزدیک به ۵۰۰ نفر آز حجاج ایرانی را در اثر سهل انگاری و تفاخر به کام مرگ فرستادند و حتی آز پرداختن دیه آنها هم خوداری میکنند. این است تفاوت ۱۸۰ درجه ای، این است بی حرمتی در سه جنبه دینی، ملی و انسانی. چنین کشوری مستحق قطع روابط دیپلماتیک است نه امریکائی که فرق شیعه و سنی را درست نمیداند ولی برای هویت ملی ایرانیان احترام میگذارد.
جمهوری اسلامی ایران برای اولین بار در موقعیت ویژهای در جهان قرار گرفته که قدرت چانه زنی با قدرتهای بزرگ همچون آمریکا، اروپا، چین و روسیه را به دست آورده است.
آمریکا و روسیه که به دنبال نا آرامیهای اوکراین وارد نوعی جنگ سرد جدیدی شده اند در صورت تضمین نسبی منافع ملی خود در سوریه حتما با یکدیگر توافق و تعامل خواهند کرد. عدم شرکت ایران در این مذاکرات چه نفعی برای ما خواهد داشت؟ آیا آز کشته شدن و آواره شدن بیشتر مردم بیگناه جلوگیری خواهد کرد؟
آقای خامنهای آز یک طرف خواهان پایان جنگ در سوریه است و آز طرف دیگر با پر رنگ کردن دائم نماد "شیطان بزرگ" و قطع رابطه دیپلماتیک همان منفعتهای نسبی مذاکره با آمریکا را هم منتفی میکند و صلح نسبی در منطقه را غیر ممکن میکند. در عراقی که نصف تمامیت ارزی کشور از بین رفته است و حاکمان آن بسیار به کمکهای آمریکا وابسته هستند ایشان باز هم با کنار کشیدن از مذاکره، ایران را از ایفای نقش مثبت و سازنده در عقب راندن داعش در عراق محروم میکند. و صرفا آنرا به دفاع از عتبات عالیات تقلیل میدهد.
استکبار ستیزی در زمانیکه نظام یک قطبی امریکائی فرو ریخته است و نظام چند قطبی متشکل آز قدرتها و ائتلافات منطقه ای، قارهای و فرا قارهای در حال شکل گیریست, قدرت بسیج نسلهای جدید را نخواهد داشت. استعمار به معنایی که بر بریتانیای کبیر در قبل آز جنگ جهانی اول یا آمریکا آز بعد آز جنگ جهانی دوم اطلاق میشود به پایان رسیده است. پایانی که انقلاب اسلامی ایران هم در تحقق آن در خاور میانه نقشی به سزا داشته است.
اما ادامه سیاست آمریکا ستیزی کور, ایران را در غرب آسیا به بازنده بزرگ ائتلافهای منطقهای تبدیل خواهد کرد. ترکیه و شورای همکاری خلیج فارس یاران مناسبی برای ایران برای مبارزه با تروریسم تکفیریها نخواهد بود. و ایران به تنهایی در شرایطی نیست که وارد جنگی تمام عیار شود. آیت الله خامنهای هنوز حفظ روحیه جهادی را معطوف به استکبار کهن میدانند و نه جهادیهای سنی قرن ۲۱ .
تنها راه گذار آز این چشم انداز تاریک حرکتی آگاهانه به سمت یافتن راه حلهای جهانی برای مشکلاتیست که بسیار فراتر آز مرزهای جغرافیایی کشورهاست. دیپلماسی خارجی ایران باید روی غدهای متمرکز باشد که در بیخ گوش ایران توسط بنیادگرای مرتجع و دولتهای حامی آنها در منطقه در حال رشد است.
صلاح ایران در آن است که در سایه استقلال کنونی خود و تغییرات چشمگیر جغرافیای سیاسی جهان, نمادهای گذشته خود را بر اساس منافع ملی و دینی و جهانی بازسازی کند.
کاری که خوشبختانه آقای رئیس جمهور و وزیر خارجه محترم در جهت آن گام برداشته اند با آنکه رهبری دائما نقش مثبت نسبی که آمریکا تا پایان ریاست جمهوری اوباما میتواند در منطقه ایفا کند را انکار میکنند.
هادی سیاسی
۱۵ آبان ۱۳۹۳
۰۶ نوامبر ۲۰۱۵
No comments:
Post a Comment