صادق لاریجانی، رییس قوهی قضاییه، پیش از ورود رسمی به حکومت، با نام «صادق لاریجانی» شناخته میشد. در حکم آیتالله خامنهای برای انتصاب او به عضویت در شورای نگهبان در سال ۱۳۸۰ نیز «صادق لاریجانی» آمده است. ولی به ویژه، پس از انتصاب به ریاست قوهی قضائیه، ناگهان رسانههای رسمی موظف شدند از او با نام «صادق آملی لاریجانی» نام برند.
محمود هاشمی نیز چنین داستانی دارد. پیش از عضویت در شورای نگهبان، همهجا از جمله بر روی کتابهایش، نام او «سید محمود هاشمی» است. همچنین، در حکم مأموریت او برای تشکیل مؤسسهی دائرة المعارف فقه اسلامی در سال ۱۳۶۹ آیت الله خامنهای وی را با نام «محمود هاشمی» و بدون واژهی «شاهرودی» خطاب کرده است.
دربارهی صادق لاریجانی، احتمالاً غرض، ایجاد تفاوت در نام خانوادگی با برادران است؛ گویی با افزودن یک کلمهی بیربط به نام خانوادگی او میتوان ناآگاهان از نسبت او با برادراناش را فریفت.
دربارهی محمود هاشمی، تأکید بر «شاهرودی» در واکنش به شائبهها دربارهی تبار غیرایرانی اوست که به ویژه در زمان انتصاب او به ریاست قوهی قضائیه حتا در مطبوعات داخل کشور نیز طرح شد. آقای سید محمود هاشمی تا نیمهی دههی شصت خورشیدی فارسی را به دشواری و با لهجهی غلیظ عربی صحبت میکرد و در حقیقت سخن گفتن به فارسی را در آن دوران آموخت.
اینکه فراتر از عنوانها حتا نام افراد سرشناس هم جعل میشود و با زور بیمانندِ رسانههای رسمی و بمباران تبلیغاتی در ذهنها جا میافتد و نسلهای بعدی را از سابقهی این هویتها غافل نگه میدارد، عجب نیست. عجب آن است که آگاهان از این سابقهها هم واقعیت را به تدریج فراموش میکنند. بخشی از تکنیکهای تاریخسازی همواره در کار پاک کردن، محو کردن و فراموشاندن واقعیتهای ناخوشایند قدرتهای حاکماند.
No comments:
Post a Comment