"شر خر" تا پیش از انقلاب به کسانی می گفتند که چک و سفته برگشتی و واخواست شده را به یک سوم قیمت از صاحب آن می خرید و با استفاده از عواملی که در دادگستری و شهربانی و وزارت دارائی داشت و سبیلی که از ماموران شهربانی چرب می کرد، یا صاحب چک برگشت خورده و یا سفته واخواست شده را نقد می کرد و دو سوم سود می برد و یا طرف را می انداخت زندان که اغلب حالت اول اتفاق می افتاد.
این کوتاه ترین و خلاصه ترین تعریف از "شرخر"ی و "شرخر"ها تا پیش از انقلاب است. حالا "شرخری" تبدیل به حرفه ای شده دارای دفتر و دستک، شرکت و منشی و چند خط تلفن و اینترنت و شماری کارمند دفتری و روابط عمومی و ... از همه خنده دار تر این که این شرکت ها از طرف بانک ها هم ماموریت وصل مطالبات دریافت می کنند.
در همین ارتباط مجله مهر نوشته است:
شرکت هایی شرخری که برای وصول مطالبات بانک ها تاسیس شدهاند. آنها در ده سال اخیر فعالیت خود را شروع کرده و کمکم آن را گسترش دادهاند. هر کدام از این شرکتها سایت مخصوص به خود دارند و تبلیغات هم می کنند.
صاحب یکی از این شرکت ها میگوید:
«این شرکت ضمن تعامل با مؤسسات مالی طرف قرارداد تلاش می کند با ایجاد زمینه اشتغال در تحقق شعار تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی بکوشد. بی شک پرداختن به موضوع ساماندهی و وصول مطالبات معوق مفیدترین و مهم ترین اقدام در تحقق منویات رهبر معظم انقلاب اسلامی در راستای حمایت از تولید ملی نیز خواهد بود!»
صاحب یک شرکت دیگر هم که از معروف ترین آنهاست گفته است: «شرکت ما بعنوان بزرگ ترین و کاملترین سیستم خدمات وصول مطالبات در سطح کشور، با تأکید بر اصل تکریم ارباب رجوع، در راستای ماموریت خویش که همانا «رشد و توسعه امنیت چرخش نقدینگی توام با ریسک سنجی در حوزههای سرمایهگذاری» است، با پیادهسازی، نگهداری و بهبود سیستم مدیریت کیفیت بر مبنای استاندارد بینالمللیISO ۹۰۰۱، ۲۰۰۸ در این مسیر قدم نهاده است.»
حالا نظرات و مشاهدات برخی از مردم و افرادی که کارشان به این شرکتها افتاده است را بخوانید:
«من چند سال پیش برای احداث یک آموزشگاه حفاری در شهرکرد۳۰میلیون تومان از بانک وام گرفتم. به من گفتند که سود وام ۱۹درصد است؛ اما از من ۲۵درصد سود میگرفتند. به همین دلیل من نتوانستم معوقات خودم به بانک را بپردازم و به مرور زمان این معوقات بیشتر شد. از اینجا به بعد کار به شرکتهای وصول مطالبات رسید. زنگ زدن ها شروع شد و من را به آبروریزی و تصرف اموالم تهدید میکردند. کار آموزشگاه من هم خوب پیش میرفت و دو سال سرپا بود. به ۴۰۰ نفر هم آموزش دادیم و به معادن کشور معرفی کردیم که الان ۳۱۰ نفر از این افراد سر کار هستند؛ با این حال مجبور شدم در کارگاهم را ببندم و خانهام را هم بفروشم. الان من بازنشسته با مدرک فوق لیسانس مهندسی معدن دارم کارگری میکنم. علاوه بر این ها بانک به ما قول داده بود که در صورت پرداخت یکجای معوقات ۵ تا ۱۰ درصد تخفیف بدهد که این کار را هم نکرد.»
یکی دیگر می گوید:
«من ۳۰میلیون از بانک وام گرفتم؛ اما در کارم شکست خوردم و نتوانستم مطالبات بانک را بپردازم. بانک در برابر طلب ۳۰میلیونی من، زمین ۳۰۰ میلیونی من را توقیف کرد. حاضر به مزایده گذاشتن هم نبود و در نهایت هم زمین مرا به نام خود کرد؛ در حالی که ارزش زمین من بیش از طلبم است.»
|
No comments:
Post a Comment