آخرین عکس حسین گیل در مراسم مرگ یک سردارسپاه (تیرماه 1395) سردار حسین گیل دقایقی به سخنرانی پرداخت و از روزهای بودن کنار شهید غلامرضا خلیلی شهانقی گفت: بنده 1357.11.21 در مدرسه رفاه خدمت امام رسیدم و پس از آن کارم را کنار شهید محمد کچویی شروع کردم. بنده جزو اولین کسانی بودم که در گردان 23 نوهد خدمت کردم و همانجا غلامرضا را دیدم. شهید شهانقی جزو اولین کسانی بود که نیروهای سپاه را آموزش میداد و در مسائل اخلاقی هیچ ادعایی نداشت، اما در تخصص خودش حرف اول را میزد. فرزند من از شاگردان حاج غلامرضا در گردان رهایی گروگان بود که به این واسطه بنده افتخار داشتم بیشتر با او برخورد داشته باشم.
من در زمانی که آقای قالیباف رئیس پلیس شدند به عنوان مشاور فرهنگیشان انتخاب شدم یکبار حاج خلیل مرا صدا زد و گفت آقای گیل نمیشود سریالی پلیسی مانند کبری 11 ساخته شود که در آن اقتدار پلیس کاملاً مشهود باشد؟ بنده گفتم چرا نمیشود. آن روزها از آقای فخیمزاده دعوت کردم تا برای سریال خواب و بیدار در خدمتشان باشیم. به غلامرضا هم زنگ زدم و گفتم آیا به ما کمک میکنی؟ او با کمال میل قبول کرد و به ما پیوست. برای فیلمبرداری یکی از سکانسها لوکیشنی با مختصات خاص میخواستیم. حاج غلامرضا آمد و به من گفت میدانی در شهرک غرب برای این امر پیدا کردهام. هنگام فیلمبرداری ناگهان متوجه شدیم ساختمانی چند طبقه مقابل میدان برقهایش خاموش شد و عدهای از آن بیرون ریختند و در حال فرار کردن هستند. آقای فخیمزاده از من ماجرا را جویا شد من گفتم شما فعلاً فیلمت را بگیر که این موضوع باعث شد تصاویر ما خیلی واقعیتر گرفته شود. بعدها متوجه شدیم آنجا ساختمانی است که عدهای در آن مشغول عیش و عشرت بودند و شهید خلیلی که از این ماجرا باخبر شده بود، عمداً این میدان را انتخاب کرد تا سور و ساط آنها را نیز به هم بریزد. منبع مشرق نیوز: https://www.mashreghnews.ir/.../سخنان-حسین-گیل-درباره-شهی...
من در زمانی که آقای قالیباف رئیس پلیس شدند به عنوان مشاور فرهنگیشان انتخاب شدم یکبار حاج خلیل مرا صدا زد و گفت آقای گیل نمیشود سریالی پلیسی مانند کبری 11 ساخته شود که در آن اقتدار پلیس کاملاً مشهود باشد؟ بنده گفتم چرا نمیشود. آن روزها از آقای فخیمزاده دعوت کردم تا برای سریال خواب و بیدار در خدمتشان باشیم. به غلامرضا هم زنگ زدم و گفتم آیا به ما کمک میکنی؟ او با کمال میل قبول کرد و به ما پیوست. برای فیلمبرداری یکی از سکانسها لوکیشنی با مختصات خاص میخواستیم. حاج غلامرضا آمد و به من گفت میدانی در شهرک غرب برای این امر پیدا کردهام. هنگام فیلمبرداری ناگهان متوجه شدیم ساختمانی چند طبقه مقابل میدان برقهایش خاموش شد و عدهای از آن بیرون ریختند و در حال فرار کردن هستند. آقای فخیمزاده از من ماجرا را جویا شد من گفتم شما فعلاً فیلمت را بگیر که این موضوع باعث شد تصاویر ما خیلی واقعیتر گرفته شود. بعدها متوجه شدیم آنجا ساختمانی است که عدهای در آن مشغول عیش و عشرت بودند و شهید خلیلی که از این ماجرا باخبر شده بود، عمداً این میدان را انتخاب کرد تا سور و ساط آنها را نیز به هم بریزد. منبع مشرق نیوز: https://www.mashreghnews.ir/.../سخنان-حسین-گیل-درباره-شهی...
No comments:
Post a Comment