تصور کنید در حال کوهنوردی با گروهی از دوستانتان هستید که ناگهان سنگی زیر پایتان میلغزد. شما به زمین میافتید و درد شدیدی در زانوی پایتان احساس میکنید. دردی که احتمالاً در طول روز و حتی روزهای بعد نیز همراهتان خواهد بود. در شرایط معمول و اگر آسیب خاصی ندیده باشید و بدنتان از آمادگی فیزیکی مناسبی برخوردار باشد این درد پس از گذشت چند روز و نهایتاً با مصرف چند قرص مسکن از بین خواهد رفت و شما نیز آن را به فراموشی خواهید سپرد.
اما اگر چندان خوششانس نباشید ممکن است درد زانوهایتان همچنان ادامه پیدا کند و هفتهها، ماهها و حتی تا پایان عمر شما را آزار دهد. در چنین حالتی است که درد شما مزمن تلقی میشود و درمان آن نیاز به توجهی فراتر از مصرف گاه و بیگاه قرصهای مسکن خواهد داشت.
علل شایع بروز دردهای مزمن
شایعترین دردهای مزمن به صورت سردرد، درد مفاصل، دردهای ناشی از آسیبهای فیزیکی و کمردردها بروز میکنند. سایر دردهای مزمن نیز شامل درد سینوسها، دردهای عصبی، و دردهایی است که بخشهایی مشخص از بدن از جمله گردن، شانهها و لگن را درگیر میکنند. اگرچه درد میتواند ناشی از آسیب جسمانی و یا بر اثر بروز عفونت میکروبی در ناحیهای از بدن باشد اما یکی از مشکلات اصلی در ارزیابی دردهای مزمن این است که در بسیاری از موارد هیچ دلیل قانعکنندهای برای بروز و تداوم آنها پیدا نمیشود. به عنوان مثال، مطالعات نشان میدهد که در ۸۵درصد موارد بروز کمردرد، پزشکان هیچگاه موفق به یافتن منشأ اصلی درد نمیشوند.
درد، زمانی مزمن میشود که اختلالی در سیستم عصبی مرکزی انسان ایجاد شود. در زمان بروز دردهای حاد، سیستم عصبی، پس از بهبود صدمه ایجاد شده، ارسال سیگنالهای درد به نخاع و مغز را متوقف میکند. اما اگر این سیگنالها، پس از ترمیم آسیب همچنان منتقل شوند درد مزمن میشود.
مطالعات انجامشده نشان میدهند که مغز افراد دچار دردهای مزمن، از لحاظ ساختاری نیز تفاوتهایی با سایر افراد پیدا میکند. به این صورت که درد، در گذر زمان سلولهای عصبی یا همان نورونها را در بخش بافت خاکستری مغز دچار فشردگی میکند.
به عنوان مثال مطالعهای که در سال ۲۰۰۴ در دانشگاه نورثوسترن (Northwestern University) ایالات متحده انجام شد نشان میداد بافت خاکستری مغز افرادی که به مدت بیش از یک سال از کمردرد مزمن رنج میبرند در برخی از نقاط تا ۱۱ درصد نسبت به سایر افراد دچار کاهش شده بود.
این تقلیل بافت خاکستری میتواند منجر به ایجاد اختلال در روند فکر کردن، حرکت، خوابیدن و بروز احساسات و عواطف شود. بخشهایی از مغز که در هنگام بروز افسردگی و اضطراب درگیر میشوند دقیقاً همانهایی هستند که با بروز دردهای مزمن در ارتباطند. شاید به همین دلیل است که احتمال بروز افسردگی در افراد دچار دردهای مزمن افزایش مییابد و در هنگان بروز اضطراب و استرس، احساس درد شدیدتر میشود.
چگونه بر دردهای مزمن غلبه کنیم؟
با توجه به شرایط متنوع و گاه ویژهای که منجر به بروز دردهای مزمن میشوند چگونگی مقابله با آنها نیز متفاوت است. با اینحال باید در نظر داشته باشید که در بسیاری از مواقع میتوان راه مقابله با درد را یافته و به صورت کامل آن را از میان برداشت.
اول از همه باید بدانید که دارو به مفهوم عام تنها میتواند یک یار کمکی در مبارزه با درد باشد. به عنوان مثال اگر در میانه فعالیت فکری، ناگهان سردرد به سراغتان آمد و شما را از ادامه کارتان باز داشت، استفاده از یک قرص سردرد مثل استامینوفن یا ایبوبروفن میتواند راه حل خوبی برای مشکل باشد.
باید در نظر داشته باشید که که تنها در مواقع لزوم و با کمترین میزان یا دوزی که منجر به کاهش درد میشود از داروهای ضد درد بهره بگیرید. اگرچه داروهای ضد درد از نوع بدون نسخه، در ظاهر بیخطر به نظر میرسند اما مصرف بیش از اندازه آنها میتواند منجر به ایجاد خطراتی برای سلامت بخشهای مختلف بدن از جمله کبد، قلب و کلیه شود.
هر چه بیشتر دارو مصرف کنید آستانه پاسخگویی بدن در برابر آن بالا رفته و برای تسکین نیاز به مقدار بیشتری دارو خواهید داشت. این مشکل در مورد ضد دردهای حاوی مرفین چه در غالب دارو و چه در شکل مواد مخدر بسیار خطرناکتر خواهد بود.
گذشته از داروها، روشهای دیگری نیز برای مقابله با دردهای مزمن وجود دارند. سابقه استفاده از برخی از این روشها به زمانهای بسیار دور برمیگردد و برخی دیگر مربوط به سالهای اخیر و عصر تکنولوژی هستند. با توجه به بیخطر بودن اغلب این روشها، میتوانید با آزمایش هر کدام از آنها به روش مفید و مؤثر برای تسکین دردهای مزمن خود دست پیدا کنید.
طب سوزنی
تئوریهای مختلف، در مورد سابقه استفاده از طب سوزنی در چین اختلاف نظر دارند اما آنچه مسلم است این است که چینیها از بیش از ۲۰۰۰ سال قبل، از این روش برای مقابله با درد استفاده میکردند.
در این روش، سوزنهای بسیار ریزی در نقاط مختلفی از پوست توسط متخصص وارد میشوند. چگونگی ورود و مکان ویژه سوزنها نیز بر اساس حرکت سیستم مریدیان که به باور چینیهای باستان شاهراه انرژی درونی بدن است انتخاب میشود.
جدا از این تفسیر باستانی، طب جدید نیز موفق شده دلیلی علمی برای تأثیر طب سوزنی در کاهش درد پیدا کند. مطالعه منتشرشده در وبسایت علوم عصبی Nature نشاندهنده این است که اگر سوزنهای بهکار گرفتهشده بهصورت دقیق و در مکانهای صحیحی از پوست وارد شوند بر فعالیت اسید آمینه آدنوزین که کاهشدهنده درد است تأثیر مثبت میگذارند. مجموعه این یافتهها منجر به این شده که سازمان جهانی بهداشت نیز اثر کاهشدهنده درد را به عنوان یکی از ویژگیهای طب سوزنی تأیید کند.
بیوفیدبک
بیوفیدبک، روش دیگری است که به فرد این امکان را میدهد تا به صورت آگاهانه بر مکانیسمهای غیرارادی بدن خود از جمله ضربان قلب، فشار خون، نبض و انقباضات عضلانی تأثیر بگذارد.
ایده اصلی بیوفیدبک بر این مبنی است که اگر انسان بر عملکرد بخشهای مختلف بدن خود و رابطه آنها با ایجاد درد آگاه شود، میتواند آنها را در راستای کاهش یا از بین بردن درد تنظیم کند. این موضوع ممکن است در ابتدا عجیب و حتی تخیلی و غیر علمی به نظر برسد، اما زمانی که با مکانیسم اجرای جلسات بیوفیدبک آشنا شوید این ابهام تا حد زیادی برطرف میشود.
در جریان یک جلسه بیوفیدبک، فرد ابتدا پوششی که دارای سنسورها یا گیرندههای ویژهای است بر تن میکند. از طریق این گیرندهها اطلاعات مربوط به عملکرد سیستمهای حیاتی بدن از جمله نبض، ضربان قلب، فشار خون، دمای بدن، فعالیت دستگاه گوارش و انقباضات عضلانی ثبت شده و سپس از طریق یک صفحه نمایش تصویری و آلارمهای صوتی در اختیار خود فرد قرار میگیرد.
در طی جلسات مختلف و با کمک متخصص مربوطه، ذهن فرد یاد میگیرد که چگونه بتواند بر سیستمهای بیولوژیک درون بدن تأثیر گذاشته و درد را کاهش دهد. برای مشاهده بخش کوتاهی از یک جلسه ساده بیوفیدبک اینجا را ببینید.
آروماتراپی
آروماتراپی یا عطردرمانی، یکی دیگر از روشهای غیر دارویی است که میتواند در کاهش درهای مزمن تأثیر داشته باشد.
سابقه استفاده از این روش نیز همچون طب سوزنی به گذشتههای بسیار دور برمیگردد و در کشورهایی همچون مصر، یونان، چین و روم باستان کاربرد داشته است. در عصر جدید نیز از اوایل قرن بیستم مطالعههای مختلفی بر روی روغنهای ضروری (محلولهای رقیقشده مشتق از گیاهان خاص) و تأثیر آنها بر وضعیتهای مختلف پزشکی از جمله درد انجام شد. تئوریهای مختلفی در زمینه چگونگی تأثیر اسانس گیاهان در کاهش درد وجود دارد. یکی از این تئوریها بیانگر این نکته است که این بوهای ویژه با تحریک بخشی از مغز موسوم به سیستم لیمبیک منجر به کاهش درد میشوند.
ماساژدرمانی
ماساژدرمانی روشی است که احتمالاً همه ما در مقطعی از زندگی برای ایجاد آرامش و رفع خستگی یا کوفتگی عضلانی آن را به کار گرفتهایم. اما ماساژ جدا از احساس خوبی که به شما میدهد میتواند در کاهش دردهای مزمن از جمله کمردرد، درد آرتروز، سردردهای تنشی و درد گردن نیز مؤثر باشد.
ماساژ سبب ایجاد فشار بر روی بافت نرم شده و بر ماهیچهها، جریان خون، سیستم لنفاوی و دستگاه عصبی تأثیر میگذارد. ضمن اینکه از یک طرف با افزایش ترشح هورمونهای اندورفین یعنی ضد درد داخلی بدن و سروتونین یا همان هورمون سرخوشی و از طرف دیگر با کاهش ترشح هورمونهای فاز استرس سبب کاهش درد میشود. علاوه بر این، ماساژدرمانی در سطح مولکولی نیز بر ژنهای ایجادکننده تورم و التهاب تأثیر گذاشته و با کاهش فعالیت این ژنها، دردهای ناشی از التهاب را کاهش میدهد.
روشهای ذهنی مقابله با درد
اگرچه تمامی روند ایجاد درد و احساس آن در مغز انسان نمیگذرد اما میتوان گفت که روند ادراک درد از مغز آغاز میشود و به همین دلیل است که تکنیکهای متمرکز بر روان از جمله مراقبه، هیپنوتراپی، شناخت درمانی و برخی از انواع یوگا و مدیتیشن میتوانند نقشی تعیینکننده در کاهش درد داشته باشند. در این میان هر فرد با توجه به سوابق، تجارب و باورهای خود میتواند از این روشها استفاده کند. نکته مهم برای بهرهمند شدن از فواید هر کدام از این روشها این است که به کاربردی بودن آن باور داشته باشید. چون هرگونه باور ذهنی مبتنی بر عدم موفقیت در مبارزه با درد، منجر به شدت یافتن درد میشود و حتی اثر داروهای مسکن را نیز کاهش میدهد. در نقطه مقابل اگر فقط باور داشته باشید که میتوانید بر دردتان غلبه کنید احساس بهتر و درد کمتری را تجربه خواهید کرد.
No comments:
Post a Comment