اطلاعات سپاه هفته گذشته از "کشف" یک شبکه نفوذ در مطبوعات و رسانه ها خبر داد. پس از امور داخلی و خارجی و منطقه ای و سیاسی و اقتصادی و کشاورزی و صنعتی، بانکی و دلاری و فرهنگی و ضد فرهنگی و حجاب و بی حجابی و عفاف و بی عفافی و امر به معروف و نهی از منکر و هر عرصه نان و آب دار دیگری که به ذهن انسان ایرانی می رسد اکنون سپاه به عرصه امور مطبوعاتی نیز با عنوان "کاشف نفوذ" وارد شده است. مجوز این ورود – اگر چنین مجوزی اصولا لازم می بود - سخنانی است که چندی پیش آقای خامنه ای در دیدار با فرماندهان سپاه بر زبان راند و از جمله با ادعای اینکه "یکی از وظایف اصلی سپاه و بخش اطلاعات آن، رصد دائمِ مسائل داخلی، منطقه ای و بین المللی بمنظور شناخت تهدیدها است" گفت: "مجموعه اطلاعات سپاهباید بطور دائم مسائل را رصد و تهدیدها را شناسایی کند".
اینکه اطلاعات سپاه که وظیفه اش شناخت عناصر مخفی است چه ارتباطی به عرصه مطبوعات که عرصه علنیت و چهره های شناخته شده است دارد خود نخستین پرسشی است که به ذهن مردم می آید. در واقع وظیفه اطلاعات سپاه همانگونه که از نامش بر می آید کشف و شناسایی عوامل نفوذی در سپاه پاسداران است. همانگونه که اطلاعات ارتش چنین نقشی را در زمان شاه در ارتش برعهده داشت و امروز هم برعهده دارد. تنها در شرایط خاصی که ایران تحت حکومت نظامی بود، از جمله در سال های پس از کودتای ۲۸ مرداد ۳۲، فرماندار نظامی مانند سپهبد تیمور بختیار خود را مامور اطلاعاتی هم می دانست و وظیفه کشف و دستگیری عناصر ضد حکومتی را که به آنها نیز "نفوذی بیگانه" گفته می شد برعهده داشت. بعدها با پایان حکومت نظامی و تشکیل ساواک این وظیفه به آن سازمان سپرده شد و اطلاعات ارتش و نیروهای نظامی از دخالت در امور اطلاعاتی کشور کنار رفتند.
دخالت دادن اطلاعات سپاه در امور امنیتی خارج از پادگان های سپاه یکی دیگر از دستپخت های آقای خامنه ای است که با گرفتن وظیفه امور اطلاعاتی و "رصد کردن تهدیدها" از وزارت اطلاعات دولت و سپردن آن بدست اطلاعات سپاه دو کار را همزمان با هم انجام داده است.
نخست اینکه اطلاعات سپاه را از انجام وظیفه واقعی آن که کشف نفوذی های اسرائیل و امریکا در سپاه پاسداران است باز داشته و آن را بدنبال نخود سیاه فرستاده است. همان نفوذی هایی که توانستند چند سال پیش مرکز موشکی سپاه را در اطراف کرج منفجر کنند، یا خبر حضور برخی فرماندهان اطلاعاتی سپاه را در مراسم حج امسال به اسرائیل برسانند، یا اطلاعات مربوط به دانشمندان اتمی ایران که در مراکز زیر نظر سپاه به تحقیقات مشغولند بودند را به سرویس های جاسوسی اسرائیل برای ترور بدهند.
آنهائی نفوذی اند که در دوران احمدی نژاد رفتار و حرکات و حتی سخنرانی های وی را بسود اسرائیل و علیه منافع مردم ایران تنظیم می کردند و پشتیبان فاجعه هشت ساله حکومت وی بودند، یا در جریان مذاکرات اتمی به نخست وزیر اسرائیل پیوسته و با مذاکرات مخالف بودند و مشابه این عوامل. همه شواهد نشان می دهد شمار نفوذی ها در سپاه و اطلاعات سپاه باید بسیار زیاد باشد، به ویژه که اکنون سپاه مرکز بخوربخور هم شده و دارد به قبله همه فرصت طلب ها و نفوذی ها و افراد بی اعتقاد و قدرت طلب و ثروت اندوز تبدیل می شود.
اگر اطلاعات سپاه خبر می داد که مثلا فلان معاون فرمانده سپاه را به عنوان نفوذی دستگیر کرده یا بهمان نماینده ولی فقیه در سپاه جاسوسی می کرده، یا فلان مسئول اطلاعات سپاه که دیگران را به نفوذی متهم می کرد عامل اسرائیل از آب درآمده، یا شبکه سپاهی جاسوسی اسرائیلی در مثلا تاسیسات اتمی را کشف کرده و یا عناصر نفوذی در سپاه را که موجب انفجار مرکز موشکی شدند شناسایی کرده و امثال آن نه کسی در شگفت می شد و نه اعتراض و ایرادی به اطلاعات سپاه می گرفت. اگر اینها را هم نمی گفت اقلا در چارچوب اینکه بقول رهبر تشکیلاتی است که "در خانه ننشسته" و همه امور و "تهدیدات را رصد" می کند خبر می داد که خاوری، رئیس دزد و فراری بانک ملی را، قبل از خروج از کشور دستگیر کرده، یا بابک زنجانی را در اوج دولت احمدی نژاد زیر نظر گرفته و جلوی به هدر رفتن اموال بیت المال را گرفته و مانع اختلاس چند هزار میلیاردی وی شده برای مردم قابل پذیرش بود و فکر می کردند اگر نه اطلاعات سپاه، لاقل سردار ذوالقدر که در معاونت قوه قضاییه جای گرفته و رئیس پشت پرده دادگاهای نظامی پس از کودتای 88 است بجای پرونده سازی برای روزنامه نگاران در حال "رصد تهدیدها" است. ولی اینکه اطلاعات سپاه کارخود را درست انجام ندهد، اصلا مانند خود رهبر و بیت رهبری معنای "تهدید" را نفهمد چیست و در کجاست که بخواهد آن را "رصد" کند و در عوض به کمین خبرنگاران و روزنامه نگاران نشسته که با چه کسی مصاحبه می کنند یا چه مقاله ای می نویسند و عکس چه کسی را در صفحه اول خود منتشر می کنند یا نمی کنند، از نظر مردم و افکار عمومی پذیرفتنی نیست. آن کار را که روزنامه های کیهان و جوان و رسالت و وطن امروز و مشرق و مغرب و رجانیوز و مشابه های آنها هر روز انجام می دهند و برای خبرنگاران و مطبوعات و رسانه های مخالف خودشان پرونده می سازند، دیگر نیازی به اطلاعات سپاه نیست.
ولی جنبه دیگر مسئله و ضربه دیگری که آقای خامنه ای با گرفتن وظیفه اطلاعات و امنیت کشور از وزارت اطلاعات و سپردن آن به اطلاعات سپاه وارد کرده آن است که اطلاعات و امنیت را از زیر نظارت مردم بیرون آورده است. وزارت اطلاعات هر چه باشد وابسته به دولت و رئیس جمهوری است که از طرف مردم انتخاب شده و بنابراین مردم از طریق رئیس جمهور می توانند از آن بازخواست کنند و نظارت خود را طلب کنند. از سوی دیگر به عنوان یک وزارتخانه در مقابل مجلس پاسخگوست که مردم از آن طریق هم می توانند بر کار آن نظارت داشته باشند. ولی اطلاعات سپاه در برابر چه کسی پاسخگوست؟ هیچکس جز آقای خامنه ای و بیت رهبری. و این هویتی است که "ساواک" شاهنشاهی داشت.
بنابراین اینکه آقای خامنه ای با خارج شدن از چارچوب قانون اساسی و اختیارات خود امر اطلاعات و امنیت و دستگیری و بگیر و ببند را به اطلاعات سپاه پاسداران واگذار کرده، در واقع به معنای آن است که می خواهد و می کوشد امر اطلاعات و امنیت کشور را از زیر نظارت مردم بیرون آورده و زیر نظر کاخ رهبری قرار دهد که خود غیرمنتخب ترین و غیرپاسخگوترین نهاد در کشور ماست. چنانکه آقای خامنهای در طی ۲۵ سال گذشته نه تنها خود را در معرض هیچ انتخابی از سوی مردم قرار نداده بلکه حتی در یک مصاحبه هم شرکت نکرده تا به چند سئوال از انبوه سئوالات مردم پاسخ بدهد. مثلا درباره خرابی و ویرانی و اختلاس و بی تدبیری و دخالت نظامیان در همه امور اقتصادی و سیاسی.
|
No comments:
Post a Comment