می گویند مردی در حرم امام رضا اختیار ادرارش را از دست داد و در صحن شاشید . مردم برای کشتن او به سمتش حمله ور شدند . مرد از ترس و وحشت فریاد می کشید صبر کنید صبر کنید من شاش بند شده بودم و امام رضا شفایم داده ...
و اینگونه شد که مردم شاش مرد را به عنوان تبرک به سر و صورت خود مالیدند...!
No comments:
Post a Comment