گافهای فنی دلواپسان تمامی ندارد. در آخرین جلسه کمیسیون ویژه که با حضور عباس عراقچی برای بررسی متن برجام تشکیل شده بود مهدی کوچکزاده برای اثبات مخالفتخوانیهای خود متن برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ را با یکدیگر اشتباه میگیرد. اشتباهی که دوباره این سوال را زنده میکند که دلواپسان با کدام صلاحیت فنی در حال بررسی مهمترین و پیچیدهترین رویداد دیپلماتیک تاریخ ایران هستند؟
به گزارش خرداد؛ تاریخ دلواپسیهای مخالفان دولت در دو سال گذشته پر بوده از گافهای ریز و درشت. از جریان طرح mpt در همان گامهای ابتدایی مذاکرات گرفته تا همین روز یکشنبه که مهدی کوچکزاده تازه متوجه شد که فرق بین قطعنامه شورای امنیت با متن برجام را نمیداند. هیچگاه اما این گافها طیف دلواپسان را از موضع طلبکاری خارج نکرده است. آنها حتی زمانی در مجلس طرحی دادند با عنوان «الزام دولت به غنیسازی ۶۰ درصدی.» طرحی که طراحانش تازه بعد از تهیه آن فهمیدند که غنیسازی ۶۰ درصدی تنها قابل استفاده در کشتیها و زیر دریاییهای اتمی است که فعلا کشور ما چنین چیزی در اختیار ندارد. به عبارتی آنها میخواستند دولت را ملزم به تهیه سوختی بکنند که به هیچ دردی نمیخورد.
در جلسه روز یکشنبه کمیسیون ویژه به عباس عراقچی، مهدی کوچکزاده در قامت یکی از سر سختترین مخالفان مذاکرات بر پایه یک استدلال غلط حملهای به دولت را آغاز میکند. او میگوید که در متن برجام ۱۰ بار از مسایل مربوط به صنعت موشکی و تحریمهای آن یاد شده است و این بر خلاف ماموریت تیم مذاکرهکننده بوده است. او در ادامه نیز استدلال میکند که تیم هستهای به همین دلیل از خطوط قرمز گذشته است. اما تازه بعد از پایان یافتن این حمله کوچکزاده است که تیم مذاکرهکننده هستهای به او میفهمانند که متن برجام و قطعنامه را با هم اشتباه گرفته و استدلالش از پایه غلط است. به عبارت صحیحتر یک نماینده مجلس ایران بعد از همه این بحثهای طولانی و کشدار درباره موضوع هستهای هنوز فرق بین متن برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ را نمیداند و متوجه نیست که به لحاظ حقوقی چه تفاوتهایی در ماهیت و کارکرد این دو وجود دارد.
حال با این روایت باید یک سوال قدیمی را برای چندمین بار تکرار کرد که چنین نمایندگانی با چنین دانشی از مسایل سیاسی و فنی چه صلاحیتی برای بررسی برجام دارند؟
پخش تلویزیونی جلسات هستهای در مجلس هر چد تا اینجا با سانسور جدی برخی از این گافها و موضعگیریهای تند همراه بوده اما همزمان نیز برخی از زوایای درک سطحی بعضی از نمایندگان را نیز به تصوری کشیده است. نمونه بارز دیگر آن همان گاف احمد بخشایش اردستانی در جلسه کمیسیون امنیت ملی بود که میپنداشت با کاهش تعداد سانتریفیوژها، مهندسان سازمان انرژی اتمی بیکار میشوند. همان گافی که باعث شد عباس عراقچی در پاسخ او بگوید: «از شما بعید است آقای بخشایش. مگر قرار است پای هر سانترفیوژ یک نفر بایستد که با کم شدن آنها افرادی بیکار شوند؟»
No comments:
Post a Comment