ملاقات با مهدی در زندان، هماهنگ نبودن تخریبها با بالا و دیدارهای پدر با رهبری
محسن خانعلی- مصطفی داننده - سایت نامه نیوز
چندسالی است که دیگر محافظه کاری با خانواده هاشمی رفسنجانی سنخیتی ندارد و آیتالله و فرزندانش بدون کمترین محافطه کاری با مسائل سیاسی برخورد میکنند. در این میان اما تنها یک نفر از این خاندان، هنوز هم سعی میکند قواعد محافظه کارانه را رعایت کند و برخلاف مشی جسورانه اهل خانواده، یک محافظه کار لقب بگیرد.
محسن هاشمی همیشه سعی کرده است، یک مدیر اجرایی باشد و بدون حاشیههای سیاسی کارهای خود را پیش ببرد. نزدیک شدن به انتخابات مجلس دهم و احتمال حضور او در انتخابات، این شیوه را در فرزند هاشمی رفسنجانی پررنگ تر کرده است.
او سعی میکند به اصول گرایان حمله نکند، رفتار گذشته اصلاح طلبان را نقد نکند و حتی تلاش میکند نسبت به احمدی نژاد هم تندی به خرج ندهد.
محسن هاشمی اما در جریان مصاحبه با نامه نیوز، حرفهای جالبی زد. او برای اولین بار از جزئیات پیام احمدی نژاد به هاشمی رفسنجانی قبل از انتخابات 84 رونمایی کرد.
متن کامل گفتوگوی محسن هاشمی با نامه نیوز را در ادامه بخوانید:
سال ۸۴ همزمان با حضور شما در مترو، آقای احمدینژاد شهردار شدند. شما با آقای احمدینژاد مشکل داشتید که استعفا کردید یا دلیل دیگر داشت؟
من هیچ وقت با هيچ مسئولي مشکلی نداشتم. سال 71 که با مترو آشنا شدم، در بازرسی ویژه رئیسجمهوری مشغول بودم. آقای هاشمی رفسنجانی آن موقع علاقه شدیدی داشت که مترو راه بیفتد. میدانید که شرکت مترو تهران سال ۵۴ تاسیس و اولين قرارداد با فرانسویها به عنوان مهندس مشاور منعقد شد. سال ۵۶ و در آستانه انقلاب، کلنگ مترو در تهران به زمين زده شد. یک شرکت ایرانی در مزایده برنده شد و قرار بود بخشی از مترو را در تپههای بلامعارض عباسآباد بسازد. تا پيروزي انقلاب ۳۰۰ متر تونل ساخته شده بوده است.
دلواپسان در اول انقلاب ساخت مترو را متوقف کردند
دلواپسان در اول انقلاب ساخت مترو را متوقف کردند
بعد از انقلاب عدهای از انقلابیون و مسئولان ارشد نظام گفتند مترو نمیخواهیم، مثل دلواپسان الان. معتقد بودند مترو پروژهاي لوکس است و به جای آنکه پول را در تهران هزینه کنیم، باید به روستاها ببریم تا روستائیان به تهران نیایند. این ایده آنقدر اوج گرفت که ساخت متروي تهران را متوقف کرد. در صورتی که نمایندگان وقت مجلس از حوزه تهران، با این ايده غلط مبارزه میکردند که ما مترو میخواهیم. بعد از ممانعت از ساخت مترو، آقای هاشمی رفسنجانی در سال ۶۳ و دوران جنگ، خطبهای در نماز جمعه میخوانند و میگویند علاوه بر تهران، دیگر کلانشهرهای ما هم قطار شهري میخواهند. مشهد، شیراز، اصفهان، شما هم به فکر مترو باشید.
ولی فشار آنقدر زیاد بوده که اجازه نمیدهند کار مترو شروع شود. اما اصرار آقای هاشمی رفسنجانی همچنان ادامه داشت. ایشان به هیئت دولت رفتند و درباره ضرورت مترو توضیح دادند. جالب است بدانيد که فقط یک بار در کشور، رئیس مجلس به هیئت دولت رفته و از پروژهای مهم دفاع کرده است. در نهایت پروژه مترو با توضیحات آقاي هاشمي رئيس مجلس وقت با رای مرزي در هیئت دولت تصویب شد. پروژه فعالیت خود را از اواخر سال ۶۵ شروع مجدد کرد، ولی چون زمان جنگ بود، کند پیش میرفت.
آقاي هاشمي سال ۶۸ رئیس جمهور میشود و از همان سال، ساخت مترو اوج میگیرد. آن موقع شركت مترو وابسته به وزارت کشور بود. من هم سال 72 به دلیل مشکلات مترو با شهرداری تهران و بانكها، عضو هیئت مدیره مترو شدم.
تا سال ۷۶ که آقای نوری وزیر کشور شدند و از من خواستند، مدیرعامل مترو شوم. از آنجایی که پیشرفت پروژه در دوران آقای هاشمی رفسنجانی خوب بود، ما سال اول ۳۰ کیلومتر از مترو تهران کرج را افتتاح کردیم. از زمان آقای خاتمی به بعد ما هر سال حدود ۱۰ کیلومتر از مترو را افتتاح کردیم. در ۱۳ سالی که من در مترو بودم ۱۲۰ کیلومتر از مترو افتتاح شد، یعنی تا سال 1390. خط يك، دو، توسعههاي آن، خط 4 و خط 5، 1000 واگن تأمين شد.
نکته اینجاست که پروژههایی مثل مترو پروژههای زیربناییاند این پروژهها از نوع پروژههای سودآور غير مستقيم است. آلودگی هوا را از بین میبرد، در مصرف سوخت صرفهجویی میکند، در وقت مردم صرفهجویی میکند، به ترافیک سرعت میدهند. این پروژهها آنقدر مهماند که در همه دولتها باید به آنها اهمیت داده شود.
تا سال ۷۶ که آقای نوری وزیر کشور شدند و از من خواستند، مدیرعامل مترو شوم. از آنجایی که پیشرفت پروژه در دوران آقای هاشمی رفسنجانی خوب بود، ما سال اول ۳۰ کیلومتر از مترو تهران کرج را افتتاح کردیم. از زمان آقای خاتمی به بعد ما هر سال حدود ۱۰ کیلومتر از مترو را افتتاح کردیم. در ۱۳ سالی که من در مترو بودم ۱۲۰ کیلومتر از مترو افتتاح شد، یعنی تا سال 1390. خط يك، دو، توسعههاي آن، خط 4 و خط 5، 1000 واگن تأمين شد.
نکته اینجاست که پروژههایی مثل مترو پروژههای زیربناییاند این پروژهها از نوع پروژههای سودآور غير مستقيم است. آلودگی هوا را از بین میبرد، در مصرف سوخت صرفهجویی میکند، در وقت مردم صرفهجویی میکند، به ترافیک سرعت میدهند. این پروژهها آنقدر مهماند که در همه دولتها باید به آنها اهمیت داده شود.
متروی تهران در مجلس شورای ملی وقت تصویب شده و قانون مجلس دارد. در آن قانون به شهرداری اجازه داده میشود که شرکت راهآهن تهران و شهری مترو را تاسیس و بهرهبرداری کند و دولت، سرمایه را تامین کند. بعد از انقلاب برای آنکه پروژه را متوقف کنند، ابتدا جمله «به شهرداری اجازه داده میشود» را به «به دولت اجازه داده میشود» تبدیل کردهاند. در نتیجه مترو دولتی شد. با فعال شدن مترو و مدیرعامل شدن من، به این نتیجه رسیدم که مترو نمیتواند در وزارت کشور و دولت ادامه حيات دهد و باید به شهرداری برود و عضوی از بدنه شهر شود. در نتیجه این مسئله، در شورای عالی اداری حل شد و شركت مترو به شهرداری برگشت.
مترو پدیدهاي عدالت محور است. با قیمت بسیار کم، همه به صورت مساوی از آن استفاده میکنند. 28 در به صورت مساوی و به یک شکل به روی مردم باز میشود. اگر مکمل اتوبوسی در کنار ایستگاهها باشد، مردم به راحتی از آن استفاده میکنند.
اما سوال شما درباره استعفای من، با ۶ شهردار کار کردم، آقایان کرباسچی، الویری، ملکمدنی، مقیمی، احمدی نژاد و در نهایت قالیباف. به رسم تربیت هر شهرداری که میآمد استعفا میدادم تا دست او برای انتخاب مدیر خود باز باشد. تا آخر دوره حضور احمدینژاد در شهرداری، در مترو بودم. ۶ سال هم با آقای قالیباف كار كردم. به دليل كم لطفي دولت به مترو، قرار شد از مدير عاملي کنار بکشم تا شهرداری بتواند از دولت نقدينگي دريافت كند. البته عضو هیئت مدیره مترو و مشاور شهردار باقی ماندم. اما بعد و برای انتخابات شورای شهر از پست مشاوره هم استعفا کردم.
احمدینژاد گفت حاضرم به نفع پدرتان از انتخابات کنار بکشم
در دوره شهرداری آقای احمدی نژاد، شما به عنوان یکی از مدیران اصلی شهرداری تهران، متوجه تصمیم تیم آقای احمدینژاد برای رقابت با پدرتان در انتخابات سال 84 نشده بودید؟
احمدینژاد گفت حاضرم به نفع پدرتان از انتخابات کنار بکشم
در دوره شهرداری آقای احمدی نژاد، شما به عنوان یکی از مدیران اصلی شهرداری تهران، متوجه تصمیم تیم آقای احمدینژاد برای رقابت با پدرتان در انتخابات سال 84 نشده بودید؟
البته احمدینژاد در طول دوره در شهرداری بر این عقيده بود که هاشمي براي رياست جمهوري نمیآید. در نتیجه سعی کرد روابط خوبِ خود را حفظ كند. به همین دلیل هم چندین بار ايشان را برای افتتاح پروژهها و بعضاً كلنگزني به شهرداری دعوت کرد.
یکبار پدرتان اعلام کردند که پیش از انتخابات سال 84، شما واسطه آقای احمدی نژاد و ایشان بودید و پیغامی را از سوی آقای احمدی نژاد برای پدرتان بردید؟
بله. من به دلیل کار مترو پیش آقای احمدینژاد رفته بودم، آن موقع هر دو برای ریاست جمهوری اعلام كانديداتوري كرده بودند. ایشان از من سوال کرد: «برای چه حاج آقا آمدند؟ البته با قصد دلسوزی که ايشان پا به سن گذاشتهاند و در این کار اذیت میشوند»
گفتند حتي حاضرند بخاطر ايشان كنار بكشند، ولی چون خاستگاه رای من افراد خاصي هستند شايد کنار کشیدن من اثرگذار نباشد و اينكه گفت براي پرشورتر شدن انتخابات آمده است و بازهم تاکید کرد که اگر حاج آقا فکر میکنند، بهتر است نباشد، حاضر است این کار را کند.
گفتند حتي حاضرند بخاطر ايشان كنار بكشند، ولی چون خاستگاه رای من افراد خاصي هستند شايد کنار کشیدن من اثرگذار نباشد و اينكه گفت براي پرشورتر شدن انتخابات آمده است و بازهم تاکید کرد که اگر حاج آقا فکر میکنند، بهتر است نباشد، حاضر است این کار را کند.
و شما پیام را رساندید؟
بلي، ولي پدر جدی نگرفتند. در انتخابات در دور اول، با فاصله اول شدند ولي در دور دوم ...
تاکتیک بگم بگم در دوره شهرداری
بسیاری از افرادی که دورهای با آقای احمدینژاد کار کردند و بعد استعفا دادند و یا کنار گذاشته شدند، همیشه مسائلی چون تحمیل یک تصمیم، دخالت در حوزه مدیریتی و تحمیل نیرو را از دلایل اختلافشان با ایشان ذکر میکنند. شما هم با آقای احمدی نژاد چنین مشکلاتی داشتید؟
ایشان در کار من دخالت نمیکرد و وارد محیط مترو نمیشدند. نکتهای که ما با هم داشتیم و باعث ایجاد اختلاف در آن زمان شده بود، بحث ایجاد منوریل بود، كه با نام قطار هوایی مطرح ميكرد. از نظر کارشناسی مخالف ريل هوائي نبوديم، ولي مخالف منوریل كه تكنولوژي ديگري است بودیم. معتقد بودیم که در تهران باید طرح مترو چه روي زمين چه زيرزمين و چه در هوا ادامه پیدا كرده و تكميل شود.
آنچه من در احمدینژاد دیدم عدم طمانينه در تصمیمگیری و عدم مشورت برای تصمیمگیری بود. به یک تصمیم میرسید سعی میکرد هر طور شده آن را انجام دهد. فرد پرتلاشی بود، ولی احساس من این بود که اگر اطرافیان، مقابل ایشان در موارد غیرکارشناسی نایستند، میتوانست کار به جاهای باریک و خطرناک نيز کشیده شود.
اصولا در کشور تصمیمات کلان را باید با طمأنینه گرفت. هر چه مقام بالاتر باشد، کارها باید با تفکر و مشورت بیشتری صورت بگیرد. مخصوصا تصمیماتی که سابقه طولانی و کارشناسی دارد؛ شبیه طرح مترو تهران که از سال 50 و در زمان رژیم گذشته و با افزایش ترافیک تهران شکل گرفته بود. مشاور شرکت فرانسوی پس از بررسی، زمان 25 ساله برای این طرح در نظر میگیرد. شرکت «سوفرتو» که طراحی تعدادي از نقشههای ترافیکی كلان شهرهاي جهان را بر عهده داشته است، این کار را در دست میگیرد. طرح در برنامه و بودجه بررسی و تصویب میشود. در همان طرح که به خیابان مترو معروف بود هفت خط مترو دیده شده بود. براساس همان طرح شرکت مترو تاسیس میشود.
بعد حساب کنید کسی بدون مطالعه دقيق بگوید، من طرح سوفرتو را قبول ندارم. حتی برای رد طرح، باید کارشناسي شود و موضوع بررسی جدي شود، محسنات و معایب را ببینند و سپس تصمیم بگیرند.
آن زمان من رئیس هیئت مدیره و مدیرعامل مترو بودم. آقایان بهبهانی، سعیدلو، علیآبادی در هیئت مدیره حضور داشتند. به آقای احمدینژاد گفتم حرف شما درست، اما باید اجازه بدهید تا ما مشاوران را دوباره دعوت کنیم، نظراتمان را به ایشان بگوییم، وضعیت جدید تهران را برایشان تبیین کنیم، تا آنها دوباره طرح را بررسی و طرح جدید را ارائه دهند.
اتفاقا بحث در این زمینه بسیار زیاد بود. به شورای شهر رفتیم. حرفم را زدم، ایشان هم حرفشان را زد. با اینکه شورای شهر به ریاست آقای چمران حامی ایشان بود، به نظر من رای دادند. بعد ایشان بحث را سیاسی کردند و گفتند «نگذارید بگویم که یک گروه سیاسی به دنبال این است که این ایده اجرا نشود.» . پرسیدم منظورتان از این گروه سیاسی خاص چیست؟ گفت: «نهضت آزادی»
آن زمان هم میخواستند از تاکتیک بگم بگم استفاده کنند؟
چون فرضشان بر این بود که متروی تهران، طراحی زمان شاه است مثلا، بعد هم زمان هاشمي و خاتمی به نتیجه رسیده بود. میخواست منوریل را به عنوان طرح انقلاب مطرح كند و مترو را طرح زمان شاهی معرفي ميكرد. وقتی شورای شهر از او حمایت نکرد، مجوز گرفتیم و دوباره با مشاوران قرارداد بستیم و طرح جامع حمل و نقل ریلی تهران را بازبینی کردیم. خواسته شد ايده مونوریل را هم بررسی کنند. مشاوران فقط بین برج میلاد و نمایشگاه و در دره چمران پیشنهاد منوریل را پسنديدند. مطالعات مجددا انجام شد و تصويب شد.
این بحث بر سر مترو و منوریل در ریاست جمهوری هم همچنان ادامه داشت.
بله. قبل از آمدن آقای قالیباف، کلنگ نوریل را در صادقیه زدند که آقای قالیباف آن را جمع و ستونهاي ساخته شده منوریل را قطع کردند. آنها دوباره برای احداث منوریل فشار آوردند، اما هیچ کجا جواب نمیداد. در نهایت به مسئولان قم گفتند اگر منوریل بزنید بودجه میدهیم. الان هم در رودخانه قم منوریل زدند. منتها تولیت حرم اجازه نداده تا منوریل از جلوی حرم عبور كند در نتیجه خط در دو طرف حرم بلاتکلیف باقی مانده و سمبل يك تصميمگيري غلط و انحرافي در موضوع ريل شهري شده است.
بعد از جلسه شورای شهر که با احمدینژاد درگیر نشدید؟
ما هیچ وقت با هم درگیر نشدیم. همیشه بحث میکردیم. ایشان در زمان شهردار بودنشان، تا زمانی که پدر برای ریاست جمهوری نامزد نشده بود، با من کاری نداشت. وقتی کاندیدا شد کمی اخمهایش در هم بود. بعد هم رئیس جمهور شد. شنيدهام که برخی از همكارانشان در این دوره سعی ميکردند من نباشم، اما آقای قالیباف 6 سال مقاومت کرد.
هاشمی میدانست تخریبهای احمدینژاد با بالا هماهنگ نیست
درباره واکنش آیت الله درمورد تخریبهای احمدینژاد که از رقابتهای انتخاباتی روال شد تا در دوران ریاست جمهوریاش صحبت کنیم.
احمدينژاد معمولاً، مستقيماً حاج آقا را تخریب نمیکرد. ایشان جملاتی را با كنايه میگفت اما روزنامهها و سایتهاي وابسته به او تحليل میکردند و به هاشمي میرساندند. این طور باید بگویم که توسط عدهاي، پدیدهای در کشور شکل گرفت که اختلافات بین ابوي و مقام معظم رهبری را زیاد کنند و از این طریق باعث تضعيف رئيس مجمع شوند. این استراتژی به عنوان سیاست مخالفین هاشمي در سیاست پنهان ایران و از سوی بعضی نیروهاي كاملاً مشكوك و بعضاً امنيتي انجام میشد. در فضای کشور وقتی فردی در آن حد و از جایگاه ریاست جمهوری حرفی میزند، فرض بر آن میرود که از جایی اجازه گرفته است، اما آقای هاشمی موضوع را به خوبی میدانستند رفتار تخریبی و حرفهای او با بالا هماهنگ نيست و بنابراین خود ورود پیدا نمیکردند و کنترل شده از آن عبور ميكرديم.
آن چیزی که کشور را واقعا نگه داشته است وحدت است. همه حرفهایشان را میزنند، نظر میدهند. قرار نیست افراد حرف نزنند. خیلی حرفها هم در این میان زده میشود. همه در مورد تفکرات مقام معظم رهبری یا مسائلی که ایشان به آن اعتقاد دارند یکسان فکر نمیکنند. اما در عمل حتی اپوزیسیونهای جدی که در کشور وجود دارند، این موارد را خط قرمز خودشان حساب میکند. و تصميم نهایی با رهبري است. منتها عدهای این حرفها را بر میدارند و به مخالفت آنچنانی تبدیل میکنند و با تحليل و تحريف خبرسازی میکنند و منتقل میکنند.
اگر وحدت را از بین برود و اعتمادها سلب شود، باعث فروپاشی میشوند. هدف عدم اعتماد است. خبرسازی دروغ در ردههای، امنیتی و ریاست جمهوری خیلی خطرناک است. میدانیم که شایعه در جامعه بسیار زیاد است. اگر شایعهها ردههای بالاتر را هدف بگیرند و آنها این مسائل را جدی بگیرند و تحلیل کنند، باعث عدم وحدت میشود و این عدم وحدت مديريت کشور را از هم میپاشد.
اگر سیری در زندگی آیت الله داشته باشیم، ایشان دورهای از جانب اصلاح طلبان مورد هجمه قرار گرفت. و بعدها اصلاح طلبان به ایشان بازگشتند.
خیلی تمایل ندارم وارد این بحث شویم. خودشان متوجه شدند که چه کاری انجام گرفته است. يكي از موارد عدم وحدت که گفتم، همین بود. کسانی آن موقع وحدت را نشانه گرفتند، منتظر همین نوع اتفاقها بودند. با استفاده از شایعات و الفاظ روزنامهای، جوسازی، خبرسازي و خبرچيني اختلاف اندازی میکردند. تواتر صورت میگرفت و این تواتر باعث همافزایی میشد. عدم اعتماد شکل میگرفت و همین عدم اعتماد، باعث شد آن فضا ایجاد شود. کل این برنامه را شاید 7-8 نفر ایجاد کردند و سپس تبدیل به یک موج شد و بقیه هم براساس همان موج عمل کردند.
آیتالله هاشمی عوض نشده است
بحثی مطرح است که میگویند آقای هاشمی عوض شده است. شما قبول دارید؟
آیتالله هاشمی همانی که بوده، هست؛ ولی دیگران که میخواهند ايشان را تخریب کنند، مطالبی را میگویند که چهره واقعی ايشان را نشان نمیدهد. بعد مشخص ميشود كه در زمان خودش یک نظر واقعگرا بوده است؛ اما آن زمان عیان نمیشده و چون تصمیم دیگری گرفته شده، ایشان حرفی نزده است. ولي مخالفان این مسائل را طور ديگري جلوه ميدهند.
از رد صلاحت حاج آقا میتوانیم روایتی از شما داشته باشیم؟
آنقدر در این مورد حرف زدهاند که این موضوع تکراری شده است. کسانی که درگیر این ماجرا بودند دراین باره گفتند و حرف جدیدی ندارم.
به نظر میرسد آقای هاشمی پس از دولت روحانی نسبت به احمدینژاد صریحتر شدهاند و خیلی تند نسبت به احمدی نژاد انتقاد میکنند؟
لزوما درباره آقای احمدی نژاد نمیگویند. درباره دولت و رفتار دولتها صحبت میکنند. بحث مدیریت دولتهاست. کار انجام شده است و نقد میکنند.
یکی از ما در حصر است
حاج آقا در مورد حصر نظری داشتهاند؟
برادر خودمان در زندان است و ما خود جزء خانوادههایی هستیم که یکی از آنها در حصر به سر میبرد.
با آقا مهدی در ارتباط هستید؟
بله. هر هفته میرویم میبینیمشان. یک هفته ملاقات حضوری داریم و یک هفته كابيني. رویه زندان این است. هر چند در مورد برخيها ارفاقي هم ميشود اما هنوز نسبت به مهدی ارفاقي نشده است، بلكه سختگيري نيز بيشتر است. در مورد مهدی دستور دادهاند که این رویه دقیقا رعایت شود.
از شرایط راضی است. مهدي خود را با داخل زندان تطبیق داده و مشکلی ندارد. به نظر برايش قابل تحمل است، این اتفاق براي ما سختتر است مخصوصاً برای مادر.
حاج آقا خاطرهای گفتند که آقا مهدی را صدایشان کردند و گفتند اگر توبه نامهای بنویسی میبخشیمت، این موضوع را چه کسی به برادرتان گفته بود؟
همان قدر ميدانم که پدر تعریف کرده بودند.
حاج آقا نگفتند چه کسی این موضوع را به آقا مهدی گفتند؟
طرف زندانی کیست؟ یک بازجوی اصلی دارند؛ همان گفته حتما. ببینید این پرونده، یک پرونده بحث برانگیز سیاسی و جدی است. کسانی که میخواهند فضای سیاسی کشور را متشنج کنند میتوانند پیشنهاد توبهنامه را مطرح کنند. من نمیدانم البته هدفشان از این پیشنهاد چه بوده. میتواند هدف خیرخواهانه باشد، یا سیاسی باشد؟ در هر صورت این اتفاق افتاده است.
تعداد دیدار هاشمی و رهبری همچون گذشته نیست ولی منظم است
حاج آقا با رهبری همچنان جلسات منظم دارند؟
به تعداد گذشته نیست ولی منظم است. زمانش طولانیتر شده.
درباره کتاب خاطرات آقای هاشمی رفسنجانی بفرمایید، چقدر این کتابها سانسور میشوند؟
سانسور بسیار ناچيز است. دقیقا همان چیزی که ایشان مینويسد منتشر میشود. مگر بحث امنیتی يا آبروي افراد در ميان باشد.
مقام معظم رهبری کتاب خاطرات آیتالله را میخوانند
رهبری هم همچنان کتابها را میخوانند؟
روش این بود که کتاب را آماده میکردیم و پدر میدیدند. در ملاقات حضوری کتاب قبل از چاپ را به رهبري میدادند و میخواستند اگر نظری دارند اعلام کنند. بعضی مواقع ولي خيلي كم نظراتی را اعلام میکردند. ما هیچ وقت خودمان کتاب را به ایشان نمیدادیم. هنوز هم اين ارتباط وجود دارد.
خاطرهنویسی ایشان ادامه دارد؟
بله. هر روز یک صفحه مینویسند.
اگر درخواست شود برای انتخابات میآیم
شما به انتخابات مجلس هم میآیید؟
قبلا هم گفتم اگر از من درخواست شود، خدمت به انقلاب را رد نمیکنم. اگر واقعا لازم باشد بیاییم، من دریغ نمیکنم.
تا حالا از شما خواستند؟
در جلسات خصوصي بله. اما به صورت رسمي درباره کاندیدایی مطرح نشده است. اما اینگونه نیست که اگر ما نیاییم، دنیا کن فیکون میشود.
با پدرم در مورد حضور در انتخابات مجلس مشورت نکردم
نظر حاج آقا چیست؟
با ایشان مشورت نکردم. نزدیک انتخابات اگر لازم شد با ایشان هم مشورت میکنم.
تحلیل شما از انتخابات بعدی مجلس چیست؟ فکر میکنید جریان اقلیت و اکثریت به کدام سمت باشد؟
آن چیزی که برای نظام در فضای سیاسی ایران مهم است ابتدا مشارکت مردم است. همیشه نزدیک انتخابات بايد فضا آماده شود و فعالیتها طوری شکل گیرد که باعث مشارکت هر چه بیشتر مردم شود. در اکثر کشورها و حتی کشورهای توسعه یافته، مشارکت مردم در انتخابات زیر پنجاه درصد است. ولی در ایران مشارکت خوشبختانه معمولا بالای 50 درصد است.
یادم هست در انتخابات مجلس پنجم که کارگزاران شکل گرفته بود، حتی میزان مشارکت به نزدیک 70 درصد هم رسید. هدف اول اکثر گروههای سیاسی هم ایجاد جو کاملا خوشبینانه بین مردم است. وقتی انتخابات سالمی برگزار شود، مردم در سرنوشت خود شرکت ميکنند. فکر میکنم در انتخابات آینده هم چون گروهها، دولت، نظام و رهبری به همچین حضوری اعتقاد دارند، همه در همین جو حرکت میکنند. اگر کسی کاری بکند که عدم اطمینان برای مردم ایجاد کند و این باعث شود مردم کمتر شرکت کنند، ظلم جدی و بزرگی به نظام کرده است.
نکته مهمتر این است که باید طوری عمل شود که آن طور که مردم میخواهند انتخابات شکل بگیرد. میدانید که هر جا که نظام از مردم به سبکی جدا شده، ضربه خورده است. مخصوصا الان که دشمنان خارجی ما کینهورزانه به ایران نگاه میکنند. همان طور که مقام معظم رهبری هم میگویند کشورهایی مثل آمریکا هم که با ما مذاکره میکنند به فکر نفوذشان هستند. در نتیجه تنها روش مقابله با نفوذ دشمن، همین اعتماد به مردم است. اگر کشور به مردمش اعتماد نکند، خود به خود آن نفوذ اتفاق میافتد.
برای اینکه حضور مردم ايجاد شود، اولین نکته این است که اجازه دهند، طبقات مختلف سیاسی خودشان را عرضه کنند. اگر این اجازه داده شود، آن اتفاقی که میگویم میافتد.
با فرض مشاركت بالا وارد طيف هم فكر میشویم که با این حساب مهمترین موضوع، حفظ اتحاد است. همان طور که برای ریاست جمهوری این اتحاد حفظ شد، برای انتخابات مجلس هم باید این اتحاد حفظ شود. حالا چگونه حفظ میشود. عمدتاً این طرفیها نمیدانند چه کسی صلاحیتش تائید میشود و چه کسی تائید نمیشود. در نتیجه الان نهضتی را مطرح میکنند به عنوان نهضت ثبتنام حداکثری. این نهضت دو لبه چاقو دارد. میتواند خودش باعث مشکلات برای گروههای سیاسی بشود چرا که عدهای که پا به میدان میگذارند و تائید صلاحیت میشوند، خروج از میدانشان سخت میشود. در نتیجه باعث میشود رایها تقسیم شود که همین یعنی شکست. راه حل این است که ضمن اینکه ثبتنام حداکثری را حفظ كنند و مراقب باشند، دهن كجي هم به نظام نشود، در زمان لازم هم خروج حداکثری هم باید داشته باشند. همه گروهها باید این موضوع جدی را در نظر بگیرند که در هنگام خروج، به کسانی که برنامهریزی میکنند گوش بدهند و کنار بکشند تا در انتخابات رای حداکثري آورده شود.
مجلس دهم هم بسیار مهم است. میتواند از سیاستهای دولت حمایت کند تا همان طور که گفتم دولت با طمانينه، سیاست اقتصادی را جلو ببرد. بالاخره این انتخابات نشان دهنده، ادامه راه هم هست.
انتخابات مجلس، انتخابات سختی است. . در کلانشهرها رقابت انتخاباتی سادهتر است ولی در شهرهای کوچک به دلیل اینکه مسائل قومی و قبیلهای هم دخیل میشوند، رقابت سختتر است. آنجا دیگر باید خیلی مواظبت کرد.
دلیلش هم مشخص است البته، ما در کشور احزاب تشكيلاتي برنامه دار، نداریم. عمدتا احزابی هستند که در انتخابات فعال میشوند. این احزاب عمقی در مردم، مخصوصا در شهرهای کوچک ندارند.
همین اتفاق در مجلس پنجم هم افتاد. سال 74 به رغمي که گروه کارگزاران در گروههای روشنفکری و کلانشهرها مورد حمایت مردم قرار گرفتند، ولی همان بحث شهرهای کوچک باعث شد نتوانند اکثریت مطلق را در مجلس پنجم داشته باشند. البته اقلیت پرقدرتی بودند و توانستند به سیاستهای دولت آقاي خاتمی کمک کنند.
همین اتفاق در مجلس پنجم هم افتاد. سال 74 به رغمي که گروه کارگزاران در گروههای روشنفکری و کلانشهرها مورد حمایت مردم قرار گرفتند، ولی همان بحث شهرهای کوچک باعث شد نتوانند اکثریت مطلق را در مجلس پنجم داشته باشند. البته اقلیت پرقدرتی بودند و توانستند به سیاستهای دولت آقاي خاتمی کمک کنند.
در شورای شهر هم این موضوع خودش را نشان داد و باعث شد خیلی از شوراهایی شهر را آن رقيب ببرد. علتش آن است که در انسجام انتخابات حداقلي، آنطرفیها مسلط میتوانند عمل کنند و راحتتر سیستم را منسجم میکنند. به نظر من انتخابات مجلس، پروژة سادهای نیست. اینگونه نیست که بگویند ما بردیم و تمام است.
آیتالله هاشمی در انتخابات شرکت میکند
آیتالله چطور؟ ایشان برای ریاست مجلس خبرگان اقدام میکنند؟
ایشان که اعلام آمادگی کردند که در انتخابات شرکت میکنند. اما اینکه ایشان كانديداي رياست مجلس خبرگان بشوند، برای بعد از انتخابات است. باید دید فضای مجلس خبرگان چگونه است.
No comments:
Post a Comment