پيروز دوانی دو ماه پيش از قتل، يكبار در خيابان ربوده شد و پس از ٤٨ ساعت در حالی به خانه بازگشت كه بشدت مضروب شده بود. پيروز را زده و از او تعهد گرفته بودند تا انتشاراتي پيروز را تعطيل كند و تحت هيچ عنوانی اطلاعيه و اعلاميه ندهد. آن موقع آقاي محسنی اژه ای نماينده دادستانی انقلاب در وزارت اطلاعات و امنيت بود و هنوز انتخابات رياست جمهوری انجام نشده بود. بعد از انتخابات ماجرای ربودن و اعترافات فرج سركوهی پيش آمد و پيروز يك جزوه ای بنام "رنجنامه " منتشر كرد كه در آن نامه افشاگرانه فرج سركوهی انتشار يافته و تكثير شده بود. يكبار آقايان آمدند به خانه و دست نوشته ها و جزوه های رنجنامه را بردند و از پيروز هم خواستند تا خودش را به وزارت اطلاعات و دادگاه انقلاب معرفی كند. پسرم از آن به بعد كمتر در خانه می خوابيد و بيشتر خانه دخترم و دوستانش بود. آقای خاتمی انتخاب شده بود و ديگر نمی توانستند مثل گذشته احضار و يا دستگير كنند، تا اينكه ماجرای سخنراني آقای منتظری پيش آمد. پيروز نوار اين سخنرانی را تكثير كرد و در اختيار راديوهای خارج از كشور گذاشت. در جريان تكثير همين نوار چند بار به خانه تلفن كردند و به ما گفتند به پيروز بگوئيد اينبار احضارش نمی كنيم بلكه خفه اش می كنيم. يك روز ساعت ١٠ از خانه خارج شد و گفت مي رود خانه خواهرش و حدود ٥ بعد از ظهر بر می گردد. چند ساعت بعد دخترم تلفن كرد و سراغ پيروز را گرفت كه ما گفتم آمده نزد تو اما او گفت كه پيروز نرسيده است. غروب هم به خانه بازنگشت و روزهای ديگر هم از او خبری نشد. ما مدت ها به هر مرجع قضائی و امنيتی كه مراجعه كرديم اظهار بي اطلاعی كردند تا آنكه ماجراي قتل آقای فروهر پيش آمد و معلوم شد پيروز را پيش از آنها كشته اند.
No comments:
Post a Comment